سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

دعوت به اندیشه ای دوباره


دعوت به اندیشه ای دوباره
برخورد با اسلام و خدشه دار كردن تعالیم و نمادهای آن به یك جنون موسمی در اروپا تبدیل شده است. این واقعیتی است كه از آن گریزی نیست و نمی توان آن را نادیده گرفت. حدود هفته ای یا دو هفته ای نمی گذرد كه وسایل ارتباط جمعی اروپا پرده جدیدی از این سلسله برخوردها را حكایت می كنند. برخوردهایی كه در ابتدا گمان می كردیم به دلیل وقوع حوادث ۱۱سپتامبر منحصر به آمریكا خواهدبود، اما شاهد امتداد این موج تا اروپا بودیم، بویژه پس از انفجارهای مادرید و لندن دامنه آن گسترش یافت. موضوعی كه از منع حجاب در مدارس فرانسه شروع و تا تحریك برضد روبنده ها در انگلستان و تا جسارت به پیامبر اسلام (ص) در دانمارك كشیده شد.
از طرف دیگر سلطه سازمانها و گروههای صهیونیستی بر رسانه ها و مراكز تحقیقات ایالات متحده بیشتر از اروپاست. علاوه براین در اروپا حدود ۲۰ میلیون مسلمان زندگی می كنند حال آنكه مسلمانان آمریكا حدود هفت و نیم میلیون نفر جمعیت دارند و این یعنی فرصت ارتباط و پیوند بین مسلمانان و اروپا بیشتر از پیوند مسلمانان با ایالات متحده است، اما به مرور آشكار شد كه این قرعه فال از ایالات متحده به اروپا انتقال یافت تا جایی كه كشوری مانند انگلستان را هم ـ كه به تكثرگرایی فرهنگی شهرت داشت ـ دچار مسأله كرد.
طی سالهای اخیر قدرت تكثرگرایی فرهنگی در انگلستان كاهش یافت به نحوی كه نوعی بحران در بین جامعه انگلستان و اقلیت های اسلامی ـ كه برخی از آنها به دلیل هویت دینی شان تحت فشار هستند ـ به وجود آورد از همین رو انگلستان برای نخستین بار شاهد حوادثی بود از قبیل: برداشتن حجاب بعضی از زنان در خیابان و یا ممنوعیت تدریس بعضی از معلمان با حجاب و روبنده و یا حمله به تأسیساتی كه در اختیار مسلمانان بود (مثل كارگاه تولید لبنیات در شهر ویندسور در جنوب كشور) و ... نكته جالب اینكه در آخر سیاستمداران نیز وارد خط مقدم این معركه شدند. بخصوص پس از این كه جك استراو وزیر خارجه پیشین انگلستان گفت زنان مسلمان باید روبنده های خود را بردارند.از آن پس برگه «اسلام گرایی» در محافل سیاسی و رسانه ای این كشور جایگاه جنجال برانگیزی پیدا كرد و جایگزین «برگه نژادی» شد كه در گذشته بر سر آن جنجال های زیادی بود. حتی دراین باره تلاش هایی صورت گرفت كه این بحران تشدید شود و حساسیت برضد مسلمانان و بی اعتمادی نسبت به آنها افزایش یابد. برای نمونه هنوز صحت اطلاعات و شایعاتی كه چندهفته پیش پخش شد و از توطئه مسلمانان برای منفجركردن چندهواپیما در فضا می گفت معلوم نشده است ، تا آنجا كه حدس زده می شود كه این شایعات باید بمب های تبلیغاتی باشد كه در آن زمان برای تحقق اهداف دیگری مطرح شده است كمااینكه صحت اطلاعات یكی از روزنامه های چكسلواكی معلوم نشد و نوشت: تندروهای عرب اسلام گرا، برای ربودن دهها یهودی در پراگ، برنامه ریزی كرده بودند و قصد داشتند آنها را بازداشت كرده، به عنوان گروگان نزد خود نگهداشته ، سپس بكشند. از اینگونه خبرها در پایتخت های غربی زیاد به چشم می خورد و هدف اصلی آنها نشان دادن خطر حضور مسلمانان در اروپا و عمیق تر كردن شكاف بین اسلام و غرب در نتیجه بستن راه بر روی تمام تلاش هایی است كه قصد دارد بین دو جهان اسلام و كشورهای غربی پیوند و همزیستی ایجاد كند.
باید معترف بود كه این روند تاكنون موفقیت هایی را دست كم در سه زمینه داشته است، زیرا توانسته در روابط بین طرفین خللی ایجاد كند كه روز به روز بیشتر می شود. همچنین توانسته است بین اقلیت های مسلمان در اروپا و آمریكا تنش ایجاد كند. واقعیتی كه روز به روز گسترش می یابد و اگر این حالت به همین نحو ادامه داشته باشد دو مورد نگران كننده با خود دارد ؛ یكی اینكه شكاف یاد شده به خصومت و دشمنی و قطع روابط منجر شود كه در این صورت اقلیت های مسلمان مقیم غرب، نخستین قربانیان آن خواهند بود و دوم اینكه جهان عرب و جهان اسلام به این جنگ ساختگی مشغول شوند به گونه ای كه مردم تصور كنند تعارض آنها با غرب موضوع اصلی است و در نتیجه از موضوع خطرناك تری چون پروژه صهیونیستی با همه افق های توسعه طلبانه و استعماری اش غافل شوند.
اگر قرار باشد نسبت به موفقیت نسبی این روند در مورد اسلام و غرب حكم كنیم ، انصاف حكم می كند به رفتار برخی از مسلمانان كه نقش مهمی در خوراك رساندن به این روند داشته است؛ اشاره كنیم. درست است كه اسائه ادب نسبت به اسلام و مسلمانان در ایالات متحده و برخی از محافل اروپایی پیش از حوادث ۱۱ سپتامبر و یا انفجارهای مادرید و لندن هم سابقه داشته است، اما اعمالی كه برخی نحله های اسلامی در این كشورها مرتكب شدند پوشش مناسبی برای تداوم این حملات فراهم كرد و بهانه های نیرومندی را در اختیار معاندان قرار داد تا دایره این حمله را گسترش دهند ، همچنین انصاف حكم می كند اقرار كنیم در كنار تلاش هایی كه توطئه گران و متعصبان و افراد نادان در غرب صرف كردند تا شكاف بین اسلام و غرب را هر روز عمیق تر كنند، خردمندان و دوستدارانی نیز بودند كه كوشیدند تا امور را به حالت اصلی خود بازگردانند و برای جلوگیری از این توفان دشمنی ها، تردیدی به خود راه ندادند، اما مشكل دراین بود كه گروه نخست صدایی بلندتر و رساتر داشت. از همین رو ما در باره سخنرانی پاپ در آلمان كه به اسلام توهین كرد و چهره این دین را مخدوش نشان داد، خبرهای زیادی شنیدیم، اما دهها پاسخی نشنیدیم كه در روزنامه های اروپایی چاپ شد و با جواب دادن به ادعاهای پاپ موضع او را مورد انتقاد قرار دادند. برای مثال در جریان مقاله استاد فرانسوی فلسفه قرار گرفتیم كه در روزنامه «فیگارو» به اسلام حمله و آن را به خشونت متهم كرد، ولی در جریان سیل پاسخ هایی را كه برخی از روشنفكران فرانسوی در جواب او نوشتند قرار نگرفتیم.
با وجودی كه من در هر مناسبتی ـ و گاه بی مناسبت ـ یادآوری می كنم كه غرب همه جهان نیست پروژه اش نیز پایان تاریخ به حساب نمی آید وشرقی هم وجود داردكه باید با آن ارتباط برقرار كرد برای مثال (روسیه، چین، ژاپن و هند) و یا اینكه چشم اندازهای نزدیكتری هم در آفریقا و آمریكای لاتین وجود داردكه ما را به آن می خواند. باید زیر كلمه «متوازن» یك خط كشید كه معلوم شود نباید همه تخم مرغ ها را در سبد غرب گذاشت و باید به خوبی ویژگی های خاص بین دولتهای غربی و وجوامع آنها را شناخت. باید طرحهای سیاسی و فرهنگی هر جامعه ای را خوب مطالعه كرد تا حداقل دوستان و دشمنان را از هم بازشناخت و آنها را به حساب آورد. پس در برابر این حمله رو به تزاید چه باید كرد؟
این مطلب نشان می دهد كه در جهان سیاست دشمنان ابدی وجود ندارند و می توان سختی های گذشته را پشت سر نهاد، بویژه اگر در این باره یك نگرش استراتژیك آگاهانه باشد كه منافع و مقاصد فراتری را در نظر گیرد. از آنجا كه جهان عرب و مسلمان تأكید شدید دارد كه با غرب در ارتباط باشند باید نهایت تلاش خود را به كار ببندند كه این امور به خصومت و قطع شدن منجر نشود. از این رو باید این حمله تبلیغاتی بر ضد اسلام و مسلمانان را مورد مطالعه ژرف قرار داد تا پاسخگوی علل وعوامل شروع حمله باشد، حمله ای كه در حال حاضر از توهین به مسلمانان فراتر رفته و به توهین اعتقادات آنها رسیده است؟ و اینكه چه تریبون ها یا اماكنی در این حمله نقش داشته است و تا چه حد بوده است؟ چگونه می توان این شكاف را پر و پلهای ارتباطی با دیگران را حفظ كرد و دانست در غرب چه كسانی هستند كه باید با آنها تفاهم برقرار كرد تا در راه اعتدال و انصاف بتوان از آنها بهره برد. باید دریافت چه چاله ها یا حفره هایی هست كه در این حمله و به منظور عمیق تر كردن این شكاف و شعله ور كردن آتش دشمن از آنها استفاده می شود.
در همین حال ما به این واقعیت بدیهی وقوف یابیم كه باید از خود الگویی قابل احترام ارائه كنیم بدین معنا كه دعوت به اندیشیدنی درست كنیم كه در آن این نقایص و كاستی ها معلوم شده، ما را به اهداف والاتری هدایت كند و از انفعال و یا اعمال واكنشی دور نگهدارد و در همان حال یاری كند تا دیگران را بفهمیم.
نوشته : فهمی هویدی
ترجمه : محمدعلی عسگری منبع: الشرق الاوسط
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید