جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


خودآگاهی در فرایند تکاملی انتخاب شغل


خودآگاهی در فرایند تکاملی انتخاب شغل
در یك بررسی انجام گرفته توسط سازمان «گالوپ» ۱۹۹۴، دو سوم گروه تحت بررسی اظهار داشتند كه اگر زمانی می‌توانستند از اول شروع كنند، این بار سعی می‌كردند شغل دیگری انتخاب كنند. به راستی چه چیز باعث شده هم‌اكنون در شغلی باشیم كه هستیم یا چه چیز باعث می‌شود در آینده شغلی را انتخاب كنیم. از عوامل مهم در این پدیده یكی تصور ما از آن شغل است كه در ذهن داریم در حالی كه همین تصور ذهنی ما خود بسته به تصوری است كه جامعه از آن شغل دارد. به این ترتیب نقش هر شغل در اجتماع اهمیت فراوان پیدا می كند. در این میان خصوصیات فردی مثل هوش، توانایی، رغبت‌ها و ارزش ها و همین‌طور زمینه‌های خانوادگی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی ما از جمله عوامل موثر در ورود به شغلی خاص هستند. از طرف دیگر هر شغلی نیز مجموعه‌یی از ویژگی‌ها، توانایی‌هاف علایق و خصوصیات شخصیتی ویژه‌یی را اقتضاد می‌كند.
وقتی می‌گوییم شغل Caveer، منظور صرفا كار Job یا همان دسته وظایف و فعالیت هایی كه در ازای آن دستمزد می گیریم نیست هر چند وظایف با شغل در ارتباطند ولی شغل در واقع مجموعه‌یی از كارها علاوه توالی از نگرش‌ها و رفتارها است كه با كار پیوند دارند و به كل تجربه زندگی ما مربوط می‌شوند. یك شغل تلفیقی از شخصیت مابا فعالیت‌‌های كاری ما است. پس بسیار حایز اهمیت است كه انسان درباره شغل آینده خود خوب بیندیشد و مهارت‌هایی را بر اساس خصوصیات خود و نیاز بازرا كار شناسایی كند كه بیش از هر مهارت دیگری برایش اقناع كننده بوده، با آن بتواند از استعدادهای خود بهترین استفاده را ببرد و شخصیت خود را به نمایش بگذارد.
آگر ندانیم چه كسی هستیم، هر نوع اطلاعاتی از هر شغلی كه كمی مطلوب باشد ما را بر می‌انگیزد و هیجانی كاذب برای دستیابی به آن در ما ایجاد می‌نماید كه البته دیری نمی‌پاید و ما ملول و خسته و ناراضی به دنبال شغلی مناسب‌تر و ارضا كننده‌تر خواهیم بود. باز اطلاعات متفاوت و متنوع و ما سردرگم و هیجان زده. تنها در صورت شناخت شخصیت، ارزش‌ها و علایق خود می‌توانیم از میان سیلی از اطلاعات شغلی به آن‌هایی جواب دهیم و در برابر آنهایی برانگیخته و هیجان زده شویم كه به ما یعنی به شخصیت، ارزش‌ها، علایق و استعدادهای ما مربوط می‌شوند و بقیه را دور بریزیم هر چند اغول‌كننده باشند. در آن صورت است كه می‌توانیم از میان صدها كلاس آموزشی به دنبال آنهایی برویم كه سایه‌یی از رویاها، علایق، ارزش‌ها و خود واقعی ما در آن افتاده باشد. چه بسا كسانی كه ساعت ها وقت صرف تمرین فعالیتی می‌كنند كه چون با شخصیت و علایق آنها جور نیست موجب انزجار، دل‌زدگی، نفرت از خود و در نهایت كنار گذاشتن آن به هر بهانه‌یی می‌گردد. هر اندازه درباره خودمان، استعدادها و علایقمان بیشتر بدانیم، بهتر می‌تواینم به مشاغل و فعالیت هایی روی آوریم كا با تیپ شخصیتی ما سازگارترند.
«دونالد سوپر» روانشناس، معتقد است شغل فرصتی برای هر كس فراهم می‌كند تا تصویری را كه از خود در ذهن دارد به اجرا درآورد و آن را ابراز نماید. پس می‌توان گفت:‌اولین عامل موثر در تعیین مسیر تكاملی انتخاب شغل، عقیده و تصویر ما از خودمان است همان چیزی كه می‌توان «خویشتن‌‌پنداری» نامید. خویشتن‌پنداری مجموعه‌یی از تصورات ما درباره خودمان در موقعیت‌ها و زمینه‌های مختلف از جمله موقعیت شغلی ما است. تصور ما از خودمان و شناخت اولویت‌های شخصیتی ما بسیار حایز اهمیتند. یك نمونه از اولویت های شخصیتی مثل درون ‌گرایی یا برون‌گرایی است.
