چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


فشار مضاعف


فشار مضاعف
تدبیر منزل، تربیت فرزندان و همسر داری، از دیرباز، در حوزه مسؤولیت و نقش‏های اجتماعی زنان بوده است؛ اما در جوامع مدرن و صنعتی زنان افزون بر نقش مادری و همسری، پا به پای مردان و برابر با آنان به كار بیرون از خانه پرداختند. به این تعدد نقش كه قاعدتاً فشار مضاعفی را بر جسم و روان زنان تحمیل می‏كند، در جامعه شناسی، فشار مضاعفDouble Burden می‏گویند. آندره میشل(از نظریه پردازان معاصر فمینیست) درباره تعدد و تنوع وظایف زنان در جوامع پیش رفته، با عنوان «سر نوشت تراژیك» می‏نویسد:
مطالعات در ایالات متحده، فرانسه، لهستان، روسیه و سوئد نشان می‏دهد كه حتی اگر زن در خارج از منزل كار كند، سنگین‏ترین وظایف مربوط به كار منزل را بر دوش دارد و شوهرش در كار منزل، بر اساس برابری، به او یاری نمی دهد.
مارتین و رابرتز در تحقیقات خود متوجه شدند كه ۹۹% از زنان، بدون توجه به مشاغلشان(تمام وقت یا نیمه وقت) خانه دار هستند و با وجود فعالیت هر چه بیش‏تر آنان در امر اشتغال، از لحاظ ساعات كاری، تغییر چشم گیری در وظایف خانوادگی آنان به چشم نمی خورد.
به گفته مارتین سگالن، حل و فصل تضاد بین وظایف مادری و حرفه‏ای، بسیار دشوار است؛ مثلاً در ۸۲ % از خانواده‏ها مادر(شاغل) خوراك را آماده می‏سازد. در حالی فقط در ۲% از خانواده‏ها پدراین مسؤولیت رابر عهده می‏گیرد.
به عقیده او، چه مادر شاغل باشد و چه نباشد، میزان پیش رفت به سوی سهیم شدن زن و مرد در امور خانه داری، عملاً كم‏تر از آن است كه شاید نظرخواهی‏های عمومی مدعی اثبات آن بوده‏اند. كار زن، هر چه باشد به آن معنا است كه مرد یك شغل دارد و زن دو شغل: یكی حرفه‏ای و دیگری خانه‏ای. شوهران علاقه ندارند هر روز ظرف‏ها را بشویند یا شام تهیه كنند. پختن غذا، آن هم پیش از این كه كت خود را بیرون آورده باشند و جواب دادن به بچه‏ها كه همه با هم سخن می‏گویند و می‏خواهند توجه شخص را به خود جلب كنند، در واقع، كارهایی است كه هیچ شوهری حاضر نیست همسر خود را از انجام دادن آن محروم سازد. در جامعه امروزی، همه چیز دست به دست هم می‏دهند تا بار مسؤولیت مادران را سنگین‏تر سازند.
شرلی اسلون فیدر در كتاب بار سنگین زنان شاغل درباره نتایج به دست آمده از مصاحبه با زنان شاغل در جوامع غربی، شرح می‏دهد كه زنان شاغل از تلاش برای هماهنگی میان كار بیرون شان ومسؤولیت‏هایشان در مقام همسر، مادر و زن خانه دار تا چه اندازه خسته و فرسوده شده‏اند.
مارلین فرنچ این رویكرد را جنگ جوامع صنعتی، علیه زنان تلقی كرده است. به اعتقاد او وقتی مادری بچه‏های خردسال دارد و مجبور است پس از هشت ساعت یا بیش‏تر كار بیرون، كار منزل را هم انجام دهد، امری دشوار و پر زحمت جلوه می‏كند. زن‏ها از این كه منحصر به فرد، مسؤولیت كار‏های خانه را بر عهده دارند، شكایت دارند؛ زیرا هم باید چندین برابر كار انجام دهند و هم این كه تقسیم كار منزل، عادلانه نیست.
موج اشتغال زنان در بیرون از خانه، از انقلاب صنعتی آغازشد؛ اما با فعالیت‏های گسترده جنبش‏های مساوات طلبانه فمینیستی گسترش یافت و نهادینه شد.
این رویكرد، اگر چه با هدف استقلال اقتصادی زنان و آسان سازی امر ازدواج آنان پا گرفت،اما فمینیست‏ها به زودی متوجه شدند كه ناخواسته به نفع مردان گام برداشته‏اند و با كاستن از فشار‏های كار بیرون از منزل، مردان آن را بر جامعه زنان تحمیل كرده‏اند. به بیان دیگر، اشتغال زنان نه تنها به برابری زنان ومردان كمكی نكرد، بلكه نابرابری‏های موجود را تعمیق كرد و مشكلات گسترده تری را برای آنان به ارمغان آورد.
چسترتون در همین باره اظهار نظر كرده است كه من در منكر آن نیستم كه زنان قبلاً مورد رفتار ناشایست و حتی در معرض شكنجه قرار می‏گرفتند؛ ولی به عقیده من، وضع آنان هیچگاه به اندازه امروز، كه فرمانروای خانه و نیز رقیب اداری مردان هستند، رقت بار نبوده است.
ناكامی همه تدابیر اتخاذ شده ازسوی جریانات فمینیستی، در فرو كاستن از فشار مضاعف و دیگر پیامدهای اشتغال بانوان، موجب اعتراض روز افزون زنان(‏هایدی هارتمن ۱۹۸۱) و موج تازه‏ای در مغرب زمین شده است كه از آن، به بازگشت به خانه یاد می‏كنند. روزنامه انگلیسی زبان ملت و جهان، در مقاله‏ای با نام «بازگشت زنان به خانه» می‏نویسد: «در ایالات متحده امریكا، بسیاری از زنانی كه كودكان خردسال دارند، به علت وظیفه خطیر نگه داری از كودكانشان، مشاغل خود را رها كرده و به مادران تمام وقت تبدیل شده‏اند. اگر چه این روند، هنوز مانند زمین لرزه‏ای بزرگ نیست، اما نشانه‏هایی حاكی از وقوع یك تحول فرهنگی بزرگ در میان این مادران و هم چنین تغییر اولویت‏های آنان در پیوستن به مكتب جدیدی هستند كه دیوید بالنكن هولن، رئیس مؤسسه ارزش‏های آمریكا آن را «مكتب جدید طرفداری از خانواده» می‏نامد. یك خانم ۳۶ ساله اهل اوهایو، به نام ایورا مالدونادو، كه فعالیت‏های بسیاری در بیرون از منزل داشت، پس از بچه دار شدن، از این فعالیت‏ها كاست. وی دلیل این كار خود را این گونه بیان می‏كند: «ما به كودكان خود، در این جامعه، خیلی چیزها می‏دهیم؛ اما آن چه به آنان نمی دهیم، ارزش‏ها، سنت‏ها، وقت و از همه مهم‏تر با مادر بودن است و این آن چیزی است كه كودكان امروز تشنه آن هستند».
این مقاله، با شعری از شاعر بزرگ، هنری ود روژت لانگ فلو به پایان می‏رسد:
«در خانه بمان، قلب من! و استراحت كن، قلب‏های حافظ خانواده، خوشبخت‏ترند».
عبدالرسول هاجری
منبع : نشریه حورا


همچنین مشاهده کنید