چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


شناخت برای ازدواج


شناخت برای ازدواج
ازدواج بعد از متولد شدن انسان مهمترین واقعه زندگی محسوب میشود . در عین حال ازدواج بدون انتخاب و شناختن فرد مورد نظر غیر ممكن است و به همین لحاظ تحقیق كردن و شناخت طرف مقابل از مهترین مراحل و مقدمات انتخاب همسر و ازدواج میباشد .
گروهی از جوانان جامعه ما در این زمانه خصوصیات مادی را بیشتر مورد توجه قرار میدهند و از توجه كافی به مسائل مهمتر كه روح زندگی مشترك از آن نشاط میابد غافل میشوند .
همیشه برای داشتن یك زندگی سالم و پویا و پرعاطفه و آرامش بخش، تلاش كردن شایسته بنظر میرسد و بدیهیست وقتی میتوان با دقت كردن در انتخاب اولیه تا حدود زیادی در مورد آینده زندگی مطمئن شد این امر جدی تر از همیشه بنظر میرسد .
با هم بودن و در كنار هم بودن روزی اتفاق خواهد افتاد رسیدن به زیبایی و موقعیتهای مالی مناسب هم بدست آوردنیست ، اما آرامش و وجود روحیه تفاهمی كه زمینه ساز آرامش است گوهری گرانبها و بسیار با ارزش است كه به سادگی و با ساده انگاری بدست نمیآید .
این مساله را در زندگی افرادی كه همسرانی زیبا و یا موقعیتهای مالی مناسب دارند ولی بدنبال آرامش میگردند میتوان جستجو كرد .انسان وقتی از آرامش و سلامت روحی و روانی خود دور میشود حاضر است در دورافتاده ترین جزایر متروكه با حداقل امكانات زندگی قرار بگیرد ولی آرامش داشته باشد ،این رفتار را در عكس العمل افرادی كه در تنگنا دست به خودكشی میزنند بسادگی مشاهده میكنیم .
بنابر این باید دقت داشت هدف بزرگ و اصلی زندگی داشتن آرامش در كنار همسر است و رسیدن به این نقطه متعالی در زندگی مستلزم شناخت خود و طرف مقابل است .
اینكه بگوئیم زیبایی و یا پولدار بودن بالفطره خوب یا بد است یك اشتباه میباشد .
بلكه بدی موضوع جایی خودش را نشان میدهد كه انسان رشد نیافته در مقابل موقعیتهای ظاهری اغوا میشود و شناخت خود و طرف مقابل را با بهانه هایی كه برای خود میتراشد كنار میگذارد . و در واقع این قسمت بد موقعیتهای ظاهری و مادیست .
عواملی كه باعث شكوفائی و پایندگی زندگی مشترك میشود ریشه در تفكرات فردی و تربیتهای اجتماعی و خانوادگی فرد دارد و در واقع خوشبختی در جان انسانها ریشه دارد و آنرا نمیتوان بیرون از خود جستجو كرد .
میتوان نتیجه گرفت قدمهای اساسی(مهمتر)در تشكیل زندگی مشترك مواردی مثل خود شناسی و شناختن زندگی مشترك و اهداف و انگیزه های زندگی مشترك و همچنین شناخت طرف مقابل و همگونی و سازگاری او با آرمانها و اهداف زندگی مشترك است .
در این میان اقدام به شناخت طرف مقابل بدون آگاهی كافی از مفهوم و انگیزه های زندگی مشترك و بدون شناخت صحیح از شخصیت خود وقت تلف كردن بنظر میرسد .
افرادی كه عنوان میكنند در كوچه و خیابان به تحقیق پرداخته اند و در نهایت در زندگی مشتركشان شكست خورده اند باید به نحوه شناختشان شك كنند .
گذشته از شناختی كه باید از خود و زندگی در فرد ایجاد شود و مقدمه شناخت طرف مقابل میباشد، شناخت طرف مقابل هم نیاز به علم و آگاهی كافی دارد كه سعی میكنیم به این مورد بپردازیم .
یكی از مهمترین مسائلی كه در هنگام آشنایی بمنظور ازدواج ممكن است اتفاق بیفتد تغییرات رفتاریست كه بعدها آسیبهای فراوانی به رابطه زناشوئی وارد میكند .
دختری كه كمتر لبخند به لب دارد با خنده های ملیحانه در هنگام صحبت و آشنایی سعی میكند خود را در دل طرف مقابل جا كند و یا پسری كه تا بحال یك خط شعر نو ننوشته ادعای شاعر بودن میكند .
اما فردای روزگار طرفین خواستار ادامه شرایطی هستند كه بر اساس آن همسرشان را انتخاب كرده اند .
غیر از این رفتار تعارف گونه ما ایرانیها اصرار و تاكید بر مسائلی مثل كم بودن رابطه بین دختر و پسر تا اینكه به طرف مقابل القاء شود دختر در خانواده خود آفتاب و مهتاب ندیده است و متعاقب آن آشكارشدن روحیات و واقعیتهای زندگی گذشته دختر و پسر عواملی مخرب میباشند .
از اینجهت اشاره من به شناخت عواملی غیر از شناخت مستقیم میباشد ، در حالی كه فرد موردنظر در تصور و مورد توجه و تحقیق ماست بررسی عوامل ریشه ای تربیت فرد خیلی ساده تر از شخصیت او پرده بر میدارد .
در تعالیم دینی داریم دختر را از دائی و برادرهایش میتوان شناخت و این اشاره ای بر ابزار شناخت غیر مستقیم است كه بنظر میرسد كاربردی تر باشد . رفتن به كوچه ها و خیابانها شاید اگر مشكلات شخصیتی و اجتماعی در طرف مقابل وجود داشته باشد بتواند روشن كننده باشد اما در شناخت واقعی كه لازم است از فرد در خانواده بدست آید كمتر موثر است .
بنابر این شایسته است شناخت بیرونی و درونی همراه هم اتفاق بیفتد .
موضوعی كه در شناخت درون خانواده همسر آینده مهم میباشد این است كه پی بردن به حسنهای خانوادگی هر چند باعث خوش آیند ما میشود ولی شناخت صحیح معمولا با پی بردن به عوامل آزاد دهنده و ریشه های ناسازگاری و كجروی كامل میشود .
شما زمانی میتوانید بگوئید طرفتان را خوب شناخته اید كه به نكات منفی شخصیت طرف مقابلتان خوب پی برده باشید و این كار براحتی محقق نمیشود .
شاید بخاطر همین باشد كه در هر كدام از راهنمائیهای انجام شده به عواملی اشاره میشود و شناخت كامل را نمیشود هرگز براحتی و قبل از زندگی مشترك كسب كرد و هدف ما از تحقیقات و اشنائیها بالابردن درصد شناختمان میباشد نه صد در صدكامل كردن آن.
اشاره ای كه در این مقوله میگنجد در نظر گرفتن شرایط منفی خانواده های ناسالم میباشد ، چرا كه فرزندان با روحیات ناسالم از این خانواده ها شكل میگیرند .و پیشنهاد میشود وقت كافی برای شناخت خانواده همسر آینده صرف شود كه این روش وسیله ای برای شناخت غیر مستقیم خود فرد هم میباشد .
بعضی از مشخصه های خانواده ناسالم بشرح زیر است .این علائم به منزله تابلوی احتیاط است و نه ورود اكیداً ممنوع .
اول اینكه خانواده های ناسالم سعی در طبیعی جلوه دادن وضعیت خود میكنند و برای آن تلاش میكنند چون این كمبود زندگی آنهاست .
از بزرگترین مشخصه های خانواده های نا همگون اقدام به ظاهر سازی و مردم فریبی و تظاهر به خوب بودن است ولی این امكانات با ابزاری غیر از دروغ و فریب برایشان محقق نمیشود .
معمولا زن سالاری و یا مرد سالاری افراد خانواده را بسوی پیروی بی قید و شرط از خواسته های آنها پیش میبرد و احترامی برای عقاید افراد خانواده وجود ندارد .(طبیعیست افرادی ترسو و ضعیف النفس و یا متكبر و خودخواه در این خانواده ها رشد خواهند كرد كه آینده ای مثل والدین خود خواهند داشت)
در این خانواده ها شادی كم و غصه و ناراحتی زیاد است .
آرمانگرائی در اینكه خانواده ما از همه بی عیب و نقصتر است و اشاعه این تفكر كه دیگران در مقابل ما ضعیفتر و ناقصتر و حقیرترند .
نبودن گذشت در مقابل اشتباهات دیگران(كینه شدید) و همیشه بر كرسی قضاوت نشستن و در مقابل بی توجهی به حقوق دیگران .
تفاخر و تعریف از خود چه به صورت جلوه دادن موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی و یا اصل و نسب و پیشینه نشان دهنده این است كه افرادی كه به این شكل رفتار میكنند در درون خود دلایل كافی برای بزرگ بودن ندارند و شخصیت كوچكی دارند .
توقع زیاد از دیگران و لجبازی و یكدندگی افراطی و . . .
با توجه به این شرایط خانواده ای میتواند مورد توجه شما باشد كه كمتر درگیر مشكلات مذكور باشد در كنار این بررسیها، توجه به خوش آیند بودن ظاهر و موقعیت اجتماعی و مسائل مادی دیگر اگر بجا باشد بد نیست و در هر صورت همگونی و همانندیهای اعتقادی و فرهنگی و اقتصادی كمك زیادی به پا بر جایی زندگی مشترك میكند.
● شش اشتباه بزرگ كه در ابتدای روابط مرتكب میشویم
۱) سوالات كافی نمیپرسیم
ما چنان به دنبال این هستیم كه باید كسی را دوست داشته باشیم كه وقت كافی برای پرداختن به این كه چرا نباید او را دوست داشته باشیم پیدا نمیكنیم .
۲) نشانه های هشدار كه حاكی از مشكلات بالقوه است را نادیده میگیریم
روابط یك شبه از هم نمیپاشد .ماهها و سالها تیرگی و وخامت انباشته شده لازم است تا عشق نهایتاً بمیرد .
۳) سازشكاریهای ناپخته و زود هنگام مرتكب میشویم
خطر سازش عجولانه و زود هنگام در این است كه حس خود باوری تان را در همان ابتدای رابطه از دست میدهید و آن را با احساس تفاهم قلابی جایگزین میكنید .و همینطور وقتی برای اجتناب از درگیری و برخورد سازش میكنید مرتكب اشتباه شده اید
۴) تسلیم كوری شهوانی میشویم
وقتی كه دیگران را با شهوت میبینید كسانی را جذب میكنید كه با شما صرفاً كنار می آیند .
۵) گول مادیات را میخوریم
وقتی همسرتان را صرفاً بر اساس مادیات و نه بر اساس معنویات انتخاب میكنید ، به رابطه ای نادرست وارد میشوید .
۶) تعهد را بر تفاهم مقدم میداریم
احتمال این كه مرتكب اشتباه آخر بشوید زمانی زیاد میشود كه :
بیشتر تمایل به متاهل بودن دارید تا مجرد بودن .از خواستگاریها خسته شده و خواستار سامان گرفتن هستید .هنگامی كه بچه بودید شما را دوست نداشتند. برای ازدواج تحت فشارید .زن هستید و فكر می كنید بزودی امكان باروری شما از بین میرود .شدیدا نیازمند احساس دوست داشته شدن هستید .در هر كسی براحتی چیزی برای دوست داشتن او پیدا میكنید
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید