جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


بازی شرافتمندانه


بازی شرافتمندانه
●نگاهی به فیلم جدید رابرت دنیرو «نگهبان خوب»
این روزها رابرت دنیرو هنرپیشه ای كه برای بازی در فیلم هایی چون گاو خشمگین و راننده تاكسی در اذهان سینمادوستان مانده است، تلاش می كند تدوین فیلم جدیدش نگهبان خوب را به پایان برساند و برای اكران در هفته آخر دسامبر آماده كند. آخرین نسخه این فیلم كه برای مسئولان استودیو پارامونت اكران شد، حدود ۱۶۰ دقیقه بود اما توزیع كنندگان فیلم خواهان كاهش مدت زمان فیلم به ۱۴۰ دقیقه شده اند. ساخت این فیلم تا این مرحله حدود ۱۲ سال به طول انجامیده و در طول این مدت ۵ كارگردان قصد ساخت آن را داشته اند كه هر كدام بنا به دلایلی از آن سرباززدند تا اینكه نوبت به دنیرو رسید. ولی به نظر می رسد طلسم آماده نشدن به موقع آن ادامه داشته باشد. فیلمنامه نگهبان خوب نوشته اریك راث است كه قصد نداشته اثری روشنفكرانه یا تاریخی را عرضه كند. در فیلمنامه، قهرمانی به نام ویلسون حضور دارد كه خصوصیاتش تركیبی از خصوصیات چند مقام مهم سیا در دهه های قبل از جمله ریچارد سبیل (متخصص عملیات مخفیانه) و جیمز آنگلتون (متخصص امور ضد جاسوسی) است. ویلسون از دانشگاه Yale به دفتر سرویس های استراتژیك سازمان سیا می پیوندد و در جریان جنگ دوم جهانی فعالیت های چشمگیری دارد او كه در ابتدا به شكلی كوركورانه نسبت به این سازمان وفادار است پس از مدتی درمی یابد كه شغل او زندگیش از جمله رابطه با دوستان و حتی زندگی زناشویی اش را تهدید می كند.
راث این فیلمنامه را در سال ۱۹۹۴ برای فرانسیس فورد كاپولا نوشت، زمانی كه به دلیل نگارش فیلمنامه «فارست گامپ»، محبوب كارگردانها بود اما كاپولا به سراغ این فیلم نیامد و آن را به وین وانگ سپرد. ولی پس ازآن به دلیل تغییر مدیریت در استودیو پارامونت فیلم به فیلیپ كافمن سپرده شد ولی این تغییر هم نتیجه ای نداشت. گزینه بعدی برای ساخت این فیلم جان فرانكن هایمر بود و او تمایل فراوانی داشت كه رابرت دنیرو هنرپیشه اصلی او باشد اما مرگ فرانكن هایمر در سال ۲۰۰۲ همه چیز را به هم زد. در همین زمان، دنیرو به دنبال یك فیلمنامه خوب جاسوسی برای كارگردانی بود. او در این باره می گوید: من همیشه به دوران جنگ سرد علاقه مند بودم من در این دوران بزرگ شدم و همه مسائل اطلاعاتی مرتبط با این دوره برایم جذاب است.
قصد دنیرو به دست آوردن فیلمنامه ای بود كه شامل حضور سیا در ماجرای خلیج خوك ها تا سقوط دیوار برلین باشد اما فیلمنامه راث فقط تا اوایل دهه ۱۹۷۰ را شامل می شد بنابراین راث و دنیرو موافقت كردند كه راث فیلمنامه را تا دوره مورد علاقه دنیرو ادامه دهد.
نگهبان خوب به استودیو پارامونت رسید جایی كه از گراهام كینگ (دار ودسته های نیویوركی) خواسته شد تا به ساخت این فیلم كمك كند اما كینگ اصرار داشت كه لئوناردو دی كاپریو نقش ویلسون را ایفا كند ولی برنامه تولید این فیلم با فعالیت دی كاپریو هماهنگی نداشت چون او می خواست در فیلم مارتین اسكورسیزی به نام جدا افتاده بازی كند. دنیرو دراین زمینه می گوید: «یك روز به دی كاپریو گفتم باید همین امشب به من بگویی كه حاضر به بازی هستی یا نه؟ ولی همان موقع هم دوست داشتم این نقش را به مت دیمون بدهم.»
البته دیمون هم در فیلم اسكورسیزی بازی كرد ولی زودتر از دی كاپریو از فیلمبرداری فارغ می شد اما دیمون تمایلی نداشت كه فاصله بین این دو فیلم زیاد باشد به همین خاطر دنیرو فقط ۶ ماه فرصت داشت تا فیلمبرداری را آغاز كند. اما عدم حضور دی كاپریو به منزله خروج كینگ از این پروژه بود. سرانجام جیمز رابینسون وارد این ماجرا شد و فیلم با بودجه ای كمتر از ۹۰ میلیون دلار ساخته شد و البته اكثر هنرپیشگان فیلم ناچار شدند تا در دستمزدهایشان تجدیدنظر كنند اما به عقیده رابینسون گرچه ساخت این فیلم تأخیرهای فراوانی داشت ولی فضای پس از حادثه ۱۱ سپتامبر باعث شد مردم به تماشای فیلم هایی از این دست علاقه مندتر شوند چون زمانی كه راث این فیلمنامه را نوشت هنوز مشخص نشده بود كه سازمان سیا در نقاط مختلف جهان زندان های مخفی دارد و یا اینكه به شكل علنی متهمان به تروریسم را شكنجه می كند ولی همه اینها اكنون برای مردم مشخص شده است. راث در مورد این فیلمنامه می گوید: من این فیلمنامه را ۱۲ سال قبل نوشتم. این فیلم قرار نبود به مسائل سیاسی بپردازد بلكه بیشتر به تأثیر فعالیت در این سازمان بر زندگی خصوصی فردی مثل ویلسون بپردازد. در فیلم نگهبان خوب برخلاف اكثر فیلم های جاسوسی خبری از صحنه های تعقیب و گریز اتومبیل و یا درگیری با اسلحه نیست و اگر الگوی فیلم هایی از این دست جیمز باند براساس نوشته های یان فلمینگ است، دنیرو و راث آثار فردی مثل جان كار، را مدنظر داشتند. دنیرو در مورد این انتخابش می گوید: فیلم هایی كه افراد تمام مدت به هم شلیك می كنند، این روزها خیلی زیاد شده، ولی من فیلم هایی را دوست می دارم كه در آنها دلایل منطقی برای هر درگیری كوچكی داشته باشد. بنابراین من میزان خشونت در این فیلم را كاهش دادم و در عوض آن را به یك بازی شرافتمندانه تغییر دادم.
به عقیده تحلیلگران هدف اصلی دنیرو و راث از ساخت چنین فیلمی نمایش تأثیر مخرب قدرت بر زندگی است. دنیرو هم در این باره می گوید: ایده آل گرایان انسانهای باهوشی هستند و سعی دارند كارهایی را انجام دهند كه تصور می كنند درست است اما پس از مدتی بیش از حد اعتماد به نفس پیدا می كنند و كارهایی را انجام می دهند كه چندان در چارچوب منافع كشور آمریكا نیست.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید