جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


آزار جنسی در محیط کار زنان شاغل غربی‏


آزار جنسی در محیط کار زنان شاغل غربی‏
بررسی پدیده آزارهای جنسی را با نقل قولی از «مارلین فرنچ» آغاز می‏كنم. او می‏گوید: «همه مردان در هر طبقه كاری كه باشند، ‏حتی اگر عده‏ای از آنها شركت فعّال نداشته باشند و فقط بیننده باشند، ‏در رساندن آزار جنسی به زنان همكار، ‏باهم همدست هستند. طبق شهادت زنانی كه در شركت‏های آتش‏نشانی آمریكا كار می‏كنند، ‏آنها به قدری مورد اذیت و آزار جنسی هستند كه خطری برای زندگی آنها به شمار می‏روند.»[ ۱ ]
حضور و مشاركتِ برابرِ زنان در محیطهای كارِ بیرون از خانه و قرار گرفتن در كنار همكاران مرد، ‏از جمله مقوله‏هایی بوده و هست كه همواره از سوی دیدگاه‏های فمینیستی ترویج شده است. جوامع صنعتی غرب نیز در حركتی هماهنگ، ‏با نادیده انگاریِ تفاوت‏های زیستی و غریزی زنان و مردان، ‏فرصت‏های مساوی و متعددی برای‏اشتغال زنان ‏ـ حتی در كارهایی مانند معماری، ‏مهندسی، ‏معدن، ‏بنّایی، ‏ارتش و.. كه تا پیش از این به مردان اختصاص داشت ‏ـ فراهم آوردند.‏اما تفاوت‏های واقعی نادیده گرفته شده، ‏معادله را به نفع مردان و به ضرر زنان تغییر داد. قدرت برتر جسمانی و تمایلات شدید غریزیِ مردانه از یك سو، ‏و زیبایی و ضعف جسمانی زنان در مقایسه با مردان از سوی دیگر، ‏موجب شد اذیت و آزار زنان از سوی مردان در محیط كار به وقع بپیوندد.
▪ عمده گونه‏های این آزار جنسی به شرح ذیل بود:
۱) تحقیر زنان و توهین به آنها از طریق واگذاری كارهای حاشیه‏ای و پست به آنان؛
۲) تحقیر زنان از طریق پرداخت حقوق و مزایای كمتر به آنها در مقایسه با مردان؛
۳) آزارها و خشونت‏های جنسی مردانِ همكار؛
۴) ضرب و شتم و قتل زنان به دستِ مردانِ همكار.
فرنچ، ‏در بحث «جنگ با زنان در محل كار» به بررسی پیامدهای زیانبار دیدگاه‏های برابرنگری در محل كار می‏پردازد و اطلاعات و آمار ارزشمندی در این باره ارائه می‏دهد. به گفته او، ‏در آمریكا با آن‏كه ۵۵ درصد از زنان در مقابل دریافت دستمزد كار می‏كنند، ‏ولی همه آنها با تبعیض روبه‏رو هستند. بنیادها و مؤسسات بازرگانی ادعا دارند كه هیچ مانعی در راه پیشرفت زنان قرار نداده‏اند، ‏با وجود این، ‏شمار اندكی از زنان ترفیع می‏گیرند و كسانی كه در مشاغل تخصصی و مدیریتی هستند به مراتب كمتر از همتای مردِ خود، ‏حقوق دریافت می‏كنند. این پدیده در همه‏جا، ‏در مؤسسات بازرگانی، ‏بنیادهای علمی ‏ـ حقوقی و پزشكی به چشم می‏خورد.
جنگ با زنان در محیط كار ممكن است هدفی منحصر به فرد داشته باشد و آن، ‏نگاه داشتن آنها در مشاغل پایین اقتصادی است كه به صورت‏های گوناگون جلوه می‏كند.[ ۲ ]
به گفته فرنچ، ‏كمیسیونی در كالیفرنیا اخیراً سعی كرد بداند چرا زن‏ها به تعداد بسیار كم در مشاغل ساختمانی كار می‏كنند. در مصاحبه‏ای كه با زنان كارگر در مشاغل ساختمانی به عمل آمد، ‏معلوم شد كه محیط شغلی آنها، ‏همیشه محیط جنگ و نزاع است. مردها در مقابل زن‏ها ادرار می‏كردند، ‏عكس‏های زننده‏ای در توالت آنان نصب می‏نمودند، ‏به زنی كه مشغول كار با سیم‏های برق بود، ‏آب می‏پاشیدند و زنی را كه مشغول بالا بردن آجر و بار سنگین از پله‏ها بود، ‏لمس كرده، ‏نوازش می‏كردند.
یك زن جوشكار علیه كارخانه كشتی سازی كه در آن كار می‏كرد، ‏به دلیل آزار و اذیت جنسی، ‏اقامه دعوا كرد. شش زن و ۸۴۶ مرد در این كارخانه به عنوان متخصص ماهر كار می‏كردند. كلیه سرپرست‏ها، ‏سركارگرها، ‏هماهنگ كننده‏ها، ‏راهنماها یا متصدی‏ها مرد بودند. زن‏ها مجبور بودند به تقویم‏هایی كه روی دیوارها نصب شده و عكس‏ها و مطالب مستهجن بر آن كشیده و نوشته شده بود، ‏نگاه كنند. مردها با حرف‏های ركیك، ‏زن‏ها را مسخره و اذیت می‏كردند یا نیشگون می‏گرفتند. قاضی «هوول ملتون» در بخش جكسون ویل فلوریدا، ‏با این استدلال كه كارخانه «محیطی مردانه» به وجود آورده و احساسات زنان را با نصب عكس‏های زشت جریحه دار كرده است، ‏اعلام نمود كه نصب این گونه عكس‏ها آزار جنسی محسوب می‏شود.[ ۳ ]
آزارهای جنسی در محیط كار، ‏به اذیت و آزارهای جزیی محدود نیست و در برخی موارد، ‏به ضرب و شتم و قتل نیز منجر می‏شود. محیط كار در آمریكا برای زنان به‏گونه‏ای است كه علت اصلی مرگ زنان كارگر، ‏قتل است كه همتاهای آنها مرتكب می‏شوند.
كاترین بل، ‏متخصص بیماری‏های مسری در مؤسسه ملی ایمنی شغلی و تندرستی [امریكا] معتقد است:اگر زنی در محیط كار و بر اثر جراحات وارد شده فوت كرد، ‏مطمئن باشید كه وی را به قتل رسانده‏اند. شمار زنان سیاه‏پوستی كه در محیط كار كشته می‏شوند، ‏دو برابر زنان سفید پوست است. شمار زنان سیاه پوست كه هر سال به قتل می‏رسند، ‏چهار برابر زنان سفید پوست است؛‏اما احتمال به قتل رسیدن زنان سفید پوست، ‏در ارتش بیشتر است (Newyork Times, ۰۹۹۱).
«رنكن كپل» در گزارش سازمان بین المللی كار (۸۹۹۱) می‏نویسد: قتل و آدم كشی، ‏جدی‏ترین جنبه خشونت در كارگاه به شمار می‏آید. در ایالات متحده، ‏آمار رسمی حاكی از آن است كه آدم كشی، ‏دومین علت مرگِ ناشی از كار، ‏به طور كلی، ‏و اولین عامل در خصوص زنان به شمار می‏آید. همه هفته به طور متوسط، ‏بیست نفر كارگر به قتل می‏رسند.
برپایه گزارش‏های شخصی، ‏تخمین زده شده است كه در انگلستان از هر ده زن، ‏هفت نفر در دوره زندگی شغل خود به مدتی طولانی دچار آزار جنسی می‏گردند. آزار جنسی ممكن است رویدادی منفرد یا الگوی رفتاری پیوسته و ثابت باشد. در حالت اخیر، ‏زنان غالباً در حفظ آهنگ معمول كار خویش با دشواری روبه‏رو می‏شوند. ممكن است مرخصی استعلاجی بگیرند یا به كلی از كارشان دست بكشند (Mackixnon, ۷۹۹۱).
گیدنز، ‏آزار جنسی زنان را در محیط كار در غرب، ‏پدیده‏ای «بسیار معمول» دانسته است. به گفته او، ‏آزار جنسی بخش بزرگی از زنان شاغلِ حقوق بگیر را مستقیماً تحت تأثیر قرار می‏دهد. از جهتی همه زنان قربانیان تجاوز جنسی هستند، ‏زیرا ناچارند احتیاطهای خاصی برای حفاظت خود به عمل آورند و با ترسِ تجاوز جنسی زندگی كنند.[ ۴ ]
گیدنز، ‏همچنین به انواع آزار جنسی زنان در محیط كار‏اشاره می‏كند و می‏افزاید:«آزار جنسی در محل كار می‏تواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواسته‏های جنسی تعریف شود. این كار ممكن است شكل‏های خشنی به خود بگیرد؛ مانند هنگامی كه به یك كارمند زن گفته می‏شود: یا به یك برخورد جنسی رضایت دهد یا اخراج شود. بیشتر انواع آزار جنسی تا حدودی زیركانه‏تر است؛ برای مثال، ‏این نوع شامل فهماندن این مطلب است كه پذیرفتن خواهش‏های جنسی، ‏پاداش‏های دیگری به همراه خواهد آورد یا چنانچه این‏گونه خواهش‏ها برآورده نشود، ‏نوعی مجازات مانند جلوگیری از ترفیع به دنبال خواهد داشت.»[ ۵ ]
«هانس اینگوار جانس» در مقاله‏ای با عنوان «زنان سوئدی و فرصت‏های مساوی» پس از اینكه كشور سوئد را «قهرمان جهانی برابری بین زن و مرد» معرفی می‏كند و از‏اشغال ۱۴۲ كرسی (۴۱ درصد) از ۳۴۹ كرسی پارلمانی توسط زنان سخن می‏گوید، ‏به گونه‏های اذیت و آزار جنسی‏اشاره می‏كند و می‏نویسد: «گونه‏های مختلف نابرابری و آزار جنسی علیه زنان در سوئد موجب شد قانون سوئدی برابریِ بین زنان و مردان، ‏سند فرصت‏های برابر از كارفرمایان بخواهد مستخدمینشان را از هرگونه آزار جنسی محافظت كنند.»[ ۶ ]
در سال ۱۹۸۹ هنگامی كه مجله «نیویورك تایمز» موضوع «مهم‏ترین مسئله‏ای كه زنان‏امروز با آن مواجه‏اند» را در آمریكا به همه پرسی گذاشت، ‏تبعیضات شغلی، ‏بیشترین درصد پاسخ‏ها را به خود اختصاص داد. در پایان دهه هشتاد، ‏۸۰ تا ۹۵ درصد زنان شاغل می‏گفتند: از تبعیض شغلی و نابرابری دستمزد، ‏ناراضی‏اند. در این دهه، ‏هفتاد درصد زنان از آزار و اذیت مردان شكایت داشتند.»[ ۷ ]
پیش‏تر نیز «سیمون دوبوار» در كتاب جنس دوم، ‏آزارهای جنسی علیه زنان در غرب را بررسی و اعلام كرده بود كه زن‏ها به‏خصوص در كارهای نخ‏ریسی و پارچه‏بافی، ‏مورد سوء استفاده قرار می‏گیرند. اربابان غالباً آنها را بر مردها ترجیح می‏دهند. آنها كار بهتری در قبال مزد كمتری انجام می‏دهند. این فرمول وقیحانه، ‏روشن كننده ماجرای غم‏انگیز كار زن غرب است.
«تروكن»[ ۸ ] می‏گوید: در كارگاه‏های ناسالم كه نور آفتاب در آنها راه ندارد، ‏نیمی از این دختران پیش از پایان كارآموزی، ‏مسلول می‏شوند.[ ۹ ]
به گفته دوبوار، ‏سركارگران از زن‏های كارگر جوان سوء استفاده می‏كنند. نویسنده ناشناس «حقیقت در باره لیون» می‏نویسد: آنها برای رسیدن به منظور خود، ‏از تهوع آورترین راه‏ها (نیاز و گرسنگی) سوء استفاده می‏كنند.[ ۱۰ ]
«كارل ماركس» در یكی از یاداشت‏های «سرمایه» با‏اشاره به وضع اسفبار زنان در محیط كار می‏نویسد: «به این ترتیب است كه خصلت‏های خاص زنان به زیان خود آنها تمام می‏شود و عوامل اخلاقی و ظریف طبیعت وی، ‏وسایلی برای به بردگی گرفتن و رنج دادن وی می‏شود.»[ ۱۱ ]
«ژ. درویل»[ ۱۲ ] به همین علت در تلخیص كتاب «سرمایه»، ‏زنان شاغل در جوامع غربی را «حیوان لوكس یا جوان باركشِ» جوامع مدرن معرفی می‏كند. وضعیت تبعیض‏آمیز و فراوانیِ برخوردهای خشن جنسی با زنان در محیطهای كار، ‏به گونه‏ای در جوامع صنعتی غرب رو به تزاید بوده است كه بانوانِ كنوانسیون رفع تبعیض را بر آن داشته كه در جای جای سند بین المللی پكن (۱۹۹۵) ‏ـ به ویژه بخش زن و اقتصاد از مواد ۱۵۰ تا ۱۸۱ سند ‏ـ ضمن هشدار به جهانیان در مورد گسترش بی‏رویه نابرابری‏ها و آزارهای جنسی علیه زنان شاغل، ‏تدابیری برای جلوگیری از این روند فزاینده اتخاذ و توصیه نمایند.
این سند می‏افزاید:
بسیاری از زنان كه به كارِ مزد آور‏اشتغال می‏ورزند، ‏با موانعی مواجه هستند كه آنان را از تحقق توان بالقوه‏شان باز می‏دارد. تحمل آزار رسانی جنسی، ‏توهین به حیثیت یك كارگر است و زنان را از ارائه خدمتی متناسب با توانایی‏شان باز می‏دارد. دولت‏ها یا بخش خصوصی و سازمان‏های غیردولتی، ‏سندیكاها و سازمان ملل متحد باید به نحو مقتضی قوانینی را در برابر آزار جنسی و دیگر صور آزاررسانی در جمیع‏اماكن كار، ‏وضع و اعمال كنند.[ ۱۳ ]
بی‏دلیل نیست كه رسانه‏های گروهی و افكار عمومی در غرب به «بازگشت زنان به خانه» ابراز تمایل می‏كنند. روزنامه انگلیسی زبان «ملت و جهان» در مقاله‏ای با همین عنوان: «بازگشت زنان به خانه» می‏نویسد: در ایالات متحده آمریكا، ‏بسیاری از زنان، ‏مشاغل خود را رها كرده و به مادران تمام وقت تبدیل شده‏اند. دیوید بالنكن هوان رئیس مؤسسه ارزش‏های‏امریكا این رویكرد جدید را «مكتب جدید طرفداری از خانواده» نامیده است.
این مقاله را با شعری از شاعر بزرگ «هنری ود روژت لانگ فلو» به پایان می‏رسانم: در خانه بمان قلب من و استراحت كن، ‏قلب‏های حافظ خانواده، ‏خوشبخت‏ترینند. ۱۳
نویسنده: عبدالرسول هاجری
پی‏نوشت‏ها:
۱. مارلین، ‏فرنچ، ‏جنگ علیه زنان، ‏ترجمه توران دخت تمدن (مالكی) ص ۲۱۲ ‏ـ ۲۱۵
۲. همان، ‏ص ۲۱۱
۳. همان
۴. آنتونی، ‏گیدنز، ‏جامعه‏شناسی، ‏ترجمه منوچهر صبوری، ‏ص ۲۰۱
۵. همان
۶. روزنامه سلام، ‏۱۳/۸/۷۹
۷. سوزان، ‏فالودی، ‏جامعه زنان آمریكا چه مشكلی دارند، ‏ترجمه زهره زاهدی؛ به نقل از: نشریه زنان، ‏ش ۱۳
۸. Norbert Truqan
۹. دوبوار، ‏سیمون، ‏جنس دوم، ‏ترجمه قاسم صفور، ‏ص ۱۷۹، ‏با تلخیص و تصرف
۱۰. همان
۱۱. همان
۱۲. G. Derville
۱۳. ر.ك: مواد ۱۵۷، ‏۱۶۰ و ۱۸۰ اعلامیه پكن
منبع:نشریه حورا، شماره ۸
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید