شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

بیماری غربالی درختان میوه


بیماری غربالی درختان میوه
●تاریخچه و مناطق انتشار:
این بیماری اولین بار در سال ۱۸۴۲ در كشور فرانسه بوسیله Leveille شناخته شده است امروزه در كلیه نقاط جهان از جمله در آمریكا شمالی و آمریكای جنوبی و اروپا و استرالیا و نیوزلاند و سایر نواحی جهان وجود داشته و خسارت زیادی وارد می نماید.
در ایران اولین بار اسفندیاری در سال ۱۳۷۵ این بیماری را روی درختان میوه هسته دار در مازندران ، گیلان ، گرگان و آذربایجان گزارش نموده است . بیماری در اكثر مناطق كشور كم و بیش وجود دارد و تا كنون از شهرهای شیروان ،‌گنبد ، بجنورد ، قوچان ،‌ماكو ، خوی و نهبندان و بسیاری از شهرهای دیگر گزارش گردیده است . شدت بیماری در استان آذربایجان و بویژه در باغهای قدیمی زیاد ا ست (اشكان ،‌اسدی ۱۳۵۰، ارشاد ۱۳۵۶)
در ایران تا كنون این بیماری روی درختان زرد آلو ، گیلاس . آلبالو . گوجه ، هلو ، شلیل و بادام دیده شده است و خسارت عمده آن بیشتر متوجه درختان زرد آلو می باشد.
●اهمیت بیماری :
بیماری غربالی نه تنها باعث ضعف درخت و كاهش مقدار و ارزش محصول میشود بلكه بدلیل لكه ها و زگیل هائیكه روی میوه بجای می گذارد ارزش صادراتی برگه و قیسی حاصله از میوه های آلوده را نیز به نحو بارزی پائین می آورد. در بسیاری از باغهای آذربایجان شرقی و غربی و همچنین بعضی از باغهای خراسان و همدان بیماری شدت دارد كه تمام جوانه ها و سر شاخه های درخت زرد آلو در اثر این بیماری خشك شده و درخت عملاً استفاده ای ندارد. درختان آلوده ایكه به حیات خود ادامه می دهند نیز بدلیل خشك شدن برگها و كاهش سطح سبز آنها در دوره فعال گیاه بطور غیر مستقیم لطمه دیده و در نتیجه مقدار محصول آنها پائین می آید. میزان خسارت سالیانه این بیماری در ایران بطور دقیق معلوم نیست و روی محصول زرد آلو معادل ۲۲۴ میلیون ریال بر آورد شده است .
●علائم بیماری :
زرد آلو ، هلو،‌گیلاس ، آلو و آلبالو از میزبانهای مهم این بیماری است. سرشاخه, گل, برگ, میوه و جوانه های درختان فوق مورد حمله این بیماری قرار می گیرند منتها اندام های مورد حمله و علائم آنها روی میزبانهای مختلف با هم فرق دارند. بدین معنی كه در زرد آلو میوه ، برگ و جوانه ها مورد حمله قرار می گیرند ولی علائم روی سرشاخه ها دیده نمی شود. در بادام علائم روی سر شاخه ها و مخصوصاً برگ ظاهر می شود در صورتیكه به میوه خسارت وارد نمی آید در گیلاس علائم بیماری روی میوه برگ و جوانه ها و سرشاخه ها بوضوح دیده می شود در حالیكه در هلو نشانه های بیماری را روی میوه بندرت می توان دید در عوض برگ سر شاخه ها و جوانه های خواب این گونه به شدت مورد حمله قرار می گیرند.
در زرد آلو و قیسی خسارت مهم و شدید این بیماری روی برگ و میوه می باشد و حتی جوانه های برگ و گل را مورد حمله قرار می دهند و اصولاً شاخه های جوان بندرت مبتلا می شوند.
الف) نشانه های غربالی روی برگ: حالت غربالی و سوراخ شدن برگها مشخص ترین و فراوانترین علائم بیماری است. در زرد آلو علائم بیماری همزمان با موقعی كه جوانه های برگ باز میشود و هنوز برگ شكل و اندازه و حتی رنگ طبیعی بخود نگرفته بصورت لكه های گرد كه در ابتدا برنگ قرمز متمایل به بنفش و در وسط تیره تر است بروز می كند. بتدریج این لكه های كوچك بزرگتر شده و از وسط شروع به خشك شدن نموده و برنگ قهوه ای در می آیند در این حالت حاشیه لكه ها بسیار مشخص و اغلب قهوه ای تیره می باشد. در این مرحله پیشروی لكه ها متوقف می شود و بتدریج بافت مرده برگ از نسج زنده به طریق پاره شدن پارانشیم وبشره جدا می گردد. به محض اینكه این پارگی كامل شد قسمت داخلی جدا شده و می افتد و در نتیجه سوراخی در پهنگ برگ ایجاد می شود كه پیرامون آن یك نوار چوب پنبه ای قهوه ای كشیده شده است. شكل سوراخها معمولاً دایره ای بیضی و گاهی اشكال غیر هندسی و نامنظم می باشد. اندازه تنها بسته به زمان وقوع آلودگی از ته سنجان تا قطر ۶ میلیمتر و گاهی بیشتر تغییر می كند ولی لكه های دایره ای شكل معمولاً ۴ تا ۵ میلیمتر هستند. گهگاهی چند تا از لكه های بیماری بهم پیوسته و سوراخهای بزرگ و بیشكل بوجود می آیند كه ممكن است با حشره خوردگی اشتباه شود.
این حالت یعنی توسعه بهم پیوستگی لكه های بیماری روی برگ بیشتر در موارد وقوع آلودگی های شدید اولیه در مرحله ایكه برگها دارای بافت لطیفی هستند رخ میدهد و در آلودگی های دیر هنگام چون برگها ضخامت كافی پیدا كرده اند و نیز بدلیل عدم رطوبت كافی و مناسب در محیط علائم برگی معمولاً به صورت سوراخهای منفرد ، ‌ریز و ته سنجاقی بروز می كند. احتمالاً واریته های مختلف نیز مقاومتشان در مقابل بیماری فرق داشته باشد.
در هلو لكه ها معمولاً در حاشیه برگها در طرفین و رگبرگ اصلی ظاهر می شود و یكنواختی سوراخ های ایجاد شده از نظر اندازه و شكل بیشتر از زرد آلو است.
لكه ها و سوراخهای ایجاد شده روی برگ گیلاس بزرگتر از لكه های برگ آلو و بادام میباشد. شكل و اندازه آنها بسیار نامنظم و متغییر است. معمولاً چند تا لكه مجاور هم ظاهر شده و قسمت بزرگی از پهنك برگ را فرا می گیرد. در گوجه و آلبالو لكه و سوراخهای غربالی نسبتاً منظم و مدور می باشد ولی اندازه آنها در آلو بزرگتر است.
ظهور علائم بیماری روی برگ بادام خیلی شبیه علائم آن روی برگ زرد آلو بوده و همزمان با باز شدن جوانه ها و پیدایش برگها می باشد. معمولاً اندازه سوراخها یكسان و شكل شان همانند است, قطرشان از ۲ تا ۴ میلیمتر متغییر است و از سوراخهای برگ زرد آلو كوچكتر حاشیه سوراخهای ایجاد شده روی برگ بادام قهوه ای مشخص و تعداد آنها نیز نسبت به زرد آلو بیشتر و متراكمتر است. لازم به ذكر است كه مشبك شدن برگ و پیدایش لكه های نكروزه فقط مربوط به بیماری غربالی نبوده بلكه قارچهایی مثل:
Cercospora circumscissa , Phyllosticta prunicola , Fusicoccum amygdali
باكتریهایی از قبیل Pseudomounas syringae , Pseudomonas morsprunorum
و ویروسهائی مانند ویروس لكه حلقوی هلو نیز لكه ها و سوراخهایی شبیه علائم غربالی در برگ درختان میوه بوجود می آورند.
ب) نشانه های غربالی روی میوه :
میوه زرد آلو ،‌گیلاس و آلبالو مورد حمله این بیماری قرار میگیرند
علایم روی درختان گوجه ای كه بشدت مورد حمله بیماری غربالی قرار گرفته بودندبصورت صمغ زدگی زیاد میوه های آن بدون وجود لكه مشخص دیده شده كه احتمالا ًناشی از آلودگی به بیماری غربالی می باشد.
روی میوه زرد آلو وقتی به اندازه مغز پسته است علائم غربالی به صورت لكه های قرمز مایل به بنفش و به اندازه ته سنجان ظاهر می گردد بتدریج كه میوه درشت میشود این لكه ها برآمده شده و به صورت نقاط برجسته یا خال جوش در می آید و رنگشان قهوه ای می شود لكه ها و برآمدگیها ابتدا در سطح فوقانی میوه ها بصورت پراكنده یا تراكم بروز می كند و بعداً به سطح زیرین میوه نیز می رسد. در مواردی دیده شده است كه حمله بیماری به میوه ها در بعضی ارقام و یا در شرایط خاص ، مواجه با عكس العمل آن میشود بدین معنی كه بجای ظهور خال جوشها, گوشت میوه تحریك شده و به صورت پستانك نوك تیزی بالا آمده و رشد آن متوقف می شود در مواقعی كه شرایط جوی برای رشد و نمو بیماری مناسب است, تعداد زیادی خال جوش بطور متراكم در سطح میوه ظاهر می شود. بطوریكه در این قسمت اپیدرم میوه كاملاً فاسد و چوب پنبه ای شده و از آن شیره تراوش می شود كه بعداً سفت شده و بصورت صمغ در می آید گهگاهی بد شكلی هم در میوه های زرد آلو دیده می شود. حمله غربالی به میوه های جوان ،‌منجر به ریزش آنها می گردد بهمین جهت حدود ۵ درصد از میوه های ریز در همان مراحل اولیه رشد در اثر حمله این بیماری ریخته و از بین می رود حمله بیماری به میوه زردآلو یكی از مخرب ترین حالات خسارت بیماریست.
●نشانه غربالی روی میوه هلو به دو صورت ظاهر می شود:
الف) میوه های هلو در مراحل اولیه رشد مورد حمله قرار گرفته و می ریزد. بهمین جهت میوه های باقیمانده روی درخت علائمی معمولاً از خود نشان نمی دهند , میوه های بسیار ریزیر حالیكه هنوز میوه ها شكلی به خود نگرفته شروع به ریزش می كنند و این عارضه معلول تاخت و تاز مستقیم قارچ روی میوه و همچنین نصف سر شاخه هائیكه روی آن شانكرهای بیماری به فراوانی مستقر است. این علامت در هلوهای ایران زیاد به چشم میخورد.
ب) وقتی میوه به درشتی میوه زیتون رسید تعداد زیادی لكه های كوچك مدور كه ابتدا قرمز و بعد قهوه ای می شود روی آن مخصوصاً در حوالی دم میوه ظاهر می شود. اپیدرم میوه در قسمت لكه ها كرك طبیعی خود را از دست داده و به صورت پوسته ای در می آید كه ممكن است بعداً بیافتد. ریزش این پولكها باعث ناهموار شدن سطح میوه می شود البته لكه های میوه هلو سطحی بوده و معمولاً رشد آنرا مختل نمی كند. (Viemont Bourgin, ۱۹۴۹) اینگونه علائم در ایران هنوز مشاهده نشده است (اشكان و اسدی ۱۳۵۰).
علایم روی میوه گیلاس بیماری به صورت لكه های قهوه ای تیره ظاهر می شود كه بتدریج گوشت میوه در محل لكه ها فرو رفتگی پیدا كرده و خشك و سیاه و تركدار می شود گودیهای ایجاد شده معمولاً عمیق بوده و در غالب اوقات عمق آن تا هسته می رسد . در اینصورت گوشت میوه در پیرامون حفره های ایجاد شده به سمت داخل كشیدگی پیدا می كند قطر این حفره ها ۵ تا ۶ میلیمتر است.روی میوه آلبالو لكه ها شبیه گیلاس است ولی فرو رفتگی حفره كمتر از آن می باشد به نظر می رسد. مكانیزم ایجاد فرو رفتگی در میوه گیلاس و آلبالو بدین ترتیب باشد كه میوه در مراحل اولیه تشكیل و در دوران نارسی مورد حمله بیماری قرار گرفته و موجب چوبی شدن و توقف رشد قسمت آلوده می شود و رشد بعدی سایر قسمتهای گوشت میوه باعث می گردد كه محل لكه به صور مختلفی ،‌فرو رفتگی پیدا كند.
ج)نشانه های غربالی روی سرشاخه ها و جوانه ها :
علائم این بیماری روی سرشاخه ها اكثراً به صورت شانكر و ترك خوردگی ظاهر میشود و تشخیص آن احتیاج به دقت و آشنایی چشم دارد . آلودگی سرشاخه ها از آن جهت مهم است كه باعث انهدام جوانه ها و ضعف درخت می گردد.
سرشاخه های درخت زردآلو معمولاً مورد حمله بیماری غربالی نمی گیرد و علائمی روی آن مشهود نیست لیكن جوانه های آن باین بیماری مبتلا می شود . جوانه های آلوده معمولاً رنگشان تیره گاهی پوشیده از یك لایه ترشحات خشك صمغ به مانند است.
غربالی روی سرشاخه های نازك و سبز گیلاس ابتدا به صورت لكه های قهوه ای و برجسته ظاهر میشود كه بتدریج با پیشرفت مرض ترك خورده و حالت زخم بخود می گیرد. این حالت در مراحل آخر شبیه نیمرخ دانه گندم در طرف شیار آن می باشد . معمولاً قایقی شكل و اندازه آنها به ۳ تا ۲ میلیمتر می رسد پیدایش این زخمها در فصل بهار موقع ظهور شكوفه ها حائز اهمیت است زیرا چنانچه زیر جوانه های گل دهنده بروز كند باعث توقف ناگهانی رشد گیاه و خشك شدن سرشاخه ها و شكوفه ها می گردد در حالتهای شدید ،‌بسیاری از جوانه های گل و برگ و سر شاخه های درخت گیلاس به این ترتیب از بین می رود تشخیص این حالت بیماری معمولاً مشكل و با توجه به علائم روی برگ و میوه امكان پذیر است.
سرشاخه های سبز جوان بادام به شدت مورد حمله غربالی قرار می گیرد و سرتاسر آن لكه های گرد یا بیضی شكل ظاهر می شود قطر لكه های گرد بین ۳ تا ۴ میلیمتر تغییر می كند ولی پاره ای از اوقات لكه ها دراز و كشیده بوده و طول آن به ۶-۷ میلیمتر می رسد. رنگ لكه ها موقع ظهور ارغوانی و سپس قهوه ای می شود . معمولاً مركز لكه قهوه ای روشن است كه وسیله نوار قهوه ای تیره محاط شده است. این دو رنگی به لكه های سرشاخه های بادام حالت چشم میدهد. گاهی لكه ها ترك خورده و از آنها صمغ تراوش می شود.
شانكرهای غربالی روی شاخه های هلو شبیه علائم آن روی شاخه های بادام است با این تفاوت كه زخمها معمولاً بزرگتر است بنحویكه گاهی اوقات اطراف سرشاخه ها را اشغال می كند و منجر به خشك شدن جوانه ها و قسمتهای بالایی می شود صمغ زدگی در سرشاخه های هلو بیشتر از بادام اتفاق می افتد
روی سرشاخه های آلو و گوجه علامتی از غربالی دیده نشده است .
●عامل بیماری : قارچ
Moniliales-Hyphomycetidae-Deuteromycetes ) Dematiaceae-)Stigmina carpophila
این قارچ دوازده همنام دیگر دارد از آنجمله Clasterosporium carpohilumدراروپا عامل بیماری Coryneum beijerinckiiمعرفی شده است.
اندامهای رویشی و باروی این قارچ منحصر به میسلیوم ، كنیدی و كنیدیوفور است، قارچ دارای میسلیوم استوانه ای و بند بند بوده, رنگ آن متمایل به قهوه ای است و میسلیوم روی تمام قسمتهای مورد حمله(پارانشیم برگ و پارانشیم ناحیه پوست شاخه های جوان و سطح میوه) دیده می شود.
اندامهای زادآوری قارچ اسپورودوكیوم نام دارد كه در زیر كوتیكول یا اپیدرم اندامهای آلوده تشكیل می شود. كنیدها تیره به رنگ سبز زیتونی متمایل به قهوه ای ۳ تا ۵ سلولی ، كمی خمیده و دو سر گرد می باشد.
●چرخه بیماری :
قارچ عامل بیماری غربالی ،‌زمستان و همچنین سایر مواقع نامساعد را به صورت ریسه ، استروما و كنیدی در جوانه های آلوده و یا زخمهای روی سرشاخه ها به سر می برد . كنیدیها به صورت آزاد و یا چسبیده به توده های صمغ مترشحه از زخمها و یا در استروما خود را از سرما و یا سایر شرایط نامساعد حفظ كرده و از سالی به سال دیگر باقی می ماند عامل بیماری در مواقع نامناسب در هلو و بادام به صورت ریسه ،‌در زخم سرشاخه ها و جوانه های آلوده به سر می برد. ریسه هائیكه در شانكرها و یا جوانه های درخت وجود دارد در بهار و به محض مناسب شدن شرایط جوی تولید كنیدی می كند . كنیدیها به وسیله باران و باد پخش شده و روی میوه و برگها قرار می گیرند. تولید كنیدی در دمای ۹ درجه سانتیگراد شروع و در حرارت ۱۹ الی ۲۳ درجه سانتی گراد به اوج میرسد. چنانچه هوا مرطوب و بارانی باشد كنیدیها به محض رهائی جوانه زده و تولید آلودگی می نمایند. بهمین جهت در سالهایی كه پائیز آن ملایم و میزان رطوبت بالاست جوانه ها قبل از خواب زمستانه به شدت آلوده می شوند وو منبعی برای آلودگیهای بهار سال بعد خواهند بود. لوله تندش از راه نفوذ مستقیم و یا از روزنه ها وارد بافت گیاه می گردد. بنابر مطالعات ساموئل در سال ۱۹۲۷ آلودگی برگ بادام به طریق نفوذ مستقیم لوله تندشی در كوتیكول اتفاق می افتد بازتاب و واكنش هائیكه در برگ بادام در اثر قارچ S. carpophila اتفاق می افتد عبارتست از افزایش اندازه سلولها درمزوفیل سالم مجاور نسج منهدم شده كه منجر به انسداد فضای بین سلولی و در نتیجه ظهور یك خط لهیدگی و هم چنین چوبی شدن و پیدایش سلولهایی داخل این ناحیه می گردد. در این حالت اگر رطوبت زیاد و برگها نسبتاً جوان باشند ،‌بریدگی اپیدرم در دو سطح برگ پیدا شده و تیغه های بین جدار سلولهای خارج ناحیه چوبی شده حل شده و قرص آلوده می افتد. سلولهای ناحیه مریستم معمولاً سعی می كنند بریدگی را ترمیم نمایند . دوره كمون بیماری از ۳ الی ۲۰ روز بسته به نوع اندام مورد حمله تغییر می كند.درجه حرارت مناسب برای رشد قارچ ۱۹ درجه سانتیگراد است.(اشكان و اسدی ۱۳۵۰)قارچ عامل بیماری انگل اختیاری بوده و روی محیط غذایی مصنوعی می توان آن را كشت داد.از لكه های برگ مخصوصاًوقتی مسن باشد، جدا كردن قارچ مشكل است ولی از لكه های روی میوه زردآلوجدا سازی عامل بیماری به سهولت انجام می شود.
باران برای جوانه زدن كنیدیها ضرورت دارد. از لحاظ انتشار عامل بیماری، باران كنیدیها را از لابه لای فلسهای جوانه ها و شاخه های مریض شسته و از قسمتهای بالای درخت به قسمت پائین منتقل می نماید و بدین لحاظ است كه قسمت پائینی درخت شدیدتر آلوده می باشد. كنیدی برای جوانه زدن احتیاج به یك غشاء نازكی از رطوبت كه اطرافش را بگیرد دارد و تحت اثر این رطوبت است كه كنیدی می تواند تندش پیدا كرده و لوله ای از خود خارج ساخته و در نسج نبات نفوذ كند لذا از این نكته نتیجه گرفته می شود كه در هوای خشك به هیچ وجه بیماری به وسیله این قارچ ایجاد نمی گردد .
●مبارزه:
از بین بردن كنیدیهای قارچ در قسمتهای آلوده درخت با مواد شیمیایی هیچ گاه با موفقیت قطعی توأم نبوده است فقط بر اثر مبارزه شیمیایی، بیماری كنترل و از شدت خسارت آن كاسته شده است.
در مورد این بیماری سمپاشیهای پیشگیری كننده كاملاً مؤثر بوده است. پروفسور R.E.Smith در سال ۱۹۰۶ محلول بردو(۱۰-۱۰-۱۰۰)به منظور مبارزه با قارچ عامل بیماری غربالی به كار برد و از آلودگی جدید به طور كامل جلوگیری كرد ولی در بعضی از درختان به رشد و نمو درخت صدمه وارد شد(اثرات سوزانندگی مس)به عقیده دكتر Smithشرط موفقیت در مبارزه شیمیایی، انتخاب موقع سمپاشی است كه باید بلافاصله قبل و یا بعد از بارانهای متعدد اواخر پائیز تا اوایل بهار صورت گیرد.
تجربیات پروفسور E.E. Wilson در كالیفرنیا در مبارزه با بیماری غربالی با محلول بردو را دلخواه و مطلوب نشان داده است زیرا این سم می تواند كنیدی قارچ را به خوبی كشته و دوام خوبی در مقابل شستشوی باران و سایر عوامل جوی نشان می دهد. در حدود۴/۱ مس مصرف شده در محلول بردو كه در پائیز به درختان پاشیده شده در بهار روی ساقه ها اندازه گیری شده است.سمپاشیهای پائیزه از آلوده شدن جوانه های خواب در طول فصل پائیز و زمستان جلوگیری می كند. تحقیقات و مطالعات زیادی در استرالیا و ایالت كالیفرنیا درباره موقع مبارزه به عمل آمده و به این نتیجه رسیده اند كه برای جلوگیری از آلودگی میوه و برگ موقعی كه شكوفه از جوانه های خواب زمستانی بیرون آمده ولی هنوز گلبرگها باز نشده اند باید سمپاشی نمود.گاهی اوقات هم سمپاشی دوم بهار بلافاصله پس از ریختن گلبرگها لازم می شود.
در نروژ برای مبارزه از محلول بردو(۸-۸-۱۰۰)و یا(۴-۳-۱۰۰) قبل از گل كردن و بعد از گل كردن درختان استفاده می شود.
اشكان و اسدی(۱۳۵۰)،آزمایش های متعددی در امر مبارزه شیمیایی علیه بیماری غربالی انجام داده اند كه به اختصار شرح داده می شود:
از میان قارچكش های آزمایش شده كاپتان(ارتوساید ۵۰)، ملپركس، پولیرام و لوناكول كه برای سمپاشی بهاره به كار رفته است، قارچكش كاپتان برای مبارزه با بیماری غربالی بهترین است.كاپتان نه تنها در جلوگیری از بیماری مؤثر است بلكه برگ و مخصوصاً میوه های درختانی كه با آن سمپاشی شده اند شفافیت و جلای خاصی پیدا می كند.بهترین نتیجه از سمپاشی موقعی حاصل می شود كه درختان مبتلا ۱ مرتبه در اواخر زمستان قبل از بیدار شدن درختها و تورم جوانه ها با محلول بردوی ۲ درصد و ۳ مرتبه در بهار با كاپتان ۳ در هزار سمپاشی شود كه اولین سمپاشی بهاره بلافاصله بعد از ریزش گلبرگها و در سمپاشی به فاصله ۱۴ روز از همدیگر توصیه می گردد سمپاشی با محلول بردو بهتر است ۲ مرتبه یكی در پائیز پس از ریزش برگها و دیگری در اسفند ماه قبل از بیدار شدن درختها صورت گیرد و بدین ترتیب می توان سمپاشی بهاره را تا حتی ۱ مرتبه هم تقلیل داد.
●مبارزه بیولوژیك:
بررسی حالت تضاد قارچهای ساپروفیت با عامل بیماری غربالی زردآلو مشاهده گردید كه در میكوفلور اندامهای هوایی درختان زردآلو، قارچ Trichoderma viride Pers دارای حالت تضاد با عامل بیماری غربالی است.با استفاده از این پدیده ممكن است از قارچ viride T.در مبارزه بیولوژیك علیه بیماری غربالی درختان زردآلو در باغات میوه استفاده نمود.
منبع : سازمان پارک ها و فضای سبز تهران


همچنین مشاهده کنید