پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

سقوط رامسفلد؛ ناقوس مرگ نئوکان‌ها


سقوط رامسفلد؛ ناقوس مرگ نئوکان‌ها
سقوط رامسفلد نقطه‌عطفی است در فرایند مرگ نومحافظه‌کاری. این پدیده زشت و نامیمون، که پیش‌تر درباره آن بسیار نوشته‌ام، خیلی زود به پایان راه خود رسید. سقوط رمسفلد حلقه مهمی است از زنجیره حوادث عجیبی که در ماه‌های اخیر رخ می‌دهد: از تحولات ایران و عراق و فلسطین و لبنان تا تحولات آمریکای جنوبی، تا سقوط برلوسکونی و غیره. عجیب است که سقوط رمسفلد و پیروزی دانیل اورتگا در نیکاراگوئه هم‌زمان شد. گویی مشیتی در کار است تا سرنوشت جهان به‌رغم خواست و تمایل کانون‌های قدرتمند و برنامه‌ریز صهیونیستی رقم خورد.
دیدگاه خطرناکی در وزارت امور خارجه ایران و برخی نهادهای دیگر، از جمله وزارت اطلاعات، از دیرباز وجود داشته است (حاملان این دیدگاه در وزارت خارجه گروه موسوم به «نیویورکی‌ها» هستند. من این تحلیل را سال‌ها پیش از برخی از آن‌ها شنیده ام و در همان زمان پاسخ داده‎ ام) که گویا جمهوری‌خواهان آمریکا آشناتر به مسائل ایران‌اند و حکومت آن‌ها بیش از دمکرات‌ها به سود ایران است. این دیدگاه ظاهراً «کارشناسی» تاکنون لطمات بزرگی بر منافع ملّی ما وارد ساخته است.
(هنوز برای من این پرسش مهم مطرح است که چرا پدیده گروگان‌های آمریکایی در ایران بزرگ‌ترین نقش را در صعود رونالد ریگان، سلف جرج بوش، به ریاست جمهوری آمریکا ایفا کرد) اینان استناد می‌کنند به نفوذ یهودیان در حزب دمکرات و با بزرگنمایی این عامل و با ارائه دروغین جرج بوش به عنوان «مسیحی متعصب» می‌کوشند جمهوری‌خواهان را در ایران «لانسه» کنند.
واقعیت این است که یهودیان زرسالار در هر دو حزب بزرگ ایالات متحده آمریکا نفوذ فراوان دارند. ولی دمکرات‌ها نماینده طبقه متوسط جامعه آمریکایی هستند و جمهوری‌خواهان نماینده صاحبان صنایع بزرگ تسلیحاتی. سیاست سنتی دمکرات‌ها، به دلیل پایگاه اجتماعی‌شان، بطور عمده معطوف به مسائل داخلی است و سیاست سنتی جمهوری‌خواهان، به دلیل پایگاه اجتماعی‌شان، بطور عمده معطوف به خارج. همین تمایز میان دو حزب محافظه‌کار و کارگر بریتانیا وجود دارد. به یاد داشته باشیم که دولت دمکرات ترومن حامی دولت دکتر مصدق بود و دولت جمهوری‌خواه آِیزنهاور عامل کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲.
به یاد داشته باشیم که حکومت رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی بیش‌ترین پیوند را با افراطی‌ترین کانون‌های سیاسی آمریکا و بریتانیا داشت و اوج یکه‌تازی حکومت پهلوی زمانی بود که دولت جمهوری‌خواه نیکسون در آمریکا و دولت محافظه‌کار هیث در بریتانیا تقریباً همزمان در قدرت بودند.
البته لابی صهیونیستی آن‌قدر در حزب دمکرات نفوذ دارد که اجازه نداد در انتخابات گذشته شخصیتی فرهیخته و معتبر چون ال گور به عنوان رقیب بوش وارد صحنه شود و فردی ضعیف (و یهودی‌تبار) چون جان کری را وارد مصاف انتخاباتی کرد تا پیروزی بوش قطعی شود. ولی در آمریکا لابی صهیونیستی، به‌رغم اقتدار فراوانش، «قدر قدرت» و «همه‌کاره» نیست. این شبکه ثروتمند و منسجم تنها می‌تواند بر سیر تحولات تأثیر بگذارد و آن را به سمت و سوی مطلوب خود سوق دهد. در برخی موارد، مانند مسائل جاری ایران، نظرات کارشناسی نهادهایی چون وزارت خارجه و آژانس مرکزی اطلاعات (سیا)، می تواند در مقابل خواست و تمایل و طرح‌های این شبکه قرار ‌گیرد.
در این میان برخی استثناءها نیز وجود دارد. مانند دولت جانسون، از حزب دمکرات، که پس از قتل مشکوک جان کندی ایالات متحده آمریکا را به صحنه جنگ ویتنام وارد کرد یا دولت تونی بلر در بریتانیا که به دولت ادوارد هیث از حزب محافظه‌کار بسیار شبیه و به همان میزان از دولت هارولد ویلسون از حزب کارگر دور است. نه جانسون نماینده سنن حزب دمکرات آمریکا بود و نه بلر نماینده سنن حزب کارگر بریتانیاست.
نئوکان‌ها به‌طور تمام و کمال بازتابنده منافع زرسالاران یهودی و «مجتمع نظامی- صنعتی» [۱، ۲، ۳] بودند. سقوط رمسفلد، و همزمانی آن با پیروزی اورتگا در نیکاراگوئه، را باید به فال نیک گرفت و با تدبیر و دقت کوشید تا بر فرایند جاری تحولات شگرف جهانی تأثیر گذارد و از آن به سود منافع ملی ایران بهره برد.
پژوهشگر: عبدالله شهبازی
منبع: سایت عبدالله شهبازی
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید