جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

فرار مغزها


فرار مغزها
نیروی انسانی ماهر است كه باعث پیشرفت سازمانها و استفاده بهینه از امكانات و منابع كشورها می شود.
سرمایه ایرانیان مقیم خارج حدود ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار برآورد شده كه این رقم معادل ۳۰ سال صدور كالاهای نفتی و غیرنفتی ایران است.
موضوع مهاجرت نخبگان موضوع جدیدی نیست بلكه از نیم قرن قبل كشورهای توسعه نیافته گرفتار این مسئله بوده اند.
صندوق بین المللی پول، ایران را جزء كشورهایی می داند كه بیشترین فرار مغزها را دارد.
۳ میلیون مهاجر ایرانی به ترتیب ۱/۲میلیون نفر در آمریكا، ۲۰۰ هزار نفر در كانادا، ۱۸۰ هزار نفر در انگلیس، ۱۱۰ هزار نفر در آلمان، ۱۰۰ هزار نفر در فرانسه، ۹۰ هزار نفر در سوئد، ۷۰ هزار نفر در استرالیا و بقیه در دیگر كشورها ساكن شده اند.
نبود امكانات رفاهی، فقر امكانات آمـوزشی، بی توجهی به جایگاه علم و عالم، بی توجهی به پژوهش و عدم شایسته سالاری از جمله عوامل مهاجرت نخبـگان به شمار می رود.
باعنایت به تغییرات و تحولات سریع در جهان و در بیشتر كشورها و پیشرفت پرشتابی كه به صورت تصاعدی در بسیاری از كشورهای پیشرفته و در تعدادی از كشورهای در حال توسعه در حال وقوع است، تغییر و توسعه از عوامل ضروری در سازمانها و در كشورها به شمار می رود. امروزه اساساًَ رشد و توسعه اقتصادی و یاافزایش صادرات كالاهای غیرنفتی اكثر كشورها در گرو عوامل مهمی از قبیل فناوری و اطلاعات، تولید و بهره وری است. هرچند اخیراً برای كشورهای پیشرفته بعد فناوری در مقایسه با تولید از اهمیت بیشتری برخوردار گردیده است.
در هر حال، برای كلیه كشورها، بهره وری سیستم های اطلاعاتی و تولیدی از اهمیت خاصی برخوردار است. آنچه كه به طور مشترك در تمامی كشورها و در فازهای اطلاعاتی، تولیدی، خدماتی و... وجود دارد، دانش است.
به این ترتیب می توان ادعا كرد كه عامل نیروی انسانی متخصص و ماهر است كه باعث پیشرفت سازمانها یا كشورها و بهره وری بهینه از امكانات و منابع كشورها می شود. زیرا مدیر و مدبر است كه می تواند منابع دیگر از قبیل منابع معدنی و زیرزمینی، منابع مالی، سرمایه ای و پولی، تجهیزات و ماشین آلات و یا ابزار تولید و اطلاعاتی را به كار گیرد. سرمایه نیروی انسانـی متخصص، تنها سرمایه ای است كه نمی توان مانند منابع فیزیكی دیگر، مقدار دقیق پولی آن را محاسبه كرد. بنابراین، زیانهای ناشی از مهاجرت نخبگان شامل دو نوع زیانهای بالفعل و بالقوه است.
طبق یك برآورد، فقط سرمایه ایرانیان مقیم خارج در حدود ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار است كه این رقم حدوداً معادل سی سال صدور كالاهای نفتی و غیرنفتی ایران با قیمت بالا است.
همان طوری كه ذكر گردید، در میان نیروی انسانی در كشورها، مدیران و متخصصان واقعی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. زیرا آنها هستند كه مغز متفكر سازمانهایند و در واقع اینگونه رهبران اند كه موفقیت و یا شكست سازمانها به آنها نسبت داده می شود.
نیروی انسانی یكی از اساسی ترین شاخصهای توسعه یافتگی كشورها محسوب می شوند. لذا با مهاجرت نخبگان، به شدت قدرت مدیریت و حاكمیت كاهش یافته و امور به نحو مطلوب اداره نخواهند شد. امروزه برای حفظ و نگهداری نیروهای انسانی ماهر و نخبگان و متخصصان و مدیران در كشورها، نمی توان فقط به روشهای سنتی یا قدیمی و فرسوده تكیه كرد، بلكه حفظ و نگهداری مغزها نیاز به ایجاد محیطی آرام و مناسب دارد.
باایجاد چنین محیطی می توان كشور را به سوی كارآیی و پویایی سوق داد. متاسفانه به گفته مقامات مسئول كشورمان، میزان فعلی ساعات مفید كاری كاركنان در كشور، حداكثر ۹۰ دقیقه در روز است، در حالی كه این میزان در اكثر كشورهای پیشرفته و یا توسعه یافته به ۷ساعت در روز می رسد. از آنجایی كه نخبگان با تنبلی و كم كاری سازگاری و هماهنگی نداشته ، لذا ترجیح می دهند به كشوری مهاجرت كنند كه فعال و میزان ساعات كاریشان بالا باشد به طوری كه با سیستم فیزیكی و روحی و روانی آنها هماهنگی داشته باشد.
موضوع مهاجرت نخبگان، موضوع جدیدی نیست، بلكه از نیم قرن قبل، همه كشورهــای توسعه نیافته گرفتار این مسئله بوده اند. منتهی در ایران بعد از انقلاب اسلامی، آمار مهاجرت به دلائل گوناگون از رشد قابل توجهی برخوردار بوده است. به طور كلی هنگامی كه جذابیت های نسبی كشور مهاجرپذیر مانند جذابیتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی بیشتر از كشور مبدا باشد، مهاجرت انجام می پذیرد.
شاید بتوان گفت تفاوت مهاجرت با فرار مغزها در این است كه معمولاً مهاجرت به صورت دوطرفــــه و در حالت عادی انجام می پذیرد، در حالی كه فرار مغزها یا مهاجرت نخبگان عمـــدتاً به صورت یك طرفه انجام می گیرد.
موضوع مهاجرت نخبگان از موضوعهایی است كه هیچ نهاد و یا سازمانی تابه حال به فكر اصلاح و یا ارائه راه حلهای علمی برای رفع این ضایعه ملی نبوده است. لذا لازم است كه مسئولان این رویكرد را از دو زاویه یعنی:
۱ - تقلیل و تضعیف عوامل بازدارنده یا دفع (كه متعاقباً به آنها اشاره خواهد شد) و
۲ - نگاه جدید از زاویه ای متفاوت به این پدیده بنگرند.
آمار و ارقام مختلف بیانگر اینست كه جامعه ما از این لحاظ (مهاجرت مغزها) و یا جذب نخبگان و به كارگیری آنها در مملكت ناتوان است، متاسفانه هنوز اهمیت و جایگاه نیروهای متخصص و حرفه ای در كشورهای جهان سوم جانیفتاده است. به نظر می رسد كه بیشتر توجهات مسئولان و مدیـران صرف هزینه های كوتاه مدت می شود تا صرف تربیت، آموزش و حفظ و نگهداری منابع نیروی انسانی كارآمد.
به گفته دكتر احمد آقازاده، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، ۷۲ درصد برگزیدگان ایرانی المپیادها جذب دانشگاههای آمریكا شده اند، به طوری كه در سال ۱۳۸۰، ۹۰ نفر از ۱۲۵ نفر برگزیدگان المپیــــادهای دانش آموزی و دانشجوئی ایران به آمریكا رفتند. وی از جمله علتهای اساسی اینگونه مهاجرتها را منزوی شدن نیروهای كارآمد و عدم شایسته سالاری در كشور می داند. همچنین ۸۰ درصد از نفرات اول كنكور دانشگاهها و نفرات اول تا سوم المپیادهای ایرانی (در ده سال گذشته) از كشور مهاجرت كرده اند و از تعداد ۱۷۵ نفر كه مدالهای گوناگون دریافت كرده اند، اكثر آنها در كشور نیستند.
صندوق بین المللی پول، ایران را جزء كشورهایی كه بیشترین فرار مغزها را به خود اختصاص داده می داند. و به همین خاطر تاوان سنگینی پرداخته ایم. برای نمونه در سال ۱۳۷۸، به طور متوسط روزانه ۱۵ كارشناس ارشد و ۳ تا ۲ پزشك از كشور خارج شدند كه كلاً ۴۰ میلیارد از این بابت خسارت دیدیم، كه این رقم حدود ۲ برابر صادرات نفتی و غیرنفتی سالانه كشور است.
صندوق بین المللی پول، ایرانی های مهاجر به آمریكا را در سال ۱۹۹۰ حدود ۱۵۰ هزار و ۹۰۶ نفر دانسته كه از این تعداد، ۱۰۵ هزار و ۵۲۶ نفر از آنان دارای تحصیلات بالاتر از فوق دیپلم بوده اند و نزدیك به ۱۵ درصد آنها از تحصیلات عالی در مقطع دكتری برخوردار بوده، كه در بین كشورهای آسیایی، از این لحاظ بالاترین میزان را به خود اختصاص داده است. به طور كلی، كشور ایران جزء چند كشور مهاجر فرستی است كه در بین مهاجران آن بیشترین افراد تحصیلكرده وجود داشته است. تاسف بارتر اینـكه، حدود ۴۰ درصـــد بورسیه های تحصیلی كه توسط دولت به خارج اعزام می شوند، به ایران باز نمی گردند. مسلماً مهاجرت اینگونه افراد به خارج تاثیرات جدی و جبران ناپذیری بر روی پیشرفت مملكت و صادرات كالاها گذاشته است.
آمار مهاجران ایرانی حدود ۱۲ درصد از كل مهاجران جهان است، به طوری كه طبق آمار رسمی حدود ۱۲۰ میلیون نفر و طبق آمار غیررسمی حدود ۲۵۰ میلیون نفر مهاجر در جهان وجود دارد. جالب توجه اینكه كلیه این مهاجرتها از كشورهای جنوب به شمال نیست، بلكه از اروپـا و كانادا نیز به آمریكا مهاجرت می كنند.
طبق آمار گزارش شده، از ۳ میلیون مهاجر ایرانی، به ترتیب ½۱/۲½ میلیون نفر در آمریكا، ۲۰۰ هزار نفر در كانادا، ۱۸۰ هزار نفر در انگلیس، ۱۱۰ هزار نفر در آلمان، ۱۰۰ هزار نفر در فرانسه، ۹۰ هزار نفر در سوئد، ۷۰ هزار نفر در استرالیا، ۳۰ هزار نفر در هر كدام از كشورهای تركیه، اتریش و ایتالیا، ۱۰ هزار نفر در یونان، ۵ هزار نفر در هر كدام از كشورهای بلژیك، نروژ و اسپانیا و بقیه در كشورهای همسایه ایران ویا در كشورهای دیگر ساكن اند.
روزنامه نوروز (۲۵ تیرماه ۸۱) در یك مقایسه، وضعیت ایرانیان تحصیلكرده مقیم آمریكا را در مقایسه با شهروندان بومی آمریكایی را به شرح زیر بیان كرده است.
چندی قبل، خبرگزاری آناتولی تركیه، آمار وحشتناكی را گزارش كرد كه بسیار هشداردهنده است. این خبرگزاری گزارش داد كه طی ۱۱ ماه اول سال ۲۰۰۱ دقیقاً تعداد ۴۷۳۵ نفر از دفتر كمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل در تركیه، تقاضای پناهندگی به كشورهای مختلف كرده اند كه از این تعداد ۳۱۸۵ نفر از ایران، ۹۲۲ نفر از عراق، ۲۰۳ نفر از افغانستان، ۳۹ نفر از چین و ۱۸۶ نفر از سایر كشورها بوده اند. اخیراً كشورهای عضو اتحادیه اروپا پیش بینی كرده اند كه تا سال ۲۰۲۰ نیازمند ۸۰ میلیون نفر نیروی كار متخصص هستند، لذا طبیعی است كه هرسال در حدود ۴ میلیون نفر نخبه را به خود جذب كنند.● علل مهاجرت مغزها
هیچ گاه به طور زیربنایی و جدی مسئله مهاجرت متخصصین و نخبگان به دیگر كشورها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است. در حالی كه حتی بعضی از این افراد احتمالاً تا حدی از حقوق كافی نیز برخوردار بوده ولی هیچ گاه پی به انگیزش، نیازها و یا انتظارات و خواستهای آنها توجه نشده است. هرچند میزان درآمد و حقوق آنها در مقایسه با درآمد در كشور میهمان قابل مقایسه نیست ولی همه مهاجرتها نیز به دلیل صرفاً میزان حقوق و یا درآمد نبوده است، بلكه در كشورشان با آنها به طور منصفانه و یا عادلانه رفتار نشده است و رفتارهای تبعیض آمیز و عوامل دیگری مانند: نظام حقوقی، قضائی و یا قانونی مملكت، سیستم آموزشی مدارس و دانشگاهها، نظام پزشكی و بهداشتی كشور و بالاخره اوضاع سیاسی و اجتماعی مملكت مانند فقدان آزادی یا عدم احترام به حقوق شهروندی و یا نظام اداری و بوروكراتیك سازمانها و نظایر آن، از جمله عوامل موثر مهاجرت نخبگان از جهان سوم به دیگر كشورها بوده است.
● در مورد مهاجرت نخبگان به كشورهای خارج، دكتر زارع و دكتر حكیمی از اقتصاددانان كشور علتهای آن را به شرح زیر بیان داشته اند:
۱ - فقر امكانات آموزشی و پژوهشی و آزمایشگاهی - عدم شایسته سالاری، به طوری كه افرادی با صلاحیتهای بسیار پایین تر از آنها در راس پستهای حساس و مدیریتی قرار دارند (براساس گزارش آنها ۷۰ تا ۶۰ درصد از نخبگان یا بیكارند و یا اینكه در پستهای مناسب خود قرار ندارند).
۲ - وجود مسائل اقتصادی و نبودن امكانات رفاهی و اولیه برای افراد به طوری كه باعث كاهش و یا فقدان شوق به كار و امید به آینده شده است.
۳ - علل تاریخی و یا فرهنگی، به طوری كه اكثر افراد به دنبال منافع فردی تا منافع ملی و یا جمعی هستند.
۴ - ناهماهنگـــی بین نگرش كلان مسئولان، به طوری كه تعدادی از آنها به صورت مثبت و بعضی دیگر به شكل منفی به این پدیـــــده می نگرند. براساس نظرات صاحبنظران، گسترش دانشگاهها از لحاظ كمی و بی توجهی به ارزشهای كیفی یا استانداردهای آموزشی در نظام برنامه ریزی كشور، از دیگر موانع و یا عوامـــل بازدارندهٔ جذب نخبگان محسوب می شود.
مهندس سید محمدرضا دربندی، مشاور سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در امور فرهنگی ایــرانیان خارج از كشور، علل و انگیزه های مهاجرت ایرانیان را به طور كلی به دو بخش قبل از انقلاب اسلامی و بعد از آن تقسیم كرده است. قبل از انقلاب اسلامی اكثر مهاجرتها به صورت انفرادی ولی بعد از انقلاب بیشتر مهاجرتها توسط افراد متخصص انجام پذیرفته است.
● وی علل اصلی جذب نخبگان به مراكز علمی سایر كشورها را بدین شرح توضیح داده است:
۱ - بی توجهی به جایگاه علم و عالم: به طوری كه آنقدر كه در رسانه ها مثلاً خوانندگان، هنرپیشه ها و ورزشكاران تجلیل می شوند، به چهره های ماندگار علمی، استادان برجسته و مبتكران و مخترعان و یا المپیادها احترام گذاشته نمی شود؛
۲ - بی توجهی به پژوهش: بی توجهی به رشد كیفی و تحقیق و پژوهش در دانشگاهها یكی دیگر از این عوامل است. یكی از عواملی كه دانشجــویــان بسیــاری را به كشور آمریكا می كشاند، عامل امكانات تحصیلی، تحقیقی، كامپیوتری و اعطای كمكهای تحصیلی. رفاهی و بورسیه هاست. در سالهای اخیر تعداد دانشگاههای داخل كشور بدون هیچ گونه برنامه مدونی و یا تناسب رشته ها با مشاغل گسترش یافته اند و توجه بیشتر به ارزشهای كمی تا كیفی بوده به طوری كه روشهای تدریس بسیاری از كلاسها صرفاً مبتنی بر تئوری ها و حفظیات قدیمی و سنتـــی است. به روز نبودن اطلاعات ، استفاده از روشهای سنتی و قدیمی و ابزارهای غیراستاندارد، پایین بودن میزان تحقیقات و پژوهش در مراكز علمی و عدم هماهنگی بین تحقیقات و كاربرد آنها و تخصیص بودجه ناكافی به امر تحقیق و پژوهش، گسترش و ترویج مدرك گرائی، از عوامل دیگری هستند كه بیشترین نارضایتی را در بین دانشجویان به دنبال داشته است.
۳ - عوامل اقتصادی: مسلماً یكی از عوامل اساسی كه اكثر فرزانگان را جذب كشورهای دیگر می كند. وقتی كه میزان حقوق یك متخصص در خارج ده ها برابر حقوق همان شخص در ایران است، مسلماًفرد به فكر مهاجرت به آن كشور خواهد افتاد.
۴ - عوامل سیاسی و قانونی: از عوامل دیگر مهاجرت ، عدم مصونیتهای سیاسی و علمی جهت اظهارنظر و حاكمیت گروههای سیاسی بر دانشگاهها و مراكز علمی و همچنین طولانی یا قدیمی بودن قوانین در سیستم قضائی مملكت است.
۵ - عوامل اجتماعی: یكی دیگر از عوامل »فرار مغزها« نبود شنـاخت قدر و منزلت تحصیلكرده ها و نوع برخورد با آنهاست. از آن جمله فراهم نشدن فرصتهای مطلوب برای ارائه طرح و یا پروژه های مطالعاتی آنهاست.
۶ - عدم شایسته ســالاری: اكثر مشاغل به افراد بی صلاحیت و یا كم صلاحیت واگذار گردیده است. و تنها ¼۱/۴ ¼ درصد از كارآفرینان در بخشهای صنعتی كشور مشغول بكارند. واگذاری مشاغل براساس رابطه تا ضابطه ، عدم تطابق شغل با تخصص و رشته افراد، بوروكراسی دولتی و انحصاری مشاغل از دیگر عواملی هستند كه به مهاجرت نخبگان از كشور كمك كرده اند.
۷ - انحصارات دولتی: یكی دیگر از عوامل مهاجرت نخبگان، براساس نظرات كارشناسان، انحصارات دولتی است، به طوری كه از طرفی دولت به بهانه كوچك سازی از جذب نخبگان سرباز می زند و از طرف دیگر در واگذاری فعالیتـــهای كشور به بخش خصوصی طفره می رود. لذا جایی دیگر برای نخبـگان باقی نمی ماند.
۸ - میزان امید به آینده: هرچه امید به آینده بیشتر باشد، میزان مهاجرت تقلیل پیدا می كند. امید به آینده جوانان در رابطه با شغل آینده شان، میزان درآمد آنها، توانائی تشكیل زندگی، ازدواج، خرید مسكن، ماشین و امثالهم و بالاخره میزان امنیت كشور تماماً ارتباط مستقیم با ترك و عدم ترك مملكت دارند. افراد معمولاً جذب كشورهایی می شوند كه از لحاظ جذابیت و امید به آینده روشن اطمینان بیشتر داشته باشند.
● راه حلهای پیشنهادی
یكی از راه حلهای پیشنهادی ، تلاش برای ارتباط هرچه بیشتر نخبگان مقیم خارج كشور با داخل است. در صورت قطع ارتباطات آنها با داخل، برروی نسل فعلی و نسلهای بعدی تاثیر خواهد گذاشت. دوم نیاز به یك اجماع نظر نسبی بین مسئولان است. به طوری كه بسترهای گفت و شنود در مسیر رشد جامعه و در راستای جذب نخبگان باشد كه مستلزم تغییر استراتژی در زمینه توسعه و به كارگیری نیروی انسانی ماهـــــر باشد.
سوم برنامه ریزی طویل المدت و تعیین اهداف جهت جذب نیروهای انسانی كارآ و ماهر همراه با عدالت، عقل و تدبیر است به نحوی كه بستر مشاركت آنها در تصمیمات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فراهم گردد. علاوه بر موارد فوق: اصلاح سیستم آموزشی و پژوهشی كشور از ابتدائی تا پایان دانشگاه و تلاش در جهت تربیت نیروهای انسانی خلاق، تصمیم گیرنده، محقق و حلال مشكلات، ترویج فرهنگ تحقیق و پژوهش در كشور و پیاده كردن نتایج آنها، تخصیص فرصتهای شغلی در اختیار نخبگان و فرزانگان و اجرای شایسته سالاری و بالاخره پیاده كردن برنامه های عملی برای جذب نخبگان است.
در پایان باید اذعان كرد كه رفتن صاحبان دانش و اندیشه »فرار مغز« نیست، بلكه هجرت نخبگان است، چون بسیاری از آنها بالاخره به كشورشان برخواهند گشت. آنها عمدتاً علاوه بر دلائل ذكرشده در بالا به دلیل كمبود امكانات و ظرفیتهای علمی در داخل كشور به مهاجرت اقدام می كنند. در حقیقت این فرزانگان به دنبال دستیابی به ابزارهای مناسب تر برای خدمت، تولید علم و اندیشه خود هستند. لذا، بایستی به جای در حصاركردن اندیشمندان و یا توبیخ و ایجاد تنگناهای مختلف برای آنها، تلاش در افزایش قابلیتها و توانائیها و ایجاد محیطی سالم در داخل كشور باشیم. اینگونه می توانیم به شكوفایی اقتصاد مملكت، رشد مدیریت و افزایش و صدور كالاهای غیرنفتی و كاهش وابستگی كشور به نفت باشیم۱.
دكتر محمدحسین مشرف جوادی: استادیار و عضو هیئت علمی دانشكده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان
منبع : ماهنامه تدبیر


همچنین مشاهده کنید