شما چگونه فردی هستید؟ آیا دوست دارید از كار مردم سردرآورید كه چگونه كار می‌كنند و به نتیجه می‌رسند؟ آیا نظرات و توقعات مردم از شما برایتان مهم است؟ یا اینكه تمایل دارید مطابق نظرات شخصی خود فعالیت كنید؟ آیا از آن دسته افرادی هستید كه خیلی سریع برای انجام كاری دست به اقدام می‌زنند یا اینكه تا موضوعی را خوب درك نكنید دست به به عمل نمی‌زنید؟ آیا عمل كردن و تنوع را دوستدارید یا برای هر كاری به سكوت و زمان نیاز دارید؟ آیا دوست دارید درباره ایده‌ها و كارهایتان صحبت كنید یاقبل از حرف زدن به كار ذهنی می‌پردازید؟ شاید جواب شما «گاهی این گاهی آن» باشد. البته هیچ كس مطلقا درون‌گرا یا مطلقا برون ‌گرا نیست. اما برون گراها معمولا كارهایی را كه به عمل در دنیای خارج و مردم مربوط است راحت‌تر و به دفعات بیشتر انجام می‌دهند و درون‌گراها كارهایی را كه به دنیای درون، ایده‌ها و ذهنیات آنها مربوط است راحت‌تر و بیشتر انجام می‌دهند.
بطور مثال دو مشاور امور كامپیوتری را در نظر آورید. یكی كه برون‌گرا است، در گردهمایی شركت می‌كند، به مشتریان آموزش می‌دهد و ... اما آنكه درون گرا است در قسمت طراحی كامپیوتر به مطالعه و كشف راههای یادگیری اینترنتی، برنامه‌‌های آموزش از راه دور و ... می‌پردازد.
نوع دیگری از تیپ های شخصیتی تیپ‌های نوعا حسی یا نوعا الهامی هستند.اگر شما بیشتر به واقعیت‌های زندگی توجه می كنید و برای حل مشكلات كمتر ریسك كرده از بكارگیری راههای تازه، خودداری می‌كنید.
اگر با مسائل جزیی كنار می‌آیید ولی از اوضاع پیچیده عصبی می‌شوید تیپ شخصیتی شما بیشتر از نوع حسی است و اگر برعكس بیشتر به حقایق می‌پردازید تا واقعیات و به دنبال راههای جدید و ریسك كردن بوده، قوه تخیل خوبی برای حل مسائل دارید، از كارهای تكراری و استفاده از راه‌حل‌های قبلی و قدیمی می‌پرهیزید و از موقعیت‌های پیچیده باكی ندارید دارای تیپ شخصیتی از نوع الهامی هستید. هر كدام از این دو نوع تیپ شخصیتی نگاه متفاوت به رویدادها، تجارب زندگی دارند. البته باز ممكن است بگویید اینكه جزو كدام دسته باشید بستگی به رویدادها و مشكلاتی دارد كه با آنها مواجه هستید. جواب صحیح است اما باید گفت اگرچه ما همواره هم از حواس و هم از الهامات و تخیل خود استفاده می‌كنیم اما معمولا یكی را بیشتر از دیگری بكار می‌بریم و به یكی متكی تریم. فروشنده جزیی را در نظر بگیرید كه با دنبال كردن خط فروش كالاها متوجه می‌شود چه كالایی بیشترین یا كمتری فروش را دارد و از این راه به تجارت بهتری در شغل دست می‌یابد. او از افراد تیپ نوع حسی Sending است و نویسنده‌یی كه همواره تخیل كرده و با دنبال كردن خط ایده‌های خود، آثار جدیدی خلق می‌كند از نوع تیپ الهامی Intuiton است.
انواع و اقسامی از تیپ‌های شخصیتی در ارتباط با مشاغل وجود دارند كه برای درك آنها می‌توان به مراكز مشاوره مراجعه كرد.
با وجود اهمیت در نظر گرفتن تیپ شخصیتی در انتخاب شغل باید گفت در همه حوزه‌ها، همه نوع تیپ شخصیتی دیده می‌شود. برای انتخاب برتر، توجه صرف به ضرورت‌های شغلی كار صحیحی نیست، باید آگاه بود شغلی كه با اولویت‌های شخصیتی ما انطباق نداشته باشد، ما را وادار به صرفه انرژی و تمركز بیشتری می‌كند. در حالی كه مطالب مربوط به مشاغل سازگار با شخصیت به سهولت بیشتری یاد گرفته شده و خودبخود كشش بیشتری در ما بر می‌انگیزند.
