پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

استراتژی امریکا و جهان غرب برای حمایت از اصلاحات در جهان اسلام


استراتژی امریکا و جهان غرب برای حمایت از اصلاحات در جهان اسلام
خانم چریل بنارد، همسر زلمای خلیل‌زاد است. خلیل زاد موسس بخش مطالعات خاورمیانه در اندیشگاه معروف رند است، كه قدیمی‌ترین اندیشگاه نظامی امنیتی آمریكا محسوب می‌شود. این اندیشگاه در سال ۱۹۴۵ در نیروی هوایی امریكا تاسیس شد، و بیشتر فعالیت‌های آن بر مطالعات آینده پژوهی و تحلیل‌های استراتژیك و بلند مدت نظامی، امنیتی در این نیرو متمركز بود.
در این اواخر اندیشگاه رند به یك اندیشگاه ملی در امریكا تبدیل گردیده، و به عنوان بازوی فكری شورای عالی اطلاعات امریكا عمل می‌كند.
چریل بنارد به تازگی كتابی تحلیلی با عنوان «اسلام مردم سالار مدنی: متحدین، منابع و راهبردها» نگاشته كه اخیرا از سوی اندیشگاه رند منتشر شده و از طریق پایگاه این اندیشگاه قابل دسترس است.
كتاب ۷۱ صحفه‌ای وی از یك پیشگفتار، سه فصل و چهار پیوست تشكیل شده است. وی گرایش‌های اعتقادی، فكری در جهان اسلام را به چهار گروه (بنیادگرایان، سنت گرایان، تجدد گرایان، و عرف گرایان یا سكولارها) و هر گروه را نیز به زیر گروه‌هایی تقسیم می‌كند. به اعتقاد وی، رهبران دنیای غرب به منظور دستیابی به منویات خود در جهان اسلام باید به تفاوت‌های درونی و فیمابین این گروه‌ها به دقت توجه كنند.
چریل بنارد سپس به تشریح ویژگی‌ها، قابلیت‌ها، نقاط قوت و نقاط ضعف هر یك از گروه‌ها از منظر باورها و منافع جهان غرب می‌پردازد و موارد اشتراك و افتراق آنها را با جهان غرب به تحلیل می‌كشد. وی كه در دانشگاه امریكایی بیروت تحصیل كرده، و در همان جا با آقای خلیل‌ زاد آشنا شده است، می‌كوشد تا نشان دهد كه اشراف كاملی بر طیف ایدئولوژیك در جهان اسلام و ویژگی‌های، نقاط قوت و نقاط ضعف هر كدام دارد.
پس از تحلیل‌های بالنسبه مفصل، وی یك دستور كار برای پیشبرد اصلاحات مورد نظر امریكا و غرب در جهان اسلام پیشنهاد می‌كند كه به زعم وی بر پایه پنج ستون مردم سالاری برای جهان اسلام استوار می‌باشد.
وی «تجددگرایان» را بهترین شریك غرب در آینده می‌داند، اما تاكید می‌كند كه سكولارهای نیز فرصت مساعدی برای پیشبرد اصلاحات امریكایی در جهان اسلام می‌باشند. تاسف وی از این است كه تجددگرایان در مقایسه با بنیادگرایان و سنت گرایان، جایگاه ضعیف‌تری در جهان اسلام دارند و فاقد حمایت‌های قدرتمند، منابع مالی لازم، زیر ساخت‌های اثر بخش، و تریبون‌های عمومی هستند. پس لازم است كه جهان غربی به آنها یارانه مالی بدهد؛ آن‌ها را به نوشتن برای مخاطبان عالم و به ویژه جوانان تشویق نماید؛ و از دیدگاه‌های آنان در تدوین برنامه‌های درسی اسلامی استفاده كند.
وی نامناسب‌ترین و خشن‌ترین تعبیر‌ها را در مورد بنیادگرایان - اعم از شعیه و سنی - به كار می‌برد و اعتقاد دارد كه جهان غرب باید به هر تدبیری كه میسر باشد، نقاط ضعف احتمالی آنها را بر ملا كرده و در معرض داوری جهانیان به ویژه جوانان و آرمان‌گرایان در كشورهای اسلامی قرار دهد.
وی به ویژه بر غوغا سالاری جهان غرب پیرامون ناكارآمدی حكومت‌های بنیادگرا تاكید می‌ورزد كه اشاره‌ی او علی الخصوص به نظام مقدس اسلامی ایران است. وی از كشف این نكته بسیار مشعوف است كه طرفداران جدی بنیادگرایان را جوانان زیر ۳۰ سال تشكیل می‌دهند كه حاضرند در صورت لزوم سینه‌ی خود را به مسلسل‌ها بسپارند و هر جا كه لازم باشد دست به عملیات انتحاری بزنند.
وی این موضوع را یكی از نقاط آسیب‌پذیری بنیادگرایان رادیكال می‌داند و توصیه می‌كند كه باید از جوانان بنیادگرا پرسیده شود كه اگر نگرش‌ها و اقدامات آنان سنجیده است، چرا افراد میان سال و بزرگتر‌ها تن به چنین نگرش‌ها و اقداماتی نمی‌دهند؟
تحلیل گر ارشد سیاسی در اندیشگاه رند، تجویز نسخه كهنه گسترش صوفی گری در جهان اسلام را از یاد نمی‌برد. به نظر وی، صوفی گری باید به عنوان یك شكل سنتی عرفان اسلامی ترویج شود كه معرف تفسیری آزاد و روشن فكرانه از اسلام می‌باشد!
آنچه در زیر می‌آید، خلاصه‌ای كتاب مذكور است كه در ابتدای آن به قلم نویسنده نگاشته شده است. واضح است كه ترجمه‌ی این پیشگفتار به هیچ وجه به معنای تائید دیدگاه‌های نویسنده نیست. كوشش شده است كه بعضی از تعبیرها و اشارات نامربوط آن نیز، بدون این كه آسیبی به متن اصلی وارد آورد، حذف شوند. با این همه، هنوز هم توصیف‌ها و تعبیر‌هایی در این متن وجود دارد كه صرفا شایسته‌ی تفكر پلید نویسنده است. مترجم از این بابت، كه صرفا به جهت رعایت امانت در ترجمه صورت گرفته است، پیشاپیش پوزش می‌طلبد.
قاعده‌ی طبیعی بازی این است كه دشمنان اسلام، هر كدام از ظن خود در برابر پیشرفت‌های شگرف جهان بینی و ارزش‌های اسلامی ناب محمدی (ص) در سراسر جهان اسلام و حتی فراتر از جهان اسلام موضع بگیرد و در برابر آن به چالش‌ها و ایستادگی و رفتارهای خصمانه برخیزند. اما خدای را سپاس كه دشمنان ما را از میان احمق‌ها برگزیده، و بر چشم و گوش پلید آنها پرده انداخته‌ است.
والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته
امروزه قرائت‌های مختلف اسلام برای كسب تسلط معنوی و سیاسی در حال رقابت با یكدیگرند. نتیجه نهایی این رقابت، پیامدهای بزرگی برای جهان غرب خواهد داشت. رهبران غرب می‌توانند از طریق درك كشمكش ایدئولوژیك مستمر در جهان اسلام و تمیز قائل شدن در میان جریان‌های فكری رقیب، شریك‌های مناسب را شناسایی كنند. بدین ترتیب فرصت مبارزه با افراطی گری و خشونت‌طلبی و نیز حمایت از مردم سالاری و توسعه فراهم می‌آید.
لزوم حمایت از نسخه معتدل و مردم سالارانه اسلام، ظرف چند دهه گذشته روشن شده بود، اما پس از حادثه ۱۱ سپتامبر اهمیت چنین حمایتی بیش از پیش آشكار شده است. صاحب نظران زیادی بر این باورند كه چنین رویكردی سازنده خواهد بود. دین اسلام الهام بخش ایدئولوژی‌ها و اقدامات سیاسی گوناگونی است كه البته برخی از آنها برای پایداری جهانی مضر هستند، بنابراین حمایت و پشتیبانی از آن دسته جریان‌های فكری اسلامی كه خواستار اعتدال، مردم سالاری، صلح و آرامش و نظم اجتماعی توام با تسامح و تساهل هستند، عقلانی خواهد بود. تبدیل و تبدل یكی از ادیان بزرگ جهان، یعنی اسلام، كار ساده‌ای نیست. اگر ساختن یك ملت كاری دشواری و خطیر باشد، باید گفت كه ساختن یك دین به مراتب مخاطره آمیزتر و پیچیده‌تر است. اسلام یك هویت دینی همگن یا نظام خود اتكا و مستقل نیست؛ بسیاری موضوعات و مسائل بیرونی با دین اسلام آمیخته شده‌اند. در واقع بسیاری از فعالان سیاسی در جهان اسلام در تلاشند كه برای پیشبرد و تحقق اهدافشان، بحث‌ها و استدلال‌های خود را اسلامی سازی كنند.
بحران كنونی در جهان اسلام، دو مولفه عمده دارد كه عبارتند از: ناتوانی برای بالندگی و رشد بر حسب تعاریف و شرایط خود و همچنین نداشتن پیوند و ارتباط با جریان غالب جهانی، یك دوره طولانی عقب ماندگی و محروم شدن نسبی از قدرت در سطح جهان از ویژگی‌های چشم گیر جهان اسلام است. بسیاری از راه ‌حل‌های درونی مانند ملی گرایی، پان عربیسم، سوسیالیسم عربی و انقلاب اسلامی منجر به دلسردی و نارضایتی شده‌اند! در ضمن، جهان اسلام نه تنها از فرهنگ معاصر جهانی عقب افتاده است، بلكه هر روز در اقتصاد جهانی شده بیشتر به حاشیه رانده شده و بدین ترتیب موقعیتی ناخوشایند برای هر دو طرف ایجاد شده است.
در میان مسلمان درباره راه برون رفت از بحران كنونی، ریشه‌ها و علل آن، و این كه جوامع آنها در آینده باید چگونه باشند، هیچ اتفاقی نظری وجود ندارد. در نظر دنیای غربی، سوال این است كه از كدام ایدئولوژی‌ها باید حمایت كند، از چه روش‌هایی استفاده كند، و در نهایت چه اهداف روش‌ و واقع بینانه‌ای را باید پیگیری كند.
●طیف ایدئولوژیك
امروزه در جهان اسلام اساسا چهار جایگاه ایدئولوژیك وجود دارند كه عبارتند از: بنیاد گرایی، سنت گرایی، تجدد گرایی و عرفی گرایی (سكولاریسم)، هر یك از این گروهها دارای زیر گروه‌های هستند كه گاهی اوقات تمایز بین گروه‌های اصلی را مبهم می‌سازند. رهبران دنیای غربی باید به تفاوت‌های درون و بین این گروه‌ها به دقت توجه كنند.
بنیادگرایان ارزش‌های مردم سالاری و فرهنگ معاصر غربی را كاملا رد می‌كنند. این گروه خواهان یك دولت اقتدار و زاهد برای پیاده سازی دیدگاه‌های افراطی خود درباره قوانین و اخلاقیات اسلامی هستند. آن‌ها مایل به استفاده از نوآوری‌های و فناوری‌های مدرن بوده و نیز ابائی از توسل به خشونت ندارند.
در بنیادگرایی دو شاخه وجود دارد. شاخه اول "بنیادگرایی وفادار به نص قرآن" است كه در فقه و شریعت اسلامی ریشه دارد. وهابی‌ها در عربستان سعودی، نمونه‌ای از این دست هستند. شاخه دیگر بنیادگرایی رادیكال است كه كم‌تر به نص قرآن وفادار می‌ماند و عمدا یا به دلیل عدم آگاهی از دكترین سنتی اسلامی، آزادی‌های قابل ملاحظه‌ای برا خود قائل است. القاعده و طالبان به این زیر گروه تعلق دارند.
سنت گرایان، خواهان جامعه‌ای محافظه‌كار هستند. آنها نسبت به تجدد، نو آوری و تغییر بدگمان می‌باشند، این گروه نیز به دو زیر گروه تقسیم می‌شود:
سنت گرایان محافظه كار، معتقدند كه باید به دقت و كاملا از شریعت و سنت پیروی كرد. آنها یكی از نقش‌های دولت و مقامات سیاسی را حمایت از یا حداقل تسیهل تحقق چنین خواسته‌ای می‌دانند. اما به طور كلی از اعمال خشونت‌آمیز و تروریسم طرفداری نمی‌كنند. بیشترین فعالیت‌های آنها بر كار‌های روزمره جامعه متمركز است. هدف اصلی آنها حفظ و پایبندی به ارزش‌ها و هنجارهای سنتی و رفتار محافظه كارانه تا بیشترین حد ممكن می‌باشد وجهه این افراد مخالفت با هر گونه تغییر است و در نظرشان وسوسه‌ها و آهنگ زنگی مدرن تهدیدهای بزرگی به شمار می‌روند.
سنت گرایان اصلاح طلب، معتقدند كه به منظور حفظ بقا و جذابیت اسلام در طی زمان، باید برخی تغییرات در نحوه اعمال سنت را قبول كنند. آنها آماده بحث درباره اصلاح و تفسیر مجدد قوانین اسلامی هستند. وجهه این افراد موافقت محتاطانه با تغییر است و می‌كوشند برای حفظ روح قوانین اسلامی، درباره نص قوانین از خود انعطاف پذیری نشان دهند.
تجدد گرایان خواهان پیوستن جهان اسلام به جهان مدرن هستند. آنها می‌كوشند با انجام اصلاحاتی، اسلام را با عصر مدرن منطبق سازند و به صورت فعالانه در جستجوی بیشترین تغییرات ممكن در درك نظری و عمل به اسلام هستند. به نظر آنها‌، باید همه سنت‌های محلی و منطقه‌ای را كه طی قرن‌های متمادی با اسلام آمیخته شده‌اند، دور ریخت.
علاوه بر این، تجدد گرایان به سیر تاریخی قوانین اسلام معتقدند. یعنی این كه آن چه در زمان حیات پیامبر (ص) به آن عمل می‌شد، تركیبی بود از حقایق دینی ابدی و نیز شرایط تاریخ مختص آن زمان كه امروزه دیگر اعتبار ندارد. این افراد معتقدند كه حتی تغییرات قابل ملاحظه‌ و چشم گیر در دین اسلام كه منعكس كننده گذشت قرن‌ها و شرایط اجتماعی كنونی است، نه تنها به هسته‌ اصلی اسلام آسیب نمی‌رساند، بلكه آن را تقویت می‌كند. ارزش‌های اساسی این گروه، یعنی اهمیت وجدان فردی و مسئولیت‌ پذیری اجتماعی، عدالت و آزادی به راحتی با هنجارهای مردم سالارانه و مدرن غرب انطباق می‌یابند.
عرفی گرایان (سكولارها)، خواهان جدایی دین از سیاست به سبك نظام‌های مردم سالار غربی هستند و معتقدند كه مذهب، یك موضوع كاملا شخصی است. آنها همچنین معتقدند كه آداب و رسوم اسلامی باید با قوانین این جهانی و حقوق بشر منطبق باشند. به عنوان مثال، كشور تركیه كه در آن مذهب تحت كنترل شدید دولت قرار دارد، معرف یك مدل سكولار در جهان اسلام است.
این جایگاه ایدئولوژیك را باید به صورت بخش‌هایی از یك طیف پیوسته نگریست و نه به صورت طبقه بندی‌های جداگانه، در واقع مرز مشخص بین این گروه‌های مسلمان وجود ندارد مثلا سنت گرایان برخی وجوه مشترك با بنیاگرایان دارند یا می‌توان متجددترین سنت گرایان را تقریبا جزو تجددگرایان دانست. افراطی ترین تجددگرایان نیز تقریبا شبیه سكولارها هستند. با این حال، گروه‌های اصلی مذكور دیدگاه‌های كاملا متمایزی درباره موضوعات كنونی جهان اسلام، از جمله آزادی سیاسی و فردی، آموزش، وضعیت زنان، حقوق جزایی مشروعیت اصلاحات و تغییرات و در نهایت طرز تلقی درباره غربی دارند.● دستور كار برای اصلاحات
دنیای غرب هنگام مواجهه با كشمكش‌های ایدئولوژیك كنونی در جهان اسلام، باید به ارزش‌های بنیادی غربی پایبند بوده و نیز متناسب با زمینه‌های اسلامی متفاوت و در كشورهای مختلف، اقدامات انعطاف پذیری را انجام دهد. بدین ترتیب دنیای غرب می‌تواند با حفظ تنوع لازم در برخورد با جوامع مختلف، اسلام مدنی و مردم سالارانه را توسعه دهد آنچه در زیر می‌آید كلیات راهبردی پیشنهادی من برای اصلاحات در جهان اسلام است. این راهبرد بر پایه پنج ستون مردم سالاری برای جهان اسلام استوار می‌باشد. این ستون‌های مردم سالاری به نحوه برخورد دنیای غرب با چهار گروه اصلی مذكور و همچنین با شهروندان عادی كشورهای مسلمان مربوط می‌شود.
۱- اولویت حمایت از تجدد گرایان:
تبلیغ دیدگاه‌های آنها درباره اسلام از طریق مجهز ساختن آنها به تریبون‌های لازم برای بیان و انتشار نظراتشان. برخی صاحب‌نظران مایلند كه برای توسعه مردم سالاری در جهان اسلام، نخست از سنت گرایان حمایت كنند، اما برخی مشكلات جدی استدلال آن‌ها را تضعیف می‌كند.
تائید بیش از حد سنت گرایان، منجر به تضعیف اصلاحات درونی در جهان اسلام شده و علاوه بر این تجدد گرایان را، كه ارزش‌ های آنها اساسا با ارزش‌های ما سازگار است، با مشكل مواجه می‌كنند. در میان همه گروه‌های چهارگانه مذكور، این تجدد گرایان هستند كه بیش از دیگران از تطبیق با ارزش‌ها و روحیه جامعه مدرن مردم سالار غرب استقبال می‌كنند، ما باید از طریق كمك به پیشرفت دیدگاه‌های آنها دیدگاه‌های سنت گریان را كم رنگ كنیم. آنچه كه در غرب كارایی داشت، تجدد گرایی بود، نه سنت گرایی.
لازمه تجدد گرایی رها كردن، اصلاح و نادیده گرفتن عمدی و انتخابی برخی مولفه‌های دكترین سنتی و اصلی دین است. در كتاب قرآن نیز مانند كتاب عهد عتیق برخی ارزش‌ها، دستورات و احكام دینی وجود دارند كه اگر نگوئیم عمل به آنها در جامعه مدرن غیر قانونی است، باید گفت كه غیر قابل تصور می‌باشد. این موضوع در جهان غرب مشكلی ایجاد نمی‌كند، زیرا افراد بسیار اندكی معتقدند كه باید دقیقا مطابق با احكام و آیات انجیل زندگی كنند. در واقع ما بیشتر به پیام حقیقی مسیحیت و یهودیت اهمیت می‌دهیم. و متون دینی خود را تاریخ و افسانه می‌دانیم. این دقیقا همان رویكردی است كه تجدد گرایان مسلمان آن را ارائه داده‌‌اند.
عرفی گرایان نیز از لحاظ ارزش‌ها و سیاست‌ها به غرب نزدیك هستند. اما برخی از آنها به خاطر تفكرات ضد امریكایی و دیگر موضع گیری‌ها، برای جهان غرب قابل قبول نیستند. همچنین سكولارها برای كسب مقبولیت در نظر بخش‌های سنتی‌تر جوامع مسلمان با مشكل مواجه هستند.
به دلیل فوق، تجدد گرایان بهترین شریك برای غرب خواهند بود. اما متاسفانه در مقایسه با بنیادگرایان و سنت گرایان، جایگاه آنها ضعیف تر بوده و فاقد پشتیبانی قدرتمند، منابع مالی لازم، زیر ساخت‌های اثر بخش، و تریبون عمومی هستند. بنابراین رهبران غرب باید از طریق ابزارهای زیر از تجدد گرایان حمایت كنند:
▪ دادن یارانه برای كاهش هزینه‌های انتشار و توزیع آثار و نوشته‌های آنها؛
▪ تشویق آنها به نوشتن برای مخاطبان عام و به ویژه جوانان؛
▪ استفاده از دیدگاه‌های آنها در برنامه‌های درسی اسلامی؛
▪ فراهم ساختن امكان دسترسی مخاطبان عام در دیدگاه‌ها و قضاوت‌های دینی آنها به منظور رقابت بهتر با بنیادگرایان و سنت گرایان كه دارای انواع و اقسام رسانه‌ها از جمله سایت‌های اینترنتی، بنگاه‌های انتشارات، مدارس مذهبی، نهادهای آموزشی و غیره هستند؛
▪ معرفی تجدد گرایی و سكولاریسم به عنوان انتخاب‌های جدید به جوانان سرخورده و ناراضی مسلمان؛ و
▪ استفاده از رسانه‌ها و برنامه‌های آموزشی در كشورهای مناسب، به منظور افزایش آگاهی مردم درباره تاریخ و فرهنگ پیش از اسلام یا غیر اسلامی آنها.
۲- حمایت كافی از سنت گرایان برای مقاومت در برابر بنیادگرایان (اگر این تنها گزینه ممكن است). در بین سنت گرایان، غربی باید از آنهایی پشتیبانی كند كه به طور نسبی، هم خوانی بهتری با جامعه مدنی مدرن دارد؛ یعنی سنت گرایان اصلاح طلب. غرب باید از سنت گرایان در مقابل بنیاد گرایان به شیوه زیر حمایت كند:
▪ عمومی سازی انتقادهای سنت گرایان از خشونت‌ و افراطی گری بنیاد گرایان؛
▪ ایجاد تفرقه بین سنت‌گرایان و بنیادگرایان؛
▪ جلوگیری از اتحاد سنت گرایان و بنیادگرایان؛
▪ آموزش بحث‌های كلامی به سنت گرایان، بنیادگرایان غالبا از لحاظ بحث‌های كلامی قومی تر هستند، در حالی كه سنت‌گرایان بیشتر به یك اسلام فولكور عمل می‌كنند و با مباحث و موضوعات سیاسی آشنایی ندارند. در مناطقی مانند آسیایی مركزی شاید لازم باشد سنت گرایان آموزش‌هایی درباره اسلام سنتی ببینند تا هنگام بحث با بنیاد گرایان شكست نخوردند؛
▪ افزایش حضور آشكار تجددگرایان در نهادهای متعلق به سنت گرایان؛
▪ تشویق سنت گرایان معتقد به مكتب حنفی شریعت اسلامی به مخالفت با مكتب حنبلی و مورد حمایت وهابیان؛ و
▪ افزایش مقبولیت و تشویق به پذیرش تصوف به عنوان یك شكل سنتی عرفان اسلامی كه معرف تفسیری آزاد و روشن فكرانه از اسلام است.
۳- مخالفت فعالانه با بنیاد گرایی از طریق ضربه زدن به نقاط آسیب‌ پذیری اعتقادی و ایدئولوژیك آنها. پرده برداری و در معرض عموم قرار دادن موضوعاتی كه گروه‌های ایده‌آلیست جوان و سنت گرایان زهد پیشه درباره بنیاد گرایان تحمل نمی‌كنند. یعنی: فساد آن‌ها، سنگ دلی و بی‌رحمی آنها، جهل و نادانی آنها، كاربرد مغرضانه و توام با اشتباه قوانین اسلام، و در نهایت ناكار آمدی در رهبری و حكومت داری. جهان غرب باید از طریق شیوه‌های زیر با بنیاد گرایان مبارزه كند:
▪ به چالش كشاندن تفسیر آنها از اسلام و آشكار سازی اشتباهات آنها؛
▪ پرده‌ برداری از روابط آنها با گروه‌ها و فعالیت‌های غیر قانونی؛
▪ عمومی سازی پیامدهای مربوط به اقدامات خشونت بار آنها،
▪ نمایش ناتوانی‌ آنها در زمینه توسعه كشورها و جوامع خود به شیوه‌ای مثبت؛
▪ هدف گیری مخاطبان مهم یعنی جوانان، سنت گرایان زهد پیشه، اقلیت‌های مسلمان در غرب، و زنان؛
▪ ارائه چهره و تصویری مشوش و بزدل از افراطی و تروریست‌های خشونت طلب و جلوگیری از قهرمان شدن آنها در نظر مسلمانان؛
▪ تشویق روزنامه نگاران به بررسی و پرده‌برداری از فساد، ریاكاری، و رفتارهای غیر اخلاقی در محافل بنیادگرا و تروریست؛ و
▪ ایجاد تفرقه بین بنیاد گرایان.
یكی از راهبردهای مشخص، آینده‌ای نوید بخش دارد. در واقع علی رغم موفقیت بنیادگرایان رادیكال در بسیج نیروی‌های جوان ناراضی، به ویژه مردان جوان، این زیر گروه دارای ویژگی‌های متعددی است كه لزوما جوانان را از خود دور می‌كند. جهان غرب هنوز به طور مناسب از این نقض عمده در راهبرد سیاسی بنیاد گرایان بهره نبرده است.
در اسلام رادیكال، جان جوانان آنچنان ارزش ندارد. اسلام رادیكال با استفاده از ایده آلیسم و حس ماجراجویی و قهرمان بازی جوانان، آنها را به گلوله‌های توپ و بمب گذاران انتحاری تبدیل می‌كند. در مدارس بنیادگرایان به پسران جوان، آماده شدن برای مرگ و شهادت را آموزش می‌دهند. اگر جوانان مسلمان همانند جوانان غربی در دهه ۱۹۶۰ از دریچه نسل‌های به موضوعات نگاه كنند، از خود خواهند پرسید كه چرا اكثر بمب گذاران و شهیدان كمتر از ۳۰ سال سن دارند. در حالی كه برای بستن مواد منفجره به خود لازم نیست فرد حتما جوان باشد. اگر این كار واقعا عالی است، چرا افراد مسن‌تر آن را انجام نمی‌دهند؟
۴- حمایت از سكولارها به صورت موردی، غرب باید سكولارها را تشویق كند كه بنیادگرایی را دشمن مشترك خود بدانند و نیز از اتحاد آنها با نیروهای ضد امریكایی جلوگیری كند. جهان غرب همچنین باید از تفكر جدایی دین از سیاست در اسلام حمایت كرده و نشان دهد كه چنین كاری نه تنها ایمان را تضعیف نكرده، بلكه آن را تقویت می‌كند.
۵- توسعه برنامه‌های و نهادهای فرهنگی عرفی و سكولار. سازمان‌های غربی می‌تواند با ایجاد سازمان‌های عرفی مستقل برای شهروندان عادی در جهان اسلام، امكان آموزش‌ و یادگیری فرآیندهای سیاسی و چگونگی بیان دیدگاه‌ها را فراهم سازند.
هر گونه راهبردی از این نوع را باید با احتیاط و امكان مواجهه با مقاومت و مخالفت عمده پیگیری كرد. هم سود بودن سیاست گذاران امریكا با گروه‌های اسلامی مشخص، شاید بقای گروه‌های اصلی را، كه خواهان حمایت از آنها هستیم، در معرض خطر قرار دهد. شراكت‌هایی كه در كوتاه مدت شاید مناسب به نظر برسند، مثلا با سنت گرایان محافظه كار، در دراز مدت پیامدهای نامطلوبی در پی خواهند داشت. برای پرهیز از چنین پیامدهایی ، جهان غرب باید همیشه و با اعتقاد كامل بر پایه ارزش‌های بنیادین خود یعنی مردم سالاری، عدالت، آزادی فردی و مسئولیت پذیری اجتماعی عمل كند.
نویسنده:چریل بنارد
منبع:
Benard, Chery, Five Pillars of Democract: How the can Promote an Islamrc Reformation, RAND Review , Spring۲۰۰۴
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید