جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


مبارزه با فقر و محرومیت در جهان


مبارزه با فقر و محرومیت در جهان
آگاهی از وضعیت فقر در یك جامعه نخستین قدم در مسیر برنامه ریزی برای مبارزه با فقر و محرومیت و بررسی نتایج برنامه ها و سیاست های پیشین و احیاناً تجدیدنظر در آنها خواهد بود.
موضوع فقر و اندازه گیری آن و نیز راه های مختلف فقرزدایی در متون اقتصاد توسعه جایگاه خاصی دارد و این جایگاه در دهه های اخیر اهمیت بیشتری در سیاست گذاری های اقتصادی كشورهای دنیا به ویژه كشورهای توسعه نیافته پیدا كرده است. در ایران نیز توجه به مسأله فقر و فقرزدایی متأثر از یك موج جهانی بود كه كشورهای توسعه نیافته را بیش از سایر كشورها تحت تأثیر قرار داد.
فقر همواره به صورت یك معضل جهانی فراروی جامعه بشری بوده است. اما از اواخر دهه ۱۹۷۰ و آغاز دهه ۱۹۸۰ به دلیل پذیرش برنامه اصلاح ساختاری، آزادسازی و خصوصی سازی توسط بسیاری از صاحبنظران مقوله فقر و حمایت از قشرهای آسیب پذیر مورد توجه بسیار قرار گرفت. بسیاری از صاحبنظران مقوله فقر بر این عقیده بوده اند كه اجرای برنامه های اقتصادی مذكور باعث افزایش فقر شده است.
در ایران نیز برای مبارزه با فقر در قالب برنامه های توسعه طرح ساماندهی اقتصادی، پیش بینی هایی صورت گرفته و چندین بار لایحه فقرزدایی تهیه و تنظیم شده است كه این تلاشها در نهایت به اقدامی موفق منجر شده است. از سویی، نتایج مطالعات انجام شده در سالهای اخیر به حوزه های تصمیم گیری راه یافته ولی سیاست های اتخاذ شده نمودی عینی در سطح ملی، همانند آنچه در كشورهای چین، كره جنوبی و مالزی صورت گرفته است، پیدا نكرده است.
آمارتیاسن به عنوان یكی از كارشناسان مسائل فقر در سطح جهانی، اعتقاد دارد كه تمامی تعریف های فقر وجه مشتركی دارد و آن هم اشاره به نوعی محرومیت است. محرومیت نیز مفهومی نسبی است كه امكان دارد در مكان ها و زمان های مختلف كاملاً متفاوت باشد؛ یعنی این كه ممكن است در یك كشور در حال توسعه، فقر به معنی محرومیت از امكاناتی (نظیر غذا، مسكن و دارو) تلقی شود كه جهت تداوم حیات لازمند. در حالی كه در یك كشور توسعه یافته به معنی محرومی از شرایط و امكانات یك زندگی متوسط باشد.
مطالعات نشان می دهد كه اصلی ترین دلیل دریافت اعتبار كشاورزان از منابع رسمی و غیررسمی اعتباری مصارف تولیدی و هزینه های تولیدی و همچنین هزینه جاری زندگیشان بوده است. بررسی هزینه های پنهان دریافت اعتبار نیز نمایان ساخت كه هزینه های جنبی دریافت اعتبار از بخش رسمی بالاتر از بخش غیررسمی است.
به طور كلی عوامل مؤثر در میزان فقر در هر جامعه ای شامل میزان رشد اقتصادی و چگونگی توزیع منافع در هر جامعه ای شامل میزان رشد اقتصادی و چگونگی توزیع منافع آن در بین قشرهای جامعه می شود كه در این باره تأثیر متغیرهایی چون تورم، اشتغال، سواد، رفاه، درآمد سرانه، وقوع جنگ و آثار برنامه های دولت نمایان است. فقر نیز همچون دیگر پدیده های اجتماعی معلول است و باید علتی در پی داشته باشد.
●پدیده مهاجرت روستایی از منظری دیگر
مهاجرت یك پدیده خالصاً اجتماعی ـ اقتصادی است كه نتیجه مجموعه پیچیده ای از عوامل اجتماعی ، روان شناختی، اقتصادی و سیاسی است. فرآیند مهاجرت امری پیچیده است كه نه تنها حجم و رشد جمعیت یك جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد. بلكه تغییرات قابل ملاحظه ای را در ساخت و توزیع جمعیت ایجاد می كند. مهاجرت از دیرباز به عنوان یك عامل مؤثر بر حجم نیروی كار، توزیع نیروی كار بر حسب مهارت، آموزش ، تخصص و اشتغال، فرصتهای شغلی، پس انداز سرمایه گذاری و تولید بوده است. مهاجرت همچنین عاملی است كه پیامدهای اجتماعی و روان شناختی بر مبدأ و مقصد داشته است.
مهاجرت همچنین یك جزء مهم شهرنشینی، توسعه اقتصادی ، تغییرات اجتماعی و سازمان سیاسی بوده است.
جامعه ایران درسه دهه اخیر به شدت درگیر پدیده مهاجرت از روستا به شهر و آثار و تبعات اجتماعی ـ اقتصادی آن بوده است. رشد جمعیت حاشیه نشین، ظهور خرده فرهنگ های جدید، كاهش تولیدات كشاورزی و افزایش تعداد كارگران غیرماهر و نیمه ماهر از نخستین و بارزترین وجوه این پدیده بوده است.
اما پدیده مهاجرت را از منظر دیگری نیز می توان بررسی كرد.دولتها همیشه حسب مصلحت خود پدیده مهاجرت را ناخوشایند تلقی كرده و تمام انواع مهاجرت و وضعیت های مختلف مهاجرت را دارای ابعاد منفی قلمداد كرده و ابعاد مثبت بحث را نادیده انگاشته است.
در این مطلب نمی خواهیم مهاجرت را پدیده ای كاملاً مثبت قلمداد كنیم اما منفی انگاشتن كامل این قضیه نیز خود جفایی بزرگ است.
جز در مورد مهاجرتهای اجباری كه در اثر مسائل سیاسی و یا حوادث طبیعی صورت می گیرد، تمام شواهد و مدارك حاكی از آن است كه این فقیرترین افراد نیستند كه مهاجرت می كنند. به نظر می رسد سطح و دامنه ای از فقر وجود دارد كه پایین تر از آن مهاجرت مقدور نیست. خود مهاجرت نیاز به امكاناتی دارد نه تنها برای هزینه های سفر بلكه جهت حمایت مهاجران در مقصد تا زمانی كه كار تمام وقت یا پاره وقتی پیدا كنند. عوامل دیگری نیز در مهاجرت دخیل اند، كسانیكه مهاجرت می كنند معمولاً از بین افراد تحصیل كرده جامعه هستند، یعنی از خانوارهایی كه توان صرف نظر كردن ازنیروی كار خانوادگی فرزند خود را داشته و آن را به مدرسه می فرستند. به این ترتیب ثروتمندترین ها در هر جامعه فرزندان خود را به دنبال تحصیل و آموزش می فرستند و دقیقاً هم آنها از جمله نخستین كسانی هستند كه مهاجرت می كنند. نخستین مهاجران از هر جامعه ای به نحو تقریباً تغییرناپذیری از نخبگان آن محل هستند به هر حال به این موضوع می باید نسبی نگریسته شود، برای مثال نخبه ای كه در یك روستای دور افتاده شمال پاكستان زندگی می كند با نخبه دیگر كه در یكی از روستاهای ایالت سند زندگی می كند هم از نظر ثروت و هم از نظر موقعیت كاملاً متفاوت است.
بنابراین فقیرترین ها احتمالاً باید در بین كسانی باشند كه مهاجرت نمی كنند و در روستا باقی می مانند با این حساب با رفتن افراد فعال تر و پر انرژی تر روستا، مهاجرت بیش از آنكه باعث كاهش فقر شود باعث تشدید فقر در روستا می شود. این بحث ممكن است مورد مهمی در برنامه های كاهش فقر باشد.
همچنان كه گفته شد جوانان بیش از هر گروه سنی دیگری تن به مهاجرت می دهند. این موضوع در بلندمدت برای جوامع روستایی بسیار مهم است چرا كه با مهاجرت آنان تولید نسل در جوامع روستایی كاهش می یابد و به دنبال آن جمعیت پویا در روستاها كاهش یافته و تولید محصول و اقتصاد روستایی و همچنین از نظر اجتماعی و فرهنگی روستاها دچار ایستایی می شوند.
اگرچه مهاجرت به مناطق شهری برای جوامع مهاجر فرست بخصوص روستاها می تواند پیامد واقعاً منفی داشته باشد اما این كه برای جوامع مهاجرپذیر چه پیامدی دارد به آسانی نمی توان مشخص كرد. برای این كار احتیاج به بررسی جنبه های بیشتری از قضیه است. این كه مهاجران از چه گروه وتركیبی از افراد جوامع مهاجر فرست هستند می تواند پیامد مثبت و منفی آن را برای شهرهای مهاجرپذیر مشخص كند.
اگرچه مهاجرانی كه از روستاها مهاجرت می كنند از بین گروههای ثروتمندتر و با سوادتر آن جامعه هستند اما احتمالاً فقیرتر و كم سوادتر از اكثریت جمعیت شهری هستند. بخش غیررسمی اغلب به عنوان پناهگاهی برای مهاجران فقیری كه در حاشیه شهرهای بزرگ زندگی می كنند، دیده می شود.
این بخش كه شامل كارهای خدماتی پیش پاافتاده دست فروشی و فعالیت های كوچك صنعتی است خارج از نظارت دولت قرار دارد و غالباً دولتمردان با بدبینی به آن می نگرند. این مرحله به عنوان مرحله عودمرض در نظر گرفته شود كه در آن بخش غیررسمی مانند یك انگل، مداوماً نیروی كار را به خود جذب می كند و نقطه ای را كه بازده نهایی نیروی كار صفر می شود و مرتباً عقب می افتند كه این امر منجر به گسترش فقر در جوامع شهری نیز خواهد شد. غالباً مهاجرتهایی كه در كشورهای جهان سوم اتفاق می افتد در نهایت منجر به موارد فوق می شود كه باعث دامن زدن فقر بیشتر می گردد.
در اینجا ذكر این نكته ضروری است كه اكثریت كسانی كه در كشورهای در حال توسعه به شهرها مهاجرت می كنند، عمومآً در بنیان اقتصادی و اجتماعی شهرها وارد می شوند، لزوماً در دامن فقر نمی افتند. دلیل اصلی چنین مطلبی را باید در مكانیسمهای حمایتی كه خود مهاجران ایجاد می كنند جست وجو كرد. منبع قابل توجهی انرژی، مهارت های سازمان یافته و استعدادهای بسیاری در ماهیت این مهاجرین وجود دارد كه دولتها هم می توانند از این استعدادها به منظور رسیدن به اهداف خود بهره برداری كنند. كمك به ایجاد شغل، سازمان دهی رفت و آمدها، امنیت و ساخت خانه احتمالاً مؤثرترین راه برای بهبود وضعیت در شهرهای بزرگ كشورهای در حال توسعه است. در كشورهای در حال توسعه، سیاستهای مهاجرتی دولتها تقریباً بدون استثنا قصد دارند تعداد مهاجرتها را محدود سازند. خیلی به ندرت سیاستهایی برای تشویق مهاجرتهای داخلی وجود دارد، مگر اینكه مهاجرت به دور از شهرها و در جهت اسكان در نواحی كشاورزی باشد مثل برنامه كوچ در اندونزی یا برنامه مهاجرت به «منطقه توانایی توسعه» در مالزی. دولت ها معمولاً به مسأله رشد جمعیت شهرها توجه می كنند و مهاجران روستایی گاه با بی مهری مواجه می شوند. شهروندانی كه از موقعیت خوبی برخوردارند از مهاجرت انبوه روستائیان می ترسند زیرا كه ثروت این عده كم با فقر آن عده زیاد تهدید می شود.
تجربه محدود كردن مهاجرت به شهرهای بزرگ شكست خورده و به غیر از موفقیت چین در طی دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه۱۹۷۰ كمتر سیاستی در جهان غیرسوسیالیست توانسته اثر خاصی بر روی رشد جمعیت شهری داشته باشد. البته آن هم در مدت كوتاهی تداوم یافت.
كنترل مهاجرت به شهرها، كنترل افزایش نیروی كار است. ایجاد چنین محدودیتی برای نیروی كار راه افتادن انواع صنایع «كاربر» را كه كشور را در برنامه های توسعه و سریع قادر می سازد و می تواند فقر را در نهایت كاهش دهد، محدود می كند. به این ترتیب تناقضی اساسی بین مساعی كه برای كنترل مهاجرت به شهرها صورت می گیرد وتعدیل فقر وجود دارد.
منظور از این مطالب مسلماً آن نیست كه سیاستهای موجود در زمینه توسعه روستایی رها شوند و مردم بیشتری برای مهاجرت به شهرها ترغیب شوند بلكه كاملاً برعكس برنامه ریزی های روستایی نیازمند تقویت و تعمیق اند.
هادی اكبری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید