پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


سفری پرماجرا به قلب کوبا


سفری پرماجرا به قلب کوبا
در یك چشم به هم زدن اندی گارسیا ۵۰ ساله شده و لااقل به سن و شناسنامه دیگر از «جوان اول»های سینما نیست، اما این بازیگر كوبایی الاصل ساكن هالیوود می گوید چیزی حدود ۱۸ سال را صرف تهیه بودجه و مقدمات ساخت فیلم جدیدش به نام «شهر گمشده» كرده و این فیلمی است كه پس از آغاز اكران عمومی اش در آمریكا از اواخر خردادماه، از این هفته در بخشی از اروپای غربی نیز به نمایش درآمده است.
گارسیا در این فیلم كه به كوبا قبل از دوران كمونیستی و طی آن می پردازد، نه فقط تهیه كننده و كارگردان است بلكه یكی از نقش های اصلی را بازی كرده و موسیقی متن آن را نیز سروده و یا جمع آوری كرده است.
او می گوید ریشه ها و اصل قصه فیلم به زمانی بازمی گردد كه او ۶ سال بیشتر نداشت و از كوبا خارج شد و برای ادامه زندگی همراه با خانواده اش به كشوری دیگر رفت ولی هرگز عشق به سنن و ماهیت جامعه كوبا را از دلش خارج نساخت و چنان شور و علاقه ای را از دست نداد. «از همان بچگی عاشق فرهنگ و هنر و بویژه موسیقی كشور زادگاهم بوده ام و حالا نیز چنین است و حتی برای لحظه ای هم آن را از یاد نبرده ام.»
●دلیل تأخیر
این چنین بود كه گارسیا سناریویی ۳۰۰ صفحه ای را برای ساختن فیلمی در باره كشور زادگاهش و اجتماع و فرهنگ آن ابتیاع كرد كه نوشته گی یرمو كابررا اینفانته نویسنده تبعیدی كوبا است. معمولاً یك سناریوی متعارف را ۱۲۰ یا حداكثر ۱۳۰ برگی تلقی می كنند و بدیهی بود كه هم این مسأله و هم ساخت فیلمی فقط درباره كوبا نتواند نظر استودیوهای هالیوود را جلب كند و بر آن مهر تأیید بزنند و اگر قدری كمتر از ۲۰ سال طول كشید تا گارسیا پول لازم برای ساخت «شهر گمشده» را بیابد، به همین خاطر بوده است.
البته موضوع و اتفاقات مطروحه در سناریو مواردی عظیم و از جنس اپیك بودند. خاستگاهی پر از حادثه، در پس زمینه یك انقلاب، شور و عاطفه و خانواده ای از هم پاشیده براثر ناملایمات سیاسی و همه اینها روی كاغذ مثل صدها اپیك دیگر در هالیوود عالی و جذاب نشان می دادند، اما باور راسخ استودیوهای هالیوودی این بود كه ساخت چنین فیلمی برای مخاطبان بالنسبه كم شمار در آمریكا (لاتین ها و كوبایی تبارهای آمریكا) یك ریسك مالی بزرگ است كه به احتمال قریب به یقین جواب نمی دهد و با این كه لاتین های ساكن در آمریكا و «هیس پنیك »ها كم نیستند، اما برنامه رایج این است كه وقتی فیلمی اپیك با چنان مقدمات و مخارجی ساخته می شود، قشرهای مخاطب آن باید بسیار پرشمارتر از این باشد و حداقل ۲۰۰ میلیون دلار بفروشد، حال آن كه فیلم گارسیا اصلاً به چنین رقم هایی نزدیك نشده و حتی پس از اضافه شدن رقم فروش اروپایی آن به رقم فروش اش در آمریكا و كانادا بعید است كه به چنین رقمی برسد.
●یادتان باشد
با این حال اندی گارسیا اعتقادی دیگر داشته و دارد و مدعی است فیلمش یك نوع جذابیت و مخاطب جویی بین المللی و كشش جهانی دارد.
«آنها توان و وسعت و حیطه تأثیرگذاری این فیلم را دست كم گرفتند و متوجه آن نبودند. یادتان باشد كه داستانهای بزرگ اجتماعی و حقیقی و قرار گرفته در روندهای تاریخی همراه با موارد و اتفاقاتی انسانی و عاطفی چیزهایی هستند كه تمامی مردم و قشرهای مختلف در سراسر جهان به دیدن آن می روند و نه فقط یك قشر و دسته خاص.»
چه ادعای گارسیا صحت داشته باشد و چه خیر، «شهر گمشده» درباره زندگی صاحب یك رستوران و كلوب به نام فیكوفیلاو (با بازی خود او) است. فیكو بزرگترین فرد درمیان ۳ برادر متعلق به یك خانواده سطح بالا در شهر هاوانا است و پدر آنان یك استاد دانشگاه مورد تأیید عموم است و عمویشان نیز یك زمیندار سرشناس فیكو با كسانی كه برای روی كار آمدن فیدل كاسترو و سایر انقلابی ها در كوبا تلاش و مبارزه می كنند چندان موافق نیست، اما برادرانش با این موج همسو هستند و مایل اند كه «دیكتاتور فول جنسیو باتیستا» بركنار شود و كاسترو سركار آید. یكی از آنها در همین راستا عضو یك گروه ملی كه طرفدار روند فوق و یك دموكراسی جدید در كوبا است، می شود و دیگری به گروههای كمونیستی و چریكی كاسترو و ارنستو چه گوارا می پیوندد. در این روند و در متن قصه تماشاگران با فرهنگ و خصوصیات و نوع زندگی مردم كوبا آشنا می شوند و می بینند كه قبل از به قدرت رسیدن كاسترو در كوبا چه می گذشته است و كدام موسیقی و فرهنگ دراین كشور جاری بوده است. همان طور كه پیشتر گفتیم آن چه از نظر گارسیا بسیار مهم است ، موسیقی غنی كوبا است و بد نیست بدانید خود گارسیا یك موزیسین درجه اول است و چیزی حدود ۴۰ ترانه مختلف را در موسیقی متن فیلم جای داده است.
●یك هدیه
گارسیا «شهر گمشده» را یك هدیه به مردم كوبا و بویژه به تمام كسانی كه این كشور را ترك گفته و به زندگی خود در جای دیگری ادامه داده اند، خوانده است. در فیلم او كاسترو و باتیستا به دقت توصیف شده و هردو آدم هایی قاطع توصیف گشته اند. با این تفاوت كه باتیستا از نگاه گارسیا مردی بوده كه با ظلم هایش تمام اتفاقات بعدی را نیز پایه گذاری كرده است و كاسترو در عوض مردی است كه با مردم زیسته و منصف و انقلابی بوده است. با این حال به اعتقاد گارسیا مردانی هم كه طی دهه های اخیر كوشیده اند روند دموكراسی را در كوبا تقویت كنند ، مردمانی قابل تحسین اند و فیكو و خانواده اش فقط قربانیان این روند بوده اند.
به ادعای گارسیا هرچند وقایع «شهر گمشده» بیش از ۵۰ سال پیش روی داده اند، اما برای امروز هم مصداق دارند زیرا در سالهای اخیر هوگو چاوز در ونزوئلا و ایوو مورالس در بولیوی به قدرت رسیده اند و شرایط آنها تفاوت زیادی با كوبا نداشته است.
گارسیا و خانواده اش در سال ۱۹۶۱ به میامی آمریكا آمدند. در كوبا و قبل از انجام چنین مهاجرتی پدر اندی یك حقوقدان و وكیل بود و خانواده او یك مزرعه داشتند اما وقتی در آمریكا مستقر شدند، اندی گارسیا مجبور شد به عنوان پیك در یك شركت تولید غذا كار كند. وقتی ،۲۷ ۲۸ساله شد ، به بازیگری در سریال های تلویزیونی روی آورد و به آرامی خود را در هالیوود مطرح كرد و سرانجام با بازی در قسمت سوم «پدرخوانده»، تریلوژی درخشان فرانسیس فورد كاپولا (و محصول ۱۹۸۹ ) اوج گرفت. از آن پس گارسیا در آثار متعددی شركت كرده و این شامل فیلم های پرهزینه و بزرگ مثل دوگانه «اوشنز» و فیلم های كوچك و مستقل مانند «مودی لیانی» می شود و دومی در سال ۲۰۰۴ عرضه شد و درباره زندگی هنرمندی به نام آمیدیو مودی لیانی است. با این همه در این سالها «شهر گمشده» همیشه ذهن گارسیا را به خود مشغول كرده بود. وقتی استودیوهای بزرگ هالیوودی از تهیه فیلم خودداری كردند گارسیا مجبور شد بودجه ساخت آن را از یكی دو شركت در به ورلی هیلز وام بگیرد و یكی از آنها شركتی كوبایی بودكه سهامداران و صاحبان آن برخی هنرمندان این كشور هستند.
●حضور و كمك نامداران
با این حال «شهر گمشده» بیشتر از ۹‎/۵ میلیون دلار خرج برنداشت و ظرف فقط ۴۰ روز در جمهوری دومنیكن فیلمبرداری شد و گارسیا از برخی نامداران هالیوود مثل بیل موری و داستین هافمن خواست نقش هایی ولو كوچك و كوتاه را در فیلم بازی كنند و آنها هم پذیرفتند و نقش یكی از زنان اصلی قصه را اینس ساستره اسپانیایی بازی می كند. گارسیا همیشه امیدوار بوده است كه مردم به تماشای این كار به سالن های سینما بروند و آن را روی پرده بزرگ ببینند و برای تماشای آن بر روی نوارهای D.V.Dمنتظر نمانند، ولی مدعی است بزرگترین دستاورد او این است كه سرانجام فیلمی ساخته كه مستقیماً در باره كوبا و مردم آن است و به كلام خود او این قصه ای است كه باید گفته می شد. در سال ۱۹۹۰ بود كه سیدنی پولاك «هاوانا» را با بازی دوست نزدیكش رابرت ردفورد و «لنااولین» ساخت، اما آن فیلم بیش از آن كه نگاه كوبایی ها به كشورشان باشد، از دیدگاه یك خارجی آن جا را به تصویر كشیده است و كاراكترهای اصلی غیركوبایی هایی هستند كه به دلایلی گذارشان به هاوانا افتاده است . شاید بتوان كاراكتر فیكو فیلاو «شهر گمشده» را با شخصیت مركزی «كازابلانكا» (۱۹۴۲) كه او نیز یك رستوران دار در مراكش در اوج جنگ جهانی دوم بود یكی و مشابه دانست اما فیكو لااقل در كوبا یك بومی و یك خودی است و برخلاف كاراكتر ریك (همفری بوگارت) در «كازابلانكا» از جای دیگری به شمال آفریقا پناه نبرده است.
هر دو جذب محیط های جدید خود نمی شوند اما شاید گارسیا به بهانه كاراكتر فیكو توانسته باشد به ناظران خارجی این را بگوید كه در كوبا چه گذشته و فرهنگ آن چه بوده و چه هست و تحولات سیاسی را بهانه و وسیله ای خوب در راه بیان این نكات قرار داده باشد.
ترجمه: وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید