جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


رودخانه مرموز


رودخانه مرموز
● خلاصه داستان
رودخانه مرموز داستان زندگی سه مرد و و تراژدیهای زندگی شخصی شان است . این سه مرد عبارتند از : جیمی ، شون و دیو . وقتی برای اولین بار این سه نفر دیده می شوند ، نوجوان هائی هستند که در یک محله آرام شهر بوستون در حال بازی هاکی اند . بچه ها برای نوشتن یادگاری بر روی سیمان تازه ریخته شده بر روی زمین اسمهایشان را می نویسند و هنوز دیو اسمش را بطور کامل ننوشته که سر و کله یک اتومبیل پیدا می شود . مرد نتراشیده نخراشیده ای از داخل اتومبیل بیرون می آید و خودش را یک پلیس معرفی می کند . او بچه ها را به خاطر تخریب اموال عمومی مورد شماتت قرار می دهد و سپس دیو را سوار ماشین کرده و با خود می برد . کمی بعد مشخص می شود که این مرد که خودش را جای پلیس معرفی کرده یک منحرف جنسی است . او برای چهار روز دیو را زندانی می کند و مورد آزار و اذیت قرار می دهد . دیو عاقبت می گریزد .
سپس سی سال به جلو می رویم . سه دوست قدیمی ـ جیمی ، شون و دیو ـ بزرگ شده و هر کدام زندگی خاص خود را دارند . جیمی که دارای سوء سابقه جزائی ست در حال حاضر یک فروشگاه عطاری را اداره می کند . او با همسر دومش آنابت و سه دخترش زندگی می کند . بزرگترین دختر آنها ، کیت ۱۹ سال دارد .
کیت عاشق پسری به اسم براندن است و این دو قصد دارند به اتفاق هم فرار کنند و این در حالی است که براندن مورد تأیید جیمی نیست . شون نیز در حال حاضر کارآگاه پلیس ایالت ماساچستز است . همسر شون حامله است اما روابط این دو بحرانی است . دیو ، دوست سوم نیز با سلست ازدواج کرده و دارای یک فرزند پسر هستند . کیت که در فروشگاه پدرش ، جیمی ، کار می کند قبل از اجرای نقشه فرار به قتل می رسد .
جنازه او در حالی که بشدت مضروب شده ، پیدا می شود . شون به اتفاق همکارش ، وایتی ، مأمور رسیدگی به این پرونده می شوند . به زودی مشخص می شود که دیو یکی از مظنونین اصلی است . او در شب حادثه با لباس خونین به خانه بازگشته و بهانه قابل قبولی برای غیبت خود ارائه نکرده است . از سوی دیگر جیمی ، پدر دختر مقتول ، تحقیقات خود را آغاز می کند تا پس از یافتن قاتل دخترش ، شخصا ً وی را به سزای اعمال خود برساند . او در هنگام خاکسپاری دخترش قسم می خورد که قبل از پلیس قاتل را پیدا خواهد کرد و از او انتقام خواهد گرفت .
رودخانه مرموز بررسی پیچیده و سخت دو پهلوی پیوند ها و دوستی های قدیمی ، مسئولیت های اخلاقی و بازی های تقدیر است . صحنه های احساسی پن به دنبال این جنایت ــ وقتی پی می برد کیتی ناپدید شده ، بدترین بلای ممکن را پیش بینی می کند و در حالی که جسد در مرحله شناسائی است ، سعی دارد از حلقه نیروهای پلیس بگذرد .
یا ضمن آن که شان و همکارش وایتی دارند از او تحقیق می کنند ، احساســاتش را فرو می خورد ــــ ... همگــی فرصت هـــای طـــلائـــی « بازیگرانه » ای بوده اند و شان پن عصبی و نا آرام با کنترلی غریب ،بهترین استفاده از این موقعیت ها را کرده است . پن آنقدر بر فیلم تسلط داشته که توانسته نقش فرو خورده در وجود جیمی را تبدیل به هسته اصلی داستان کند . انتخاب بازیگر ها بی عیب و نقص بوده است .
پن در نقش گنگستر اصلاح شده ای که غریضه های اصلی اش دوباره در وجودش زنده می شوند ، در بالاترین سطح بازیگری خود قرار دارد . رابینز با شکنندگی و حساسیت اش ، در نقش نا معمول شخصیتی درون گرا که هنوز از جراحتی قدیمی و غیر قابل التیام رنج می برد ، شگفت زده می کند . بیکن به سبک ایستوود ۳۰ سال پیش بازی اش را ارائه داده و فیشبورن نیز در نقش همکارش ، فرصتی بیش از آنچه می بینیم برای عرضه شخصیت یک بعدی اش در اختیار نداشته است دد یکی از نکات قابل توجه فیلم ادامه هنر نمائی ایستتود در ساختن موسیقی متن فیلم می باشد . موسیقی تأثیر گذار و دراماتیکی که بر بیننده تأثیر فراوانی می گذارد .
▪ کارگردان : کلینت ایستوود
▪ بازیگران : شان پن ( جیمی مارکام ) ؛ تیم رابینز ( دیو بویل ) کوین بیکن ( شون دیواین ) ؛ لارنس فیشبرن ( وایتی پاورز ) ؛ مارسیا گی هاردن ( سلست بویل ) ؛ لورا لینی ( آنا بت مارکام ) ؛
▪ محصول ۲۰۰۳ آمریکا ؛ مدت : ۱۳۷ دقیقه


همچنین مشاهده کنید