جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

امام خمینی (ره) و حج ابراهیمی


امام خمینی (ره) و حج ابراهیمی
حج از آن نظر كه یك امر عبادی سیاسی است، آثار سیاسی در این عبادت به خوبی ظاهر است، چنانكه آثار عبادی نیز در این سیاست به خوبی بارز است.
ذات اقدس اله كعبه و مراسم حج را هم مظهر جمال خود قرار داد، هم محور جلال خویش؛ یعنی در زیارت خانهٔ خدا هم آثار تهذیب و تزكیه مشهود است و هم نشانهٔ تبرّی از شرك و مشركان. تولّیِ عبادی حج، نشانهٔ جمال خداست و تبرّی سیاسی آن نمونهٔ جلال حق می‌باشد. همچنین روایاتی كه از معصومین (علیهم‌السلام) رسیده است، به این دو بخش «جمال» و «جلال» (تولّی و تبری) اشاره كرده است.
در بیان نورانی امیر بیان، حضرت علیّ بن ابی طالب (ع) آمده است كه: «زیارهُٔ بیتِ الله أمنٌ من عذابِ جهنّمَ» . همچنین حضرتش فرمود: ذات اقدس اله حج را محور تواضع و فروتنی بندگان خاصّ خود قرار داد: «جعله سبحانه علامهًٔ لتواضعهم لعظمته و إذعان-هم لعزّته و اختار مِن خلقه سُمّاعاً أجابوا إلیه دعوتَه و صَدّقوا كلمتَه و وقفوا مواقفَ أنبیائه و تشبّهوا بملائكته المُطیفینَ بعرشه ... و كَتَبَ علیكم وِفادته» فقال سبحانه: «و لله علی الناس حجُ البیت مَن استطاع ‌إلیه سبیلاً». یعنی ذات اقدس اله بار یافتن به حرم امن خود را نشانهٔ فروتنی بندگان خود قرارا داد، و از بین بندگان، انسان‌های شنوا و مطیع را انتخاب كرد كه به جای انبیا می‌ایستند و همانند فرشتگان دور عرش خدا طواف می‌كنند؛ همان طوری كه فرشتگان، حافّین حول عرش‌اند، زائران بیت الله نیز طایفان حول كعبه و بیت خدا هستند، و همان طوری كه انبیا منادیان حقّ‌اند و فرشتگان منادیان رحمت، زائران و مهمانان بیت‌الله نیز كاری كه انبیا و فرشتگان می‌كنند، در حج انجام می‌دهند.
دو روایت از حضرت نبی اكرم (ص) رسیده است كه فرمود: «ما من أیامٍ أزكی عندالله سبحانه و تعالی و لاأعظم أجراً من خیر فی عشر الأضحی». هیچ زمانی به عظمت دههٔ اول ذیحجه و ازكی از آن نمی‌باشد.
در حدیث دوم كه بالاتر از حدیث اول است، چنین آمده است: «ما من أیام العمل الصالح فیها أحب الی الله عزوجل من أیام العشر». كلمهٔ «احب» در اینجا پربارتر از «ازكی و اعظم» است.
سرّ اینكه عارف بزرگوار، مرحوم میرزا جواد آقای ملكی تبریزی (قدس‌سره) این حدیث را مهم‌تر از حدیث اول می‌داند این است كه؛ در حدیث دوم سخن از «محبت» است، نه «عظمت». در هر دو روایت از حضرت نبی اكرم (ص) پرسیدند كه حتی جهاد در راه خدا نیز به اندازهٔ اعمال دههٔ اول ذیحجه محبوب خدا نیست؟ فرمود: نه، حتی جهاد در راه خدا به اندازهٔ اعمال دههٔ اول نیست. لیكن برای اینكه مسئله را روشن نماید تا شنونده بین «جهاد» و «شهادت» فرق بگذارد، فرمود: جهاد یك عمل است، شهادت و ایثار مال، عملی دیگر. هر كه به جبهه رفت، فضیلت ایام عشر ذی‌الحجه را ندارد، مگر آن مجاهدی كه با نثار جان و ایثار مال برود و برنگردد، كه اوحساب دیگری دارد: «إلا رجل خرج بنفسه و ماله فلم یرجع بشیءٍ من ذلك».
وقتی حكومت اسلامی تأسیس شد، یعنی روزی كه امیر بیان، حضرت علی (ع) عهده‌دار حكومت شد، نامه‌ای برای قُثَم ابن عباس، نمایندهٔ رسمی خود در مكه نوشت: «یابن عباس! أقم للناس الحج و ذَكّرهُم بأیام الله» . ابن عباس! حج را اقامه و مردم را به «ایام الله» متذكر كن.
اقامهٔ حج قبل از حضرت امیرالمومنین (ع) در طی ربع قرن (تقریباً) وجود داشت، ولی حج جاهلی بود كه: «یطوفون حول الحجار التی لاتضر و لاتنفع». اما وقتی نظام اسلامی تأسیس شد، حضرت امیرالمؤمنین (ع) كه خود عهده‌دار اعلان سورهٔ برائت از مشركین است، به نمایندهٔ رسمی خود می‌گوید: حج را اقامه و مردم را به ایام الله متذكر كن.
در زمان حكومت حضرت علی (ع) حج «اقامه» شد، اما در زمان دیگر ائمهٔ معصومین (ع) اقامه نگردید. شاید سرّ اینكه در زیارت‌نامهٔ معصومین (ع) همواره تنها این جمله مطرح است كه: «اشهد انك قد اقمت الصلاهٔ و اتیت الزكاهٔ»، نه بیش از آن، این است كه در دست آنان قدرت و حكومت نبود، تا حج را «اقامه» كنند. «اقامهٔ حج»، غیر از «حج كردن» است.
حضرت امام مجتبی (روحی لتراب مضجعه الشریف الفداء) بیش از بیست بار پیاده به مكه رفت، ولی نگذاشتند او حج را اقامه كند، چه اینكه سایر ائمه معصومین (ع) پیاده یا سواره حج می‌كردند، ولی حج را اقامه نكردند، اما ابن عباس كه شاگرد حضرت علی بن ابیطالب (ع) است، به دستور آن حضرت، موفق شد كه حج را اقامه كند.
اكنون حج قبل از انقلاب اسلامی و بعد از آن را مقایسه كنید. مردم ایران سالهای متمادی به مكه مشرف می‌شدند، چنانكه: «یطوفون حول تلك الاحجار التی لاتضر و لاتنفع»، اما این فرزند برومند نبی اكرم، حضرت امام خمینی (صلوات الله و سلامه علیهما) حج را به عنوان گوشه‌ای از اسلام ناب شناخت، اصلِ اصیلِ «مِن تمام الحج لقاء الامام» را شناخت، مسئلهٔ تولی و تبری حج را شناخت و تبیین كرد و حج ابراهیمی را تشریح نمود. او حج منهای برائت را «حج جاهلی» دانست و حج همراه با برائت از شرك و مشركین را «حج ابراهیمی» معرفی نمود. گرچه در این راه، عده‌ای نثار و ایثار كردند و باانبیا و اولیا (ع) محشور شدند، اما او حج را اقامه كرد.
اگر این سخن برای ما به طور مستدل روشن شود، آنگاه در كنار حرم حضرت امام (قدس سره) ایستاده و خطاب به او عرض می‌كنیم: «السلام علیك ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و للائمهٔ الهداهٔ المهدیین علیهم آلاف التحیهٔ و الثناء، اشهد انك قد اقمت الحج». بهترین سلام و درود بر تو كه به مردم راه فریاد آموختی، به مردم یاد دادی كه «من تمام الحج لقاء الامام». ای جان فدای آن شناخت الهیت! گرچه با ارتحال خود همه را داغدار كرده‌ای، اما اندیشهٔ تو همچنان زنده است.
یكی از مواریث عظیم و یادگارهای جاودان حضرت امام راحل (قدس سره) اقامهٔ «حج ابراهیمی (ع)» و احیا مراسم «برائت از مشركین» است، لذا باید كاری را كه آن حضرت در این زمینه انجام داد نیز بازگو شود.
حضرت امام راحل (قدس سره) كاری را كه ابراهیم خلیل (ع) انجام داد، احیا كرده است. ما در چهرهٔ زیارت‌نامهٔ بسیاری از اولیای الهی می‌خوانیم كه: «اشهد انك قد اقمت الصلاهٔ و آتیت الزكاهٔ». یعنی من شهادت می‌دهم كه تو نماز و زكات را به پا داشته و زنده كردی.
حضرت امام امت (قدس سره) گذشته از اینكه این بخش‌های عبادی را اقامه كرد، «حج» را نیز اقامه كرد. «اقامهٔ حج» غیر از «حج كردن» است؛ چه اینكه اقامهٔ نماز غیر از نماز خواندن است. لذا می‌توان در حرم حضرت امام راحل (قدس سره) صریحاً گفت: «اشهد انك قد اقمت الحج». من شهادت می‌دهم كه تو حج را بپا داشتی و كاری را كه خلیل الرحمن (ع) انجام داد، تو زنده كردی. و گرنه پیش از این نیز هر ساله دور خانهٔ خدا طواف می‌كردند و كنار مقام ابراهیم نماز می‌خواندند و سعی صفا و مروه داشتند و همهٔ این مناسك بود. اما در مناسك حج دو كار مهم كه ابراهیم خلیل (ع) به فرمان ذات اقدس اله انجام داد، مورد غفلت بود:
۱) تطهیر مراسم حج و زیارت و سرزمین حجاز از لوث شرك (تبری از شرك و مشركین).
۲) تنزیه جامعهٔ اسلامی از نزاع و اختلاف (ایجاد وحدت).
در جریان حج، دو اعلان و دو فریاد مطرح است؛ اول اعلانی كه ابراهیم خلیل (ع) از طرف خدای سبحان داد: «و اذن فی الناس بالحج یأتوك رجالاًً و علی كل ضامر یأتین من كل فج عمیق» .
ذات اقدس اله به ابراهیم خلیل (ع) فرمود: تو بعد از ساختن كعبه به مطاف زائران و قبلهٔ مسلمین است، اعلان حج كن، آنگاه مردم خود می‌آیند؛ از طرف تو اعلان كردن و از طرف مردم لبیك گفتن. این اعلان، همان است كه هر كس مستطیع است، باید مكه برود: «ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا» . این عبارت از اعلان اول است.
اكنون كه با این اعلان مردم از نقاط دور و نزدیك دنیا به حرم أمن اله باریافته، به مكه رسیدند و وارد آن سرزمین شدند و «حج اكبر» تشكیل شد، فریاد و اعلان دوم مطرح است و آن «اعلان تبری» است. «و اذان من الله و رسوله یوم الحج الاكبر ان الله بریء من المشركین و رسوله» . یعنی وقتی كه همه جمع شدند و حج اكبر تشكیل شد، بگویید: خداوند و پیامبرش از مشركین و شرك و كارهای شرك‌آلود منزه و بیزار است. این عبارت از اعلان دوم است.
این اعلام و پیام دوم قبل از قیام حضرت امام راحل (قدس سره) فراموش شده بود؛ یعنی همه به مكه می‌رفتند و حج را انجام می‌دادند، اما «برائت از مشركین» در حج مطرح نبود. حضرت امام (قدس سره) این كار را زنده كرد. و این كار آسانی نیست؛ كه انسان هم با ابرقدرت شرق و هم با ابرقدرت غرب درافتد و به هر دو بگوید: «نه!» و از آنها اعلان تبری كند. حضرت امام امت (قدس سره) این كار را اقامه كرده و احیا نمود.
اكنون از میان صدها هزار نفر كه در حجاز و مكه مشغول طواف و زیارت بیت‌‌الله هستند، تنها زائران ایرانی به این آیهٔ كریمه عمل می‌كنند و این كار كوچكی نیست. طواف، سهل است، سعی بین صفا و مروه از هر كسی نیز ساخته است و همچنین نماز پشت سر مقام ابراهیم كار دشواری نیست. لیكن عمده، فریاد بیزاری از شرك و مشركین در جایی كه بیگانه نفوذ كرده است می‌باشد. البته چه آنها بخواهند و چه نخواهند، این فریاد به جهان منتقل می‌شود، كه این صدای حضرت امام راحل (قدس سره)، صدای انقلاب اسلامی و صدور آن است.
سخن تا از كنار كعبه بلند نشود، جهانی نخواهد شد؛ -چه اینكه اولین سخن وجود مبارك پیامبر گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیه و الثناء) از كنار كعبه بود و همچنین وقتی كه وجود مبارك ولی عصر (اروحنا فداه) ظهور می‌كند، پشت به دیوار كعبه داده و از همان جا جهانیان را دعوت می‌كند؛ چون تنها خانه‌ای ك مطاف و قبلهٔ جهانیان است، «كعبه» است. لذا حرف باید از آن جا به جهان برسد، نه از ایران، ولی انقلاب اسلامی صادر شده است و فریاد آن از كنار كعبه به گوش جهانیان می‌رسد. یك شخصیت عظیم باید این كار عظیم را انجام دهد. اكنون مهم‌ترین خبر در جهان، همین «بیزاری از شرك و مشركین» است.
ابراهیم خلیل (ع) این دو كار را انجام داد و تا مدتها مَنسی (فراموش شده) بود، تافرزند برومند او حضرت امام خمینی (قدس سره) در این عصر این كار متروك و منسی را احیاء كرد.
برای اینكه این صدا به جهان برسد و حج، حج اكبر باشد و همگان به این آیهٔ كریمه عمل كنند، همان طوری كه تطهیر حجاز از شرك لازم است، تنزیه جامعهٔ اسلامی از نزاع، اختلاف، كینه و حقد درونی نیز ضروری می‌باشد؛ یعنی جامعهٔ اسلامی باید متحد باشد.
خلیل خدا (ع) این كار را انجام داده است. حضرتش به ذات اقدس اله عرض كرد: خدیا! برای اینكه ما بتوانیم نماز را اقامه كرده و از شرّ بتها و بت‌پرستی در امان باشیم، دلهای گروهی از مردم را به سمت فرزندان من منعطف كن: «ربنا لیقیموا الصلوهٔ فاجعل افئدهٔ من الناس تهوی الیهم» . ابراهیم خلیل (ع) این كارها را با دعا از خداوند سبحان خواست تا امت اسلامی متحد و دارای یك هدف باشند و حرم امن الهی نیز از حضور شرك و مشركان منزه باشد.
پس كار اول، عبارت از تطهیر حرم از شرك و مشركان، و كار دوم، عبارت از تنزیه امت اسلامی از نزاع و اختلاف است و در عصر كنونی نیز، حضرت امام راحل هر دو كار را انجام داد:
۱) برگزاری مراسم «برائت از مشركین».
۲) دعوت به «وحدت» از همهٔ فرقه‌های اسلامی.ممكن است مذاهب گوناگون اختلاف نظرهایی داشته باشند، ولی این اختلاف نظرها در كتاب‌ها خلاصه و در تحقیقات و تبادل نظرها بازگو می‌شود، كه ضرری ندارد. اما در مقابل دشمن مشترك، باید یكجا و متحد از آن تبری كرد لذا هم فریاد «یا ایها المسلمون! اتحدوا! اتحدوا!» در حجاز مطرح است، هم پیام تبری از مشركین. این كارها باعث شده است كه انسان بتواند با اطمینان بگوید: حضرت امام راحل (قدس سره) از معدود علمای بزرگی است كه موفق به حفظ وراثت پیام آوران الهی و اقامهٔ حج ابراهیمی (ع) شد.
«اقامهٔ حج» نیز بدان معناست كه:
اولا: همه زائران بیت الله با یكدیگر در یك صف متحد باشند.
ثانیاً: حرم امن اله را از نفوذ بیگانگان و آلودگی شرك تطهیر كنند.
اكنون بنگرید روح این مرد الهی حضرت امام خمینی (قدس سره) تا كجا با قرآن كریم عجین بود. همهٔ ما «اناء اللیل و اطراف النهار» در خدمت قرآن كریم هستیم، و آن را می‌خوانیم، اما آن گونه كه باید، سخن قرآن كریم را نمی‌شنویم. هیچ كس به اندازهٔ حضرت امام راحل (قدس سره) خطر استكبار را درك نكرد. او كفر را محكوم می‌كرد، ولی می‌فرمود: اگر «كافر» از مرز كفرش نگذرد، می‌توان با او زندگی مسالمت‌آمیز داشت؛ چون كافر به خود ستم می‌كند، اما «مستكبر» را هرگز نمی‌توان تحمل كرد.
قرآن كریم در باب استكبارزدایی می‌فرماید: با سران كفر بجنگید: «و قاتلوا ائمه الكفر» ، اما نه چون آنها كافرند: «انهم لا ایمان لهم»، بلكه چون مستكبرند: «انهم لا ایمان لهم» . یعنی قدرت‌های استكباری تابع احترام قطعنامه‌‌ها، سوگندنامه‌ها، قراردادها و پیمان‌ها نیستند. استكبار جهانی برای قطعنامه هیچ حرمتی قایل نیست، و گرنه حق مسلم ایران اسلامی را ادا می‌كرد. آنها حاضر نیستند حق مسلم مردم محروم فلسطین، مردم مسلمان عراق و مانند آن را تأدیه كنند یا مسلمانان آوارهٔ بی‌پناه عراق را به رسمیت بشناسند؛ چون «لا ایمان لهم». آنها تنها قطعنامه‌ای را می‌پذیرند كه به سود آنهاست، اگر «شورای امنیت!» هست، فقط به سود آنهاست. اصولاً در خوی استكبار سخن از «لا أیمان» است، نه «لا إیمان»؛ زیرا با مردم بی ایمان می‌توان زندگی مسالمت‌آمیز داشت، چون عقیده آزاد است، گر چه آنها جهنمی می‌باشند، ولی با مردم بی‌ایمان نمی‌توان زندگی كرد؛ چرا كه به هیچ تعهدی پایبند نیستند.
اكنون استكبار به جایی حمله كرده است كه میلیون‌ها نفر در طی قرن‌های متمادی آن خاك را بوسیده و بوییده و بر آن سجده كرده‌اند. استكبار همهٔ آن درهایی را كه از بوسهٔ زائران حرم حسینی (صلوات الله وسلامه علیه) اَملَس و شفاف شده‌اند، به خاك افكنده است و هم‌اكنون زیر چكمه‌های بعثیان كافر است! آنها جایی را به گلوله بسته‌اند كه در طی ده قرن و اندی جای حضور و خضوع میلیونها عالم و عابد و زاهد بوده است! اینها در زمرهٔ «لا أیمان لهم» می‌باشند، نه در ذروهٔ «لا إیمان لهم».
شما دیده‌اید در همهٔ بیانها و پیام‍های حضرت امام راحل (قدس سره) سخن از حج ابراهیمی (ع)، تبری از مشركین و اعلان انزجار از استكبار جهانی است. شما روحانیون گرانقدر، مشاعل هدایت و نمایندگان مقام معظم رهبری در جوار حرم مطهر حضرت امام امت (قدس سره) تعهد كنید كه این پیام را برسانید، و گرنه طواف، طواف جاهلی است. خیلی خوشحال نباشید كه روحانی كاروان یا مدیر گروه هستید، خود را رایگان نفروشید و نگویید: خطر است. شما موظفید پیام اسلام، پیام حضرت امام (قدس سره) و مقام معظم رهبری را با زبانهای گوناگون به مسلمانان دنیا برسانید. مبادا فریب خورده و بگویید: مكه رفتم، حجرالاسود را بوسیدم؛ كه این حجر نیز به فرمودهٔ حضرت امام باقر (ع) همچون سایر احجار، «لاتضر و لاتنفع» است.
حضرت امام باقر (ع) این سخن را در عصری فرمود كه عباسیان به نام اسلام به مكه می‌رفتند، اما منهای برائت، اگر چه نماز خَلْفِ مقام، سعی بین صفا و مروه، وقوف در عرفات و مشعر و نَحْرْ و ذبح در منا بود، اما حضرت امام باقر (ع) همهٔ این مجموعه را ادامهٔ راه جاهلیت می‌شمارد. شما مشعل‌های هدایت بیش از صد هزار زائر هستید كه از سرزمین «طبتم و طابت الارض التی فیها دُفنتم» حركت می‌كنید، لذا عاقلانه و عارفانه این سفر پشت سر بگذارید وخود را ارزان و رایگان نفروشید كه دنبال سراب حركت كرده‌اید. .و همچنین به این فكر نباشید كه تسامح كنید؛ زیرا كافران نیز به همین علاقمند هستند: «وَدُّوا لو تدهن فیدهنون» .
در هر مكان كه هستید، به روح مطهر حضرت امام راحل (قدس سره) عرض ادب كرده، بگویید: «اشهد انك قد اقمت الحج»؛ زیرا اقامهٔ حج ابراهیمی مخصوص اوست. او ابتكارات فراوانی داشت كه یكی از آنها «اقامهٔ حج» بود، نه اصل «حج كردن». حضرت امام (قدس سره) اگر چه بعد از انقلاب به مكه مشرف نشد، اما حج را اقامه كرد؛ چه اینكه حضرت امام سجاد (ع) در آن سفر تاریخی به منا نرفت و گوسفندی را ذبح و یا شتری را نحر نكرد، ولی در مركز قدرت امویان در شام فرمود: ما گرچه به منا نرفتیم، ولی منا مال ماست و ما او را زنده كردیم و برگشتیم: «انا ابن مكه و منا» . همهٔ شهدا (چه شهدای مكه، چه شهدای غیر مكه) راهیان راه حضرت امام (قدس سره) و وارثان عرفات و مشعر و منا هستند. قربانی كردن گوسفند، كسی را وارث منا نمی‌كند، اما اهدا كردن فرزند، انسان را وارث سرزمین منا می‌كند.
اكنون هم بعد فقهی و عبادی حج و هم بعد سیاسی آن تا حدودی مشخص شد، و آنگاه كه بعد سیاسی حج تضمین و تأمین شد، خواهید دید كه بعد عبادی آن چقدر لذیذ است.
ذات اقدس اله به دو پیامبر معصوم، یعنی خلیل و ذبیح (ع) می‌گوید: خانه‌‍‌ام را پاك كنید؛ زیرا پاكان مهمانان من هستند: «ان طهرا بیتی للطائفین و العاكفین و الركع السجود» .
بكوشید در كنار قرآن از قرآن سهمی بگیرید، چون قرآن كریم كتابی است كه جز پاكان كسی با آن در مساس نیست: «لا یمسه الا المطهرون» ، زائران بیت طاهر، مطهراند، آنان با قرآن‌اند؛ چه اینكه فرمود: «و لیطفوا بالبیت العتیق» . یا فرمود: «ثم محلها الی البیت العتیق» . این خانه، عتیق و آزاد است، درس آزادگی می‌دهد، در طول تاریخ هیچ كسی بر این خانه مسلط نشد. طواف كنار بیت عتیق، فرمان عتیق و آزادی می‌دهد. كسی كه مكه برود، حاجی شود و آزاده نباشد، طواف او طواف جاهلی است: «طاف طواف الجاهلیهٔ».
شما در فرازهای گوناگون احادیث می‌بینید هر جا سخن از اسلام منهای رهبری است، آنجا سخن از جاهلیت است، چنانكه حضرت امام باقر (ع) وقتی حج منهای رهبری را می‌بیند، می‌فرماید: این كار عصر عباسیان در جاهلیت نیز بود. و اگر در روایات، سخن از «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیهٔ» است، باز سخن از اسلام منهای رهبری است.
نكتهٔ مهمی كه ذكر آن در پایان این گفتار لازم است آن است كه: آنچه انسان را در همهٔ ابعاد اسلام ناب، مخصوصاً در اقامهٔ حج (نه تنها اصل حج) موفق می‌‍‌كند، پرهیز از دو عامل مهم است: یكی خطر «تخلف از رهبری» و دیگری خطر «اختلاف با یكدیگر». این دو خطر نمی‌گذارد هیچ ملتی طعم اسلام ناب را بچشد. اگر مقام رهبری در امری پیشگام شد، باید بدون تخلف به دنبال او حركت كرد و اگر مسلمانان در داخله نظام اسلامی با یكدیگر بسر می‌برند، باید بكوشند با اتحاد و هماهنگی و بدون اختلاف زندگی كنند. بر همهٔ ما روشن است كه به جان یكدیگر افتادن، با بنان و بیان، حیثیت یكدیگر را بردن، كاری است كه از هر كسی بر می‌آید و بسیار بد است، لذا به ما گفته‌اند: اگر در داخلهٔ یك نظام بسر می‌برید با یكدیگر رفیق و شفیق باشد. اگر اختلاف نظر دارید، بكوشید كه «دشمِنی» را از بین ببرید، نه «دشمن» را. ولی در بُعد برون مرزی، یعنی وقتی با بیگانه‌ها در خون آشام باشید تا در شما طمع نكنند، اما با دوستان درون، «ولیّ حمیم» باشید. البته قرآن كریم فرمود: «دشمنی» را از بین بردن، كاری بسیار سخت است.
به زانو در آوردن استكبار جهانی و حزب بعث عفلقی در طی دفاع هشت سالهٔ مقدس، كار سختی نبود؛ چون دشمن كشی سخت نیست، اما از بین بردن دشمنی بسیار سخت است. در قرآن كریم به ما فرمود: اگر اختلافی با یكدیگر دارید، بكوشید اختلاف را با دوستی حل كنید: «و لاتستوی الحسنهٔ و لاالسیئهٔ، ادفع بالتی هی احسن، فاذا الذی بینك و بینه عداوهٔ كانه ولیّ حمیم» . و چون معلوم است كه خوبی و بدی یكسان نیست، بكوشید بدی را با خصلتی برتر و نیكوتر دفع نمایید، با حسنه، سیئه را برطرف كنید، تا آنكه دشمن، با عفو شما، دوست حمیم و رفیق گرم شما شود، آنگاه فرمود: به این مقام بلند نمی‌رسند مگر آنان كه خویشتن‌دار بوده و بهرهٔ عظیمی از فضیلت داشته باشند: «و ما یلقیها الا الذین صبروا و ما یلقیها الا ذو حظ عظیم» . از بین بردن دشمنی، شرح صدر داشتن، برای افكار دیگران حرمت قائل بودن، همه را برادر و برابر دانستن، با عفو و اغماض نسبت به دوستان بسر بردن، در داخلهٔ نظام اسلامی «رُحماء بینهم» بودن، دیگران را تحمل كردن، حرف‌های واسطه یا وسایط را ارج ننهادن، كاری است نه كوچك، اما امكان پذیر است.
حضرت آیت الله جوادیآملی
منبع : ماهنامه صفا


همچنین مشاهده کنید