در ارتباط خویشتن‌پنداری با انتخاب شغل باید بگوییم خویشتن‌پنداری شغلی شامل عقاید و تصورات ما از هر شغل و حرفه است كه در نهایت هم به انتخاب شغل و حرفه‌یی منجر خواهد شد. آیا بهتر نیست با تعمق شغلی را برگزینین تا بر اساس توصیه‌های اطرافیان و یا پیشداوری های جامعه؟ در اولویت قرار دادن علایق ویژه و اولویت‌های شخصی می‌تواند ما را در انتخاب شغلی بدون احساس پشیمانی و فشار روانی یاری رساند. از اصول كلی برای انتخاب صحیح، یكی نداشتن تضاد است. شكسپیر می‌گوید: «تردیدهایمان خائنینی هستند كه با نصایح خود ما را از اهدافمان باز می‌دارند، در حالی كه تصمیم راسخ و شروعی به موقع فتح و پیروزی را نصیب‌مان می‌سازد». همیشه داشتن چند هدف همزمان انتخاب را دشوار كرده و باعث دور شدن ما از همه آنها می‌شود. برای از میان برداشتن تضاد، مهمتر از هر چیز این است كه با خودشان صادق باشیم.توانایی‌ها، علایق و امكانات خود را در نظر آورده و بیش از آنها از خود انتظار نداشته باشیم.رسیدن به صدها آرزو در آن واحد امكان‌پذیر نیست. قدم گذاشتن در راههای متفاوت ما را از موفقیت در یك مسیر مشخص دور می‌سازد. كسی موفق خواهد شد كه در رشته‌یی خودر ا به مرحله استادی برساند و در آن غرق شود. با تمركز بر یك موضوع و تفكیك آن در ذهن نه تنها به راه‌حل‌های بهتر دست می‌یابیم بلكه قدرت پرداختن به موقع به موضوعات دیگر را در خود تقویت می‌كنیم.
فرآیند آمادكی شغلی بر ای روبرو شدن با چالش‌های شغلی و حرفه‌یی مستلزم طرح‌ریزی یك برنامه آمادگی است و آنچه در این برنامه آمادگی حایز اهمیت است كسب مهارت های لارم، تقویت آنها و از همه مهمتر به دست آوردن یك نگرش ذهنی مربوط به موفقیت در خود است. در این فرآیند نخستین، مرحله البته خودآگاهی است. خودآگاهی از یك طرف نخستین و مهمترین گام در فرایند آمادگی انتخاب شغل است و از طرفی شغل، یكی از بهترین راههای به فعل درآوردن تصویر هر كسی از خود است.
شغل وسیله‌یی در برقراری روابط اجتماعی با دیگران نیز هست. آدلر معتقد است: «انسان از طریق كار كردن به ایجاد روباط اجتماعی موفق می‌شود و می‌تواند مورد تایید دیگران قرار گیرد» و به عقیده گلاسور: «كار كردن نیاز انسان را به دوست داشتن و دوست داشته شدن برآورده می‌كند». اگرچه هنوز موضوع آگاهی و ناآگاهی انتخاب شغل بطور علمی حل نشده است. ولی می‌توان گفت با افزایش سن آگاهی انسان در انتخاب شغل فزونی یافته و انسان می‌تواند انگیزه و توقعاتش را در زندگی و نیز در مسیر انتخاب شغل بهتر درك نماید. همچنان كه فرد به بلوغ فكری بیشتر می‌رسد، بلوغ شغلی و حرفه‌یی نیز در او پدیدار می‌گردد بطوری كه دست به انتخاب‌های صحیح‌تر و مناسب‌تری می‌زند. از ویژگی‌های بلوغ شغلی و حرفه‌یی می‌توان به قبول مسوولیت، رغبت به انتخاب، جمع‌آوری اطلاعات و طرح ریزی برای عمل و فعالیت و استفاده از كلیه منابع موجود نام برد. فرد بالغ كسی است كه می‌تواند به بهترین وجه از امكانات خود برای رسیدن به هدف‌هایش استفاده نماید. او دیگر كسی نیست كه با روهایش به دنبال شغل می‌رود. واقع‌بینی در او شكل گرفته، رغبت‌ها و تمایلاتش را محدود ساخته و حتی گاه خود را به صورت تصوری یا واقعی در برخی مشاغل آزموده است.
با دیگران درباره مشاغل به بحث نشسته برخی دوره‌های كارآموزی را گذرانده و شاید بطور آزمایشی یا موقتی كارهایی انجام داده است تا اینكه بر اساس واقعیات وجودی خود و محیط پیرامون به تعیین شغلی خاص می‌پردازد. تلاش‌ها و فعالیت‌های چنین شخصیتی تثبیت شده‌اند و اكنون باید دید احساس رضایت شغلی خواهد داشت. فرد با خود به قضاوت می‌نشیند كه آیا شغل مناسبی دارد یا نه وتمام سعی وتلاش او در جهت تثبیت یا برعكس تغییر شغل است. برای تثبیت شغل، شخص وادار به خلاقیت و ابتكار عمل می‌شود زیرا این كار لازمه تداوم فعالیت‌رضایت‌بخش است.
این امور معمولا در بزرگسالی رخ می‌دهند و گاه با بحران میانسالی همراه می‌شود و فرد را به این تفكر وا می‌دارد كه رویاهای اولیه قابل دستیابی نیستند.
این احساس در آنها برانگیخته می‌شود كه در زندگی چیزی كم است افكاری درباره شروع یا تعویض شغل شكل می‌گیرند و گاهی بدون هیچ برنامه‌قبلی تغییراتی در شیوه زندگی ایجاد می‌شود. در اواخر بزرگسالی كمتر كسی به تغییر شغل خود می‌پردازد. این مرحله با احساسی از آرامش نسبی گاه خستگی، برنامه‌ریزی دوران بازنشستگی، كاهش انرژی و قدرت جسمانی كاهش ریسك‌كردن و آزاد شدن از قید مفهومی به اسم «كار» همراه است. هرچند برخی افراد به شغل جدید می‌پردازند.
معمولا تقلیل توانایی بدن فرد را ناچار وارد شدن به مشاغلی می‌كند كه توانایی كمتری می‌طلبد دیگر مثل گذشته به شغل توجه نمی‌شود و حتی تمایل به كاهش ساعات كار دیده می‌شود. این حالت می‌تواند مدت‌ها قبل از دوره بازنشستگی رخ دهد. این دوره همین‌طور می‌تواند سال‌های طلایی باشد.
تمامی این مراحل بر پایه عرف‌های اجتماعی قراردارند. امروزه تعاریف و مفاهیم مربوط به شغل و بازنشستگی در حال تغییرند. دیگر نمی‌توان نقطه مشخصی برای خاتمه دادن به یادگیری یارسیدن به بازنشستگی در نظر گرفت آنچه مهم است برگزیدن یك شیوه زندگی فعال با در نطر گرفتن سال‌های بعدی زندگی است و اینكه برای حفظ موجودیت خود به دنبال مفاهیم و تجربه‌های جدید باشیم. مثل كارهای خیرخواهانه، داوطلبانه، امدادرسانی، كارهای تفننی و یا دنبال كردن راههای افزایش درآمد. با انجام كارهای جدید، ریسك‌كردن و كارهای مخاطره آمیز در هر سنی افق های جدید پیش‌روی انسان قرار می‌گیرد و او را از ركود یا تسلیم در برابر وقایع پیش‌بینی نشده می‌رهاند.
علیرغم تمام فراز و نشیب های مربوط به شغل و شخصیت برخی صاحبنظران انتخاب شغل راتعامل میان عقل و عاطفه دانسته، آ را فعالیتی سازشی محسوب می كنند به این معنی كه انسان با انتخاب شغل مناسب می‌خواهد آرزوهای خود را برآورده ساخته به رضایت درونی برسد و ارزش‌های خود را جامه عمل بپوشاند. هر قدر شخصیت انسان كامل‌تر می‌شود انتخاب خود را نیز بهبود می‌بخشد. «دونالدوسوپر» می‌گوید: انسان از هر شغل چیزی می‌آموزد و آنها را با خصوصیات شخصیتی خود مورد سنجش قرار داده و درباره شغل آتی خود به تصمیم‌گیری می‌پردازد. او می‌خواهد نتیجه بگیرد كه تغییر شغل در هر سنی امكان دارد و لذا انتخاب شغل فعالیتی تكاملی و تركیبی است در واقع همانطور كه خویشتن‌‌پنداری همواره در حال تغییر و دگرگونی است به تبع آن مسیر تكاملی انتخاب شغل نیز ثابت نمی‌ماند. ماهیت هر شغل تحت تاثیر سطح اقتصادی- اجتماعی فرد، توانایی ذهنی، خصوصیات شخصیتی و فرصت‌های مناسب پیش آمده قرار دارند و اینها دست به دست هم محدودیت‌ها یا فرصت‌هایی در اختیار فرد قرار می‌دهند. با این وجود، به دست آوردن شغل برای هر كس فرایند توسعه و تحقق تصویر شخصی فرد از خود است. بطوری كه رضایت شغلی هر كس تا حدود زیادی بستگی دارد به اینكه تا چه میزان كار یا زندگی، خروجی‌های شخصیتی و ارزش‌های فرد فراهم می‌آورند.
ارزش‌هیا ما كدامند؟‌توانایی‌ها، علایق و ویژگی‌های شخصیتی ما كدامند؟‌ماب یك خودآگاهی نیاز داریم، یك خود ارزیابی دقیق تا آگاهی و درك شخصی‌مان را افزایش داده و به سمت انتخاب برتر رهنمون سازد.
اكرم خسروی یگانه
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید