سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


تصویر مخدوش صادق هدایت


تصویر مخدوش صادق هدایت
● نگاهی به فیلم گفتگو با سایه ساخته خسرو سینائی ، این فیلم به موضوع زندگی و آثار صادق هدایث می پردازد
سالهاست که همه علاقمندان ادبیات و هنر ایران منتظر ساخته شدن فیلمی در باره زندگی و آثار صادق هدایت این نویسنده بزرگ و صاحب نام ایرانی اند و هنگامی که شنیده شد خسرو سینائی سرگرم ساختن فیلمی در باره هدایت است همه خوشحال و منتظر شدند تا ببینند که او چه می کند و چگونه خواهد توانست چهره هدایت را تصویر کند اما متاسفانه نتیجه تلاش سینائی کاملا نومیدکننده و یاس آور است.
سالهاست که از مرگ هدایت می گذرد. نویسنده ای که شهرت اش از مرزهای ایران فراتر رفته و بوف کورش به زبان های مهم دنیا ترجمه شده و مورد اقتباس های سینمائی و تئاتری بسیاری قرار گرفته است. بنابر این هدایت نویسنده گمنام و ناشناخته ای نیست.
کتاب ها و نوشته های زیادی در باره او و آثارش وجود دارد. در باره بوف کور او صدها مقاله نوشته شده و از جنبه های گوناگون مورد نقد و بررسی قرار گرفته و دانشجویان بسیاری در رشته های ادبیات، فلسفه و روانشناسی در سطح های عالی پایان نامه های خود را به آثار او اختصاص داده اند. هموز برخی از هم نسلان او مثل مصطفی فرزانه و ابراهیم گلستان زنده اند و احتمالا حرفهای ناگفته بسیاری در باره او دارند که بزنند.
اما خسرو سینائی به اینها کاری ندارد و فیلمش را تنها بر اساس تحقیقات یک دانشجوی سینما می سازد که در پی اثبات تاثیر پذیری هدایت از فیلمهای اکسپرسیونیستی آلمان در سالهای بعد از جنگ جهانی اول است و یکی از مشکلات اساسی فیلم در همین جاست. اینکه تماشای فیلم های نوسفراتوی مورنائو و مطب دکتر کالیگاری رابرت وینه و گولم و دانشجوی پراگ ساخته پال وگنر تا چه حد بر هدایت تاثیر گذاشته اند البته که ارزش بررسی دارد اما آیا بوف کور و دنیای پیچیده ذهنی آن تنها محصول تاثیر سینمای اکسپرسیونیسم است؟
پس تاثیر ادبیات مدرن اروپائی و آثار نویسندگانی چون کافکا بر او چه می شود؟ فیلم سینائی چیزی در این باره به ما نمی گوید.
تیتراژ فیلم روی تصاویری از فیلم مطب دکتر کالیگاری آغاز می شود و شمایل آشنای هدایت با کلاه و عینک به شکل سایه ای روی دیوار به نمایش درمی آید تا فضائی اکسپرسیونیستی به فیلم آقای سینائی بدهد. اما آیا سینائی که خود استاد سینماست و سالها سبک ها و مکاتب سینمائی را تدریس کرده نمی داند که تنها با یک سایه و مقداری تصاویر آرشیوی از فیلم های اکسپرسیونیستی نمی توان فضای اکسپرسیونیستی ساخت و جهان ویژه و ذهنی هدایت را بازآفرینی کرد.
● ساختار فیلم
مهمترین مشکل فیلم در ساختار ازهم گسیخته و غیر منسجم آن است. سه نفر مرکب از یک استاد دانشگاه، یک محقق، و یک منتقد فیلم فرضی به دنبال شناخت هدایت اند و بخشی از روایت فیلم را به عهده دارند. آنها در میزانسن هائی که کمترین ذوق و سلیقه سینمائی در طراحی آنها به کار رفته در کافه ها می نشینند یا در خیابان ها راه می روند و به بحث های طولانی و کسالت آور و غیر مستند در باره هدایت می پردازند و یا از هم در برابر کافه نادری عکس یادگاری می گیرند.
در این بحث ها هیچ نامی از منابع مستند، معتبر و شناخته شده در باره هدایت نمی آید. هیچ اظهار نظر یا نقل قول مستقیم از یک نویسنده یا محقق سرشناس و معتبر بازگو نمی شود. به جای آن تماشاگر باید هدایت را تنها از خلال بحث های چند آدم فرضی، غیر معتبر و بی هویت شناسائی کند. حتی گفتاری که ظاهرا بر اساس آثار هدایت و به تقلید از زبان او نوشته شده و به صورت نریشن در قسمت هائی از فیلم استفاده شده نه تنها شناخت چندانی از اندیشه ها و افکار این نویسنده بزرگ بدست نمی دهد بلکه فاقد ارتباط ارگانیک و تنگاتنگ با قسمت های دیگر فیلم است. از نامه ها و مکاتبات بی شمار هدایت با افراد مختلف از جمله شهید نورائی نیز جز چند کارت پستال چیزی نمی بینیم.
● خودکشی هدایت
سینائی فرضیه ای را که در باره خودکشی هدایت به خاطر ناکامی اش در عشق به یک دختر فرانسوی به نام ترز وجود دارد، قطعی و مسلم فرض کرده و با استفاده از چند کارت پستال و عکس و حرف های محققان و کارشناسان خیالی اش می خواهد نشان دهد که تاثیر این شکست آنقدر شدید بوده که وی خواسته است خود را یکبار در رودخانه سن انداخته و بار دیگر نیز با گاز خودکشی کند.
البته سینائی خودکشی شاعر اپیکوریست چینی که هم اطاق هدایت در بلژیک بوده را نیز به عنوان یکی از انگیزه های اصلی تمایل هدایت به خودکشی نشان می دهد و با آوردن جمله ای از وصیت نامه آن شاعر در پایان فیلم خود بر همسانی خودکشی آن دو تاکید می ورزد: « لذتی نمانده که نچشیده باشم. دیگر هوسی مرا به کامیابی تحریک نمی کند.»
بی گمان این رویدادها به نوعی در ایجاد افسردگی و نومیدی در هدایت نقش داشته اند اما آیا می توان یاس فلسفی شدید و عبث گرائی روشنفکرانه هدایت را تنها محصول این شکست عشقی و یا لذت جوئی اپیکوریستی و تاثرات عاطفی و رمانتیک دانست.
در پایان فیلم نیز محقق فرضی آقای سینائی با خواندن تکه هائی از پروین دختر ساسان، نگرش مرگ خواهانه و دید خیامی هدایت را به باد انتقاد گرفته و با لحنی اخلاقی و موعظه گرانه، اساس تفکر او را زیر سوال می برد.
متاسفانه فیلم سینائی که تنها فیلم ساخته شده در باره هدایت است نه تنها تصویر دقیق و روشنی ازهدایت و زندگی و افکار پیچیده او به دست نمی دهد بلکه روایتی مخدوش، شتاب زده و به شدت محافظه کارانه از این نویسنده برجسته ادبیات مدرن ایران است.
وبلاگ رادیو سیتی
نویسنده : پرویز جاهد
منبع : وب سایت سینمائی هنر هفتم


همچنین مشاهده کنید