پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


پیوند انسان و جامعه


پیوند انسان و جامعه
انسان در تمام طول تاریخ حیات خود بر روی كره زمین علاقه بسیاری به شناخت و فهم رفتار اجتماعی خویش داشته است. از مواقعی كه متولد می شده رشد می كرده و در كنار بزرگان خویش به شكار می رفته تا نیاز به همسرگزینی را حس می كرده، جنگ را تنها راه رهایی خویش پیدا می كرد و هنر را به عنوان بهترین ابزار ارتباطی خویش برمی گزید، همه و همه تلاش هایی بوده كه انسان در طول زندگی بشری برای یافتن چگونگی رفتار اجتماعی خویش به كار بسته تا از آن طریق بتواند پیش گفتاری از نگاه ها، خنده ها، حركات دست و صورت، حركات پا و دیگر اندام ها در ذهن خویش برجا گذارد و رفتار متناسب با رفتار دیگران و درخور پاسخ درست مورد نیاز آنان از خود بروز دهد.
هنگامی كه انسان نقش نیزه را بر دیوار غارها می كشید و هنگامی كه چشمی بزرگ را در كنار نیزه اش به نمایش می گذاشت تنها انگیزه اش این بود كه بداند چگونه رفتار كند و چه واكنشی را باید در قبال رفتار دیگران داشته باشد.
با این وجود كمتر از یك قرن است كه روش های علمی و تجربی در تجزیه و تحلیل مناسبات بین افراد و نظام های اجتماعی معمول و متداول گشته اند. بدین سان، روانشناسی اجتماعی از جهت محتوا، بسیار كهن و سالمند و از لحاظ روش نسبتاً نوپا و جوان است.
روانشناس اجتماعی معاصر نه تنها بسیاری از مباحث و موضوع های مربوط به گذشته را به بوته آزمایش تجربی گذاشته و زوایای تیره و مبهم آنها را روشن و آشكار كرده است، بلكه مسائل و مطالب متعدد و متنوع دیگر را هم كه ناشی از پیچیدگی زندگی اجتماعی كنونی است، با تلاش های مجدانه پویندگان این راه مورد كاوش و پژوهش قرار داده است. افزون بر آن روانشناسان اجتماعی تلاش وافری به كار بسته اند تا مشكلات اجتماعی را تجزیه و تحلیل كرده و برای رفع آنها راه حل های مناسب بیابند و در نتیجه این رفتار آنان بوده است كه مجموع بزرگ و ارزنده ای از دانش و شناخت درخصوص رفتار اجتماعی انسان فراهم آمده است.
برای رسیدن به این پاسخ كه چرا رفتار اجتماعی معنی ارتباطات اجتماعی را در پی دارد و چرا انسانها با تمامی رفتار خود سعی در ارتباط برقرار كردن با دیگران دارند، بهتر است نظر چند جامعه شناس را در این باره بازگو كنیم:
«گیدنز» جامعه را دسته ای از مردم می داند كه برای رسیدن به هدف های جامعه پسند همكاری جمعی و تعاون را برمی گزینند.
«اگوست كنت» معتقد است جامعه شامل تمامی افراد زنده و نیز مرده ای است كه در ذهن و فكر نسل های بعدی مؤثر بوده اند.
«رابرت مك ایور» جامعه را نظام روابط اجتماعی می داند كه ما در آن و به وسیله آن زندگی می كنیم.
«ویگو» اعتقاد داشت كه جامعه در برگرفته از اعمال مختلف انسان هاست.
«دوركیم» جامعه را در حقیقت موجود زنده ای می دانست كه دارای حیات خاص است و تنها از گرد هم آمدن ساده اجزای خود ایجاد نشده است، بلكه دارای وجدان و روحیه ای است كه پیوند بخش افراد است.
«كلر» و «سمنر» جامعه را دسته هایی از افراد می دانند كه با اشتراك زندگی كرده و كوشش دارند با هم به تأمین وسایل زندگی پرداخته و ادامه نسل دهند.
«ادوارد وسترمارك» جامعه را دسته ای از مردم می داند كه با همكاری و تعاون با یكدیگر زندگی می كنند.
«ساموئل كینگ» اعتقاد داشت كه جامعه شامل تعدادی از افراد است كه تحت تأثیر آداب، رسوم، سنت ها و فرهنگ مشترك با یكدیگر پیوند دارند و در آن هر فرد احساس پیوستگی با دیگران می كند. اما واقعاً انسان در تمامی دوران زندگی خویش با دیگران احساس پیوستگی عاطفی داشته و سعی در رفع نیازهای دیگران كرده است، افراد مرده در ذهن و فكر نسل های بعدی مؤثر بوده اند.
در حقیقت شكی نیست كه انسان موجودی اجتماعی است و دشوار است كه افراد آدمی را از گروه های وابسته به آنها جدا كنیم. بسیاری از رفتارهای آدمیان مانند انتخاب نوع لباس و غذا، سخنگویی، واكنش های هیجانی و جز آن، همه بازتابی از رفتار گروهی هستند و نشانگر تعلق فرد به گروه یا اجتماع خاص.
در همین ارتباط «بنجامین دیسرائلین» گفته است: شرایط در ورای كنترل آدمی قرار دارد، اما سلوك و رفتار انسان در ید قدرت اوست و توجه به كنترل رفتار انسان توسط خود انسان نشانگر این است كه هر فرد با توجه به انشعاب های مختلف مغزی خود رفتاری خاص بروز می دهد و با توجه به همین اصل است كه رفتار هیچ انسانی نمی تواند از پیش تعیین شده باشد مگر به اراده خود او. ولی تمامی این رفتارها از سوی دیگرتابع گزینش های خاص اجتماعی است و جامعه می تواند برای خود رفتاری را پسندیده و رفتاری را ناپسند عنوان كند و انسان در رفتار و كنش روزانه خود مجبور به تبعیت از این دستورات اجتماعی است.
در این حال رفتار جوامع مختلف نیز با یكدیگر قابل قیاس نیست، به نحوی كه هر جامعه به تناسب داشته های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود رفتاری خاص را بروز می دهد و این رفتارها ممكن است در جوامع دیگر اصلاً محلی از اعراب نداشته باشند و این رفتار خاص اجتماعی است كه پایه ریزفرهنگ های مختلف بوده و رسوم و سنن متنوعی را در نقاط مختلف جهان برجای گذاشته است.
در برخی از فرهنگ ها موضوع رقابت دارای اهمیت است، در حالی كه در برخی دیگر بی اهمیت و حتی شیوه ای ناپسند شمرده می شود، در هر جامعه یا فرهنگی تربیت كودك با دیگری تفاوت چشمگیری دارد و هركدام روش خود را برای تربیت فرزندان شایسته تر از دیگری می دانند و استفاده از واژه های بیگانه، اجنبی یا خارجی همه دلیل بر آن است كه رفتار و كردار فرد بافرهنگ خاص و رایج آن جامعه خاص تنظیم و تربیت یافته است.
به هر حال هدف از برقراری ارتباط از یك سو می تواند در حوزه روانشناسی مطالعه شود و اسوی دیگر در حوزه جامعه شناسی. برخی از طراحان مدل های ارتباطی بیشتر از بعد روانشناسی به موضوع می نگرند و برخی از بلندای جامعه شناسی، ولی همه ما توافق داریم كه باید از هر دو بعد نگاه كرد.
به زبانی دیگر وقتی از دیدگاه جامعه شناسی می نگریم، تحریك متقابل اجتماعی، منتج به برخورد اجتماعی می شود و در نتیجه آن ساده ترین عنصر زندگی مشترك انسانی یعنی كنش اجتماعی روی می دهد و این كنش اجتماعی منتج به ارتباط متقابل اجتماعی می شود و بنابراین دید، اگر از خود بپرسیم چرا كنش های اجتماعی انجام می دهیم با مجموعه ای از دسته بندی های ناشی از دیدگاه های گوناگون مواجه می شویم و با توجه به این موضوع است كه درمی یابیم وقتی از بلندی جامعه شناسی به قضیه نگاه می كنیم، می بینیم كه تلاش ها برای توضیح چرایی كنش های اجتماعی نیز، هنوز به یك قطعیت مورد توافق همگان نرسیده است، پس وظیفه ما به عنوان یك موجود زنده چنین حكم می كند كه بر دانش و توانایی خود بیفزاییم و به درجه ای از انسانیت برسیم كه خود را در آیینه وجود دیگران ببینیم.
محمدرضا هادیلو
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید