جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

سازمان ملل؛ نهادی جهانی، عملکردی غیرجهانی


سازمان ملل؛ نهادی جهانی، عملکردی غیرجهانی
بحرانهای بین‌المللی، همواره عرصه آزمونی برای سازمان ملل بوده‌اند. در این میان منازعه و جنگ میان كشورها به جهت گستردگی دامنه بحران و تاثیر عمیق‌تر آن از حساسیت بیشتری نسبت به منازعات داخلی برخوردار است. بررسی عملكرد سازمان ملل در جنگهای عراق علیه ایران و كویت، به جهت اشتراك در عنصر متخاصم، می‌تواند معیار مناسبی برای ارزیابی جهت‌گیریهای این سازمان تلقی شود. در مقاله پیش‌رو، مواضع شورای امنیت، دبیركل و مجمع عمومی به مثابه اركان سازمان ملل به‌صورت مقایسه‌ای مطرح شده‌اند.
سازمان ملل متحد بر اساس تصمیمات مختلفی كه در دو جنگ خلیج‌فارس (جنگ عراق علیه ایران و جنگ عراق علیه كویت) اتخاذ كرد، یكی را از طریق رایزنی و دیپلماسی و دیگری را با توسل به زور خاتمه داد. همین امر مؤید تفاوتهای مواضع سازمان ملل متحد در قبال دو جنگی است كه از جهات مختلفی (مانند وقوع در یك منطقه، اقدام علیه تمامیت ارضی و استقلال سیاسی یك دولت مستقل) به هم شبیه‏اند. مهمترین دلیل این تفاوت مواضع را باید در متجاوزشناختن عراق در حمله به كویت و متجاوزنشناختن عراق در حمله به ایران جستجو كرد. در این مقاله، مواضع شورای امنیت، دبیركل و مجمع عمومی در قبال دو جنگ خلیج‌فارس مقایسه می‌شود. این امر ما را در درك بهتر و صحیح‏تر مواضع سازمان ملل متحد در این دو جنگ، یاری می‏رساند و به ما کمک می‌کند تا تفاوت مواضع سازمان ملل متحد و دلیل آن را دریابیم.
●مقایسه مواضع اركان سازمان ملل متحد در قبال دو جنگ خلیج‌فارس
۱‌) مواضع شورای امنیت در دو جنگ
مواضع شورای امنیت را می‌توان در دو بخش كمی و كیفی مقایسه كرد:
الف‌ ) مقایسه كمّی قطعنامه‏های شورای امنیت در دو جنگ
۱) شورای امنیت از آغاز جنگ هشت ساله ایران و عراق، تا زمان پذیرش قطعنامه از سوی ایران جمعا نُه قطعنامه، یعنی به‌طور متوسط برای هر سال یك قطعنامه صادر كرده، و در مورد جنگ هفت‌ماهه خلیج‌فارس، دوازده قطعنامه یعنی به‌طورمتوسط هر ماه دو قطعنامه[i] تصویب نموده است. علاوه‌برآن، این شورا بیش از هیجده بیانیه برای جنگ ایران و عراق و كمتر از سه بیانیه درباره جنگ خلیج‌فارس صادر كرده است.
۲) شماره قطعنامه‏های صادره در جنگ ایران و عراق، با فاصله زیاد از هم تكرار شده است، به‌گونه‏ای‌كه نزدیك‌ترین فاصله دو قطعنامه، شش قطعنامه (فاصله قطعنامه‏های ۵۸۲ و ۵۸۸) و بیشترین فاصله دو قطعنامه، ۳۵ قطعنامه (فاصله ۴۷۹ و ۵۱۴) است، درحالی‌كه نزدیك‌ترین و دورترین فاصله دو قطعنامه در مورد جنگ خلیج‌فارس به ترتیب به یك و چهار قطعنامه (مقایسه فاصله قطعنامه ۶۶۰ با۶۶۱[ii] و ۶۷۰ با ۶۷۴) می‏رسد.[iii]
۳) در مجموعه قطعنامه‏های صادره درباره جنگ خلیج‌فارس سیزده‌بار به ترتیب به هشت‌ماده منشور ملل متحد شامل ۱۰۲ و ۵۱، ۵۰، ۴۸، ۴۰، ۳۹، ۲۵، ۲ و نیز نُه‌بار به فصل هفتم آن در قطعنامه‏های ۶۷۸ و۶۷۷، ۶۷۴، ۶۶۷، ۶۶۶، ۶۶۵، ۶۶۴، ۶۶۱ اشاره شده است، درحالی‌كه در قطعنامه‏های شورای امنیت درخصوص جنگ عراق علیه ایران، صرفا پنج‌بار به ترتیب به مواد ۴۰ و ۳۹، ۲۴، ۲ بدون اشاره به فصل هفتم منشور ملل متحد، استناد شده است.
ب‌) مقایسه كیفی قطعنامه‌های شورای امنیت در دو جنگ
۱) همان‌طوری‌كه قبلا به آن اشاره شد، در مجموعه قطعنامه‏های صادره شورای امنیت درباره جنگ خلیج‌فارس، در هشت قطعنامه ۶۷۸، ۶۷۷، ۶۷۴، ۶۶۷، ۶۶۶، ۶۶۵، ۶۶۴، ۶۶۱، نُه بار به فصل هفتم منشور ملل متحد استناد شده است. فصل هفتم ناظر بر اقداماتی است كه شورای امنیت در موارد وقوع تهدید علیه صلح یا برهم‌خوردن صلح و تجاوز انجام می‌دهد. در پی این تشخیص شورای امنیت بر اساس مواد ۳۹ تا ۵۱ فصل هفتم منشور ملل متحد، توصیه و اقدامات غیرنظامی و در صورت مؤثرنبودن، اقدامات نظامی را به كمك همه اعضای سازمان ملل‌ متحد یا گروهی از آنها برای اعاده صلح به عمل می‏آورد. شورای امنیت در جنگ خلیج‌فارس با استناد به فصل هفتم منشور ملل متحد، عراق را متجاوز شناخت و اقدامات موقتی و سپس قهری را درباره آن برای استقرار صلح توسط گروهی از اعضای سازمان ملل متحد، به مرحله اجرا گذاشت. اما شورای امنیت در اكثر قطعنامه‏های صادره‏اش در جنگ ایران و عراق به فصل هفتم به‌ویژه به آخرین ماده‌اش، یعنی ماده ۵۱ منشور ملل متحد، اشاره نكرد[iv] و با این اقدام، حتی حق طبیعی ایران را هم برای دفاع مشروع، به رسمیت نشناخت. شورای امنیت فقط در قطعنامه ۵۹۸ به مواد ۳۹ و ۴۰ فصل هفتم منشور ملل متحد، بدون ذكر نام این فصل، اشاره كرد. شورای امنیت در این قطعنامه بر اساس مواد ۳۹ و ۴۰ منشور ملل متحد، نقض صلح را در جنگ ایران و عراق تایید كرد ولی به وظایف دیگرش در همین مواد كه مهمترین آن تشخیص وقوع تجاوز است، توجه نكرد.
۲) علاوه‌برآن، شورای امنیت پنج ماده از هشت ماده منشور ملل متحد را كه در قطعنامه‌هایش در جنگ خلیج‌فارس به آنها استناد كرده، از فصل هفتم منشور ملل متحد برگزیده است. به‌عبارت‌دیگر شورا به مواد ۱۰۳ و ۲۵، ۲ منشور ملل متحد اشاره كرده است كه به‌ترتیب ناظر بر تعهد اعضای سازمان ملل متحد به حل مسالمت‌آمیز اختلافشان و توسل‌نكردن به تهدید یا استعمال قوه قهریه بر ضد تمامیت ارضی و استقلال سیاسی یكدیگر، موافقت اعضای سازمان ملل متحد برای اجرای تصمیمات شورا بر طبق منشور ملل متحد، اولویت تعهدات اعضا به موجب منشور ملل متحد به تصمیمات شورا، در مقایسه با تعهدات مشابه منطقه‏ای است. اما در قطعنامه‏های صادره شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، به مواد ۲ و ۲۴ منشور ملل متحد اشاره شده است.[v] ماده ۲۴ منشور مبتنی بر اعطای مسئولیت اصلی حفظ صلح و امنیت بین‏المللی به شورای امنیت است. درحالی‌كه هیچ‏یك از دو كشور ایران و عراق، هیچ‏گاه چنین وظیفه‏ای را نفی نكرده‏اند. بلكه ایران شورا را به جهت جانبداری از عراق، فاقد صلاحیت لازم برای حفظ صلح و امنیت بین‏المللی می‏دانست.[vi] شواهد موجود در قطعنامه‏های صادره شورای امنیت درباره جنگ ایران و عراق ادعای ایران را تایید می‌كند. به‌عنوان‌نمونه، بااینكه شورای امنیت به صورت تلویحی یا مستقیم، وضعیت بین ایران و عراق را موجب به‌خطرافتادن صلح و امنیت منطقه‏ای و بین‏المللی دانست و به این مطلب در قطعنامه ۵۹۸ با ذكر اینكه «در مخاصمه بین ایران و عراق نقض صلح حاصل شده»، به‌صراحت تاكید كرد، بااین‌حال هرگز اقدامی برای تعیین و تنبیه متجاوز به عمل نیاورد.
۳) شورای امنیت در قطعنامه‏های مربوط به جنگ عراق علیه ایران، از همه كشورها خواست به منظور تسهیل اجرای قطعنامه‌ها با خویشتن‌داری از هرگونه اقدامی كه به تشدید یا گسترش منازعه و وضعیت منجر می‏شود، خودداری كنند و این درخواست با تفاوت اندكی در تمامی قطعنامه‌های مربوط به این جنگ تكرار شده است. درحالی‌كه چنین درخواستی نه‌تنها در هیچ‏یك از قطعنامه‏های مربوط به جنگ خلیج‌فارس مطرح نشده، بلكه در اكثر این قطعنامه‏ها از كشورها خواسته شده است با انجام‌دادن اقدامات پیشنهادی شورای امنیت، سیر اجرای قطعنامه‏ها را تسهیل نمایند.[vii] مهمترازهمه، شورا به دولتهای عضو سازمان ملل متحد كه با دولت كویت همكاری داشته‏اند، اجازه داد برای واداركردن عراق به ترك خاك كویت از تمامی وسایل ممكن استفاده كنند. حتی در مواردی شورای امنیت تهدید كرده بود، چنانچه از درخواستهایش تخلف شود، تدابیری اتخاذ خواهد كرد تا از تكرار چنین تخلفاتی جلوگیری كند.[viii] با این مقایسه به نظر می‏رسد، تعلل شورای امنیت در پایان‌دادن جنگ عراق علیه ایران با تعجیل این شورا در خاتمه‌دادن تجاوز عراق به كویت، از اراده ضعیف شورا در حل‌وفصل تجاوز عراق به ایران نشأت می‌گرفت. علاوه‌برآن، خویشتن‌داری كشورها در پرهیز از اقداماتی كه به تشدید و گسترش جنگ ایران و عراق منجر می‌شود، به صورت كامل، به‌ویژه از سوی اعضای دائم شورای امنیت ــ كه از حامیان سیاسی و تامین‌كنندگان تسلیحات مورد نیاز عراق بودند ــ رعایت نشد. بااین‌وصف شورای امنیت در جنگ ایران و عراق درخصوص این متخلفان، نه لفظاً و نه عملاً به اقدامات تنبیهی دست نزد.[ix]
۴) در جنگ عراق و ایران، به استثنای قطعنامه ۶۱۲، ۵۵۲، ۵۴۰، ۵۲۲، شورای امنیت، در دیگر قطعنامه‏های صادره، صرف‌نظر از تغییرات جزیی، به‌صراحت یادآوری می‌كند كه دولتهای عضو بر طبق منشور ملل متحد متعهد هستند كه اختلافشان را از طریق راههای مسالمت‌آمیز حل كنند، به‌نحوی‌كه صلح و امنیت بین‏المللی و عدالت به مخاطره نیفتد و فقط در چهار قطعنامه ۵۹۸، ۵۸۲، ۵۲۲، ۵۱۴ به عقب‏نشینی نیروهای نظامی به مرزهای شناخته‌شده بین‏المللی، اشاره می‌كند. درحالی‌كه توسل به راههای مسالمت‏آمیز برای حل اختلافات بدون عقب‏نشینی نیروهای نظامی به مرزهای شناخته‌شده، ناممكن بود و نیز ظاهرا شورای امنیت با یادآوری تعهد دولتها در توسل‌نكردن به كاربرد زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر دولتی ــ آن‏طوری‌كه در قطعنامه‏های ۵۸۸، ۵۵۲، ۵۱۴، ۴۷۹ به آن اشاره شده است ــ در نظر داشت بدون توجه عمیق به ریشه‏های شروع و تداوم جنگ ایران و عراق،[x] آن را پایان بخشد. این مطلب در جنگ خلیج‌فارس به صورتی دیگر اتفاق افتاد. شورای امنیت در قطعنامه ۶۷۴، ۶۷۰، ۶۶۰ عراق و كویت را به مذاكره برای حل اختلافاتشان متعهد نمود، و از حسن نیت دبیركل در دستیابی به یك راه حل مسالمت‏آمیز بر اساس قطعنامه‏های شورای امنیت و نه مطابق منشور ملل متحد، ابراز خشنودی كرد، و هدف جامعه بین‏المللی را دایر بر حفظ صلح و امنیت بین‏المللی از طریق حل مسالمت‏آمیز اختلافاتشان، متذكر گردید. در‌حالی‌كه این تاكیدات به خلاف اكثر قطعنامه‏های صادره در جنگ ایران و عراق، با درخواست مستقیم و غیرمستقیم[xi] عقب‏نشینی فوری و بی‌قید و شرط همراه بود.
۵) به نخستین قطعنامه شورای امنیت در جنگ ایران و عراق (قطعنامه ۴۷۹)، فقط در دو قطعنامه بعدی (قطعنامه ۵۱۴ و ۵۲۲) تاكید شده، و در قطعنامه‏های ۵۴۰ و ۵۵۲ صرفا به گزارش دبیركل در مورد نتیجه بازرسی هیات بازرسی اعزامی سازمان ملل متحد از حملات نظامی به مناطق غیرنظامی ایران و عراق و نیز به نامه مه ۱۹۸۴ / اردیبهشت ۱۳۶۳ شورای همكاری خلیج‌فارس در مورد شكایت از ایران درباره حمله به كشتی‏های بازرگانی در مسیر بنادر كویت و عربستان سعودی اشاره گردیده است. اما در قطعنامه ۵۸۲ به هیچ‏یك از قطعنامه‏ها و بیانیه‏های گذشته شورای امنیت یا گزارشات دبیركل اشاره‏ای نشده و در قطعنامه‏های ۵۸۸ و ۵۹۸ فقط به قطعنامه ۵۸۲ اشاره شده است. این امر تزلزل شورای امنیت را در نحوه خاتمه‌دادن به تجاوز عراق علیه ایران نشان می‌دهد، زیرا شورای امنیت یك شیوه را برای پایان‌دادن به جنگ ایران و عراق دنبال نكرده است. به‌همین‌دلیل شورا از قطعنامه ۵۸۲ به بعد، به قطعنامه‏های گذشته خود هیچ‏گونه اشاره‏ای نمی‏كند، این به معنای كنارگذاشتن شیوه مواجهه گذشته بود. اما در هشت قطعنامه شورای امنیت در جنگ عراق علیه كویت بر قطعنامه ۶۶۰ و ۶۶۱ كه ناظر بر عقب‏نشینی فوری و بی‌قید و شرط عراق از كویت بود، همواره استناد شده است. همچنین در قطعنامه ۶۶۲ به صورت تلویحی بر قطعنامه ۶۶۰ اشاره شده است.[xii] تأكید پی‏درپی بر قطعنامه‏های اولیه، در جنگ خلیج‌فارس تصمیم قاطع شورای امنیت را در خاتمه‌دادن سریع تجاوز عراق به كویت و نیز یكنواختی مواضع شورا را در طی جنگ خلیج‌فارس، نشان می‏دهد.۶) در قطعنامه‏های ۴۷۹،۵۲۲،۵۸۸،۵۹۸ شورای امنیت نگرانی عمیق خود را از گسترش، افزایش و تشدید برخورد و وضعیت میان ایران و عراق ابراز و در قطعنامه‏های ۵۱۴،۵۲۲،۵۸۲،۵۸۸،۵۹۸ تاسف و نگرانی خود را از طولانیشدن برخورد میان دو كشور بیان كرد. جالب اینكه شورای امنیت در هیچ‏یك از قطعنامه‏هایجنگ خلیج‌فارس، نسبت به گسترش یا طولانی‌شدن بحران خلیج‌فارس نگرانی یا تأسفی ابراز نكرد. به نظر می‏رسد شورا در مورد جنگ ایران و عراق به مسامحه و ملاحظه‏كاری مبادرت كرده و علیه تجاوز و حتی كشوری كه با حمله به مناطق غیرمسكونی، نفت‏كشها و... جنگ را گسترش داده بود، شدت عمل نشان نداده است.[xiii]
۷) شورای امنیت در جنگ عراق علیه كویت به دفعات زیاد، اقدام عراق را در گروگان‏گیری اتباع و دیپلماتهای خارجی و حتی اعمال تجاوزكارانه آن دولت را علیه ساختمانهای دیپلماتیك به‌شدت محكوم نمود و مسئولیت كامل هرگونه اعمال خشونت‏آمیز را علیه اتباع كشورهای خارجی یا علیه هر نمایندگی دیپلماتیك یا كنسولی و كاركنان آن در كویت بر عهده عراق قرار داد.[xiv]مع‏الوصف آن شورا در جنگ ایران و عراق ضمن اظهار نگرانی عمیق از حمله به كشتی‏ها (قطعنامه ۵۲۲) و محكومیت به‌كارگیری سلاح شیمیایی (قطعنامه ۶۱۲) هیچ‏گاه مسئولیت چنین اقداماتی را بر عهده عراق قرار نداد. علاوه‌برآن شورای امنیت حمله سراسری عراق را علیه ایران كه از هر جهت در مقایسه با اقدام آن دولت علیه اتباع و اماكن خارجی در كویت اهمیت‏ بیشتری داشت،[xv] به صراحت محكوم نكرد.
۸) شورای امنیت در طی بحران خلیج‌فارس از بین دوازده قطعنامه صادره، در هفت قطعنامه ۶۷۸ و ۶۷۴، ۶۶۷،۶۶۵، ۶۶۲، ۶۶۱، ۶۶۰ به‌صورت صریح، تصمیم خود را برای بررسی مجدد بحران، حفظ بررسی موضوع در دستور كار، پرداختن فعالانه به موضوع، بررسی فعالانه و مداوم مساله و توجه مستمر به بحران، برای اتخاذ دیگر تدابیر لازم، به جهت اجرای مطمئن مواد قطعنامه‏های صادره، اعلام كرد و در دو قطعنامه ۶۶۶ و ۶۷۰ با اعلام تصمیم خود مبنی بر اتخاذ تدابیری برای جلوگیری از تخلف دولتها و اتباعشان در اجرای قطعنامه‏هایش و اتخاذ تصمیم پس از دریافت گزارش دبیركل در مورد لزوم ارسال فوری مواد غذایی به عراق، به‌صورت غیرمستقیم، بر مفتوح‌بودن بررسی بحران خلیج‌فارس تاكید كرد. این امر در مقایسه با مواجهه شورای امنیت با مساله جنگ ایران و عراق به صورت دیگری مطرح بود. شورای امنیت در چهار قطعنامه از نُه قطعنامه صادره، بر تصمیم خود برای زیرنظرنگاه‌داشتن و تعقیب موضوع (وضعیت بین ایران و عراق)، تاكید كرد و در مهمترین قطعنامه‏اش، یعنی قطعنامه ۵۹۸، تشكیل جلسه را در صورت لزوم و ضرورت برای اتخاذ تصمیمات بیشتر و تضمین اجرای قطعنامه، پیش‌بینی كرد و در دو قطعنامه ۴۷۹ و ۵۲۲، درخواست تهیه و ارسال گزارش در خصوص سیر اجرای قطعنامه، به‌صورت غیرصریح زیرنظرداشتن مساله جنگ ایران و عراق را تایید می‌كرد. در نتیجه این مقایسه نشان می‏دهد كه شورای امنیت به بحران خلیج‌فارس بیش از جنگ ایران و عراق، توجه كرده و آن را بررسی و كنترل نموده است.
۹) شورای امنیت برای به‌ثمرنشستن سریع تصمیمات متخذه در قطعنامه‏هایش در بحران خلیج‌فارس، علاوه بر صدور دوازده قطعنامه الزام‌آور، به تحریم اقتصادی (قطعنامه ۶۶۱)، تحریم دریایی (قطعنامه ۶۶۵) و تحریم هوایی (قطعنامه ۶۷۰) علیه عراق دست زد.[xvi] این اقدامات به كاهش بسیار توان نظامی عراق منجر گردید و بدین‌وسیله راه را برای درهم‌شكستن توان نظامی باقیمانده عراق در تهاجم زمینی ژانویه ۱۹۹۰/ دی ۱۳۶۹ امریكا و متحدانش، هموار كرد.[xvii] در جنگ تحمیلی، هیچ‏یك از قطعنامه‏های شورای امنیت به جهت لحن توصیه‏اش، تحریم‏های اقتصادی، دریایی و هوایی را علیه عراق پیش بینی نكرد.
۱۰) در قطعنامه ۶۶۰، از عراق خواسته شده است كه تمام نیروهای خود را بلافاصله و بی‌قید و شرط به محلی برگرداند كه قبل از تهاجم علیه كویت در آنجا مستقر بوده ‏است. باتوجه‌به‌اینكه در سایر قطعنامه‏های جنگ خلیج‌فارس بر اجرای قطعنامه ۶۶۰ تاكید شد، درواقع این قطعنامه‏ها هم بر عقب‌نشینی فوری و بی‌قید و شرط عراق از كویت تاكید كردند. علاوه‌برآن مجدداً در قطعنامه ۶۷۴ به‌صورت تاكید مضاعف، لزوم عقب‌نشینی فوری و بی‌قید و شرط مطرح شد. همچنین شورای امنیت در قطعنامه ۶۶۲، عقب‏نشینی فوری و بی‌قید و شرط تمامی نیروهای عراقی را خواستار شد و در ضمن از آنها خواست به محلی بروند كه در یكم اوت ۱۹۹۰/ یازدهم مرداد ۱۳۶۹ در آنجا مستقر بودند. درحالی‌كه شورای امنیت در چهار قطعنامه (۵۹۸، ۵۸۲، ۵۲۲، ۵۱۴) از میان نُه قطعنامه صادره در مورد جنگ ایران و عراق، آتش‏بس فوری و خاتمه و قطع تمام عملیات نظامی و عقب‏نشینی نیروها را به مرزهای شناخته‌شده بین‏المللی خواستار گردید و البته چون قطعنامه ۵۸۸، فقط سه قطعنامه ۵۹۸، ۵۸۸، ۵۲۲ بر ضرورت عقب‏نشینی بی‌درنگ تاكید ورزید.
همچنین قطعنامه ۵۴۰ فقط آتش‏بس جامع و خاتمه عملیات نظامی طرفین را بدون ذكر عقب‏نشینی نیروها خواستار شد و در هیچ‏یك از قطعنامه‏های صادره در مورد جنگ ایران و عراق، بر عقب‏نشینی بی‌قید و شرط، تاكید نشد. علاوه‌برآن شورای امنیت برای تضمین اجرای عقب‏نشینی هیچ‌گونه مكانیسم اجرایی لحاظ نكرد و فقط توصیه‏هایی مبنی بر استقرار نیروهای نظارت سازمان ملل متحد[xviii] مطرح كرد كه در چهار قطعنامه ۵۹۸، ۵۴۰، ۵۲۲، ۵۱۴ بیان شده است. به‌همین‌دلیل دستیابی به راه‌حلی جامع، عادلانه، شرافتمندانه و مورد قبول طرفین مطروحه در قطعنامه‏های ۵۴۰ و ۵۱۴ در عمل با مشكل مواجه می‌شد.
۱۱) در اكثر قطعنامه‏های صادره شورای امنیت درباره جنگ عراق علیه ایران، همواره جنگ به عنوان «وضعیت» میان ایران و عراق بررسی شده است. شورای امنیت با آوردن كلمه وضعیت، جنگ ایران و عراق را تهاجم و تجاوز به شمار نیاورده است، درحالی‌كه هر وضعیت و برخوردی متضمن آن است كه یك طرف به تجاوز دست زده باشد. در قطعنامه‏های پایانی شورای امنیت، یعنی قطعنامه‏های ۵۴۰،۵۸۲،۵۹۸، پیشرفتهای اندكی در تغییر روش و موضع شورا روی داد. قطعنامه ۵۴۰ نسبت به برخورد دو كشور اظهار تاسف كرد و بر مطلوب‌بودن بررسی عینی جنگ تاکید نمود. (پیش از این شورا به وقوع برخورد اشاره‌ای نکرده بود درحالی‌که ایران همواره بر وقوع برخورد (جنگ و تجاوز) عراق با ایران اشاره می‌کرد.) این امر به منزله تایید وقوع جنگ و برخورد بین ایران و عراق است و به‌این‌جهت گام مثبتی از سوی شورای امنیت به شمار می‏رود. اما تایید وقوع جنگ، شورا را به تایید وقوع تجاوز و تعیین متجاوز سوق نداد.[xix] شورای امنیت در قطعنامه ۵۸۲، از اقدامات اولیه كه به برخورد بین ایران و عراق منجر شده است، اظهار تاسف كرد. در واقع شورای امنیت ضمن تایید تلویحی وقوع تجاوز، آن را به‌صراحت مطرح نكرد. ارائه نظر واقع‌بینانه درباره این جنگ را باید در قطعنامه ۵۹۸ دید، زیرا در این قطعنامه برای اولین بار به اساسی‏ترین خواسته ایران یعنی تعیین و معرفی متجاوز توجه شده است.[xx] در نتیجه اگرچه در سالهای پایانی جنگ شاهد نوعی تغییر در مواضع شورای امنیت هستیم ولی این شورا هیچ‏گاه عراق را به عنوان متجاوز معرفی نكرد، درصورتی‌كه در همه قطعنامه‏های مربوط به جنگ خلیج‌فارس (جنگ عراق علیه کویت) عراق را متجاوز شناخت و اقدام عراق را در تجاوز به كویت محكوم كرد.
۲‌) مواضع دبیركل در دو جنگ
مقایسه مواضع دبیركل را نیز می‌توان در دو بخش كمی و كیفی پی گرفت:
الف‌) مقایسه كمی مواضع دبیركل در دو جنگ
۱) دبیركل در جنگ ایران و عراق، دوبار به تهران و بغداد سفر كرد، چندین بار نماینده‏اش، اولاف پالمه، را در خصوص آزادسازی شصت‌وسه كشتی خارجی گرفتارشده در اروندرود و نیز آزادسازی تعدادی اسرای جنگی، برای مذاكره با مقامات دو كشور ایران و عراق به منطقه فرستاد، هفت‌بار هیاتهایی را برای بررسی كاربرد سلاحهای شیمیایی و بازدید اردوگاه‏های اسرای جنگی به منطقه اعزام نمود و دو طرح مهم (طرح هشت ماده‏ای و طرح اجرایی دبیركل برای اجرای قطعنامه ۵۹۸) در حل و فصل جنگ ایران و عراق ارائه داد. درحالی‌كه دبیركل در جریان بحران خلیج‌فارس، دوبار به منطقه (اردن و عراق) سفر كرد، سه‌بار نمایندگانش را برای مذاكره با مقامات عراقی و ارزیابی اوضاع غذایی به عراق و كویت اعزام كرد، و یك طرح چهار ماده‏ای ارائه و یك اعلامیه (اعلامیه پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ ) صادر كرد. این مقایسه نشان نمی‌دهد كه دبیركل در جنگ خلیج‌فارس تاثیر كمتری داشته است. ولی اگر به آمار فعالیتهای دبیركل پس از تصویب قطعنامه ۵۹۸ تا پذیرش آن از سوی ایران ــ كه از نظر زمانی تقریبا دو برابر زمان جنگ خلیج‌فارس است ــ نگاهی نماییم، و آن را با فعالیتهای مشابه دبیركل در جنگ عراق علیه كویت مقایسه كنیم، سهم اندك دبیركل در این جنگ تایید می‌گردد.
دبیركل پس از تصویب قطعنامه ۵۹۸ تا پذیرش آن از سوی ایران[xxi] بر شدت فعالیتهای خود افزود. وی طی این دوره، سه‌بار با دست‌اندركاران وزارت امورخارجه ایران، و به همین تعداد با مقامات وزارت امورخارجه عراق ملاقات و گفت‌وگو كرد. یك‏بار به تهران و بغداد سفر كرد، چهار بار با اعضای دائم شورای امنیت و یك‏بار با اعضای غیردائم شورای امنیت دیدار نمود، و بیش از ده‌بار با نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد و بیش از پنج‌بار با نماینده دائم عراق در سازمان ملل متحد دیدار و گفت‌وگو كرد.[xxii]
۲) در مجموعه قطعنامه‏های صادره در جنگ ایران و عراق، بیست‌وسه‌بار از دبیركل یاد شده[xxiii] درحالی‌كه در دوازده قطعنامه شورا در مورد بحران خلیج‌فارس، شانزده بار نام دبیركل ذكر گشته است.[xxiv] همچنین در اولین و آخرین قطعنامه صادره از سوی شورای امنیت در جنگ ایران و عراق به ترتیب دوبار و یك‌بار، از دبیركل سخن به میان آمده، ولی در اولین و آخرین قطعنامه[xxv] صادره شورا در جنگ خلیج‌فارس، هیچ اشاره‏ای به دبیركل نشده است. یادآوری وظایف محوله و فعالیتهای دبیركل در قطعنامه‏های صادره درخصوص جنگ ایران و عراق بیش از قطعنامه‏های صادره در جنگ خلیج‌فارس بوده است. شورا با سپردن وظایف بیشتر یا سوق‌دادن دبیركل به میدان فعالیتهای دیپلماتیك به منظور حل جنگ ایران و عراق، از نقش مؤثر خود برای پایان‌دادن به جنگ ایران و عراق، فاصله گرفت درصورتی‌كه تاثیر بسزای خود را در جنگ خلیج‌فارس نشان داد.[xxvi]
ب‌) مقایسه كیفی مواضع دبیركل در دو جنگ
۱) در قطعنامه ۴۷۹،۵۴۰،۵۸۸، از اقدامات و كوششهای دبیركل در حل‌وفصل مسالمت‏آمیز جنگ ایران و عراق، قدردانی، ستایش و پشتیبانی شده است. در هفت قطعنامه از نُه قطعنامه صادره در جنگ ایران و عراق، از دبیركل خواسته است كه شورا را از چگونگی اجرای قطعنامه مطلع نماید. علاوه‌برآن در تصویب قطعنامه‏های ۶۱۲، ۵۸۸، ۵۸۲، ۵۱۴، به گزارشات و كوششهای دبیركل توجه شده است. درحالی‌كه در بحران خلیج‌فارس، فقط در قطعنامه ۶۶۴ و ۶۷۰ از اقدامات دبیركل قدردانی شده و از او خواسته شده است كه شورا را از سیر اجرای قطعنامه مطلع نماید، و صرفاً در تصویب قطعنامه‏های ۶۶۱ و ۶۶۶ گزارشات دبیركل لحاظ گشته است.
۲) با نگاهی به برخی از اقدامات مهم دبیركل در جنگ ایران و عراق به شرح ذیل، به وضوح می‏توان به تاثیر این اقدامات در تعدیل موضع شورای امنیت و سوق‌دادن آن به موضعی واقع‏بینانه پی برد.[xxvii]
دبیركل به ایران و عراق در سپتامبر و نوامبر ۱۹۸۰/ شهریور و آبان ۱۳۵۹ پیشنهاد كرد مساعی وی را با هدف كمك به حل منازعه از طرق مسالمت‏آمیز بپذیرند. این پیشنهاد را شورای امنیت در بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹، قطعنامه ۴۷۹ (مصوب سپتامبر ۱۹۸۰/ مهر ۱۳۵۹) و بیانیه دهم اكتبر ۱۹۸۰/ هفدهم مهر ۱۳۵۹ تایید كرد.در جلسه سیزدهم اكتبر ۱۹۸۶/ دهم مهر ۱۳۶۵ شورای امنیت، دبیركل با یادآوری عدم قبول قطعنامه‏های گذشته شورا از سوی ایران و قبول آنها از سوی عراق، كه به طولانی‌شدن جنگ و توسعه آن منجر شده است، درخواست كرد شورا بنیان و اساسی برای مذاكرات برقرار كند كه هر دو طرف ایران و عراق آن را بپذیرند. به‌ این نظر دبیركل با ذكر عبارت «بررسی گزارش دبیركل و شرایط لازم برای برقراری صلحی بادوام بین دو كشور» در قطعنامه ۵۸۸ (مصوب اكتبر۱۹۸۶/ مهر ۱۳۶۵) نسبتا توجه شده است.
دبیركل در گزارشی كه در دسامبر ۱۹۸۶/ دی ۱۳۶۵ درباره حملات انجام‌شده علیه كشتیها در خلیج‌فارس به شورای امنیت ارائه داد[xxviii] تلاش جدی اعضای شورا، به‌ویژه اعضای دائم آن را برای خاتمه جنگ خواستار شد. وی اعلام آمادگی نمود كه حاضر است، نظریاتش را برای دستیابی به مبنایی كه مورد قبول ایران و عراق در پایان‌بخشیدن به جنگ باشد، در اختیار شورا بگذارد. اعضای شورا این درخواست دبیركل را پذیرفتند و از ماه فوریه ۱۹۸۷/ اسفند ۱۳۶۵ اعضای دائم شورا به صورت یك گروه، كار مشترك و سازماندهی‌شده‏ای را برای پایان‌دادن به جنگ ایران و عراق شروع نمودند. نتیجه كار این گروه، قطعنامه ۵۹۸ بود.[xxix]
علاوه بر موارد فوق، گزارش هیاتهای اعزامی دبیركل برای بررسی كاربرد سلاح شیمیایی در جنگ كه با تایید دبیركل به شورای امنیت ارسال می‏شد، به‌نحو بارزی در بیانیه و قطعنامه‏های صادره در خصوص محكومیت كاربرد سلاحهای شیمیایی منعكس شده است.[xxx] در جنگ خلیج‌فارس به خلاف جنگ ایران و عراق، شورای امنیت به نظریات دبیركل و هیاتهای اعزامی‏اش به منطقه، به این گستردگی توجه نكرده است. به‌‌عنوان‌مثال، قبل از پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ دبیركل از شورای امنیت خواست، با توجه به موافقت پنجم ژانویه ۱۹۹۱/ چهاردهم دی ۱۳۶۹عراق، مبنی بر قبول مذاكره با امریكا در خصوص حل و فصل بحران خلیج‌فارس، و با توجه به امیدهای صلحی كه در پی این موافقت پدید آمده است، برای بررسی مجدد بحران خلیج‌فارس تشكیل جلسه دهد، اما با مخالفت امریكا، شورای امنیت به چنین جلسه‏ای تن نداد. علاوه‌برآن، نماینده دائمی شوروی در سازمان ملل متحد اعلام كرد، نباید در این اوضاع به اقداماتی دست زد كه در قطعنامه توسل به زور علیه عراق گنجانده نشود. در واقع، او، این پیشنهاد دبیركل را پیشنهادی قلمداد نمود كه می‏تواند به نقض قطعنامه توسل به زور علیه عراق منجر شود.
۳) دبیركل تا پایان‌یافتن بحران خلیج‌فارس، همواره بر معتبربودن نخستین قطعنامه شورای امنیت (قطعنامه ۶۶۰)، درباره وقوع تهاجم عراق به كویت اصرار ورزید و حتی در پیام پانزدهم ژانویه ۱۹۹۰/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ خود به صدام حسین، خواست با اجرای قطعنامه ۶۶۰، مبنی بر عقب‏نشینی بی‌قید و شرط از كویت، به بحران خاتمه دهد. ولی دبیركل در جنگ ایران و عراق، به‌ویژه از ماه اكتبر ۱۹۸۶/ مهر ۱۳۶۵ با اعلام ضرورت برقراری مبنایی برای مذاكرات مورد قبول طرفین جنگ (ایران و عراق) مطروحه در جلسه سیزدهم اكتبر ۱۹۸۶/ سیزدهم مهر ۱۳۶۵ شورای امنیت، قطعنامه‏های قبلی شورای امنیت را برای استقرار صلحی پایدار، بی‌تاثیر دانست. بدین‌سان، دبیركل به‌طور ضمنی نبود اراده مؤثر شورای امنیت را برای پایان‌دادن جامع، عادلانه و شرافتمندانه جنگ ایران و عراق، قبل از تصویب قطعنامه ۵۹۸ تایید كرده است.
دبیركل به استثنای پیام پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱ / بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ و با صرف نظر از درخواستهای شفاهی‏ایی كه از دولت عراق، برای پذیرش و اجرای قطعنامه ۶۶۰ شورای امنیت به عمل آورد، هیچ‏گاه با ارسال پیام و درخواست كتبی برای حل بحران خلیج‌فارس اقدام نكرد. اما در جنگ ایران و عراق در موارد متعدد به این كار مبادرت كرد.[xxxi] تعداد زیاد پیامهای ارسالی برای مقامات ایرانی و عراقی، نسبت به مورد مشابه بحران خلیج‌فارس، مؤید این مطلب است كه تلاش دبیركل برای حل مسالمت‏آمیز اختلاف بین ایران و عراق بیشتر بوده است و این با نیّات شورای امنیت هماهنگی دارد كه خواهان طولانی‌شدن جنگ ایران و عراق و حل و فصل آن بی‌توجه به ریشه‏های جنگ و خواسته‏های ایران بود.
۴) در جنگ ایران و عراق، امریكا در منطقه به‌نحو چشم‏گیری با حمله به سكوهای نفتی ایران، بازرسی و توقیف كشتی‏های تجاری ایران و ساقط‌كردن هواپیمای ایرباس ایرانی، عملا به نفع عراق عمل نموده بود، اما دبیركل به حضور نظامی این دولت در منطقه بی‌توجه بود و آن را مغایر قطعنامه‏های شورای امنیت قلمداد نكرد. درصورتی‌كه در این قطعنامه‌ها به‌طور مداوم، بر خویشتن‌داری كشورها از اقدام منجر به تشدید و گسترش برخورد ایران و عراق تاكید می‌شد، ولیكن در جنگ خلیج‌فارس قبل از تصویب قطعنامه توسل به زور علیه عراق، افزایش حضور امریكا را در منطقه خلیج‌فارس مخالف قطعنامه‏های شورای امنیت معرفی كرد ولی بعداً، آن را با توجه به مجوز شورای امنیت قانونی دانست. این مجوز به دولتهای مخالف تهاجم عراق مانند امریکا داده شد تا دولت عراق را با استفاده از تمامی وسایل به عقب‏نشینی از كویت وادار نمایند.
۵) دبیركل در جنگ ایران و عراق، اولین مرجع از مجموعه سازمان ملل متحد بود كه در نخستین روز جنگ نسبت به حمله سراسری عراق علیه ایران، با عنوان برخورد بین دو كشور، واكنش نشان داد. طی این واكنش وی به دولتین ایران و عراق پیشنهاد كرد كه به او اجازه دهند، مساعی‏اش را در حل و فصل مسالمت‏آمیز برخورد دو كشور به عمل آورد. روز بعد، پس‌ازآنكه پاسخی از سوی طرفین دریافت نكرد، طبق وظایف محوله ماده ۹۹ منشور ملل متحد، توجه شورای امنیت را به احتمال افزایش مخاصمه بین دو كشور جلب كرد و شورا را برای تشكیل جلسه به منظور بررسی این موضوع فرا خواند. این جلسه در دومین روز جنگ تشكیل، و به اولین موضع‏گیری شورای امنیت طی یك بیانیه رسمی منجر شد. درحالی‌كه درباره حمله عراق به كویت، دبیركل پس از شورای امنیت دومین مرجع از سازمان ملل متحد بود كه طی دیدار با نماینده عراق در سازمان ملل متحد، در دومین روز جنگ، نگرانی عمیق خود را شفاهاً از حمله نظامی عراق به كویت، اعلام كرد. دبیركل فقط در پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ تنها اعلامیه خود را درخصوص بحران خلیج‌فارس صادر كرد كه البته بیشتر به یك درخواست دوستانه شبیه بود.
۶) دبیركل از آغاز حمله عراق به كویت، در راه تلاش برای حل و فصل مسالمت‏آمیز بحران خلیج‌فارس، مورد بی‏مهری عراق قرار گرفت. این بی‏مهری هنگامی به‌وضوح دیده می‌شد كه دبیركل پنج روز بعد از حمله عراق به كویت و سه روز پس از اعلام اولین مواضع‏اش در قبال متجاوزشناختن عراق، نامه‏ای از عراق دریافت كرد كه در آن به دبیركل و به همه كشورهای جهان هشدار داده شد كه از دخالت در مساله كویت اجتناب ورزند. متعاقب این نامه خاویر پرز دوكوئیار از اظهار نظر پیرامون بسیج نیروهای امریكایی برای استقرار در منطقه خلیج‌فارس خودداری كرد و حل صلح‏آمیز بحران را از طریق گردن‌نهادن دولت عراق به اجرای قطعنامه ۶۶۰ شورای امنیت خواستار شد. این بی‏مهری تا پایان بحران خلیج‌فارس ادامه یافت. اندكی پس از حمله هوایی امریكا و متحدانش علیه عراق، طارق‏عزیز، وزیر امورخارجه عراق، دبیركل را مسئول كلیه جنایاتی دانست كه علیه عراق صورت می‌گیرد. براین‌اساس مجموعه اقدامات دبیركل برای حل صلح‏آمیز بحران خلیج‌فارس، نتایج محسوسی را به‏دنبال نداشت. در عوض، در جنگ ایران و عراق، دبیركل با اقدامات و ابتكارات شخصی، در چارچوب قطعنامه‏های شورای امنیت توانسته بود اعتماد عراق را جلب كند، زیرا دبیركل به ‏پیروی از موضع شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، عراق را متجاوز معرفی نكرد و موضع‏گیری‏هایش در قبال جنگ بر این پایه استوار بود. بر این اساس، موفقیت دبیركل در كاهش شدت و آلام جنگ ایران و عراق با توجه به نظر مساعد ایران و عراق نسبت به اقدامات او پیش‏بینی‌شدنی بود.
۷) دبیركل به‏پیروی از مواضع شورای امنیت، خواستار خروج بی‌قید و شرط نیروهای عراقی از كویت بود. به این موضوع، در سفر دبیركل به امان و دیدار با طارق‏عزیز در اوت ۱۹۹۰/ شهریور ۱۳۶۹ و نیز در پیام پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ وی به صدام‏حسین، به‏طور صریح تاكید شده است. باوجوداینكه در جنگ ایران و عراق همواره بخشهایی از خاك ایران در تصرف عراق باقی ماند، دبیركل همانند شورای امنیت، هیچ‌گاه بر عقب‌نشینی بی‌قید و شرط عراق از خاك ایران تاكید نورزید.
۸) دبیركل در حل مسالمت‏آمیز اختلافات ایران و عراق، چندان عجله‏ای نكرد، ظاهرا دبیركل نیز مانند شورای امنیت حل سریع اختلافات ایران و عراق را كه به‌صورت جنگی تمام‏عیار درآمده بود، لازم نمی‏دید. ولی موقعی‌كه طارق‏عزیز در مذاكرات امان اعلام كرد، كه برای حل مساله به یك دیپلماسی آرام نیاز است، دبیركل ماموریتش را شكست‌خورده اعلام كرد، درصورتی‌كه می‏توانست با تعقیب آرام مساله، همانند آن كاری كه در جنگ ایران و عراق به‏عمل آورد، برای دستیابی به ‏راه‌حلی مسالمت‏آمیز بكوشد.
۹) دبیركل پذیرفته بود كه بین بحران خلیج‌فارس (حمله عراق به كویت) و بحران خاورمیانه ارتباط وجود دارد. خاویر پرز دوكوئیار این موضع را برای اولین‌بار در ششم سپتامبر ۱۹۹۰/ پانزدهم شهریور ۱۳۶۹ اعلام نمود و گورباچف، پس از دیدار سران دو كشور امریكا و شوروی در هلسینكی آن را تایید كرد. این موضوع بعدا در بیانیه مشترك اروپا در بیست‌وششم سپتامبر ۱۹۹۰/ چهارم مهر ۱۳۶۹ و بیانیه ریاست شورای اروپا در چهارم ژانویه ۱۹۹۱/ سیزدهم دی ۱۳۶۹ و نیز اعلامیه پنجم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ مجددا تایید شد، اما درخواست ایران مبنی‌براینكه بین تشدید جنگ از سوی عراق و حضور نظامی امریكا در منطقه ارتباط وجود دارد و بر آن اساس ایران بارها با اعلام «امنیت برای همه و یا برای هیچ‏كس» بر آن تاكید ورزید، مورد توجه دبیر كل قرار نگرفته است.[xxxii]
۱۰) دبیركل در جنگ خلیج‏فارس، بارها درباره حل و فصل مسالمت‏آمیز بحران اظهار یأس و ناامیدی كرد[xxxiii] و این امر زمینه را برای برخورد نظامی با عراق فراهم آورد.
۱۱) دبیركل در پیامی كه در پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ برای صدام‏حسین ارسال كرد چنین متعهد شد كه در صورت اجرای قطعنامه ۶۶۰ از سوی عراق، تضمین كافی به عراق خواهد داد و به‌علاوه نیروهای عراقی به‏هنگام عقب‏نشینی از كویت تعقیب نخواهند شد، ولی هنگامی‌كه مقامات ایرانی اعلام كردند، درصورتی‌كه ایران قطعنامه ۵۹۸ را به‏همان صورت تصویبی اجرا كند، ممكن است امریكا در اجرای بند ششم قطعنامه ۵۹۸ (شناسایی مسئولیت جنگ ایران و عراق) موانع جدی فراهم آورد، دبیركل دراین‌باره به ایران هیچ‌گونه تضمینی نداد.[xxxiv]
۳‌) مقایسه مواضع مجمع عمومی در دو جنگ
از مجمع عمومی انتظار می‏رود بر اساس وظایف محوله منشور ملل متحد و نیز به‌ دلیل ساختار دموكراتیك و عضویت اكثریت قریب‌به‌اتفاق كشورهای جهان، از واقع‏بینی بیشتری در مواجهه با مسائل جهانی برخوردار باشد، اما این مجمع در جنگ ایران و عراق و همچنین در بحران خلیج‌فارس به‏نحو چشم‏گیری از مواضع شورای امنیت پیروی كرد و به‏همین‌دلیل در مواضع مجمع عمومی همانند مواضع شورای امنیت، دوگانگی به‏شرح ذیل در مواجهه با جنگ ایران و عراق در مقایسه با خلیج‌فارس به‏وضوح دیده می‏شود.
۱) مجمع عمومی در بحران خلیج‌فارس صرف‌نظر از اظهارنظرهای غیررسمی، موضع دیگری اتخاذ نكرد. بدین‏سان دست شورای امنیت در حل و فصل بحران، كاملا باز گذاشته شد. در جنگ ایران و عراق، بر اساس بند ۱ ماده ۱۲ منشور سازمان ملل متحد، مجمع عمومی نمی‏توانست به‌خاطر مطرح‌بودن موضوع جنگ ایران و عراق در دستور كار شورای امنیت، در این مساله دخالت نماید، باوجوداین به‏صدور قطعنامه رسمی بیست‌ودوم اكتبر ۱۹۸۲/ بیست‌ونهم مهر ۱۳۶۱ اقدام كرد كه به‏نحو چشمگیری در راستای تایید مواضع گذشته شورای امنیت قرار داشت. این امر با توجه به ‏تاكید قطعنامه فوق بر قطعنامه‏ها و برخی از بیانیه‏های قبلی شورای امنیت، بیش‌ازپیش تایید می‌شود.[xxxv]۲) در جنگ عراق و ایران، عراق بارها از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در اجلاسیه‏های سالیانه مجمع عمومی، برای موجه‌جلوه‌دادن اقدامات تجاوزكارانه خود استفاده كرد. علاوه‌برآن كشورهایی كه به‏طور رسمی و غیررسمی از سیاستها و اقدامات عراق حمایت می‏كردند، از تریبون مجمع عمومی و حتی از قدرت تصمیم‏گیری آن برای حمایت از عراق سود برد. اما این فرصت برای عراق در بحران خلیج‌فارس كمتر فراهم بود. به‏عنوان‌نمونه، طارق‏عزیز، وزیر امورخارجه عراق، با ممانعت دولت امریكا نتوانست در اجلاس سال ۱۹۹۰/۱۳۶۹ مجمع عمومی شركت كند، بااین‌حال مجمع عمومی و حتی دبیركل نسبت به ممانعت امریكا از حضور طارق‏عزیز در مجمع عمومی واكنش جدی نشان ندادند.
۳) عراق در طی هشت سال جنگ علیه ایران، جای پای محكمی در مجمع عمومی سازمان ملل داشت، زیرا عراق ریاست كمیته ویژه افزایش كارایی اصل عدم توسل به‏زور در روابط بین‏الملل در سال ۱۹۸۰/ ۱۳۵۹، ریاست سی‌وششمین اجلاس مجمع عمومی در سال ۱۹۸۱/ ۱۳۶۰، ریاست كمیته حقوقی مجمع عمومی در سال ۱۹۸۵/۱۳۶۴ را عهده‏دار بوده است. این امر در كشاندن مجمع عمومی در راستای خواسته‏های عراق و كشورهای هوادار عراق مؤثر بوده است. نمونه بارز آن را می‏توان در قطعنامه بیست‌ودوم اكتبر ۱۹۸۲/ بیست‌ونهم مهر ۱۳۶۱ مجمع عمومی دید. به‏نظر می‏رسد برخی كشورها تعمداً با جا بازكردن برای عراق، باعث شدند جنگ ایران و عراق از طریق تشدید معاوضه بین خواسته‏های ایران و عراق طولانی گردد.[xxxvi]
۴) به‏ پیشنهاد عراق، مجمع عمومی موضوع عواقب طولانی‌شدن برخورد و مناقشه مسلحانه بین ایران و عراق را در دستور كار اجلاس سی‌وهفتم خود قرار داد و قطعنامه‏ای را با اكثریت آرا تصویب كرد كه عمدتا خواسته‌های عراق را تامین می‌كرد. متن قطعنامه را چهارده كشور از كشورهای هوادار اقدامات عراق علیه ایران، از جمله كشورهای شورای امنیت، تهیه كرده بودند. ایران هم پیشنهاد مشابه‌ای به ‏مجمع عمومی ارائه داده بود، اما مجمع عمومی به آن توجه نكرد. همچنین كمیته رهبری مجمع عمومی در جنگ خلیج‌فارس درخواست عراق را برای بررسی تمركز نظامی امریكا در منطقه خلیج‌فارس كه صلح و امنیت عربی و بین‏المللی را تهدید می‌كرد، در اجلاس چهل‌وپنجم مجمع رد كرد.[xxxvii]
۵) در اجلاس۱۹۹۰/ ۱۳۶۹ مجمع عمومی، رئیس‏جمهور فرانسه، طرحی چهار ماده‏ای برای حل بحران خلیج‌فارس ارائه داد. این طرح كه بحران را در ارتباط با مسائل دیگر خاورمیانه حل‌وفصل می‌كرد، به‏معنای توجه جدی به ‏خواست عراق دراین‌باره بود درحالی‌كه مجمع عمومی هیچ‏گونه طرح صلحی را در جنگ ایران و عراق ارائه نداد. درواقع هیچ‏گاه به‏نظرات ایران درباره پایان‌دادن به جنگ توجهی نشد. علاوه‌برآن، در همین اجلاس، طرح میتران و حتی مواضع امریكا از لحنی غیرتعرضی برخوردار بود، و برهمین‌اساس عراق از لحن غیرتعرضی سخنان میتران و از تاكید بوش بر حل و فصل مسالمت‏آمیز بحران خلیج‌فارس استقبال كرد. این مساله نشان می‏دهد كه دولتین فرانسه و امریكا برخلاف جنگ ایران و عراق، خواهان این بودند كه به‌سرعت تجاوز عراق علیه كویت پایان یابد.[xxxviii]
● مواضع سازمان ملل متحد در دو جنگ خلیج‌فارس: مطالعه موردی
در این بخش، اولین و آخرین مواضع شورای امنیت و دبیركل را در دو جنگ خلیج‌فارس به‌طور مقایسه‌ای مطالعه و بررسی می‌كنیم. چنین مقایسه‏ای به آن جهت صورت می‏گیرد كه مقایسه‌كردن همه مواضع رسمی و مهم شورای امنیت و دبیركل از حوصله این پژوهش خارج است.
۱‌) مقایسه اولین عكس‌العملهای شورای امنیت در دو جنگ
شورای امنیت در بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹ برای مشاوره غیررسمی درباره آنچه برخورد بین ایران و عراق می‏نامید، تشكیل جلسه داد و در پایان آن، تائب سلیم،[xxxix] رئیس شورای امنیت، اولین موضع‏گیری شورا را تحت عنوان بیانیه صادر كرد.
«اعضای شورای امنیت، امروز در طی مشاورات غیررسمی نظرات خود را در مورد وضعیت بسیار وخیمی كه بین ایران و عراق به‌وجود آمده است، بیان داشتند. آنان به تیرگی شدید روابط و گسترش عملیات مسلحانه كه منجر به تلفات انسانی و خسارات مادی سنگین شده است، توجه نمودند. اعضای شورای امنیت، عمیقاً نگران هستند كه این اختلاف ممكن است بیش‌ازپیش وخیم شود و تهدید جدی برای صلح و امنیت بین‏المللی گردد. آنان از درخواست دبیركل سازمان ملل متحد كه در بیست‌ودوم سپتامبر۱۹۸۰/ سی‌ویكم شهریور ۱۳۵۹ از هر دو طرف به عمل آمد، و همچنین از پیشنهاد و مساعی ایشان برای حل اختلاف فعلی استقبال می‏كنند و كاملا از آنها پشتیبانی می‏نمایند. اعضای شورای امنیت از من خواسته‏اند، كه به نمایندگی از طرف آنها از دولتهای ایران و عراق درخواست كنم، كه به عنوان اولین گام برای حل اختلافات، از انجام هرگونه عملیات مسلحانه و هرگونه عملی كه وضع خطرناك فعلی را تشدید نماید، خودداری كنند، و اختلافات خود را از راههای مسالمت‏آمیز حل نمایند.»[xl]
شورای امنیت در دوازدهم اوت ۱۹۹۰/ یازدهم مهر ۱۳۶۹ برای بررسی تهاجم عراق علیه كویت تشكیل جلسه داد و قطعنامه ۶۶۰ خود را به عنوان اولین موضع‏گیری‏اش درباره این تهاجم، به این شرح صادر كرد.
«شورای امنیت، با نگرانی از تهاجم مورخ دوازدهم اوت ۱۹۹۰/ یازدهم مرداد ۱۳۶۹ نیروهای نظامی عراق به كویت، با توجه به ازهم‌گسستن صلح و امنیت به سبب این تهاجم، و به موجب مواد ۳۹ و ۴۰ منشور ملل متحد:
۱) تهاجم عراق علیه كویت را محكوم می‏كند.
۲) مصراً از عراق می‏خواهد كه تمام نیروهای خود را بلافاصله و بدون قید و شرط به محلی كه در اول اوت ۱۹۹۰ در آنجا مستقر بوده‏اند، عقب بكشاند.
۳) عراق و كویت را متعهد می‏كند كه بلافاصله مذاكرات فشرده‏ای را برای حل اختلافات خود شروع نمایند و از تمام تلاشهایی كه در این راستا به عمل می‏آید، به‌ویژه تلاشهای اتحادیه عرب حمایت كنند.
۴) تصمیم می‏گیرد كه مجدداً و در صورت نیاز تشكیل جلسه دهد، برای اینكه اتخاذ تدابیر لازم برای اجرای این قطعنامه را مورد بررسی قرار دهد.»[xli]
الف) مقایسه بیانیه ۲۳ سپتامبر ۱۹۸۰ و قطعنامه ۶۶۰: مقایسه بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹ و قطعنامه ۶۶۰، مصوب دوازدهم اوت ۱۹۹۰ / یازدهم مرداد ۱۳۶۹ به عنوان نخستین موضع‏گیری‏های شورای امنیت درباره جنگ ایران و عراق و حمله عراق علیه كویت تفاوتهای زیر را نشان می‏دهد:
۱) شورای امنیت نخستین موضع‏گیری خود را، درباره جنگ ایران و عراق با صدور یك بیانیه انجام داده درصورتی‌كه اولین موضع‏گیری‏اش در مورد حمله عراق به كویت با صدور یك قطعنامه همراه بود. بین بیانیه و قطعنامه تفاوتهایی به شرح ذیل وجود دارد:
بیانیه با رأی‏گیری توأم نیست ولی قطعنامه با رأی‏گیری به تصویب می‏رسد. به‌همین‌خاطر بیانیه مخالف ندارد، درحالی‏كه قطعنامه می‏تواند مخالف هم داشته باشد، البته هنگامی‌كه قطعنامه با اكثریت آرا (نه اتفاق آرا) به تصویب برسد؛ اعتبار، قدرت و ضمانت اجرایی قطعنامه بیشتر از بیانیه است. علاوه‌برآن، بیانیه از لحاظ آثار و تبعات مالی در سازمانهای بین‏المللی، ضمانت اجرایی ندارد؛ قطعنامه تصمیم رسمی تلقی می‏شود و متعاقب جلسه رسمی صادر می‏شود ولی بیانیه می‏تواند در پایان یك جلسه غیررسمی هم صادر شود.[xlii]
نتیجه اینكه صدور بیانیه اراده ضعیف شورای امنیت را در مواجهه با جنگ ایران و عراق نشان می‌دهد. اما صدور قطعنامه بیانگر اراده قوی شورای امنیت در مقابله با حمله عراق به كویت است. درواقع بیانیه هنگامی صادر شد كه جنگ بین ایران و عراق اتفاق افتاده و احتمال گسترش آن به‌وضوح در اعلامیه بیست‌ودوم سپتامبر / سی‌ویكم شهریور دبیركل درباره جنگ ایران و عراق و نیز درخواست بیست‌وسوم سپتامبر / یكم مهر وی از شورای امنیت برای تشكیل جلسه درباره جنگ ایران و عراق و حتی در بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر / یكم مهر شورای امنیت مطرح شده بود.[xliii] بااین‌وصف، شورای امنیت با صدور بیانیه، برای گسترش‌نیافتن جنگ بین ایران و عراق كوشش جدی به عمل نیاورد. حتی صدور بیانیه با اظهار نگرانی عمیق شورای امنیت و تایید وضعیت بسیار وخیم بین ایران و عراق، تناسبی ندارد. در عوض، ابراز نگرانی شورای امنیت در مورد حمله عراق به كویت، به صدور قطعنامه ۶۶۰ منجر گردید. منطقی‏تر بود كه نگرانی عمیق شورای امنیت درباره وضعیت بین ایران و عراق باعث صدور قطعنامه می‌شد نه بیانیه.[xliv]
۲) در بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر / یكم مهر، به مواد ۳۹ و ۴۰ فصل هفتم منشور ملل متحد و نیز به هیچ‏یك از مواد منشور ملل متحد، اشاره و استناد نشده است، درحالی‌كه در جنگ ایران و عراق حداقل موادی از منشور ملل متحد چون توسل‌نكردن به زور، اشغال‌نكردن سرزمینهای دیگران با زور و احترام به حاكمیت و تمامیت ارضی كشورها نقض شده بود،[xlv] اما در قطعنامه ۶۶۰ به دو ماده ۳۹ و ۴۰ از فصل هفتم منشور اشاره شده است. بر اساس ماده ۳۹ و ۴۰ منشور ملل متحد، شورای امنیت وجود تهدید علیه صلح یا برهم‌زدن صلح یا اقدام به تجاوز را تشخیص داد و در نتیجه در ماده یك قطعنامه ۶۶۰ تهاجم عراق را به كویت محكوم كرد. براساس این تشخیص و به منظور جلوگیری از وخامت بیشتر وضعیت، از عراق خواست تا تصمیمات شورا را مبنی بر عقب‌نشینی و انجام‌دادن مذاكره، به مرحله اجرا بگذارد. علاوه‌برآن، شورای امنیت با اشاره به مواد فوق، راه را برای دست‌زدن به اقدامات تنبیهی باز گذاشته بود و این اقدامات را درصورتی انجام می‌داد كه عراق تصمیمات شورا، مطروحه در قطعنامه ۶۶۰، را به مرحله اجرا نگذارد. شورا با استناد به مواد ۳۹ و ۴۰ منشور ملل متحد، حمله عراق را به كویت موجب ازهم‌گسستن صلح و امنیت تلقی كرد و آن را تهاجم و تجاوز شناخت، درحالی‌كه حمله عراق به ایران نیز همان مشخصات حمله عراق به كویت را داشت. به دیگر سخن، حمله عراق به ایران و كویت، هر دو ویژگی‏های تجاوز مطروحه در منشور ملل متحد و قطعنامه تعریف تجاوز را دارد. علاوه‌برآن، می‌توان حمله سراسری عراق را به ایران با استناد بر قرارداد ۱۹۷۵ الجزیره و گزارش نهم دسامبر ۱۹۹۱/ هفتم آذر ۱۳۵۹ دبیركل، به‌وضوح تایید كرد.[xlvi]
۳) در بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹ از ایران و عراق خواسته شده است كه به عنوان اولین گام برای حل اختلافات از انجام‌دادن هرگونه عملیات مسلحانه و هرگونه عملی كه وضع خطرناك فعلی را تشدید نماید، خودداری كنند. این به منزله به‌رسمیت‌شناختن تلویحی عمل تجاوز عراق و موجه‌بودن ابقای نیروهای عراقی در بخشهای تصرف‌شده از خاك ایران بود.[xlvii]به‌بیان‌دیگر، این به آن معنا بود كه ایران در خاك خود و نه بر سر مرزهای شناخته‌شده بین‏المللی به آتش‏بس دست بزند.
شورا می‏بایست بر اساس اصول و منشور سازمان ملل اولین قدم را عقب‏نشینی نیروهای عراقی از خاك ایران تعیین می‏كرد، در این صورت دستیابی به راهی، برای حل مسالمت‏آمیز جنگ امكان‌پذیر بود. به‌علاوه عملیات مسلحانه را عراق شروع كرده بود و درحالی‌كه این تجاوز همچنان ادامه داشت آنانی كه از تهاجم عراق مبهوت بودند، فقط در مقام دفاع از خود، آن‌هم در مقیاسی محدود اسلحه برداشتند.[xlviii] در نتیجه تشدید این وضعیت از سوی عراق كه در موضع برتر نظامی قرار داشت، می‏توانست انجام گیرد، ولی بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹، این موضوعات را نادیده گرفت و بر این اساس، از طرفین و نه از عراق می‏خواهد، با خودداری از انجام عملیات مسلحانه یا هر عمل دیگری وضع خطرناك فعلی را وخیم‏تر نسازند، درصورتی‌كه شورای امنیت در قطعنامه ۶۶۰، ابتدا، از عراق خواست كه تمام نیروهای خود را بی‌قید و شرط از خاك كویت خارج نماید، و سپس عراق و نیز كویت را متعهد ساخت كه بی‏درنگ مذاكرات فشرده‏ای را برای حل اختلافات خود شروع نمایند. علاوه‌برآن، چنین درخواستی برخلاف بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹، به فوریت تقاضا شده بود.
۴) شورای امنیت در بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹، از درخواست بیست‌وسوم سپتامبر۱۹۸۰/ سی‌ویكم شهریور ۱۳۵۹ دبیركل از ایران و عراق، مبنی بر ‏خویشتندار بودن به منظور ممانعت از تشدید منازعه و نیز از پیشنهاد مساعی جمیله وی برای حل اختلافات فعلی بین ایران و عراق، كاملا پشتیبانی كرد. اما در قطعنامه ۶۶۰ هیچ‏گونه سخنی از دبیركل نیست و نیز هیچ مسئولیتی به وی واگذار نشده است. در عوض، به نظر می‏رسد، اتحادیه عرب جانشین دبیركل می‏شود، زیرا بند ۳ قطعنامه ۶۶۰، عراق و كویت را متعهد ساخت از تلاشهای اتحادیه عرب در مورد حل اختلافاتشان حمایت كنند. ظاهرا شورا تاثیر اتحادیه عرب را بر حل تهاجم عراق به كویت بیشتر از دبیركل تشخیص داده بود. این مساله با توجه به اهمیت سیاسی اتحادیه عرب در دنیای عرب، مصمم‌بودن شورا را در پایان‌دادن به تهاجم عراق به كویت نشان می‌دهد، درحالی‌كه چنین اراده‏ای در بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹ دیده نمی‏شود.
۵) در انتهای بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹، از طرفین خواسته است كه اختلافات خود را از طریق مسالمت‏آمیز حل و فصل نمایند، چنین پیشنهادی نیز در قطعنامه ۶۶۰ صورت گرفته است، بااین‌تفاوت‌كه در قطعنامه ۶۶۰ ضمن درخواست از طرفین، مبنی بر حمایت از تلاشهایی كه برای حل اختلافات (به‌ویژه فعالیتهای اتحادیه عرب) صورت می‏گیرد، خلاف بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹ ساز و كار اجرایی مناسب‏تری برای حل و فصل اختلافات موجود پیشنهاد كرد.۶) بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر۱۳۵۹، بیست‌وچهار ساعت بعد از شروع عملیات نظامی عراق علیه ایران صادر شد، ولی قطعنامه ۶۶۰، فقط به فاصله كمتر از چهار ساعت بعد از حمله عراق به كویت به تصویب رسید. این در حالی است كه در تصویب قطعنامه ۶۶۰، شورا منتظر نماند تا درخواست دبیركل را برای تشكیل جلسه دریافت كند.
۷) شورای امنیت در قطعنامه ۶۶۰، حمله نظامی عراق علیه كویت را با عنوان تهاجم، بررسی كرده، درحالی‌كه در بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹، موضع خود را درباره حمله سراسری عراق به ایران، تحت عنوان وضعیت، اختلاف،[xlix] برخورد و منازعه بیان نموده است. این واژه‏ها، مفهومی كمتر از جنگ و تهاجم دارد. شورای امنیت با اطلاق «وضعیت» به جنگ ایران و عراق، آن را حالتی می‏داند كه ممكن است به درگیری‏های بین‌المللی منجر شود، نه حالتی كه در آن نزاع و درگیری وجود دارد.[l]
۸) در انتهای قطعنامه ۶۶۰، شورا تصمیم گرفت كه مجددا و در هنگام ضرورت مساله را برای اتخاذ تدابیر لازم، برای اجرای مطمئن قطعنامه، بررسی كند. بدین‌وسیله شورا ضمن‌اینكه در مقایسه با تهاجم عراق به ایران، توجه بیشتر و عمیق‏تری به تهاجم عراق علیه كویت مبذول داشت، ضمانت اجرایی لازم را برای واداركردن عراق به عقب‏نشینی از كویت فراهم آورد، زیرا در صورت عقب‏نشینی‌نكردن عراق، امكان اتخاذ تدابیر تازه علیه آن كشور وجود داشت، شورای امنیت چنین سازوكاری را برای كنترل جنگی كه به ادعای خود شورا، ممكن بود به سوی وخامت بیشتری سوق پیدا كند، (جنگ ایران و عراق) لازم ندانسته است.[li]
ب‌) مقایسه قطعنامه ۶۶۰ با قطعنامه ۴۷۹: مقایسه قطعنامه ۶۶۰ با قطعنامه ۴۷۹ (مصوب بیست‌وهشتم سپتامبر۱۹۸۰/ ششم مهر ۱۳۵۹) كه اولین قطعنامه (نه اولین موضع‌گیری) صادره از سوی شورای امنیت در جنگ ایران و عراق می‌باشد، تفاوتهای زیر را هم نشان می‏دهد.
۱) قطعنامه ۴۷۹، شش روز بعد از شروع حمله و به‌كارگیری زور از سوی عراق علیه ایران و پنج روز بعد از اولین موضع‏گیری شورای امنیت صادر شده است، و این فاصله زمانی در مقایسه با قطعنامه ۶۶۰ كه چند ساعت بعد از حمله عراق به كویت به تصویب رسیده است، گویای كم‌توجهی شورای امنیت به جنگ ایران و عراق است. این بی‌توجهی شورا، یكی از عوامل تداوم جنگ است.[lii]
۲) در قطعنامه ۴۷۹، شورا از طرفین خواست كه به حل اختلاف خود از راههای مسالمت‏آمیز مبادرت نمایند، تا صلح و امنیت بین‏المللی، عدالت و حقوق بین‏الملل به خطر نیفتد. درحالی‌كه عراق با زیرپاگذاشتن قرارداد فسخ‏ناپذیر ۱۹۷۵ الجزیره و آغاز حمله علیه ایران، این موارد را به خطر افكنده بود.[liii] درخواست شورا به حل مسالمت‏آمیز اختلافات، با توجه به اختلاف دیرینه دو كشور ایران و عراق جای شگفتی دارد. شگفت‏انگیزترآنكه، از ایران می‏خواهد باوجودآنكه نیروهای عراقی در خاكش حضور داشتند، از طریق آتش‌بس با عراق مذاكره كند.[liv]
۳) در مقدمه قطعنامه ۴۷۹، شورای امنیت به مسئولیت اولیه‏اش در حفظ صلح و امنیت بین‏المللی مطابق ماده ۲۴ منشور ملل متحد اشاره كرد. ولی به دیگر تبصره‏های این ماده اشاره‌ای نمی‌كند كه ناظر بر حفظ صلح و امنیت بین‏المللی بر اساس فصل هفتم، یعنی مواد ۳۹ تا۵۱[lv] از طریق اقدام در موارد تهدید علیه صلح یا برهم‌خوردن صلح یا تحقق تجاوز است. این در صورتی است، كه در قطعنامه ۶۶۰ شورای امنیت با استناد به ماده ۳۹ و ۴۰ منشور ملل متحد، پس از تشخیص تجاوز، به اقدامات مطروحه در مواد ۴۲ و ۴۱، ۴۰ منشور ملل متحد كه اقدامات غیرنظامی و نظامی را برای رفع تجاوز توصیه می‏كند، دست زده است. علاوه‌برآن شورا با استناد به ماده ۲۴ منشور ملل متحد، از تصفیه مسالمت‏آمیز اختلاف مندرج در مواد ۳۳ تا ۳۸[lvi] منشور ملل متحد، بی‌توجه به حضور نیروهای عراقی در خاك ایران و ضرورت عقب‏نشینی عراق از خاك ایران، جانبداری كرده است.[lvii]
۴) در ماده ۳ قطعنامه ۴۷۹، شورای امنیت از دیگر كشورها خواسته است كه حداكثر خویشتنداری را برای ممانعت از هر اقدامی كه ممكن است به افزایش و گسترش بیشتر برخورد منجر شود، به عمل آورند. چنین توجهی در قطعنامه ۶۶۰ صورت نگرفته است. به نظر می‏رسد شورا با بی‌توجهی به این مساله، امكان دخالت كشورهای ذی‌نفع در خلیج‌فارس را برای حل سریع بحران خلیج‌فارس، فراهم آورد. كلمه «دیگر كشورها»، این معنا را تداعی می‏كند كه اعضای شورا به همدیگر اطمینان داده‏اند در جنگ بی‌طرف بمانند (در آغاز جنگ) و از گسترش جنگ خودداری نمایند. این تصمیم با توجه به قدرت برتر نظامی عراق، به كاهش توانایی نظامی ایران منجر شد.[lviii]
۵) در قطعنامه ۶۶۰، هیچ‏گونه ماموریتی به دبیركل برای حل بحران خلیج‌فارس داده نشد، درحالی‏كه در مواد ۴ و ۵ قطعنامه ۴۹۷ ضمن پشتیبانی از كوششهای دبیركل و پیشنهاد وی در مورد مساعی، از دبیركل خواست كه ظرف چهل‌وهشت ساعت آینده، از نتیجه اقدامات و چگونگی اجرای قطعنامه، شورای امنیت را مطلع نماید. واگذارنكردن مسئولیت و ماموریتی به دبیركل در مساله حمله به كویت، و سپردن مسئولیت به وی در قطعنامه ۴۹۷، نشان از آن دارد، كه شورای امنیت زمان را برای اقدام جدی به منظور خاتمه‌بخشیدن به جنگ ایران و عراق مناسب نمی‏دید.[lix]
۶) قطعنامه ۴۹۷، اگرچه یك قطعنامه است، كاری جز توصیه و نه تصمیم به عمل نیاورده، به دیگر سخن به خلاف قطعنامه الزام‌آور ۶۶۰، هیچ‏گونه ضمانتی برای اجرای مفاد قطعنامه پیش‌بینی یا پیشنهاد نكرده است.
۷) در قطعنامه ۴۹۷، برخلاف بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰/ یكم مهر ۱۳۵۹ شورای امنیت، جنگ ایران و عراق را برای صلح و امنیت بین‏المللی خطرناك دانست، این یك عقب‏گرد نسبت به بیانیه بیست‌وسوم سپتامبر ۱۹۸۰ / یكم مهر ۱۳۵۹ به‌شمار می‌رود كه در آن وخیم‌شدن احتمالی اختلاف را، تهدیدی برای صلح و امنیت بین‏المللی تلقی كرد، اما در قطعنامه ۶۶۰، حمله عراق را به كویت تجاوز دانست.
۲‌) بررسی آخرین مواضع شورای امنیت در قبال دو جنگ
قطعنامه ۵۹۸ (مصوب بیستم ژوئیه۱۹۸۷/ بیست‌ونهم تیر ۱۳۶۶) آخرین قطعنامه صادره قبل از پذیرش آن از سوی ایران محسوب نمی‏شود، اما آمرانه‏ترین و اجرایی‏ترین قطعنامه در طی جنگ ایران و عراق به شمار می‏رود. بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸، دو بیانیه و همچنین اظهارنظرهایی درباره این جنگ صادر و مطرح شده‏اند،[lx] ولی همگی چیزی جز تاكید بر جامع‌بودن قطعنامه ۵۹۸ و ضرورت اجرای آن نداشته‏اند[lxi] بنابراین، بحث و بررسی در مورد آنها نكات جدیدی را در بر نخواهد داشت. همچنین قطعنامه ۶۱۲، آخرین قطعنامه شورای امنیت، قبل از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و درعین‌حال اولین قطعنامه‏ای است كه كاربرد سلاح شیمیایی را در جنگ ایران و عراق مستقل از مساله جنگ بررسی كرده است.
در جنگ خلیج‌فارس قطعنامه ۶۷۸ مصوب بیست‌ونهم نوامبر ۱۹۹۰/ هشتم آذر ۱۳۶۹ آخرین و دوازدهمین قطعنامه‏ای بود كه علیه تهاجم عراق به كویت صادر شد. البته بعد از صدور این قطعنامه تا شكست كامل عراق در بیست‌وهشتم فوریه ۱۹۹۰/ نهم اسفند ۱۳۶۹، بیش از سه ماه طول كشید، در این مدت صرف‌نظر از اظهارنظرهای غیررسمی، اعضای شورای امنیت هیچ‏گونه بیانیه یا قطعنامه‏ای صادر نكردند.
الف‌) مقایسه قطعنامه ۵۹۸ با قطعنامه ۶۷۸
در این مقایسه نكات زیر مشهود است:
۱) در قطعنامه ۵۹۸، فقط یكی از قطعنامه‏های گذشته شورا، یعنی قطعنامه شماره ۵۸۲[lxii] تایید شده است. در قطعنامه ۵۸۲ برای نخستین‌بار، در مورد توسل به اصل نامقبول كسب سرزمین با زور، و اقدامات اولیه‏ای (نه تهاجم اولیه) كه موجب وقوع منازعه گشته، ابراز تاسف گردیده است، و نیز بر مبادله اسرای جنگی تاكید شده است. همچنین در قطعنامه ۵۸۲، به قطعنامه‏های گذشته شورا اشاره نشده است، این نكته به منزله تصحیح موضع‏گیری‏های قبلی شورا بود[lxiii] ولی در قطعنامه ۶۷۸، تمام قطعنامه‏های گذشته شورا ذكر گردیده و بر آنها تاكید می‌شود، این مساله تداوم همان موضع‏گیری اولیه شورای امنیت را در قبال حمله عراق به كویت نشان می‌دهد.
۲) قطعنامه ۵۹۸ برای اولین‌بار پس از گذشت حدود هشتاد ماه از شروع حمله سراسری عراق به ایران، جنگ ایران و عراق را به عنوان منازعه بین ایران و عراق، بررسی می‌كند، بدین‌وسیله شورا تصمیم خود را برای پایان‌بخشیدن به جنگ اعلام داشته و آن را با استناد به ماده ۳۹ و ۴۰ منشور ملل متحد، تصریح نموده است. تایید وجود منازعه بین ایران و عراق در واقع تاكید مجددی بر وجود جنگ بین ایران و عراق و تكمیل «تایید غیرقابل‌قبول‌بودن تصرف اراضی از راه زور» در قطعنامه ۵۸۲ به شمار می‏رود. این سیر مواضع نشان می‏دهد كه شورا به‌تدریج به خواسته‏های ایران مبنی بر تایید و تعیین متجاوز نزدیك شده، درحالی‏كه در قطعنامه ۶۷۸، با اشاره به قطعنامه‏های گذشته شورا، بر یكنواختی مواضع شورای امنیت در جنگ خلیج‌فارس تاكید شده است.
۳) در قطعنامه ۵۹۸ به‌طور صریح از آغاز و ادامه منازعه ــ نه فقط ادامه و طولانی‌شدن آن ــ ابراز تاسف شده است. این بار دومی بود كه شورا از آغاز جنگ، به ابراز تاسفی كه فاقد بار حقوقی است، مبادرت می‏كرد، ولی اقدامی در جهت معرفی و محكومیت تجاوز به عمل نیاورد. اما در قطعنامه ۶۷۸، نه‌تنها از شروع جنگ ابراز تاسف نشده، بلكه همچنان بر خروج عراق از كویت تایید شده است.
۴) شورای امنیت در قطعنامه ۵۹۸، برای نخستین‌بار مصمم‌بودن خود را برای پایان‌‌دادن به تمامی اقدامات نظامی بین ایران و عراق اعلام كرد، اگرچه این موضوع به قطعنامه ضرب‏الاجل علیه عراق (قطعنامه ۶۷۸) از حیث برخورداری از ضمانت اجرایی، شبیه است،[lxiv] این مساله در جنگ ایران و عراق، برای اولین بار به وقوع پیوست، درحالی‏كه در هر دوازده قطعنامه شورای امنیت درباره بحران خلیج‌فارس، تصمیم شورا مبنی بر پایان‌د‌ادن جنگ، تكرار شده است.
۵) در قطعنامه ۵۹۸ برای اولین‌بار در طی جنگ ایران و عراق، شورای امنیت با ذكر مواد ۳۹ و ۴۰، وجود تهدید علیه صلح یا برهم‌خوردن صلح را تشخیص داد و برای استقرار صلح و امنیت بین‏المللی و برای جلوگیری از وخیم‌تر شدن وضعیت، تصمیماتی را اتخاذ كرد. باتوجه‌به‌اینكه هر تهدید علیه صلح و یا برهم‌خوردن‌صلح، منشأیی دارد، و اینكه ماده ۳۹ منشور ملل متحد، همچنین ناظر بر تشخیص وقوع تجاوز می‏باشد. قطعنامه ۵۹۸ فقط بخشی از ماده ۳۹ را احراز كرده است كه از تشخیص وجود تهدید علیه صلح یا برهم‌خوردن صلح حكایت می‌كند، ولی در قطعنامه ۶۷۸، بر قطعنامه ۶۶۰ تاكید شده است. در قطعنامه ۶۶۰ با اشاره به مواد ۳۹ و ۴۰، هم وجود تهدید علیه صلح و وقوع تجاوز را تشخیص داد و هم اقدامات مؤثری را برای رفع تجاوز علیه متجاوز در نظر گرفت. در قطعنامه ۵۹۸، باوجودآنكه شورای امنیت به نقض‌شدن صلح در منازعه بین ایران و عراق، اشاره كرد، چنین تشخیصی شورای امنیت را به شناسایی متجاوز و اقدامات تنبیهی علیه آن برای رفع تجاوز نكشاند.[lxv]
۶) در قطعنامه ۵۹۸ از طرفین خواسته شد، با دبیركل در اجرای قطعنامه و نیز با وی در تلاشهای میانجی‏گرانه‏ای كه برای حصول به یك راه‌حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در خصوص تمام موضوعات موجود بین طرفین، بر اساس اصول مندرج در منشور ملل متحد، انجام می‏دهد، همكاری كنند. در عوض در قطعنامه ۶۷۸ شورای امنیت، هیچ‏گونه نقش موثری به دبیركل برای پایان‌بخشیدن به جنگ عراق علیه كویت داده نشد و شورای امنیت مداخله دبیركل را در این زمینه ضروری ندید. در نتیجه به نظر می‏رسد، شورا خواهان حل سریع تجاوز عراق به كویت در مقایسه با جنگ ایران و عراق بوده است.
۷) در قطعنامه ۵۹۸، بر اعزام یك هیات بی‌طرف برای تحقیق آغازگر جنگ، تاكید شد[lxvi] اما اعزام چنین هیاتی در جنگ خلیج‌فارس به علت متجاوزشناخته‌شدن عراق، از آغاز حمله عراق به كویت ضرورتی نداشت. همچنین در قطعنامه ۵۹۸ از دبیركل درخواست شد كه یك تیم ناظر ملل متحد برای بررسی، تایید و نظارت بر آتش‏بس و عقب‏نشینی نیروها به منطقه اعزام كند، ولی در جنگ خلیج‌فارس هیچ‏گونه ضرورتی را برای كنترل و نظارت بر حمله امریكا و متحدانش علیه عراق، لازم ندانست و فقط بر اساس ماده ۴ قطعنامه ۶۷۸، از دولتهایی كه با دولت كویت همكاری می‏كردند، درخواست كرد كه شورا را از تصمیمات اتخاذشده برای واداركردن عراق به پذیرش همه قطعنامه‏های صادره شورا در طی بحران خلیج‌فارس باخبر سازد. بدین‌وسیله سازمان ملل متحد بدون هیچ‏گونه نظارت و كنترل مستقیمی، اجازه استفاده از همه وسایل لازم را برای فشار بر عراق صادر كرد.[lxvii]
۸) بند «و» ماده ۸ قطعنامه ۵۹۸ از دبیركل خواسته است كه با مشورت ایران و عراق و دیگر كشورهای منطقه، راههای افزایش امنیت و ثبات منطقه را بررسی كند. این ماده با آنچه در قطعنامه ۶۷۸ آمد و نهایتا به حمله عراق و شكست آن كشور منجر شد، تناقض دارد.[lxviii] به‌نظر می‏رسد، شورا می‏خواسته است با آوردن بندهای حاوی نظرات ایران در قطعنامه ۵۹۸، در كوتاه‌مدت رضایت ایران را برای صلح جلب نماید، در واقع آن‌طوری‌كه وقایع بعدی در خلیج‌فارس نشان داد، شورا واقعاً خواهان حفظ امنیت و ثبات در خلیج‌فارس از طریق برقراری همكاری‌های امنیتی، توسط كشورهای منطقه نبود.۹) قطعنامه ۵۹۸ همانند قطعنامه ۶۷۸، توصیه نیست، بلكه با اشاره به مواد اولیه فصل هفتم (یعنی مواد ۳۹ و ۴۰ منشور ملل متحد) كه پس از مفیدنبودن توصیه به تصفیه مسالمت‏آمیز اختلافات مطابق فصل ششم منشور ملل متحد، به آن استناد و مراجعه می‏شود، شورا تصمیمات الزام‏آور خود را برای پایان‌دادن به جنگ اعلام می‏كند، اما در این زمینه قطعنامه ۵۹۸ خلاف قطعنامه ۶۷۸، آمریت كمتری دارد، زیرا حداقل، بندها و موادی از قطعنامه ۵۹۸ به‌علت‌اینكه هیچ مكانیسم اجرایی برای آن پیش‏بینی نشده است، جنبه توصیه دارد. به‌عنوان‌نمونه می‏توان، به بند ۵ قطعنامه ۵۹۸ اشاره كرد كه ناظر بر گسترش بیشتر منازعه است،[lxix] كمااینكه خویشتنداری به معنای عدم مداخله و عدم جانبداری است، اما اعضای دائم شورای امنیت و نیز برخی از كشورها، به‌ویژه كشورهای شورای همكاری خلیج‌فارس در جنگ عراق علیه ایران و نیز در جنگ خلیج‌فارس خویشتندار نبوده‏اند، بلكه در جنگ ایران و عراق، علیه ایران كه به آن تجاوز شده بود، و در بحران خلیج‌فارس، علیه عراق متجاوز وارد عمل شدند.[lxx]
ب‌) مقایسه قطعنامه ۶۱۲ با قطعنامه ۶۷۸: در مقایسه بین قطعنامه ۶۱۲ (مصوب نوزدهم اوت ۱۹۸۸/ هیجدهم مرداد ۱۳۶۷) با قطعنامه ۶۷۸ به عنوان آخرین قطعنامه‏های شورای امنیت درباره جنگ ایران و عراق و جنگ خلیج‌فارس تفاوت زیر مشاهده می‌شود:
قطعنامه ۶۱۲، در مورد تایید به‌كارگیری سلاح شیمیایی در جنگ ایران و عراق و درخواست توقف آن است، اما قبل از قطعنامه ۶۱۲ كه اولین قطعنامه شورای امنیت دراین‌باره است و به صورت مستقل به كاربرد سلاح شیمیایی در جنگ ایران و عراق توجه شده است، شورای امنیت در موارد دیگر نیز به این مساله توجه كرده بود.[lxxi]
در هیچ‏یك از قطعنامه‏های صادره شورای امنیت در بحران خلیج‌فارس، هیچ‏گونه اشاره‏ای به مساله سلاح شیمیایی نشده است، زیرا به‌رغم تهدید صدام بر به‌كارگیری سلاح شیمیایی و عكس‌العمل امریكا نسبت به آن، هیچ‏كدام از طرفهای درگیر در جنگ خلیج‌فارس از سلاح شیمیایی استفاده نكردند. اما تهدید صدام كه چند روز پس از حمله هوایی امریكا و متحدانش به عراق، صورت گرفت، جدی بوده است، چون در بند «ح» از ماده ۲ قطعنامه ۶۸۶ مصوب سوم مارس ۱۹۹۱/ یازدهم اسفند ۱۳۶۹ كه اولین قطعنامه صادره شورای امنیت پس از شكست كامل عراق به شمار می‏رود، از عراق خواسته شد كه هرگونه اطلاعات و كمك لازم را برای مشخص‌كردن مواد و سلاحهای شیمیایی و بیولوژیكی موجود در كویت و آبهای مجاور و مناطقی از عراق كه نیروهای چندملیتی موقتا در آن مستقر شده‏اند، در اختیار شورای امنیت بگذارد. اما عراق به دلیل احتمال مقابله‌به‌مثل امریكا، از به‌كارگیری سلاح شیمیایی خودداری كرد.[lxxii]
۳‌) مقایسه اولین مواضع دبیركل در دو جنگ
در جنگ ایران و عراق، دبیركل اولین مرجع از مجموعه سازمان ملل متحد و نخستین شخصیت و مقام رسمی و سیاسی بین‏المللی بود كه نسبت به حمله عراق و ایران عكس‌العمل نشان داد. وی صبح روز بیست‌ودوم سپتامبر۱۹۸۰[lxxiii]/ سی‌ویكم شهریور ۱۳۵۹ (روز آغاز حمله عراق علیه ایران)، طی صدور و ارسال اعلامیه‏ای به ایران و عراق، نگرانی فزاینده و عمیق خود را از تیره‌شدن روابط، شدت‌یافتن اختلاف، احتمال وخیم‌شدن جنگ ایران و عراق ابراز داشت، و از دو كشور درخواست كرد كه نهایت خویشتنداری خود را به عمل آورند و حتی‏الامكان برای رفع اختلافات به مذاكره با هم بپردازند.
دبیركل در این اعلامیه، به نقض منشور ملل متحد از سوی عراق، حمله مسلحانه و اقدامات تجاوزكارانه آن كشور به ایران هیچ‏گونه اشاره‏ای نكرد، بلكه از ایران درخواست كرد با خویشتن‏داری، درصدد اقدامات تلافی‌جویانه برای بازپس‏گیری اراضی اشغال‌شده بر نیاید. دبیركل به‌درستی از مفاد قطعنامه تعریف تجاوز مطلع بود ولی هیچ‏یك از اعمال عراق را در بمباران فرودگاهها، تاسیسات مختلف، اشغال بخشهایی از خاك ایران و... اقدامات تجاوزكارانه تلقی نكرد.[lxxiv] درواقع با نادیده‌گرفتن این مسائل است كه دبیركل به لزوم مذاكره قبل از عقب‏نشینی تاكید می‏ورزد و طی اعلامیه‏ای از طرفین می‏خواهد كه به او اجازه دهند كه مساعی‏اش را به‌منظور حل مسالمت‏آمیز برخورد میان دو كشور به‌عمل آورد.
ایران كه از تجاوز عراق مبهوت بود، نمی‏توانست به درخواست دبیركل، كورت والدهایم، مبنی بر مذاكره قبل از عقب‏نشینی پاسخ مثبت دهد، عراق هم كه سرمست از پیروزی بود و هنوز با اهداف ازپیش‌تعیین‌شده‏اش، فاصله داشت، به دبیركل جواب مثبت نداد. روز بعد، دبیركل در پی پاسخ منفی ایران و عراق به درخواستش، توجه شورا را به برخورد ایران و عراق جلب كرد. دبیركل در نامه‏ای كه برای شورای امنیت فرستاد، از گسترش اختلاف بین ایران و عراق عمیقا ابراز نگرانی كرد و آن را تهدید جدی و بالقوه برای صلح و امنیت بین‏المللی اعلام نمود، در ضمن آمادگی خود را برای هرگونه تلاش به منظور حل اختلافات، درصورتی‌كه طرفین آن را مفید بدانند، اعلام كرد. دبیركل عقب‏نشینی را به عنوان اولین شرط مذاكره برای حل مسالمت‌آمیز اختلافات درخواست نمود، درحالی‌كه از آغاز جنگ ابراز نگرانی نكرد و آن را به‌صورت بالفعل تهدیدی برای صلح و امنیت بین‏المللی به‌شمار نیاورد.
خطوط كلی موضع‏گیری اولیه دبیركل در اولین قطعنامه شورای امنیت در جنگ ایران و عراق (قطعنامه ۴۷۹) تكرار گردید، زیرا در قطعنامه ۴۷۹ به بررسی موضوع جنگ، تحت عنوان وضعیت میان ایران و عراق، حل اختلافات از راههای مسالمت‏آمیز، درخواست به‌كارنبردن بیشتر زور كه به گسترش جنگ منتهی شود، همانند اولین موضع‏گیری‏های دبیركل درباره جنگ ایران و عراق اشاره و تاكید شده است.[lxxv]
● تفاوت مواضع دبیركل
نگاهی به چگونگی، زمان و نوع مواضع دبیركل در بدو حمله عراق به كویت، در مقایسه با موضع مشابه‏اش در جنگ ایران و عراق تفاوتهای زیر را آشكار می‌سازد:
۱) در حمله عراق به كویت، دبیركل برخلاف جنگ ایران و عراق، اولین مرجع از مجموعه سازمان ملل متحد نبود كه درباره جنگ عراق علیه كویت موضع‌گیری كرد، زیرا شورای امنیت به فاصله چند ساعت از آغاز حمله عراق علیه كویت، بی‌آنكه منتظر بماند تا دبیركل[lxxvi] درباره آگاه‌نمودن خطری كه صلح و امنیت بین‏المللی را تهدید می‏كند، اقدام لازم را انجام دهد، اولین قطعنامه (قطعنامه ۶۶۰) خود را صادر نمود كه بر وقوع تجاوز، لزوم عقب‏نشینی متجاوز (عراق) و نیز بر ضرورت انجام‌گرفتن مذاكره بین عراق و كویت تاكید داشت.
۲) دبیركل پس از حمله عراق به كویت، همانند حمله عراق به ایران ــ كه طی چند ساعت از آغاز تهاجم، به صدور اعلامیه و اعلام مواضع خویش دست زد ــ فرصت كافی و لازم را داشت تا دیدگاهش را درباره حمله عراق به كویت اعلام كند. اگرچه علت این تعلل به‌درستی روشن نیست، هیچ‏گونه دلیل قانع كننده‏ای مبنی بر مطلع‌نبودن به‌موقع دبیركل از وقوع تجاوز عراق در حمله به كویت، پذیرفتنی نیست، زیرا دبیركل همان وسایل اطلاع‏گیری كه در جنگ ایران و عراق در اختیار داشته در تجاوز عراق علیه كویت هم در اختیارش بوده است. درحالی‌كه بر خلاف جنگ ایران و عراق، یك روز بعد از حمله عراق به كویت و یك روز بعد از صدور اولین قطعنامه شورای امنیت (قطعنامه ۶۶۰) دبیركل اولین مواضع خود را اعلام می‏كند.
۳) از همان آغاز حمله عراق به كویت پیش‌بینی می‌شد كه دبیركل در حل و فصل بحران خلیج‌فارس مداخله كم و نامؤثری داشته باشد، زیرا در اولین قطعنامه شورای امنیت در تهاجم عراق به كویت، هیچ‏گونه توجهی به دبیركل نشده و هیچ مسئولیتی از او خواسته نشده است. البته سیر وقایع بعدی بحران خلیج‌فارس، نقش نامؤثر دبیركل را بارها تایید كرد.[lxxvii]
۴) دبیركل با تسریع در اعلام مواضع‏اش درباره حمله عراق علیه ایران، خود را از پیروی ظاهری از شورای امنیت که ابتدا موضع‏گیری می‏كند، رها ساخت. در حمله عراق علیه کویت شورا با دست‌گرفتن ابتكار عمل، به فوریت درصدد حل آن بر آمد. به نظر می‏رسد شورا كاملا واقف بود كه دبیركل قادر نیست در مدت كوتاهی به حل بحران خلیج‌فارس نایل آید. به‌دلیل‌اینكه دبیركل نمی‌تواند از هیچ‏گونه قوه قهریه‏ای استفاده كند و ناگزیر خواهد بود از ابزارهای مسالمت‏آمیز بهره گیرد كه این ابزارها هم خیلی كُند و در درازمدت تاثیر می‌گذارد.[lxxviii]
۵) خاویر پرز دوكوئیار، دبیركل وقت، یك روز پس از حمله عراق به كویت، با الانباری سفیر عراق در سازمان ملل، دیدار و نگرانی عمیق خود را از حمله نظامی عراق به كویت ابراز كرد. این اظهار نظر كوتاه دبیركل، علاوه بر تفاوتهای اشاره شده، تفاوتهای زیر را در مقایسه با اولین موضعش در طی جنگ عراق علیه ایران به تصویر می‌كشد:[lxxix]
۶) دبیركل نگرانی عمیق خود را از حمله عراق به كویت[lxxx]به نماینده و سفیر عراق در سازمان ملل متحد اعلام می‏كند، درحالی‌كه اولین موضع دبیركل در جنگ ایران و عراق، یك اعلامیه رسمی بود كه در آن دبیركل درخواستهایی از رؤسای جمهوری ایران و عراق مطرح كرده بود.
۷) ابراز نگرانی عمیق دبیركل با تجاوز نظامی عراق به كویت تناسب دارد، ولی درباره جنگ ایران و عراق، اگرچه نگرانی عمیق خود را ابراز می‏دارد، این ابراز نگرانی عمیق، معرفی متجاوز را، به مانند حمله عراق به كویت، در پی نداشت.
۸) دبیركل موضع‏اش را طی یك دیدار سیاسی به نماینده و سفیر عراق در سازمان ملل متحد به صورت گفت‌وگوی شفاهی اعلام می‌كند، اما در جنگ ایران و عراق، با صدور یك اعلامیه كتبی[lxxxi] موضعش را مطرح كرد.
۹) در اولین موضع دبیركل در جنگ ایران و عراق، از طرفین خواسته شده تا با انجام‌دادن مذاكره و به‌خرج‌دادن حداكثر خویشتن‏داری از گسترش و تشدید جنگ جلوگیری نمایند و از تیره‌شدن بیشتر روابط پرهیز كنند. دبیركل برای تحقق این اهداف، آمادگی خود را برای به‌كارگیری كوششهایش اعلام كرد. هیچ‏یك از این موارد در اولین موضع دبیركل در بحران خلیج‌فارس دیده نمی‏شود. بدین‌وسیله، نقش درجه دوم (ثانوی) دبیركل در بحران خلیج‌فارس به‌وضوح تایید می‌شود ولی در جنگ عراق علیه ایران وی از نقش موثرتر و فعال‌تری برخوردار بود.
این موارد نشان می‌دهد که دبیرکل برخلاف حمله عراق به کویت، در جنگ عراق علیه ایران ابتکار عمل را در دست داشت.
۴) مقایسه آخرین مواضع دبیركل در دو جنگ
از تصویب قطعنامه ۵۹۸ تا پذیرش آن از سوی ایران، دبیركل اقدامات دیگری[lxxxii] نیز انجام داد كه از آن جمله می‌توان به طرح اجرایی دبیركل اشاره كرد كه برای اجرای قطعنامه ۵۹۸ ارائه داد. طرح اجرایی دبیركل، پس از ابتكار دوازدهم ژوئن ۱۹۸۴/ بیست‌ویكم خرداد ۱۳۶۳ وی در جلب توافق ایران و عراق در خودداری از حمله به مناطق مسكونی یكدیگر و تعیین هیاتهای نظارت بر اجرای این توافق و ابتكار و ارائه طرح هشت ماده‏ای در ماه مارس ۱۹۸۵ / اسفند ۱۳۶۴ از اقدامات مهم دبیركل در جنگ ایران و عراق محسوب می‏شود. علاوه‌برآن، طرح اجرایی دبیركل را نیز می‏توان به عنوان آخرین موضع‏گیری مهم وی در جنگ ایران و عراق به حساب آورد. زیرا بعد از ارائه طرح اجرایی، اقدامات و مواضع انجام‌گرفته دبیركل عمدتا درخصوص سلاحهای شیمیایی، آزادسازی اسرای جنگ بود نه اصل جنگ. بر این اساس، طرح اجرایی دبیركل را به عنوان آخرین موضع‏گیری دبیركل درباره جنگ ایران و عراق بررسی می‌كنیم.
بر اساس ماده ۴ قطعنامه۵۹۸[lxxxiii] شورای امنیت از طرفین خواست تا با دبیركل در خصوص اجرای قطعنامه ۵۹۸ و تلاشهای میانجی‏گرانه‏ای كه برای رسیدن به راهی برای حل و فصل تمامی موضوعات مهم مورد اختلاف انجام می‏دهد، همكاری نمایند. این ماده مفهوم دیگری را هم به ذهن متبادر می‏كند و اینكه از دبیركل می‏خواهد كه كوشش‏هایش را برای دستیابی به راه‌حل جامع، عادلانه و... مبذول دارد. همچنین ماده ۹ قطعنامه۵۹۸[lxxxiv] از دبیركل می‏خواهد كه شورای امنیت را به‌طور مداوم از نحوه اجرای این قطعنامه كه به عقیده شورای امنیت مبنای دسترسی به حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار منازعه است، آگاه سازد.در نتیجه، یكی از وظایف مهم محوله به دبیركل بر اساس قطعنامه ۵۹۸، تلاش به‌منظور اجرای قطعنامه بود. اما وی برای انجام‌دادن چنین ماموریتی با یك مشكل اساسی مواجه بود. زیرا عراق قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفته و خواستار اجرای قطعنامه به همان صورت تصویب‌شده بود. در این صورت تعیین مسئول و آغازگر جنگ بعد از برقراری آتش‏بس، عقب‏نشینی نیروها به مرزهای شناخته‌شده بین‏المللی و آزادسازی اسرای جنگ انجام می‏گرفت، اما زمانی‌كه ایران برای نخستین‌بار، قطعنامه ۵۹۸ را دید، متوجه شد كه آن قطعنامه مهمترین خواسته‌هایش، یعنی شناسایی متجاوز، تنبیه متجاوز و پرداخت غرامت جنگ را دربردارد بنابراین قطعنامه ۵۹۸ را نه رد و نه قبول كرد، ولی اعلام نمود، اگر یك جابجایی در مواد قطعنامه ۵۹۸ صورت گیرد، به‌گونه‏ای كه شناسایی متجاوز بر سایر مواد قطعنامه مقدم شود، آن را خواهد پذیرفت. دبیركل در این اوضاع، به ابتكاری ویژه دست زد، این ابتكار به طرح اجرایی دبیركل معروف است. مطابق این طرح هیچ بندی از قطعنامه ۵۹۸ بر دیگری ارجحیت و تقدم ندارد، بنابراین در روز برقراری آتش‏بس، هیات بی‌‌طرفی برای بررسی مسئولیت جنگ، شروع به كار خواهد كرد. بدین‌وسیله، در طرح اجرایی دبیركل به خواسته ایران تا حدود زیادی توجه شد. ایران به‌همین‌دلیل برخلاف عراق با طرح اجرایی، بدون پذیرش قطعنامه ۵۹۸، موافقت كرد.
دبیركل درخصوص بحران خلیج‌فارس، ساعاتی قبل از اتمام ضرب‏الاجل یا اولتیماتوم شورای امنیت[lxxxv] برای عقب‏نشینی نیروهای عراقی از خاك كویت اعلامیه‏ای را در تاریخ پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ صادر كرد كه در آن از صدام حسین خواست برای احتراز از حمله دولتهای همیار و همكار دولت كویت، قطعنامه‏های صادره شورا را كه متضمن عقب‏نشینی نیروهای عراقی از خاك كویت بود، بپذیرد.
با نگاهی به این دو موضع‏گیری دبیركل (طرح اجرایی دبیركل و اعلامیه پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱) نكاتی به این شرح درك می‌شود:
۱) طرح اجرایی دبیركل در جنگ ایران و عراق، مبتنی بر پایه‏های قانونی قطعنامه ۵۹۸ است، به‌بیان‌دیگر، وی بر اساس ماموریتی كه در قطعنامه ۵۸۹، به او داده شده بود و برای تسهیل اجرای این قطعنامه، چنین طرحی را ارائه داد، اما اعلامیه پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ دبیركل یك درخواست دوستانه و بی‌پشتوانه قانونی، محسوب می‏شود. زیرا هیچ‏یك از مواد آخرین قطعنامه شورای امنیت قبل از شكست كامل عراق (قطعنامه ۶۷۸) چنین ماموریتی را به وی واگذار نكرده بود.
۲) اعلامیه پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ دبیركل، خطاب به رئیس‌جمهور صدام حسین صادر شده است، اگرچه تفكیك ملت یا دولت یك كشور از ریاست‌جمهوری آن، به‌ویژه در چنین مقاطع حساس و بحرانی دشوار است، تكرار چند بار نام رئیس‌جمهور صدام حسین، از ارزش رسمی و كارایی این اقدام دبیركل می‏كاهد، درصورتی‌كه طرح اجرایی دبیركل با برخورداری از حمایت شورای امنیت، و ریشه‌داشتن در قطعنامه ۵۹۸، از ضمانت اجرایی مؤثرتری بهره‏مند بود.
۳) در انتهای اعلامیه پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹، دبیركل با ابراز امیدواری نسبت به قبول درخواستش از سوی صدام حسین كه می‌تواند به استقرار صلحی عادلانه و پایدار کمک نماید اعلام می‌كند که این امر رضایت او را در پی خواهد داشت و هیچ چیز برایش تاسف‏بارتر از نپذیرفتن این درخواست و وقوع جنگ نخواهد بود، بدین‌وسیله بر دامنه شخصی‌بودن این ابتكار می‏افزاید. همان‏طوری‌كه قبلا به آن اشاره كردیم، طرح اجرایی دبیركل، بااینكه یك ابتكار شخصی است بر قطعنامه ۵۹۸ مبتنی می‏باشد، بنابراین آن را نمی‏توان به‌كلی یك اقدام شخصی به شمار آورد.
۴) در اعلامیه پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹، دبیركل از صدام خواسته است كه با قبول همه قطعنامه‏های شورای امنیت از بروز فاجعه در حال وقوع جلوگیری نماید. ولی طرح اجرایی از دو كشور ایران و عراق می‏خواست كه صرفا قطعنامه ۵۹۸ را به‌طوركلی و در مجموع بپذیرند. این مساله تفاوت دیگری را دربردارد بدین‌صورت كه در قطعنامه ۶۶۰ و قطعنامه‏های بعدی، به عقب‏نشینی قبل از شروع مذاكره دو طرف برای حل اختلافاتشان توجه شده است. ولی طرح اجرایی دبیركل عقب‏نشینی، مذاكره و شناسایی آغازگر جنگ را با هم مطرح كرده بود. این نحوه رفتار یا موضع‌گیری ممكن است در عمل این مفهوم را دربرداشته باشد كه حمله عراق به ایران تعرض كمتری به صلح و امنیت بین‏المللی داشته است.
۵) دبیركل به پیروی از نظرات شورای امنیت، حمله عراق به كویت را تجاوز و حمله عراق به ایران را تا زمان تهیه گزارش نُه دسامبر ۱۹۹۱/ هفدهم آذر ۱۳۷۰ شایسته عنوان تجاوز نمی‏دانست. بر این اساس، وی در آغاز اعلامیه پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ با ذكر عبارت «در این زمان جهان بین جنگ و صلح به سر می‏برد» به‌خطرافتادن صلح و امنیت بین‏المللی، بر اثر حمله عراق به كویت را تایید كرده است. این مدعا در عبارتهای دیگر اعلامیه مجددا تایید می‌شود به‌ویژه هنگامی‌كه از صدام حسین مصرا می‏خواهد تا بی‌درنگ عقب‏نشینی نیروهای عراق را از كویت آغاز كند. جای شگفتی است كه با وجود تایید تجاوز عراق به كویت، دبیركل در اعلامیه خود، عراق را مطمئن می‌سازد كه به نیروهایش در زمان عقب‏نشینی ــ مطابق تضمین‏هایی كه از بالاترین سطوح دولتها دریافت كرده است ــ حمله نمی‌شود. ولی تضمین برای اجرای دقیق آنچه طرح اجرایی دبیركل متكفل آن شده بود، در طرح اجرایی دیده نمی‏شود. در واقع رعایت مفاد طرح اجرایی دبیركل بیشتر به اراده طرفین ایران و عراق بستگی داشت.[lxxxvi]
۶) دبیركل در جای دیگری از اعلامیه خود، به عراق تضمین می‏دهد كه چنانچه قطعنامه‏های صادره شورای امنیت را به مرحله اجرا گذارد، نیروهای خارجی اعزامی به منطقه را به عقب‌نشینی تشویق خواهد كرد؛ كاری كه هیچگاه دبیركل آن را در جنگ ایران و عراق دنبال نكرد، درصورتی‌كه یكی از خواسته‏های مشروع ایران در آن مقطع همین نكته بود. به این خواسته ایران در ماده ۸ قطعنامه۵۹۸[lxxxvii] توجه شده بود. در این ماده از دبیركل خواسته شده بود كه ضمن مشورت با ایران و عراق و سایر كشورهای منطقه، تدابیر افزایش امنیت و ثبات منطقه را بررسی كند. با قبول قطعنامه از سوی ایران، دبیركل تحقق این ماده قطعنامه را با جدیت دنبال نكرد. به‌نظر می‏رسد علت این كوتاهی آن است كه دبیركل حضور نیروهای خارجی را در خلیج‌فارس برای فشار بر ایران به منظور قبول و اجرای قطعنامه لازم می‏شمرد.[lxxxviii]
۷) در اعلامیه دبیركل نتایج غم‏انگیز و پیش‏بینی‌نشدنی عدم عقب‏نشینی عراق را از كویت یادآوری كرده است، درحالی‌كه دبیركل به تلفات حمله به كویت اشاره‏ای نكرد. این نكته نشان می‏دهد كه برای دبیركل جان سربازان غربی كه در یك جنگ احتمالی كشته خواهند شد، ضرورت هشدار به ریاست‌جمهوری عراق را به‌وجود آورده است. در طرح اجرایی دبیركل به تلفات انسانی جنگ و مهمترازآن به تلفاتی كه پذیرفته‌نشدن اجرایی طرح از سوی عراق پدید خواهد آورد، اشاره و توجهی نشده است. شاید همین بی‌توجهی باعث شد عراق، پس‌ازآنكه ایران طرح اجرایی دبیركل را پذیرفته بود، حملاتش را علیه ایران تشدید كند؛ سلسله حملاتی كه طی آن تعداد زیادی را به اسارت گرفت و خسارات مالی و جانی بسیاری به بار آورد.[lxxxix]
۸) دبیركل اقدامش را در صدور اعلامیه پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹، به عنوان تیری در تاریكی قلمداد كرد كه در پی شكست تمام تلاشهای سازمان ملل صورت می‏گرفت، ولی طرح اجرایی دبیركل به منزله آخرین اقدام وی پس از یك سلسله تلاشهای بی‌حاصل نبوده است. به‌بیان‌دیگر، دبیركل با ارائه طرح اجرایی‌اش بر خاتمه جنگ ایران و عراق از طریق راه‏های دیپلماتیك امیدوار بود. چنین امیدواری در اعلامیه پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱/ بیست‌وچهارم دی ۱۳۶۹ دبیركل دیده نمی‏شود. به نظر می‏رسد از نظر دبیركل شدت عمل نسبت به عراق در حمله به كویت، بیش از شدت عمل علیه عراق در جنگ با ایران می‏توانست مؤثر باشد. درصورتی‌كه پیش‏بینی این شدت عمل علیه عراق با توجه به پایبندنبودن آن كشور به حفظ عهدنامه‏ها و قراردادها، كاملا منطقی به نظر می‏رسید.
۹) دبیركل در آخرین كلمات اعلامیه‏اش، از درگیری بین ملتهای جهان كه مردم خواستار آن نیستند، اظهار تعجب و تأسف نموده است. جنگی كه عراق با ایران شروع كرد، اگر نگوییم مورد قبول ملت عراق نبود، حداقل مورد خواست مردم ایران نبوده است. دبیركل به استناد همین استدلال می‏توانست درخواست مشابهی را از عراق در جنگش با ایران به عمل آورد. به‌بیان‌دیگر، دبیركل می‌توانست از عراق بخواهد كه به‌علت‌اینكه جنگش با ایران مورد علاقه مردم عراق و ایران نیست، به آن خاتمه دهد.
● نتیجه
شورای امنیت، مجمع عمومی و دبیرکل که همراه دیگر بخش‌ها، سازمان ملل متحد را تشکیل می‌دهند در حادثه مشابه‌ای (جنگ) که در دو مکان (ایران و کویت) و در دو زمان (دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰/ ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰) روی داد، دو موضع متفاوت اتخاذ کردند. چرایی این تفاوت موضع‌گیری را باید در منافع قدرتها به‌ویژه اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد جستجو کرد که در یک مورد تساهل و در مورد دیگر تشدید برخورد را برگزیدند. مهم‌ترین هدف قدرتها درباره ایران، محو انقلاب اسلامی و در مورد عراق باقی‌گذاشتن کشوری بود که بتواند جلوی صدور انقلاب اسلامی را بگیرد. حاصل این‌گونه موضع‌‌گیری متفاوت، علاوه بر کاهش مشروعیت سازمان ملل متحد، به‌وجودآوردن زمینه‌های وقوع جنگ دیگری در منطقه خاورمیانه و خلیج‌فارس (حمله امریکا به عراق) بود. همچنین تفاوت موضع‌گیری سازمان ملل متحد نشان می‌دهد که هرگاه ایران دست برتر را در جبهه‌ها در اختیار داشت، باران حمله بر او باریدن گرفته است، بنابراین باید این درس را آموخت که راز ماندن و حیات، در زورمندی و قدرت‌گرایی است.[v]ــ چون به مفاد ماده ۲ منشور ملل متحد قبل از این اشاره شده است، مفاد آن دیگر تكرار نمی‌شود.
[vi]ــ وزارت امورخارجه، دیدگاههای جهانی جمهوری اسلامی ایران، تهران، انتشارات وزارت امورخارجه، ۱۳۷۳، ص۹۱
[vii]ــ اهم این درخواستها عبارتند از: رعایت تحریمهای مالی، اقتصادی، دریایی و هوایی علیه عراق؛ ارائه اطلاعات مورد نیاز شورای امنیت برای اتخاذ تدابیر لازم (قطعنامه ۶۶۱)؛ به‌رسمیت‌نشناختن الحاق و انضمام كویت به عراق (قطعنامه۶۶۲)؛ اعزام نیروی دریایی به منطقه خلیج‌فارس (قطعنامه ۶۶۵)؛ لغو قراردادها و نیز لغو امتیازات و پروانه صادره به عراق (قطعنامه ۶۷۰)؛ ارائه اطلاعات لازم در برآورد خساراتی كه در دوران جنگ به كشورشان وارد آمده است (قطعنامه ۶۷۴).
[viii]ــ به‌عنوان‌مثال به ماده ۱۲ قطعنامه ۶۷۰ می‌توان اشاره كرد. این ماده عبارت است از: شورای امنیت تصمیم دارد از هم‌اكنون و در صورت تخلف یك دولت و اتباعش تدابیری به منظور جلوگیری از تكرار چنین تخلفاتی در نظر بگیرد.
[ix]ــ وزارت امورخارجه، همان، ص۳۷
[x]ــ این اختلاف با توجه به اختلاف دیرینه ایران و عراق قابل دقت است. رك: منوچهر پارسادوست، زمینه‌های تاریخی اختلاف ایران و عراق، ‌تهران، شركت سهامی انتشار، ۱۳۶۴، صص۵۷، ۳۷ و ۱۶
[xi]ــ مراد از غیرمستقیم آن است كه در برخی از قطعنامه‌ها به عقب‌نشینی اشاره‌ای نشده بلكه قطعنامه‌ای یادآوری شده كه بر عقب‌نشینی تاكید ورزیده است.
[xii]ــ در قطعنامه ۶۶۲ با اشاره به عقب‌نشینی فوری و بدون قید و شرط تمام نیروهای عراقی درواقع به مفاد قطعنامه ۶۶۰ تاكید شده است.
[xiii]ــ علی آهنی، فرانسه و مجامع بین‌المللی در برابر بحران خلیج‌فارس، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۲، ص۱۱
[xiv]ــ به‌عنوان‌مثال در بخش مقدماتی قطعنامه ۶۶۷ آمده است: مسئولیت كامل هرگونه اعمال خشونت علیه اتباع كشورهای خارجی یا علیه هر نمایندگی دیپلماتیك یا كنسولی در كویت بر عهده عراق است.
[xv]ــ خالد حسین النقیب، حزب بعث و جنگ، ترجمه: حسین زوار كعبه، ج۲، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، صص۱۴ــ۱۱
[xvi]ــ این قطعنامه‌ها به ترتیب در تاریخهای ششم اوت، بیست‌وپنجم اوت، بیست‌وپنجم سپتامبر ۱۹۹۰ میلادی برابر با سیزدهم، دوازدهم مرداد و سوم مهر ۱۳۶۹ به تصویب رسید.
[xvii]ــ جك بارنز، شلیك اولین توپهای جنگ جهانی سوم: علل تهاجم واشنگتن علیه عراق، ترجمه: شهره یزدی، تهران، مترجم، ۱۳۷۳، صص۱۱۱ــ۱۰۹
[xviii]ــ درحالی‌كه چنانچه شورای امنیت تشخیص دهد كه تهدیدی علیه صلح واقع شده و یا صلح در حال تهدید است، می‌تواند از نیروهای حافظ صلح استفاده كند. رك: سازمان ملل متحد، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل كلاه آبی‌ها، ترجمه: علی میرسعیدقاضی، تهران، اداره انتشارات اطلاعات همگانی سازمان ملل متحد، ۱۳۷۳، ص۲۰
[xix]ــ نسرین مصفا و دیگران، تجاوز عراق به ایران و موضع‌گیری سازمان ملل ‌متحد، تهران، انتشارات مطالعات عالی بین‌المللی دانشكده حقوق و علوم سیاسی، ۱۳۶۵، صص۱۱۰ــ۱۰۵
[xx]ــ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گذر از بحران: تحلیل سیاسی هشتمین سال جنگ، تهران، دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۶۸، ص۶۰
[xxi]ــ قطعنامه ۵۹۸ در تاریخ بیست‌ونهم تیر ۱۳۶۶ به تصویب رسید و ایران آن را در تاریخ بیست‌وششم تیر ۱۳۶۷ پذیرفت.
[xxii]ــ عباس هدایتی خمینی، شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۰، صص۳۰۲ــ۲۹۱
[xxiii]ــ فقط در قطعنامه ۵۹۸، پنج‌بار از دبیركل در امور ذیل نام برده شده است: درخواست از دبیركل برای اعزام یك تیم ناظر ملل متحد برای بررسی، تایید و نظارت بر آتش‏بس و عقب‌نشینی نیروها؛ درخواست از دبیركل برای مشورت با طرفین درگیر به منظور اتخاذ تدابیر لازم و گزارش آن به شورای امنیت؛ درخواست از ایران و عراق به منظور همكاری با دبیركل در اجرای قطعنامه؛ درخواست از دبیركل برای مشورت با ایران و عراق برای اعزام هیأتی بی‏طرف برای تحقیق راجع به مسئولیت منازعه؛ درخواست از دبیركل برای مشورت با ایران و عراق و كشورهای منطقه برای یافتن راههای افزایش امنیت و ثبات منطقه.
[xxiv]ــ در قطعنامه ۶۷۴، پنج‌بار از دبیركل در امور ذیل نام برده شده است: یادآوری تلاشهای دبیركل؛ یادآوری نقش مهم دبیركل؛ درخواست از دبیركل برای ادامه تلاش؛ درخواست از دبیركل با ادامه مساعی جمیله؛ ارسال گزارش از سوی دبیركل در مورد مساعی جمیله‏ای كه به عمل آورده است.
[xxv]ــ اولین و آخرین قطعنامه شورا در جنگ ایران و عراق ۴۷۹ و ۶۱۲ و در جنگ خلیج‌فارس ۶۶۰ و ۶۷۸ است.
[xxvi]ــ علی میرسعید قاضی، زندگینامه دبیركل‌های سازمان ملل‌ متحد و فعالیت‌های سیاسی آنان، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۴، صص۳۷۴ و ۳۵۷ و ۳۲۰
[xxvii]ــ وزارت امورخارجه، دیدگاههای جهانی جمهوری اسلامی ایران، همان، ص۳۱۰
[xxviii]ــ طی این گزارش، دبیركل صدویك مورد حمله به كشتی‌ها در خلیج‌فارس را به شورای امنیت اطلاع داد.
[xxix]ــ منوچهر پارسادوست، نقش سازمان ملل متحد در جنگ عراق و ایران، تهران، شركت سهامی انتشار، ۱۳۷۰، ص۶۷۴
[xxx]ــ به‌عنوان‌مثال می‌توان به موارد ذیل اشاره كرد: گزارش هیات اعزامی دبیركل درباره كاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ ایران و عراق، به محكومیت قوی به‌كارگیری آن در بیانیه سی‌ام مارس ۱۹۸۴/ دهم فروردین ۱۳۶۳ منجر شد و به‌كارگیری سلاح شیمیایی علیه نیروهای ایرانی در بیانیه بیست‌وپنجم آوریل ۱۹۸۵/ پنجم اردیبهشت ۱۳۶۴ محكوم گردید. همچنین گزارش هیات اعزامی، به محكومیت قوی كاربرد سلاحهای شیمیایی توسط عراق علیه نیروهای ایرانی منجر شد. بار دیگر گزارش هیات اعزامی، استفاده مكرر از سلاحهای شیمیایی را توسط عراق علیه نیروهای ایرانی در بیانیه چهاردهم مه ۱۹۸۷/ بیست‌ودوم اردیبهشت ۱۳۶۶محكوم كرد. علاوه‌برآن، گزارش هیات اعزامی، زمینه صدور قطعنامه ۶۱۲ مصوب نهم مه ۱۹۸۸/ نهم اردیبهشت ۱۳۶۷ را فراهم آورد كه در آن ضمن تایید و محكوم‌‌كردن كاربرد سلاح شیمیایی در مناقشه ایران و عراق، از طرفین خواست كه استفاده از جنگ‏افزارهای شیمیایی را متوقف سازند. در اینجا باید متذكر شد كه قطعنامه ۶۱۲ اولین قطعنامه تا پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران است كه مستقلا در مورد كاربرد سلاح شیمیایی در جنگ ایران و عراق صادر شد.
[xxxi]ــ دو درخواست زیر از جمله مواردی است كه دبیركل با ارسال پیام در جهت حل بحران ایران و عراق اقدام كرده است: درخواست از دو كشور مبنی بر پذیرش مساعی‏اش در پایان‌دادن به درگیری به‌وجودآمده (سپتامبر ۱۹۸۰ / شهریور ۱۳۵۹). این درخواست كه با قبول طرفین مواجه شد، به ابتكار ژوئن دبیركل معروف گشت. و نیز درخواست از طرفین مبنی‌براینكه از اقداماتی اجتناب نمایند كه اوضاع را وخیم‌تر می‌كند. (مارس ۱۹۸۸ / فروردین ۱۳۶۷).
[xxxii]ــ علی آهنی، همان، صص۳۱۰ــ۲۸۵
[xxxiii]ــ قبل از تصویب قطعنامه تحریم هوایی علیه عراق، دبیركل امكان دستیابی به حل مسالمت‏آمیز اختلافات را بسیار كم دانست؛ پس از دیدار از امان، دبیركل تلاشهایش را در حل مسالمت‏آمیز بحران شكست‌خورده اعلام كرد و از سران دو كشور امریكا و شوروی سابق خواست در دیدارشان در هلسینكی برای حل این بحران راهی بیابند؛ دبیركل در نوامبر ۱۹۹۰/ آبان ۱۳۶۹ دورنمای صلح را در منطقه تیره و تاریك توصیف نمود. مع‏الوصف، این یاس و ناامیدی مانع این نشد كه اقدامات صلح‏جویانه وی تا پایان بحران خلیج‌فارس افزایش نیابد. ولی دبیركل در جنگ ایران و عراق با دیپلماسی متخذه، موفقیتهای بسیاری را به‏دست آورد و نهایتا خاتمه جنگ تحمیلی را با مذاكره و رایزنی نزدیك ساخت. رك: منوچهر پارسادوست، نقش سازمان ملل ‌متحد در جنگ عراق و ایران، همان، صص۶۷۶ــ۶۷۳
[xxxiv]ــ خطبه‌های اكبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه بیستم شهریور ۱۳۶۶
[xxxv]ــ عباس هدایتی خمینی، همان، صص۲۳۴ــ۲۳۲
[xxxvi]ــ نسرین مصفا و دیگران، همان، صص۱۳۱ــ۱۲۸
[xxxvii]ــ همان، ص۱۲۵
[xxxviii]ــ علی آهنی، همان، صص۷۴ــ۷۰
[xxxix]ــ تائب سلیم نماینده تونس بود كه در آن زمان یكی از اعضای غیردائم شورای امنیت و رئیس آن به‌شمار می‌رفت.
[xl]ــ منوچهر پارسادوست، نقش سازمان ملل متحد در جنگ عراق و ایران، همان، ص۲۱
[xli]ــ علی آهنی، همان، ص۲۲۵
[xlii]ــ عباس هدایتی خمینی، همان، صص۷۱ــ۷۰
[xliii]ــ دبیركل در نامه‌ای كه به شورای امنیت فرستاد از گسترش اختلاف بین ایران و عراق عمیقا ابراز نگرانی كرد.
[xliv]ــ منوچهر پارسادوست، نقش سازمان ملل متحد در جنگ عراق و ایران، همان، ص۱۷
[xlv]ــ درواقع با حمله عراق علیه ایران یك كشور عضو سازمان ملل متحد مورد تهاجم قرار گرفت، عراق وارد خاك ایران شد و به كشتار مردم دست زد، اما شورای امنیت در قبال همه این موارد به وظایف خود طبق منشور ملل متحد عمل نكرد و حتی دراین‌باره به موادی از منشور اشاره یا استناد نكرد.[xlvi]ــ علی آهنی، همان، ص۲۲۵
[xlvii]ــ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گذری بر دو سال جنگ، تهران، دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱، ص۲۶۷
[xlviii]ــ خالد حسین النقیب، همان، ص۱۱
[xlix]ــ بین وضعیت و اختلاف تفاوت وجود دارد. كلمه وضعیت از آن جهت به‌كار می‌رود كه بعضی از درگیری‌ها كاملا ویژگی اختلاف را ندارند ولی ممكن است اثرات جدی بر حفظ صلح و امنیت بین‌المللی بگذارد.
[l]ــ نسرین مصفا و دیگران، همان، ص۹۶
[li]ــ شورای امنیت به‌خوبی واقف بود كه بین ایران و عراق اختلافات متعدد تاریخی وجود دارد، بنابراین برای حل اختلاف جدی و جدیدی كه بین دو كشور به‌وجود می‌آید و دامنه اثر وسعت دارد اكتفا به بیانیه كه جنبه توصیه و نصیحت دارد، كارساز نخواهد بود.
[lii]ــ برایان اوكهارت، زندگی در جنگ و صلح، ترجمه: حسن مشهدی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۹، صص۳۹۷ــ۳۹۶
[liii]ــ احترام به تمامیت ارضی، رعایت قواعد حسن همجواری با كشورهای همسایه، عدم تجاوز به زنان، به‌اسارت‌نبردن افراد غیرنظامی و... از اصول حقوق بین‌الملل است كه در اولین روز جنگ، عراق آنها را نقض كرد.
[liv]ــ منوچهر پارسادوست، زمینه‌های تاریخی اختلافات ایران و عراق، همان، ص۱۶
[lv]ــ فصل هفتم منشور ملل متحد شامل دوازده ماده (۳۹ تا ۵۱) است كه اقداماتی برای موارد تهدید علیه صلح یا برهم‌خوردن صلح و اقدام به تجاوز پیش‌بینی كرده است.
[lvi]ــ ماده ۳۳ تا ۳۸ شامل شش ماده است كه فصل ششم منشور ملل متحد را دربردارد و راههای تصفیه مسالمت‌آمیز اختلافات را مطرح ساخته است.
[lvii]ــ كورت والدهایم، كاخ شیشه‌ای سیاست، ترجمه: عبدالرحمن صدریه، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۶، صص۲۵۸ــ۲۵۱
[lviii]ــ همان.
[lix]ــ اكبر هاشمی رفسنجانی، انقلاب و دفاع مقدس، تهران، انتشارات ۱۵ خرداد، ۱۳۶۷، ص۲۰۱
[lx]ــ بیانیه یازدهم سپتامبر ۱۹۸۷/ بیستم بهمن ۱۳۶۶ رئیس شورای امنیت، اظهارات مجدد رئیس شورا در بیست‌وچهارم دسامبر ۱۹۸۷/ دوم دی ۱۳۶۶ و بیانیه شانزدهم مارس ۱۹۸۸/ بیست‌وچهارم اسفند ۱۳۶۶
[lxi]ــ به‌عنوان‌مثال، رئیس شورای امنیت پس از شورهای لازم با اعضای شورا در یازدهم سپتامبر ۱۹۸۷/ بیستم شهریور ۱۳۶۶ طی بیانیه‌ای، قطعنامه ۵۹۸ را تنها مبنای دسترسی به حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار منازعه خواند.
[lxii]ــ در قطعنامه ۵۹۸ به قطعنامه ۵۸۸ یعنی قطعنامه قبلی اشاره نكرده، بلكه بر قطعنامه ۵۸۲ تاكید نموده و لذا حاوی نكات جدیدی نبوده است.
[lxiii]ــ برخی از اعضای شورای امنیت بر این مساله تاكید ورزیدند به‌‌عنوان‌مثال نماینده تایلند در شورای امنیت گفت: ما عقیده داریم كه شورا باید درحال‌حاضر بی‌طرفانه عمل كند.
[lxiv]ــ هر دو قطعنامه ۵۹۸ و ۶۷۸ الزام‌آور بود و ضمانت اجرایی داشت ولی ضمانت اجرایی قطعنامه ۶۷۸ به علت تعیین ضرب‌الاجل برای عراق به منظور خروج از كویت، بیشتر از قطعنامه ۵۹۸ بوده است.
[lxv]ــ نسرین مصفا و دیگران، همان، صص۱۳۲ــ۱۲۸
[lxvi]ــ چنین هیاتی می‌تواند یك كمیته حقیقت‌یاب باشد ولی نمی‌تواند طبق منشور ملل‌ متحد متجاوز را معرفی كند. معرفی متجاوز جزو وظایف شورای امنیت است، حتی دیوان بین‌المللی دادگستری صلاحیت معرفی متجاوز را ندارد.
[lxvii]ــ دبیركل بارها گفته بود كه جنگ امریكا و متحدانش علیه عراق اگرچه قانونی است، جنگ سازمان ملل نیست، چون سازمان ملل‌ متحد نقش مستقیمی در آن ندارد.
[lxviii]ــ دبیركل پس از تصویب قطعنامه ۵۹۸ گفت: یك قدم اساسی در مشورت با ایران و عراق و سایر كشورهای منطقه برقراری ترتیباتی برای امنیت و ثبات منطقه خواهد بود.
[lxix]ــ علی آهنی، همان، ص۲۲۵
[lxx]ــ عباس هدایتی خمینی، همان، ص۱۴۳
[lxxi]ــ شورای امنیت در موارد ذیل به مساله سلاح شیمیایی در جنگ ایران و عراق توجه نمود: بیانیه سی‌ام مارس ۱۹۸۴/ دهم فروردین ۱۳۶۳ كه در آن كاربرد سلاح شیمیایی بدون ذكر نام به‌كاربرنده آن، یعنی به‌طور كلی محكوم شد؛ در بیانیه بیست‌وپنجم آوریل ۱۹۸۵/ پنجم اردیبهشت ۱۳۶۴، كاربرد سلاح شیمیایی علیه نیروهای ایرانی بدون ذكر نام عراق محكوم شد؛ قطعنامه۵۸۲ مصوب بیست‌وچهارم فوریه ۱۹۸۵/ پنجم اسفند ۱۳۶۴ عدم به‌كارگیری سلاحهای شیمیایی و میكروبی از طرفین درخواست شد؛ بیانیه سی‌ویكم مارس ۱۹۸۷/ بیست‌ودوم اردیبهشت ۱۳۶۶، مجدداً كاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق علیه ایران محكوم شد؛ در قطعنامه ۵۹۸ مصوب چهاردهم اوت ۱۹۸۷/ بیست‌وچهارم مرداد ۱۳۶۶ از به‌كارگیری سلاح شیمیایی در جنگ ابراز تاسف شد. رك: مسعود اسلامی، ریشه‌یابی مواضع و عملكرد كویت در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تهران، نشر همراه، ۱۳۷۳، صص۲۵۳ــ۱۰۳
[lxxii]ــ علی آهنی، همان، ص۲۲۵
[lxxiii]ــ توجه شود كه تفاوت ساعت تهران با نیویورك در مهرماه هفت‌ساعت‌ونیم است.
[lxxiv]ــ اكبر هاشمی رفسنجانی، همان، صص۲۱۱ــ۲۰۱
[lxxv]ــ منوچهر پارسادوست، نقش سازمان ملل ‌متحد در جنگ عراق و ایران، همان، صص۲۲ــ۱۷
[lxxvi]ــ شاید دبیركل با وجود اقدامات شورای امنیت دراین‌باره، ضرورتی برای چنین كاری نمی‌دیده است اگرچه مطابق منشور ملل متحد محدودیتی برای دبیركل در این موارد وجود ندارد.
[lxxvii]ــ علی آهنی، همان، ص۲۴۴
[lxxviii]ــ عباس هدایتی‌خمینی، همان، ص۱۷۰
[lxxix]ــ شورای امنیت پس از شورهای لازم، بیانیه‌ای صادر كرد كه در آن بر دست‌یافتن به راه‌حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار منازعه مندرج در قطعنامه ۵۹۸ تاكید شده است.
[lxxx]ــ دبیركل عالی‌ترین مقام در سازمان ملل متحد است ولی درعین‌حال فقط ماموریتی انجام می‌دهد كه شورای امنیت، مجمع عمومی و شورای اقتصادی اجتماعی به او واگذار نمایند.
[lxxxi]ــ علاوه بر رسمیت و اعتبار اعلامیه و پیام كتبی در مقابل گفت‌وگوی شفاهی، اعلامیه الزام‌آور نیست.
[lxxxii]ــ از جمله؛ مذاكره با رهبران ایران و عراق به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم (اعزام نماینده) برای تسهیل اجرای قطعنامه ۵۹۸؛ اعزام هیاتهای بررسیكننده به‌كارگیری سلاحهای شیمیایی كه مجموعه این اقدامات به تصویب قطعنامه ۶۱۲ منجر گردید؛ تلاش برای آزادسازی اسرای جنگی.
[lxxxiii]ــ ماده ۴ قطعنامه ۵۹۸ از ایران و عراق می‌خواهد با دبیركل در اجرای این قطعنامه و در تلاشهای میانجیگرانه برای حصول یك راه‌حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف درخصوص تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد همكاری كنند.
[lxxxiv]ــ ماده ۹ قطعنامه ۵۹۸ از دبیركل درخواست می‌كند كه شورای امنیت را در مورد اجرای این قطعنامه مطلع نماید.
[lxxxv]ــ مراد مهلتی است كه شورای امنیت تا پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱ به عراق برای عقب‌نشینی از كویت داده بود.
[lxxxvi]ــ عباس هدایتی‌خمینی، همان، ص۱۶۹
[lxxxvii]ــ ماده ۸ قطعنامه اشعار می‌دارد: از دبیركل درخواست می‌كند كه با مشورت با ایران و عراق و دیگر كشورهای منطقه راه‌های افزایش امنیت و ثبات منطقه را مطالعه كند.
[lxxxviii]ــ یوگنی پریماكف، یادداشتهای پریماكف در جنگ خلیج‌فارس: جنگی كه پرهیز از آن ممكن بود، ترجمه: محمود شمس، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۰، ص۳۲
[lxxxix]ــ از زمان تصویب قطعنامه ۵۹۸ تا پذیرش آن از سوی ایران حملات عراق علیه ایران تشدید شد به‌گونه‌ای‌كه در برخی از جبهه‌ها نیروهای نظامی ایران از داخل خاك عراق عقب‌ نشستند و حتی برخی از قسمتهای خاك ایران به تصرف عراق درآمد. تهاجمات عراق كه توام با كاربرد وسیع سلاحهای شیمیایی بود، تلفاتی به همراه داشت.
مرتضی شیرودی*
پی‌نوشت‌ها
* عضو هیات علمی پژوهشكده تحقیقات اسلامی.
[i]ــ به‌طور دقیق‌تر ۱/۱ قطعنامه برای هر سال در جنگ عراق علیه ایران و ۷/۱ قطعنامه برای هر ماه در حمله عراق به كویت.
[ii]ــ علاوه‌برآن، قطعنامه‌های دیگری به فاصله یك روز از هم تكرار شده است مانند: قطعنامه ۶۶۱ با ۶۶۲
[iii]ــ بیشترین فاصله زمانی قطعنامه‌های صادره در جنگ عراق علیه ایران، ۶۶۵ روز است مانند: فاصله قطعنامه ۴۷۹ مصوب ۶ مهر و قطعنامه ۵۱۴ مصوب ۲۱ تیر ۱۳۶۱ و كمترین فاصله زمانی آن ۸۱ روز است مانند: فاصله بین قطعنامه ۵۱۴ مصوب ۲۱ تیر ۱۳۶۱ و قطعنامه ۵۲۲ مصوب ۱۲ مهر ۱۳۶۱ ولی كمترین و بیشترین فاصله زمانی قطعنامه‌های صادره در مورد جنگ خلیج‌فارس به یك روز می‌رسد، مانند: فاصله قطعنامه ۶۶۹ مصوب ۱ مهر ۱۳۶۹ و قطعنامه ۶۷۰ مصوب ۲ مهر ۱۳۶۹ و ۳۵ روز است مانند: فاصله قطعنامه ۶۷۰ مصوب ۲ مهر ۱۳۶۹ و قطعنامه ۶۷۴ مصوب ۷ آبان ۱۳۶۹. همچنین قطعنامه ۶۷۸ مصوب آذر ۱۳۶۹ به فاصله یك روز از قطعنامه ۶۷۷ به تصویب رسیده است.
[iv]ــ ماده ۵۱ منشور ملل متحد می‌گوید: درصورتی‌‌كه به یك عضو ملل متحد تجاوز مسلحانه شود هیچ‌یك از مقررات این منشور به حق طبیعی دفاع مشروع انفرادی یا اجتماعی لطمه وارد نمی‌سازد. تا زمانی كه شورای امنیت اقدام لازم را برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی به عمل آورد. اقداماتی كه اعضا برای اجرای حق دفاع مشروع به عمل می‌آورند باید فورا به شورای امنیت اطلاع داده شود ولی این اقدامات به‌هیچ‌وجه بر اختیارات و وظایفی كه شورا بر طبق این منشور دارد و به موجب آنها می‌تواند در هر موقعی روشی اتخاذ كند كه برای حفظ و یا اعاده صلح و امنیت بین‌المللی لازم می‌داند، تاثیر نمی‌گذارد.
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید