چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

خلق واقعیت


خلق واقعیت
رسانه‌های جمعی ایالات متحده كه قریب به اتفاق آن‌ها به ابر شركت‌های تجاری چند ملیتی تعلق دارند، همواره با انعكاس جهت‌دار اقدامات نظامی و سیاسی و اقتصادی ایالات متحده،همراه با مخفی نگاه داشتن بسیاری از حوادث از دید مخاطبان خود، واقعیتی تغییر شكل یافته، نادرست و تحریف شده را به جامعه آمریكا ارائه می‌نمایند. در این مقاله كه از كتابی با همین عنوان ارائه می‌گردد، اقدامات این رسانه‌ها در حوزه‌هایی نظیر پنهان نمودن امپریالیسم آمریكا تحریف اقدامات استعماری این كشور و در نهایت، نادیده‌انگاری دلایل واقعی وجود فقر و بی‌عدالتی در كشورهای فقیر و كم توسعه یافته، به تفصیل ارائه شده است.
مطبوعات ایالات متحده، گاهی اوقات با انتقاد از سیاست‌های خارجی این كشور، این سیاست‌ها را «بیمار» و یا «بیش از حد گسترده» می‌خوانند. اما این رسانه‌ها، مطالب اندكی را در مورد نقش آمریكا در تأمین مالی، تجهیز آموزش و سازمان‌دهی مأموران نظامی ایالات متحده در سراسر دنیا، قتل‌عام‌های گسترده ارتش آمریكا و جوخه­های شبه نظامی ترور این كشور، منتشر می‌كنند. البته اشارات اندكی به این بی‌رحمی‌ها در رسانه‌ها می‌گردد؛ اما در این مطالب پراكنده و متفرق؛ هیچ‌گاه در مورد قربانی شدن فقرا برای حفظ منافع ثروتمندانی اندك، چیزی گفته نمی‌شود.
به علاوه، این رسانه‌ها با پنهان كردن رویكردهای تهاجمی آمریكا علیه سایر دولت‌ها، انتقادات وارده را تبلیغات «ضد آمریكایی» می‌خوانند و این سیاست‌ها را برای دفاع از امنیت ملی ایالات متحده ضروری می‌دانند.
به عنوان مثال، در جریان تشكیل یك گروه راست‌گرای كوبایی در سال ۱۹۶۱ میلادی كه با حمایت سازمان سیا برای سرنگونی دولت فیدل كاسترو به وجود آمده بود، رسانه‌های آمریكای مركزی به صورت گسترده‌ای اخبار مربوط به اقدامات این گروه شبه نظامی را پوشش می‌دادند، اما مطبوعات و شبكه‌های تلویزیونی ایالات متحده این اخبار را از مخاطبان خویش پنهان نمودند. در همان زمان، كتابی كه توسط سردبیران نشریه «ملت» (Nation) منتشر شده و ابعاد گسترده‌ای از این اقدامات را افشا نموده بود با اعمال سانسور و خودداری از انتشار آن از سوی هفتاد و پنج مؤسسه انتشاراتی ایالات متحده روبرو گردید. در آن دوره، حتی اظهارات فیدل كاسترو در مورد طرح‌ریزی عملیات براندازی دولت كوبا توسط سردمداران كاخ سفید، از سوی رسانه‌های آمریكایی به «تبلیغات ضد آمریكایی» تعبیر گردید. پس از ناكامی آمریكا در ماجرای «خلیج خوك‌ها» نیز، مطبوعات و شبكه‌های تلویزیونی این كشور با سكوت در برابر شكست ایالات متحده، به دفاع از سیاست‌های كاخ سفید پرداختند. بعدها نیز رسانه‌های آمریكایی در مورد موضوعاتی نظیر ایجاد كمپ آموزشی آمریكا درگواتمالا و اقدامات ناكام ایالات متحده در كوبا، سیاست‌های مشابه اتخاذ نمودند.
● فقدان امپریالیسم
در حالی كه سیاست‌مداران واشنگتن معتقدند، مداخلات نظامی ایالات متحده برای دفاع از «منافع آمریكا» ضروری است، مطبوعات این كشور به ندرت در مورد چیستی این منابع وچگونگی تأمین مالی آن، مطلبی منتشر می‌نمایند. همان‌طور كه در گذشته و در مورد اتفاقات روی داده در نیكاراگوئه، گرانادا، پاناما، عراق و سایر نقاط دنیا مشاهده نموده‌ایم، «دفاع از منافع ایالات متحده» معمولاً به معنای تحمیل اقدامات این كشور بر سایر دولت‌هایی است كه در برابر حاكمیت ابر شركت‌ها در خاك میهنشان مقاومت می‌نمایند. به علاوه، این مداخله‌جویی‌ها به عنوان «جلوگیری از تهاجم»، «حفظ امنیت ملی آمریكا» و یا مجازات رهبران كشورهایی كه گفته می‌شود دیكتاتور، توزیع كننده مواد مخدر و یا تروریست هستند، معرفی می‌شود.
همچنین گاهی اوقات در نشریات ایالات متحده مطالبی در مورد بی‌عدالتی‌های گسترده میان ثروتمندان و فقرای كشورهای جهان سوم مطرح می‌شود، اما هرگز در مورد امپریالیسم ابر شركت‌های آمریكایی كه یكی از دلایل پیدایش این فقر است، چیزی عنوان نمی‌گردد، لذا چنین به نظر می‌رسد كه رسانه‌های ایالات متحده هرگز چیزی در مورد امپریالیسم آمریكا در دنیانشنیده‌اند.
امپریالیسم یا فرآیندی كه در آن منافع مالی یك كشور با استثمار زمین، نیروی انسانی، بازار، سرمایه و منابع طبیعی كشوری دیگر و نئوامپریالیسم كه در آن یك كشور بدون تبدیل كشوری به مستعمره خود، به غارت منابع آن كشور می‌پردازد نیز از سوی رسانه‌های آمریكایی مطالبی غیر قابل ذكر هستند. حتی افرادی كه خواهان افشای این مطالب باشند، به زودی از صحنه خارج خواهند شد. البته ما در گذشته، امپریالیسم‌هایی نظیر روم باستان داشته‌ایم و در قرن نوزدهم و بیستم نیز شاهد شكل‌گیری امپراتوری‌ انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی بوده‌ایم، اما هیچ یك از افراد رسانه­ای به وجود امپریالیسم آمریكایی، حتی اشاره‌ای نمی‌كنند؛ چه اینكه به انتقاد از آن بپردازند.
از سوی دیگر، تحلیلگران رسانه‌ها نظیر رهبران سیاسی، سرمایه‌گذاری ابر شركت‌ها در مناطق جهان سوم را به عنوان كلید حل مشكلات فقر و بدهكاری دولت و مردم این كشورها و نه یكی از دلایل این وضعیت معرفی می‌نمایند. آنچه شركت‌های آمریكایی در جهان سوم انجام داده‌اند، داستانی است كه بخش اعظم آن، ناگفته باقی مانده است. تنها در «السالوادر»، شركت فولاد ایالات متحده، شركت آلوكا، شركت وستینگهاوس، یونایتدبرندز، استاندارد فروت، دل مونتی، كارگیل، پروكتراند گمبل، چیس مانهاتان، بانك آمریكا، فرست نشنال بانك، شركت تگزاكو و حداقل بیست و پنج شركت بزرگ دیگر به سودهای كلانی دست یافته‌اند كه ناشی از پرداخت دستمزد اندك به كارگران بومی السالوادر است كه در كارخانه‌های تولید محصولاتی نظیر آلومینیوم، بكینگ پودر، ترانسفورماتور، رایانه و لوله‌های آهنی كار می‌كردند. كلیه این محصولات برای صادرات تولید می‌شوند و این شركت‌ها در قبال حقوقی كمتر از دستمزدهای قانونی تعیین شده و ایمنی صنعتی نامناسب، تنها به جمع‌آوری سود بیشتر و بیشتر می‌اندیشند. بدین ترتیب، علی‌رغم وجود صدها گزارش افشاگرانه در مورد وقایع روی داده در السالوادر، تنها تعداد بسیار اندكی از این مطالب به وجود امپریالیسم اقتصادی ایالات متحده در این كشور اشاره می‌كنند. به عنوان مثال، چند خانواده مرفه در این كشور، به ۵۰% كل ثروت السالوادر چنگ انداخته‌اند.
در این میان، آنچه كاپیتالیسم به عنوان یك سیستم فراملیتی در جهت فقیرتر كردن مردم سراسر دنیا به وجود آورده است، یك موضوع مناسب برای انعكاس و پی‌گیری آن از سوی رسانه‌های خبری ایالات متحده به شمار نمی‌رود. به جای آن، این رسانه‌ها از فقر به عنوان دلیل این وضعیت نام می‌برند. به ما آموخته شده كه فقر كشورهای جهان سوم، همواره وجود داشته است، زیرااین كشورها دارای جمعیت زیادی هستند و از سوی دیگر، فرهنگ، سرزمین و یا وضعیت این كشورها به گونه‌ای است كه همواره در فقر باقی خواهند ماند؛ اما عواملی نظیر دستمزدهای اندك، كوچ اجباری از سرزمین، غارت منابع طبیعی، فقدان آموزش عمومی، ناكارآمدی سیستم بهداشت عمومی، نبود سندیكاهای كارگری و در نهایت، جلوگیری از شكل‌گیری اتحادیه‌های مستقل و دموكراتیك مردمی در این كشورها كه با حمایت دولت‌های دست نشانده و شبه نظامی تحت حمایت ایالات متحده اجرا می‌شود، مواردی است كه همواره از توجه رسانه‌های آمریكایی دور مانده‌اند و البته مدیران این رسانه‌ها در قبال فقر مردم ساكن آمریكای لاتین، آفریقا و آسیا، هیچ تعهد و مسئولتی نیز ندارند.
● نگاهی به وضعیت جهان سوم
علی‌رغم وجود تنوع گسترده در حوزه‌های فرهنگی، نژادی و جغرافیایی كشورهای آمریكای لاتین، آفریقا و آسیا، وضعیت كنونی اقتصادی و سیاسی این مناطق، دارای مشابهت‌های فراوانی است. این كشورها كه همگی در چارچوب كشورهای جهان سوم قرار گرفته‌اند، دارای ویژگی‌های مشترك زیر هستند:
الف) مالكیت متمركز زمین، سرمایه، منابع طبیعی و فن‌آوری در دستان جمع كوچكی از ثروتمندان و ابر شركت‌های غول پیكر چند ملیتی؛
ب) تأمین مالی، تجهیز امكانات، آموزش و كمك ایالات متحده به ارتش‌های این كشورها، نه باهدف مقابله با اشغال و حملات كشورهای خارجی بلكه برای حفاظت از منابع اقلیت ثروتمندان داخلی و سرمایه‌گذاران خارجی؛
ج) وجود فقر گسترده، نرخ بی‌سوادی بالا، سوء تغذیه، مسكن نامناسب و فقدان خدمات انسانی در این كشورها كه جز اقلیتی محدود، بقیه با این مشكلات دست و پنجه نرم می‌كنند.به دلیل این فقر گسترده، این كشورها با عناوینی نظیر «توسعه نیافته» و «فقیر» شناخته می‌شوند، در حالی كه در واقع این كشورها، با استعمار بیش از حد روبه‌رو هستند و منابع عظیم ثروت، منابع مختلف طبیعی و انسانی و همچنین نیروی كار ارزان آن‌ها در جهت ثروت اندوزی سرمایه‌گذاران مصرف می‌گردد. بدین ترتیب، مردم این كشورها همچنان فقیر باقی خواهند ماند.
امروزه و در نیمه دوم قرن بیستم، دولتمردان ایالات متحده در تلاشند تا با اجرای طرح‌های جهانی خویش،دموكراسی و پیشرفت اقتصادی را برای كشورهای فقیر و كمتر توسعه یافته به ارمغان آورند. البته هدف آمریكا از این تصمیمات، فرو نشاندن موج تغییرات اجتماعی در این كشورهاست تا ثروت‌اندوزی در این مناطق به مشكلی روبه‌رو نگردد. سردمداران كاخ سفید هرگز به دنبال دموكراسی نیستند، چرا كه دموكراسی حاكم در ایران (۱۹۵۳)، گواتمالا (۱۹۵۴)، اندونزی (۱۹۶۵) و شیلی (۱۹۷۳) كه به دنبال تغییرات گسترده اقتصادی در این كشورها بود، با كودتای نظامی آمریكا و یا مساعدت در اجرای براندازی روبه‌رو گردیدند.و البته باید به خاطر داشت كه هدف ایالات متحده، امن كردن دنیا برای سوء استفاده‌های اقتصادی و استعمارگری نوین شركت‌های عظیم چند ملیتی است، هرچند اجرای این سیاست‌ها در قالب اصلاحات سیاسی و اجتماعی مطرح گردند. البته در این میان، رسانه‌های خبری ایالات متحده كه از سوی همین ابر شركت‌ها مدیریت می‌شوند، خواسته یا ناخواسته، با این سیاست‌ها همراهی می‌نمایند.
نویسنده: میشل پرنتی
منبع: www.thirdworldtraveler.com
منبع: ماهنامه سیاحت، شماره ۳۹
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید