جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جهان اسلام ، تهدیدها و فرصت‌ها


جهان اسلام ، تهدیدها و فرصت‌ها
تاریخ معاصر جهان اسلام تاکنون با فراز و نشیب‌های فراوانی روبرو بوده است. اما باید توجه داشت که بخش عمده‌ای از این فراز و نشیب‌ها در ارتباط با مواجهه اسلام و غرب رخ داده است. این مواجهه، دارای دو بعد اساسی است: مواجهه نخست، به رویکرد اسلام به مدرنیسم و جهان‌بینی سکولار حاکم بر آن، و مواجهه دوم، به مقابله مسلمانان و کشورهای اسلامی به توطئه‌ها و سلطه‌گریهای غرب علیه جهان اسلام اختصاص داشته است. گرچه مواجهه مسلمانان با مدرنیسم با تردیدهایی همراه بوده است لیکن مسلمانان در غالب چالش‌های خود با قدرت‌های سلطه‌گر غربی از موفقیت‌های چشم‌گیری برخوردار شده‌اند. این موفقیت‌ها عمدتا به دلیل عمق باورهای دینی و پویایی اندیشه اسلامی است که تسلیم در برابر ظلم و زور را برنمی‌تابد. اما همه اینها باید با درک این واقعیت توام باشد که جهان اسلام از نقاط ضعف فراوانی نیز رنج می‌برد که عدم رسیدگی صحیح و به موقع به آن، مواجهه جهان اسلام با غرب را در دو بعد فوق با نگرانی‌هایی روبرو می‌سازد. این مقاله درصدد ارائه گزارشی از موقعیت کنونی جهان اسلام و تهدیدها و فرصت‌هایی موجود یا پیش روی آن است که نظر خوانندگان گرامی زمانه را به آن جلب می کنیم.
●ماهیت جهان اسلام
«جهان اسلام»، به مجموعه نقاط مشترك در عرصه اندیشه و فرهنگ منبعث از اسلام، و یا به اشخاص حقیقی و حقوقی، یعنی ملتها و دولتهای مسلمان، و گاه نیز به اماكن و امكانات متعلق به مسلمانان (شامل اماكن مقدس و یا غیرمقدس و نیز جغرافیا و حوزه نفوذ كه بخش عمده‌ای از هویت اسلامی را تشكیل می‌دهد) اطلاق می‌شود. ازاین‌رو باید گفت، منظور از جهان اسلام لزوما جغرافیای خاصی نیست، اما همچون همه ادیان الهی، جغرافیا در فرهنگ اسلامی نیز از نقشی هویت‌ساز و حائز اهمیت برخوردار است؛ به‌عنوان‌مثال مكه مكرمه و مدینه منوره یا بیت‌المقدس، برای مسلمانان سرزمینهای مقدس و محبوب محسوب می‌شوند و بخش مهمی از شعائر اسلامی صرفا در این مكانها قابلیت ظهور می‌یابند؛ لذا این اماكن در قلمرو جغرافیای جهان اسلام قرار می‌گیرند و از هویت اسلامی جداناپزیرند. علاوه‌براین مسلمانانی كه در قلب اروپا و امریكا و یا سایر نقاط جهان حضور دارند و نیز مجموعه امكانات مادی و معنوی متعلق و مربوط به آنان، جملگی در قلمرو جهان اسلام قرار می‌گیرند.
●ناهمگونی‌ها و مساله وحدت
باید قبول كرد كه جهان اسلام، به‌ویژه از جهت فكری، یكدست نیست و این ناهمگونی، صرفا از وجود فرق متعدد ناشی نمی‌شود بلكه عوامل متعدد دیگری نظیر محدودیتهای معرفتی، پیشینه تاریخی‌، زبان، نژاد، آداب و رسوم، جغرافیا و... نیز در این زمینه موثرند. حال، این سوال مطرح می‌شود كه آیا با وجود این ناهمگونی، ایجاد وحدت میسر است؟ آیا برای دستیابی به وحدت باید این تكثرات را از میان برد؟ تعریف ما از وحدت چیست؟ آیا در صورت اتخاذ یك دیدگاه پلورالیستی نیز وحدت اسلامی همچنان معنادار خواهد بود؟
●وحدت اسلامی
وحدت اسلامی، بر مبنای تعریف امام راحل ــ كه طبعا تعریف موردنظر جمهوری اسلامی است ــ نه مستلزم دست‌شستن فرق و مذاهب از عقایدشان، بلكه به معنی اتكای فرق اسلامی به مجموعه‌ای بسیار گسترده از نقاطی است كه همه مسلمانان به‌ویژه در اصول دین در آنها اشتراك نظر دارند و براساس این نقاط اشتراك است كه باید حركت هماهنگ و همدلانه مورد نیاز برای حفظ و توسعه اسلام در سراسر جهان و نیز اقدام برای حل مشكلات و معضلات پرشمار مسلمانان جهان را طراحی و اجرا نمود[ii] (بارزترین نمونه این مشكلات مساله فلسطین است كه هم‌اكنون ام‌المسائل جهان اسلام به‌شمار می‌رود.)
چنانكه گفته شد، وحدت به مفهوم كنارگذاشتن عقاید از سوی فرق یا مذاهب مختلف اسلامی نیست اما بی‌تردید بسیاری از مسائل که هم‌اكنون از سوی برخی گروهها و مذاهب اسلامی اظهار و حتی اشاعه می‌شوند، نمی‌توانند جزء عقاید اسلامی محسوب گردند و چه‌بسا با اصول خود آن مذاهب نیز منطبق نباشند؛ ضمن‌آنكه بسیاری از مسائل در ذیل فروعات دینی قرار می‌گیرند و در راستای رفع تنش میان مسلمانان و با رویکردی مصلحت‌اندیشانه می‌توان از آنها صرف‌نظر كرد. درواقع مسلمانان، برخی مواقع، اصول را فدای فروع می‌كنند؛ حال‌آنكه نمی‌دانند چه بهای سنگینی در قبال آن می‌پردازند.[iii]
پس به‌طور خلاصه باید گفت: منطق وحدت، مستلزم دو چیز است:
۱ــ اتكا به مشتركات انبوهی كه مسلمانان، با هر طرز تفكر و منشی، از آنها برخوردارند
۲ــ پافشاری‌نكردن بر آن دسته از موضوعات كم‌اهمیت ــ و یا در این برهه زمانی، لااقل فاقد اولویت ــ كه می‌توانند وحدت و همدلی میان مسلمانان را تضعیف كنند.
●وحدت یا پلورالیسم دینی؟
در سالهای اخیر، به‌ویژه از سوی غربگراها، پلورالیسم دینی به مثابه یك شعار عمدتا سیاسی مطرح شده است و برخی آن را تنها راه دستیابی به زندگی مسالمت‌آمیز در داخل جامعه مسلمانان و فائق‌آمدن بر اختلافات فرقه‌ای می‌دانند؛[iv] حال‌آنكه گذشته از پاره‌ای مطامع سیاسی نهفته در پشت پرده ترویج این دیدگاه از سوی غرب، باید گفت اولا راههای منتهی به زندگی مسالمت‌آمیز و توسعه مدارا، آن‌قدر محدود و معدود نیستند كه تن‌دادن به این نگرش را الزامی سازند؛ ثانیا نگاه پلورالیستی كه منكر حقانیت یك مسیر مشخص برای دستیابی به اهداف اسلامی است، به دلایلی خاص و بسیار مهم، در این زمینه كارساز نیست؛ چراكه: ۱ــ نگاه پلورالیسم دینی به دین، یك نگاه سكولار است؛ به‌عبارتی پلورالیسم از نتایج سكولاریسم است؛ زیرا اولا اگر برای دین به یك نقش اجتماعی و سیاسی فعال قائل باشیم، آنگاه امكان تحقق پلورالیسم كه تنها بر ایمان و تجربه دینی تاكید می‌ورزد، محل تردید خواهد بود و ثانیا تنها با اتخاذ یك نگاه درجه‌دوم به دین، می‌توان نوعی تسامح درباره متعلق ایمان را نیز نهادینه كرد ۲ــ اندیشه پلورالیسم در بستر تاریخی متفاوتی ظهور كرده و متناسب با مقتضیات تاریخی مسیحیت رشد نموده است و ازاین‌رو، انطباق آن با اسلام بسیار دشوار به‌نظر می‌رسد ۳ــ پلورالیسم دینی به تمایزات حق و باطل در مسیر زندگی دینی اعتقاد ندارد؛ به‌عبارتی مطابق این ایده، پیروان تمامی ادیان و مذاهب، علیرغم تفاوت در مسیرهایشان، همگی به نقطه حق می‌رسند و همه در نهایت برحق هستند؛ درحالی‌كه این طرز تفكر، با عقلانیت اسلامی در تضاد است.[v]
تحت‌تاثیر همین رویكرد، اخیرا طرز تفكر جدیدی تحت عنوان اسلام بلا مذاهب ــ عمدتا در میان مسلمانان متاثر از فرهنگ و اندیشه غرب ــ رواج پیدا كرده است كه باید آن را از پیامدهای بی‌توجهی به درگیریهای فرقه‌ای دانست.
●هویت اسلامی و مولفه‌های آن
مبحث «هویت»، در نوع خود بسیار پیچیده و دشوار است. هویت بر اساس طبیعت زندگی مدنی، عامل تمایز و شناسایی ملتها و امتها از یكدیگر است و به‌شكلی‌پایدار، با زندگی هركدام از این ملتها و امتها پیوند خورده است. حال باید دید عوامل اصلی هویت‌بخش كدام‌اند و مسلمانان با چه مشخصه‌هایی از پیروان سایر ادیان و یا از لامذهب‌ها تفكیك می‌شوند. البته این مشخصه‌ها ضرورتا باید عمومی یا به‌عبارتی در میان همه مسلمانان مشترك باشند؛ لذا عناصری مانند نژاد، زبان و آداب و رسوم محلی كه در مبحث هویت ملی بسیار حائز اهمیت هستند، در مقوله هویت اسلامی از اصالت برخوردار نیستند. براین‌اساس، باید گفت: عمدتا اندیشه و فرهنگ منبعث از قرآن و سنت و نیز نتایج تعهد به این دو منبع در رفتار مسلمانان و نیز علایق و پیامدهای طبیعی ملهم از تاریخ اسلام، هویت اسلامی را تشكیل می‌دهند. ازاین‌رو، برای شناخت هویت اسلامی، طبیعتا لازم است ابتدا درباره آموزه‌های اسلامی و تاریخ اسلام شناخت كافی پدید آید. بااین‌وجود، همانطوركه اشاره شد، طرز تفكر و رفتار فردی و اجتماعی مسلمانان كه در ظاهر و باطن فرد و جامعه اسلامی تاثیرگذار است، یك مسلمان را از سایر پیروان ادیان یا لامذهب‌ها متمایز می‌كند. برای مثال در جمعی كه پیروان ادیان مختلف حضور دارند، دو مسلمان می‌توانند یكدیگر را پیدا كنند؛ چنانكه تشخیص مسلمان‌بودن افراد این جمع برای پیروان سایر ادیان دیگر نیز دشوار نیست. اما باید توجه داشت آنگاه كه این تفاوتها به حداقل برسد و یا تمایز افراد مسلمان از سایر پیروان ادیان دشوار شود، قطعا باید گفت هویت اسلامی دچار آسیب شده است.[vi]
●گزارش از جهان اسلام
متاسفانه گزارشی كه در اینجا از جهان اسلام ارائه خواهد شد، كم‌وبیش غمناك است. درواقع گرچه نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، موقعیت جهان اسلام را تاحدقابل‌توجهی ارتقا داد، چنانكه طرح اساسی موضوع بیداری اسلامی در جهان اسلام را بی‌تردید باید ثمره انقلاب اسلامی دانست، بااین‌همه در قیاس با تحولات گسترده جهانی و اتفاقات ربع قرن اخیر، جهان اسلام را باید همچنان از جهات مختلف عقب‌مانده تلقی كرد:
۱ــ از جهت فكری و فرهنگی، جهان اسلام در چند دهه اخیر به‌طورگسترده از سوی اندیشه و فرهنگ غرب مورد تهاجم واقع شده و این تهاجم درحال‌حاضر به مدد تكنولوژی مدرن، ابعاد گسترده‌تری یافته است. سكولاریسم در این تهاجم نقشی كلیدی دارد. هم‌اكنون دشمنان سكولار اسلام تمامی فعالیتهای‌شان را معطوف كرده‌اند تا نقش اجتماعی و سیاسی اسلام متمركز را خنثی كنند. این در حالی است كه بسیاری از نخبگان جهان اسلام، مرعوب غرب هستند و یا از توان نوآوری و رقابت با اندیشه و فرهنگ مهاجم بی‌بهره‌اند.[vii] بسیاری از دولتهای كشورهای مسلمان نیز علاوه بر قرارگرفتن تحت توصیف مذكور، از نالایقی و آلودگی به فساد رنج می‌برند. ازسوی‌دیگر تفكرات متحجرانه و افراطی ــ مانند سلفی‌گری ــ با سوء‌استفاده از ضعف دستگاه فرهنگی برخی كشورهای اسلامی پیشرو و نیز با سوءاستفاده از ضعف معرفتی بخشی از مسلمانان، هم‌اینك به عامل سرافكندگی و انفعال جهان اسلام تبدیل شده‌اند.
البته استمرار بسیاری از تنشهای فرقه‌ای و مذهبی به‌ویژه در منطقه شبه‌قاره را كه جرقه‌ آن‌ها معمولا توسط دشمنان زده می‌شود و از سوی عناصر جاهل دنبال می‌گردد، نیز باید بر این مسائل افزود.
۲ــ از جهت اقتصادی، جهان اسلام مدتها است كه با فقر دست و پنجه نرم می‌كند. در سده‌‌های اخیر كشورهای اسلامی آشكارا به میدان تاخت و تاز كمپانیهای غربی تبدیل شدند. آنها چاههای مملو از نفت خاورمیانه را غارت كردند و اجازه ندادند این منابع در مسیر رشد اقتصاد جهان اسلام قرار گیرند. علاوه‌براین، بخش عمده‌ای از جهان اسلام، برای نظام سرمایه‌داری غرب، صرفا یك طعمه و یك بازار لوكس به حساب می‌آید. این مسائل باعث شده است جهان اسلام صرفا ته‌مانده‌ای از تكنولوژی مدرن را در اختیار داشته باشد و در حد مصرف‌كننده صرف محصولات غرب، تنزل پیدا كند. امروزه حتی در فقیرترین كشورهای اسلامی می‌توان بازارهای مدرن زنجیره‌ای یا برجهای سربه‌فلك‌كشیده را مشاهده كرد اما در پشت پرده این ظاهر آراسته، واقعیتی دیگر نهفته است. فروشگاههای مملو از اجناس لوكس، صرفا جیبهای مسلمانان را هدف گرفته‌اند و برجهای سربه‌فلك‌كشیده صرفا برای استقرار شركتهای غربی و نشان‌دادن عظمت غربگرایی این كشورها ساخته می‌شوند. در ورای این ظاهر آراسته، فقر و فاصله طبقاتی در لایه زیرین اكثر جوامع اسلامی وجود دارد و ازاین‌رو باید گفت در حوزه اقتصادی، اغلب كشورهای اسلامی عملا تماشاگرند نه بازیگر؛ به‌عبارت‌دیگر این كشورها تنها زمین‌ خود را برای بازی غربی‌ها مهیا كرده‌اند؛ چراكه اساسا در سطح بازیگر نیستند تا بتوانند بازی كنند.
۳ــ از جهت سیاسی، جهان اسلام جنگ‌زده است. فلسطین از مصائب كهنه جهان اسلام است كه به‌خاطر فساد حاكم بر دولتهای كشورهای مسلمان و باج‌دادنهای مداوم این دولتها به اسرائیل، همچنان لاینحل مانده و ظاهرا فقط باید به جنبشهای مردمی امید داشت؛ ضمن‌آنكه با وجود موفقیت شكوهمند حماس در انتخابات شوراها و نیز مجلس كه به در اختیار گرفتن دولت فلسطینی نیز منجر شد، نه‌تنها هنوز از رنج این ملت كاسته نشده بلكه مرحله تازه‌ای از دشمنی و شقاوت علیه ملت فلسطین و حتی بالتبع آن شیعیان لبنان آغاز گردیده است.
در كنار فلسطین، در چند دهه اخیر باید از لبنان، بوسنی، آلبانی، كشمیر، چچن، افغانستان و عراق یاد كرد كه هر یك ــ به‌ویژه عراق در وضعیت فعلی ــ زخمی بر پیكر جهان اسلام به‌شمار می‌روند.
پروژه یازدهم سپتامبر كه تاكنون حمله به افغانستان و عراق را در پی داشته است، پروژه بزرگ و ادامه‌داری است كه همه جهان را در سطحی عمیق وارد بازی جدیدی كرده است. كشتار مسلمانان به نام مبارزه با تروریسم و ترور شخصیت آنها به‌ویژه در اروپا و امریكا با هدف منزوی‌كردن مسلمانان و نیز تهدید ایران به بهانه دستیابی به تكنولوژی هسته‌ای، معضلاتی هستند كه به‌گونه‌ای هماهنگ و برنامه‌ریزی‌شده از جانب دشمنان اسلام به اجرا درآمده‌اند. همچنین بمب‌گذاریهای زنجیره‌ای و مستمسك قراردادن آن برای حمله به مسلمانان، مشكلات درونی دامنگیر بسیاری از كشورهای مسلمان (مانند سودان)، طرح مساله جزایر سه‌گانه ایران در خلیج‌فارس از سوی اعراب، اختلال در روابط سوریه و لبنان و بسیاری مسائل ریز و درشت دیگر، از جمله مواردی هستند كه هم‌اینك در چارچوب این پروژه مسلمانان را به خود مشغول نموده‌اند و نقش غرب، امریكا و صهیونیسم در همگی آنها كاملا آشكار و غیرقابل انكار است.●اتهام باورنكردنی!
حمایت از تروریسم، به‌عنوان یك اتهام بزرگ از سوی غرب به مسلمانان وارد می‌شود، حال‌آنكه صرف‌نظر از مخالفت روشن اسلام با هرگونه اقدام تروریستی، بی‌تردید بسیاری از وقایع مزبور از سوی غرب هدایت می‌شوند؛ كماآنكه حتی بسیاری از كارشناسان و صاحب‌نظران غرب نیز معترفند كه واقعه یازدهم سپتامبر اساسا توسط امثال بن‌لادن و گروه القاعده، قابل طراحی یا اجرا نبوده است؛ گذشته‌‌ازآنكه این گروه اصلا مولود سازمان جاسوسی امریكا است،[viii] این قبیل كارهای تروریستی پیچیده، آن‌هم در قلب امریكا كه با مدرن‌ترین امكانات امنیتی حفاظت می‌شود، و یا بمب‌گذاری در انگلیس و... اغلب در حد و اندازه‌ای نیستند كه به‌راحتی بتوان آنها را به گروهی نظیر القاعده ارتباط داد؛ ضمن‌آنكه چنین سازمانی از لحاظ ماهوی محل شك و تردید است و هنوز اساسا اطلاعات قطعی درخصوص، كیفیت و كمیت این گروه وجود ندارد؛ علاوه‌براین باید توجه داشت كه هر نوع حركت تروریستی با اصول اسلامی تطابق ندارد بلكه مسلمانان فقط مجاز هستند برای دفاع از خود و در برابر خشونت دشمن دست به اسلحه ببرند. بااین‌همه غرب دستگاههای تبلیغی جهان را در اختیار دارد و مسائل را برای مردم دنیا وارونه جلوه می‌دهد؛ چنانكه مسلمانان كه خود قربانی تروریسم سازمان‌یافته غرب هستند، در پیشگاه افكار عمومی در جایگاه متهم ردیف اول قرار گرفته‌اند. ازسوی‌دیگر باید توجه داشت كه اجیرنمودن یك عده مسلمان‌نما از سوی غرب برای مشاركت‌دادن آنها در حركات تروریستی جهت مستندساختن ادعاها، كار دشواری نیست اما پرواضح است كه حتی با وجود این احتمال، باز هم غرب نمی‌تواند اتهامی را كه به تفكر اسلامی و مجموعه مسلمانان می‌زند، اثبات كند.
●توهین به مقدسات اسلامی
توهین به مقدسات دینی، آخرین راهی است كه از سر عجز توسط شبكه صهیونیسم به غربی‌ها تحمیل می‌شود؛ چنانكه نظیر آن را در ماجرای سلمان رشدی و در سایر موارد، به‌ویژه در اقدام موهن اخیر مطبوعات غربی مشاهده نموده‌ایم. این رویه كه البته هربار با عكس‌العمل گسترده مسلمانان در اقصی‌نقاط جهان عملا به ضرر بانیان آن تمام شده، ادامه‌دار است و می‌تواند در آینده پرده‌های دیگری نیز داشته باشد.
●جهان اسلام و تهدیدهای پیش رو
تهدیدات متوجه جهان اسلام درحال‌حاضر را می‌توان چنین برشمرد:
۱ــ طرح خاورمیانه‌ای امریكا: این طرح، از عراق شروع شده و علیرغم زمین‌گیركردن امریكا در باتلاق، ادامه آن در دیگر نقاط مانند سوریه، لبنان و ایران، منتفی نیست؛ ضمن‌آنكه نفس حضور گسترده و نظامی امریكا در منطقه كه علاوه بر نفت و سایر عناصر اقتصادی، تثبیت موقعیت امنیتی اسرائیل و ممانعت از گسترش اسلام سیاسی را نیز مدنظر دارد، به‌خودی‌خود یك تهدید عمده و اساسی به‌شمار می‌رود.
۲ــ تلاش رسانه‌ای غرب برای ارائه چهره‌ای موهن از اسلام و مسلمانان ــ كه به‌ویژه پس از واقعه یازدهم سپتامبر و متهم‌شدن گروههای اسلامی به دست‌داشتن در آن، ابعاد بسیار وسیع‌تری یافته است ــ ممكن است خطراتی را متوجه مسلمانان سازد كه به‌راحتی قابل جبران نباشند.
۳ــ پدیده جهانی‌شدن كه درحال‌حاضر از نظر فرهنگی در حال رواج گسترده فرهنگ و تفكر غربی و كمرنگ و خنثی‌كردن فرهنگ و اندیشه اسلامی به‌ویژه در میان نسل جوان است و به لحاظ اقتصادی و سیاسی، تضعیف استقلال و حاكمیت كشورهای اسلامی را دنبال می‌كند، در نوع خود یك تهدید اساسی به‌شمار می‌رود. باید توجه داشت كه پدیده جهانی‌شدن دارای دو بعد اصلی پروسه‌ای و پروژه‌ای است و نمی‌توان بدون تفكیك این پدیده به دو بعد مزبور، قضاوت واقع‌بینانه‌ای درباره آن داشت.[ix]
۴ــ رشد گروههای متحجر و افراطی در جهان اسلام حیثیت و امنیت جهان اسلام را به خطر انداخته است. درواقع گرچه بخشی از امت اسلام در اثر انقلاب اسلامی، بیدار شده‌اند و برای قیام علیه وضعیت نامطلوبی كه بر اثر سلطه‌گری‌های ظالمانه غرب در جهان ایجاد گردیده‌اند، آماده هستند، اما تاكنون برای مدیریت این ظرفیت، هیچگونه راهكار صحیحی ارائه نگردیده است و لذا بسیاری از این افراد جذب گروههای افراطی شده‌اند و این فرایند همچنان تداوم دارد. در حقیقت، باید گفت: بخشی از حركت ما در ایران، از یك دهه قبل تقریبا درون‌گرا شده و نتوانسته است بسیاری از مسلمانان عدالتخواه و پرانگیزه را به همراهی با خود امیدوار سازد. طبعا در چنین شرایطی، بهترین عرصه برای خودنمایی گروههای افراطی، كه عملكرد آنها جز به زیان اسلام و مسلمانان نیست، آماده می‌شود.
●جهان اسلام و ظرفیتهای موجود
با اطمینان می‌توان گفت ظرفیتهای موجود در جهان اسلام، برای تحول و خروج از انفعال فراوان و كافی هستند:
۱ــ در حوزه فكری و فرهنگی، خزائن بسیار عمیق و پویایی در حوزه جهان اسلام وجود دارند كه توجه روشمند به آنها ــ همراه با افزایش اعتمادبه‌نفس ــ می‌تواند علاوه بر ایجاد قدرت رقابت با فرهنگ و اندیشه مهاجم، زمینه‌ساز تحول قرار گیرد. باید متوجه باشیم كه دین اسلام با مسیحیت موجود تفاوت بسیار دارد و لذا مسلمانان نباید سرنوشت خودشان را با مسیحیان قیاس كنند. پروتستانیسم اسلامی، صرفا یك شعار پارادوكسیكال است؛ چراكه قرون وسطای اسلامی كجا است تا بخواهیم رنسانسی برای آن پیدا كنیم؟ بدون‌تردید اگر مسلمانان درگیر برخی تنگ‌نظریها، اختلافات درونی و حاكمان فاسد نشده بودند، هم‌اكنون در حوزه علم و تكنولوژی پیشتاز بودند و علم و تكنولوژی نیز این‌گونه تحت‌تاثیر جهان‌بینی غربی در راستای اهداف غیرانسانی به كار نمی‌رفت، بلكه متاثر از جهان‌بینی الهی، خدمت به بشریت و اصول و ارزشهای دینی و انسانی را در فرایند خود پی می‌گرفت.
بی‌تردید دارایی اصلی مسلمانان، فكر و فرهنگ عمیق و پویای اسلامی است و البته آن‌طوركه شایسته است، از آن استفاده نمی‌شود. همانطوركه اشاره شد، در نگاهی به تاریخ تمدن اسلامی، آشكار می‌گردد كه اوج شكوفایی این تمدن، زمانی بود كه فرهنگ و اندیشه اسلامی، اسیر تنگ‌نظریها و بدفهمی‌های مسلمانان نشده بود و درعین‌حال حاكمانی فهیم و دوراندیش مدیریت جامعه را بر عهده داشتند (منظور از حاكمان، لزوما سلاطین و خلفا نیستند، بلكه به‌ویژه وزیران بزرگ تاریخ اسلام مطمح‌‌نظر هستند كه بیش‌ازهمه در تكوین تمدن شكوهمند اسلامی تاثیرگذار بودند). اسلام یك دین محققانه است و ایمان بدون تحقیق، در این دین ارجی ندارد. برخلاف مسیحیت، اسلام نه‌تنها از پیشرفتهای علمی هراسی ندارد بلكه انسان را به تلاش در این مسیر تشویق می‌كند. ازاین‌رو بی‌تردید در مقایسه با تمام دارائیها یا قدرتهای مادی، باید اندیشه و فكر اسلامی را در سطحی بسیار فراتر نشاند و آن را پرارزشترین دارایی مسلمانان برشمرد.
۲ــ در زمینه اقتصادی نیز باید گفت: جهان اسلام علیرغم غارتهای فراوان، همچنان بالقوه ثروتمند به‌شمار می‌رود؛ چنانكه برخورداری از جمعیت و نیروی انسانی جوان، موقعیتهای جغرافیایی متنوع و استراتژیك، و نیز قرارگرفتن بخش عمده منابع طبیعی (مانند نفت، گاز و...) در قلمرو جغرافیایی اسلام، تنها گوشه‌ای از این ظرفیت به‌حساب می‌آیند.
۳ــ از جهت سیاسی، رشد سیاسی فزاینده جوامع مسلمان، وجود بستر مساعد برای شكل‌گیری و توسعه جنبشهای فراگیر اسلامی، جمعیت روبه‌رشد مسلمانان در اروپا و امریكا و نیز برخی مزیتهای اقتصادی كه درحال‌حاضر با توان سیاسی گره خورده‌اند، از جمله مصادیق مهم در عرصه توانایی سیاسی جهان اسلام به شمار می‌آیند.
●غرب و جهان اسلام
غرب از دیدگاه جهان اسلام یكسره سیاه نیست. درواقع باید گفت، نگاه سیاه و سفید درباره پدیده‌ها، نه‌تنها درباره غرب، بلكه در تمامی زمینه‌ها مورد تائید اسلام نیست. به‌هرحال غرب در چند سده اخیر و درحال‌حاضر كانون مزج و رشد علم و تكنولوژی بوده و ازاین‌جهت طبعا برای مسلمانان قابل بهره‌برداری است؛ ضمن‌آنكه تمامی غربیها را نمی‌توان یكسان مورد قضاوت قرار داد؛ كماآنكه هم‌اكنون در بخشهایی از اروپا و امریكا، اخلاق و معنویت جایگاه ارزنده‌ای دارد و كمالات انسانی فارغ از نگاه سكولار به جهان، مورد توجه قرار می‌گیرد. در حقیقت مساله اصلی جهان اسلام با غرب را در چهار مورد می‌توان خلاصه كرد:
۱ــ خوی استكباری و استعماری منبعث از جهان‌بینی سكولار در دولتهای غربی نهادینه شده و این مساله، امكان تعامل حقیقی میان مسلمانان و غرب را بسیار دشوار نموده است. ازاین‌رو گفت‌وگو با غربیها تاكنون سرانجام خوبی نداشته است؛ چراكه آنها به‌‌نوعی از مسلمانان انتظار دارند كه فقط شنونده باشند،
۲ــ مسیر نظام لیبرال ــ سرمایه‌داری غرب، با مسیر نظام اسلامی ماهیتا متفاوت و جدا است و هیچ قرابتی میان مبانی فكری این دو حوزه وجود ندارد،
۳ــ پیشینه تاریخی مسلمانان و غرب، چه در گذشته (به‌ویژه تحت‌تاثیر جنگهای صلیبی)[x] و چه در دوران معاصر (به‌ویژه تحت‌تاثیر استعمار و اخیرا صهیونیسم)، متاسفانه سیاه است؛ چنانكه در ارتباطات فی‌مابین نمی‌توان به‌راحتی از یاد و خاطره این پیشینه و تداوم تاثیرات آن صرف‌نظر كرد،
۴ــ درحال‌حاضر غرب به اقتضای ماهیت سیستم اقتصادی خود، با سوء‌استفاده از تكنولوژی مدرن آشكارا فساد و فحشا را به اقصی نقاط جهان و از جمله به كشورهای اسلامی صادر می‌كند و این موضوع شدیدا مسلمانان را رنج می‌دهد؛ چنانكه بخش عمده‌ای از معضلات دامنگیر كشورهای اسلامی در زمینه‌های جرم و جنایت، مواد مخدر، مشروبات الكلی، فساد جنسی و بی‌بندوباری، محصول این تهاجم فرهنگی غرب شناخته می‌شود.
با این وضعیت، طبیعی است ارتباط جهان اسلام با غرب، بسیار شكننده و بی‌ثبات خواهد بود.
●خواب سیاسی
سوال: در شرایطی كه نهضت بیداری اسلامی رخ داده است، چرا مسلمانان همچنان سلطه حكومتهای مستبد و غیراسلامی را تحمل می‌كنند؟ پاسخ: بیداری اسلامی هنوز به‌طوركامل محقق نشده و این مساله، از موقعیت خواص در برخی جوامع اسلامی نشات می‌گیرد؛ ضمن‌آنكه باید توجه داشت ایجاد تحول در ساختار قدرت، پدیده‌ای نیست كه به‌سادگی و یك‌شبه قابل انجام باشد؛ كماآنكه در ایران با وجود رهبری بی‌نظیر امام، وجود عقاید اصلاحگرانه شیعی و نیز تجارب تاریخی متعدد (مشروطه و...)، حدودا بیست سال توام با رنج و مصیبت طول كشید تا حكومت فاسد پهلوی ساقط شد؛ ضمن‌اینكه اساسا توصیه نسخه ایرانی برای تمامی كشورهای اسلامی، صحیح نیست؛ چراكه در برخی كشورهای اسلامی، هم‌اكنون ساختار سیاسی موجود، به‌گونه‌ای است كه افراد صالح قادرند به دولت راه یابند؛ یعنی مسلمانان این كشورها می‌توانند در صورت تمایل اداره كشورشان را به دست عناصر متدین و دلسوز بسپارند، اما این انگیزش، نیازمند كیاست و برنامه‌ریزی گروهی است. باید توجه داشت كه ایجاد هر نوع تحول در كشورهای اسلامی مشروط به برخورداری مسلمانان از قدرت فكری و مدیریتی است.●الگوی مردم‌سالاری دینی
دموكراسی، در كل خاستگاه یا جهان‌بینی غیردینی دارد و به تبع خود، سكولاریسم و لیبرالیسم را نیز به‌همراه می‌آورد. درواقع از این ‌رو است كه در كشورهای اروپایی و یا در تركیه (كه علیرغم برخورداری از اكثریت مسلمان، آرزوی اروپایی‌شدن را در سر می‌پروراند) به خاطر احتمال در مخاطره قرارگرفتن سكولاریسم، در برابر آزادی حجاب با رفتاری كه دون شأن یك نظام سیاسی جاافتاده است، مقاومت می‌شود. بااین‌همه، باید گفت در شرایط فعلی حتی همین دموكراسی ناقص نیز چنانچه در برخی كشورهای مسلمان گرفتار دیكتاتوری تحقق یابد و عناصر دلسوز اجازه یابند در عرصه اجتماعی به فعالیت بپردازند، در حد خود مناسب خواهد بود. اما مدل مترقی معرفی‌شده از سوی انقلاب اسلامی، یعنی مردم‌سالاری دینی، درحال‌حاضر بهترین الگو برای انطباق یك دولت با جهان‌بینی اسلامی است.
●خروج از بحران
برای خروج جهان اسلام از بحران موجود، تنها به چند راه‌حل كلیدی اشاره می‌شود:
۱ــ جهان اسلام نیازمند توسعه وحدت و همدلی است و این وحدت نباید فقط یك امر سیاسی و بین‌دولی ملاحظه شود، بلكه با توجه به شرایط اسفبار حاكم بر اغلب دولتهای كشورهای مسلمان، باید با كمك پایگاههای سنتی و NGOها، وحدت و همدلی در میان ملتهای اسلامی گسترش یابد و از ترویج هر نوع فكر و رفتار تنش‌زا و اختلاف‌آفرین جلوگیری شود. البته تلاشهای جمهوری اسلامی در این مسیر تا حد بسیار زیادی موفقیت‌آمیز بوده‌اند اما در شرایط فعلی احساس می‌شود این تلاشها تاحدودی كاهش یافته ‌است.
۲ــ معارف اسلامی باید متناسب با مقتضیات و نیازهای روز احیا و ساماندهی شوند و این امر، بدون شكل‌گیری یك حركت همدلانه در میان علمای جهان اسلام امكان‌پذیر نخواهد بود. البته در داخل ایران متاسفانه هنوز ظرفیت لازم برای این همكاری بین‌مذهبی وجود ندارد و لذا احتمالا باید رهبری این حركت، به خارج از ایران منتقل شود. البته برای ثمربخش‌كردن چنین حركتی، وجود یك متدولوژی پیشرفته و جامع اجتناب‌ناپذیر است. این اقدام، مسلما به تضعیف موقعیت گروههای متحجر و افراطی در جهان اسلام خواهد انجامید.
۳ــ باید زمینه لازم برای شكل‌گیری یك جنبش فراگیر و هماهنگ علمی میان دانشمندان جهان اسلام ایجاد گردد؛ چراكه جهان اسلام برای به‌دست‌گیری ابتكار عمل و بازیگری در صحنه جهانی، همچون گذشته به تقویت علمی نیاز دارد. با توجه به تاكید فوق‌العاده دین اسلام بر گسترش علم و نیز وجود استعدادهای درخشان در جوامع مسلمان، ضروری است هرچه‌سریعتر امكانات جهان اسلام برای یك جهش علمی سازماندهی و مدیریت شود؛ به‌ویژه با توجه به این مساله كه امروزه علم مستقیما قدرت‌زا شده است، توجه به این مهم باید بسیار جدی تلقی شود.
۴ــ بیداری اسلامی، باید گسترش یابد. هرقدر بیداری بیشتر باشد، قدرت مسلمانان برای مواجهه با تهدیدها بیشتر خواهد شد. گسترش بیداری اسلامی، مستلزم یك فعالیت مبتكرانه رسانه‌ای است كه متاسفانه جهان اسلام تاكنون فاقد آن بوده است. مسلمانان باید به مدد تكنولوژی مدرن (شبكه‌های ماهواره‌ای، اینترنت و...) و نیز رونق‌بخشیدن به ترجمه و افزایش تماسهای حضوری، به‌ویژه در سطح خواص و اندیشمندان، ابعاد این بیداری اسلامی را گسترش دهند. متاسفانه در این زمینه نیز تلاشهای جمهوری اسلامی تاحدزیادی كاهش یافته و از جذابیت، نوآوری و نیز گستره سابق برخوردار نیست.
۵ــ ظرفیتهای اقتصادی و سیاسی جهان اسلام، باید با هدف رفع تهدیدها مدیریت شوند. همانطوركه پیش از این نیز گفته شد، جهان اسلام از ظرفیتهای كم‌نظیری برخوردار است اما از آنها به‌صورت‌هماهنگ جهت مواجهه با دشمن یا رقیب استفاده نمی‌شود؛ درحالی‌كه مسلمانان تنها با مدیریت مناسب قدرت نفتی یا موقعیت جغرافیایی استراتژیكشان می‌توانند از انفعال خارج شوند؛ اما متاسفانه دولتهای فاسد و مرعوب، حاضر به چنین اقداماتی نیستند. البته اگر ملتها بخواهند، دولتها مجبور به اطاعت از اراده ملی مردم مسلمان خواهند بود و لذا گسترش بیداری اسلامی در این عرصه نیز راهگشا است.
مساله مهم در این زمینه، رهبری جهان اسلام است. طی‌كردن تمام این راهها، محتاج رهبری است. سازمان كنفرانس اسلامی كه می‌تواند به‌عنوان مهمترین مرجع در این زمینه عمل كند، متاسفانه اسیر دولتها است و هم‌اكنون به سازمانی تبدیل شده است كه حتی از جایگاه اولیه خود ساقط شده و بود و نبود آن چندان تفاوتی ندارد و مجامع دیگری هم كه می‌توانند موثر باشند، متاسفانه فراگیری لازم را در میان كشورهای مسلمان ندارند. ازاین‌رو به‌نظر می‌رسد جهان اسلام در كنار بازسازی سازمان كنفرانس اسلامی، بیش‌ازهرچیز به یك رهبر معنوی بزرگ مانند امام‌خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نیازمند است كه بتواند با نفوذ در قلبهای آحاد مسلمانان، جهان اسلام را با قدرت معنوی و با اتكا به پشتوانه مردمی، به سمت اهداف اصلی پیش ببرد.
به‌لحاظ سازمانی، علاوه بر یك سازمان بین‌المللی كه دولتهای اسلامی را به‌گونه‌ای متحد دور هم جمع كند، مسلمانان به سازمان دیگری نیز نیاز دارند كه وابسته به دولتها نباشد و بتواند برخی امور مهم، از قبیل احیا و ساماندهی معارف دینی، فراهم‌سازی زمینه شكل‌گیری جنبش تولید علمی، ایجاد رسانه‌های زنجیره‌ای و نیز گسترش وحدت، همدلی و همكاری میان امت اسلامی را قدرتمندانه تئوریزه، برنامه‌ریزی و اجرا كند.
●نقش جمهوری اسلامی در ارتقای جهان اسلام
جمهوری اسلامی به‌راستی ام‌القرای جهان اسلام است. هیچ كشوری در موقعیت كنونی، از قدرت این كشور برای رسیدگی به وضع جهان اسلام برخوردار نیست. پس از انقلاب، ارتقای جهان اسلام به عنوان یك هدف انقلابی مطرح گردید و بهای فراوانی هم برای آن پرداخت شد. قاطعانه می‌توان ادعا كرد جمهوری اسلامی درحال‌حاضر نیز تاحدزیادی از شأن رهبری جهان اسلام برخوردار است؛ اما باید چند تغییر با اقدام اساسی رخ دهند تا زمینه پیگیری این امر در عمل نیز كاملا فراهم گردد:
۱ــ دستگاه فرهنگی ــ بین‌المللی، دیگر از آن كارایی لازم برخوردار نیست و باید از سوی عناصر خلاق و جوان بازسازی شود. بدون‌تردید اگر هزینه‌كرد فعلی انقلاب در این عرصه، با نتیجه مورد انتظار مقایسه شود، استمرار وضع حاضر، منطقی نیست.
۲ــ وزارت‌خارجه باید وزارت‌خارجه انقلاب اسلامی باشد؛ به‌این‌معناكه این وزارتخانه باید با خروج از محافظه‌كاری، منافع جمهوری اسلامی را در مسیر منافع امت اسلامی تعریف كند و حركت خود را به‌صورت‌هدفمند به سوی تحقق یك جهان اسلام قابل‌قبول تنظیم نماید.
۳ــ رسانه‌های كشور ــ اعم از خصوصی و دولتی ــ باید با اتخاذ یك نگاه فراختر، به مسائل جهانی نگاه كنند. البته نمی‌توان انكار كرد هم‌اكنون جمهوری اسلامی ایران چه از جهت سخت‌افزار و چه نرم‌افزار، از قدرت رسانه‌ای حرفه‌ای قابل‌‌توجهی برخوردار نیست اما سیستم موجود قادر است و باید خود را به این نقطه برساند. البته بعضا اقدامات و هزینه‌هایی در این راستا صورت گرفته ‌است اما به جهت ضعف محتوا و شكل و فقدان نوآوری، هنوز این تلاشها به نقطه مطلوبی نرسیده‌اند؛ مثلا درحال‌حاضر برخی شبكه‌‌های رادیویی و تلویزیونی ماهواره‌ای وابسته به ایران فعالیت می‌كنند اما از جاذبیت لازم برخوردار نیستند؛ علاوه‌براین جای چند خبرگزاری و روزنامه قدرتمند بین‌المللی كه در همكاری با موسسات اسلامی خارج از كشور بتوانند اخبار جهان اسلام را مدیریت كنند و با رسانه‌های بزرگ غربی به رقابت بپردازند، خالی است.
۴ــ نخبگان علمی ایران باید از‌یك‌سو محصولات علمی خود را با بهره‌گیری از زبان بین‌المللی به فراتر از مرزها منتقل نمایند و از سوی دیگر گوشهای خود را برای شنیدن از بیرون، بیشتر باز كنند. هم‌اكنون برای این امر به یك نهضت ترجمه جدید نیاز داریم تا از طریق آن این‌بار آثار برگزیده ایرانی به چند زبان ترجمه و منتشر شوند و نیز آثار خوب مسلمانان شناسایی و به زبان فارسی ترجمه گردند. بدون‌شك اندیشه و علم بدون تعاطی و تضارب افكار، می‌میرد و از رشد و بالندگی بازمی‌ماند.
●منافع ملی و جهان اسلام
در ارتباط با پیوند عمیق میان منافع ملی ما و مسائل جهان اسلام، توجه به چند مساله بسیار ضروری است: ۱ــ رسیدگی به امور جهان اسلام، از آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی و در نتیجه امری اجتناب‌ناپذیر است،[xi]
۲ــ بی‌تفاوتی به امور مسلمانان و به‌ویژه رنجهای آنها، شرعا مجاز نیست،
۳ــ سرمایه‌گذاری در این عرصه، پتانسیل امنیتی ما را به‌شدت بالا خواهد برد و مطمئنا در درازمدت منافع ملی ما را تامین خواهد كرد؛ البته درصورتی‌كه هزینه‌ها هوشیارانه انجام پذیرند، وگرنه با هزینه‌های بی‌هدف، طبعا نفعی حاصل نخواهد شد و ایران را صرفا به صندوق اعاناتی تبدیل خواهد كرد كه تا وقتی پول خرج می‌كند، برای آن احترام و ارزش قائل خواهند شد. درواقع طرز رفتار و عملكرد ما، واكنشها نسبت به ما را تعیین می‌كند و اگر به این مساله واقف نباشیم، چه‌بسا هم متقبل هزینه شویم و هم بی‌مهریها و حتی دشمنیها را به سوی خود معطوف سازیم؛ لذا بایسته است كشور ما با وقوف به جایگاه معنوی و تاثیر حمایت معنوی خود، بیشتر با این جهت‌گیری به پشتیبانی از گروههای اسلامی بپردازد؛ چراكه هم‌ تاثیر آن قوی‌تر است و هم احتمال زیان در این نحوه حمایت بسیار كمتر خواهد بود.
پی‌نوشت‌ها
رضا غلامی[i]
[i]ــ سردبیر اسبق ماهنامه زمانه، پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
[ii]ــ امام‌خمینی(ره)، صحیفه حج، ج۱، نشر شعر، ص۶۵ و ۱۱۳
[iii]ــ برای نمونه، علیرغم امتیازات خاص تشیع در ارتقابخشی به موقعیت جهان اسلام، برخی شیعیان متاسفانه به‌طور آشكار و یا پنهان به اصول وحدت‌بخش اسلامی بی‌توجهند و با پافشاری درخصوص پاره‌ای مسائل حاشیه‌ای، به برخی تنشها و سوءتفاهمات دامن می‌زنند.
[iv]ــ رك: جان هیك، ترجمه: دكتر عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
[v]ــ رك: فصلنامه كتاب نقد، شماره ۴، پاییز ۱۳۷۶، ویژه‌نامه پلورالیسم دینی
[vi]ــ رك: موسی نجفی، ساحت معنوی هویت ملی ایرانیان، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۴
[vii]ــ سیدحسین نصر، ترجمه: حسن میانداری، نیاز به علم مقدس، انتشارات طه، ص۲۳۰
[viii] - David Ray Griffin, The New Pearl Harbor, Oliver Branch Press. ۲۰۰۴
[ix]ــ پروژه ملی جهانی‌شدن، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در دست انتشار و رضا غلامی، «ایران و جهانی‌شدن»، ماهنامه زمانه، سال سوم، ش۲۹، بهمن ۱۳۸۳
[x]ــ علی ابوالحسنی منذر، «تداوم جنگهای صلیبی...»، ماهنامه ایران معاصر، سال اول، شماره ۱، اردیبهشت ۱۳۸۱
[xi]ــ امام‌خمینی(ره) (۲۹/۴/۶۷): «ما اعلام می‌كنیم كه جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است.»
همچنین مورخ ۲۹/۲/۶۷: «من به صراحت اعلام می‌كنم كه جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیاء هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌كند.»
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید