جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


«پنجره­ای به بیشه­ی اشاره» و «مخمل سرخِ رویا»


«پنجره­ای به بیشه­ی اشاره» و «مخمل سرخِ رویا»
«پنجره­ای به بیشه­ی اشاره»و« مخمل سرخِ رویا»عناوین دو كتاب از "بهروز شیدا" هستند كه به وسیله انتشارات « باران»در كشور سوئد منتشر شده اند.
كتاب نخست با عنوان«پنجره­ای به بیشه­ی اشاره» مجموعه­ای است از هشت جستار كه نویسنده در مقدمه­ی آن ،زیرعنوانِ«کوتاه بگویم»می نویسد:
کوتاه بگویم: هفت جستار از هشت جستاری که در این دفتر می­خوانید، پیش از این در نشریه­های گوناگون چاپ شده­اند: خوابِ یک دست که از معرکه بربایدت، پنجره­ای به بیشه­ی اشاره، یادِ کودکِ دور در ترافیکِ تجدد در ­آرش، به کوشش پرویز قلیچ­خانی؛ زیر گذرِ تیغ وتَن در دوات، به کوشش رضا قاسمی، خوابِ سپید در قابِ سیا در مجله­ی شعر در هنر نویسش، به کوشش پرهام شهرجردی؛ سنگینی­ی حجابِ بی­معنایی در بررسی کتاب، به کوشش مجید روشنگر؛ دست­های خسته­ی نویسنده­گانِ خرابِ کافه­ها در نامه­ی کانون، به کوشش منصور خاکسار، مجید نفیسی؛ پرده­ی رویای سلطنتِ انسان برای اولین بار چاپ می­شود.
خواب یک دست که از معرکه بربایدت نیم­نگاهی است به مفهومِ دیوانه­گی در جهانِ انسان ایرانی؛ گزارشی از مفهومِ دیوانه­گی در چهار دوران تاریخی؛ گزارشی از مفهومِ دیوانه­گی در عرفان ایرانی، مفهوم دیوانه­گی در ادبیاتِ دورانِ مشروطیت، مفهوم دیوانه­گی در ادبیاتِ سال­های پس از کودتای ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲، مفهوم دیوانه­گی در رمان پس از انقلاب اسلامی؛ گزارشی از مفهوم دیوانه­گی در تاریخ جنون میشل فوکو، حی­بن یقظان ابن سینا، اشعار مولانا جلال­الدین محمد بلخی، سیاحت­نامه ابراهیم بیک زین­العابدین مراغه­ای، اشعار نصرت رحمانی، آزاده خانم و نویسنده­اش رضا براهنی. خواب یک دست که از معرکه بربایدت تلاشی است در راه نگاه به مفهوم دیوانه­گی در آینه­ی صداهای مسلطِ زمانه.
زیرِ گذر تیغ و تَن نگاهی است به حضور لات­ها در جسدهای شیشه­ای­ی اثر،مسعود کیمیایی، تهران شهر بی­آسمانِ نوشته: امیرحسن چهل­تن، کابوسِ اثر :سیامک گلشیری، بی­بی شهرزاد نوشته:شیوا ارسطویی؛ نگاهی به جاپای فرهنگ پهلوانی در آیین مهر، حماسه­ی ایرانی، حماسه­ی اسلامی، خانه­ی سمک عیار، منش پوریای ولی؛ نگاهی به زورخانه­ی شعبان جعفری، تکیه­ی طیب حاج­رضایی؛ نگاهی به استحاله­ی پهلوانان به لات­ها. زیر گذر تیغ و تَن تلاشی است در راه یافتِ ریشه­ی لات­های چهار رمان در تکه­تکه­ی یک تاریخ.
خواب سپید در قاب سیا نیم­نگاهی است به هفت شعر عینی- مصورِ دوربین قدیمی و اشعار دیگرِ عباس صفاری؛ نیم­نگاهی به نگاه نظریه­پردازان گوناگون به استعاره؛ نیم­نگاهی به انواعِ صور خیال؛ خوانش هفت شعر در حضور تابلویی از نقاشی­ی­ چینی. خواب سپید در قاب سیاه تلاشی است در جهت احضار انواع دیگر هنری در «نقد ادبی».
پنجره­ای به بیشه­ی اشاره حاشیه­ای است بر چاه بابلِ رضا قاسمی؛ پنجره­ای به اشاره­های روان­کاوانه، هستی­شناسانه، تاریخی، سیاسی؛ پنجره­ای به سنت­ سنگ­سار، تنهایی­ی مدرنیته، گناه انسان، دست تمنای مردانه، تاریکی­ی پناه زنانه، نور عارفانه، وسوسه­ی ناگزیر، فاشیسم مکرر؛ پنجره­ای به خاطره­ها، زندان­ها، شکنجه­ها، کتاب­ها. پنجره­ای به بیشه­ی اشاره تلاشی است در راه یافتِ سایه­ی اشاره در حادثه و سخن.
سنگینی­ی حجابِ بی­معنایی گذری است از جهانِ سیزده داستانِ حسین نوش­آذر؛ گذری از زخم روان، زخمِ جهان، زخمِ زمان بر تنِ مردان و زنانی که در هیچ دستی درمان نمی­جویند. سنگینی­ی حجاب بی­معنایی تلاشی است در راه فهمِ زخمِ بی­پناهانی که نه در سخن جهانِ سنت سامان می­بینند؛ نه در سخنِ جهان مدرن مصداق.
دست­های خسته­ی نویسنده­گان خراب کافه­ها نیم­نگاهی است به حضور متنِ تاریخیِ در کافه رنسانسِ ساسانِ قهرمان و اتفاق آنطور که نوشته می­شود می­افتدِ ایرج رحمانی؛ نیم­نگاهی به نظریه­هایی که به شباهت­ها و تفاوت­های متنِ تاریخی و متنِ قصه­ای اشاره می­کنند؛ نیم­نگاهی به غربتِ زنان و مردان در برابر یک­دیگر، غربتِ زنان و مردان در برابر قدرت­های سیاسی؛ غربت تبعیدیان از سرزمینِ زادگاه؛ غربتِ انسان در جهان. دست­های خسته­ی نویسنده­گان خراب کافه­ها تلاشی است در راه تصویرِ غربت مشترکِ مشتریان دو کافه­ی دو رمان.
پرده­ی رویای سلطنتِ انسان مقایسه­ای است میانِ مقدمه­ای بر رستم و اسفندیارِ شاهرخ مسکوب و دیباچه­ی نوین شاهنامه­ی بهرام بیضایی از زاویه­ی نوعِ تدوین؛ نگاهی به نوعِ تدوینِ فصل­های مقدمه­ای بر رستم و اسفندیار و دیباچه­ی نوین شاهنامه در آینه­ی ارمغان مورِ شاهرخ مسکوب. نویسش تکه­هایی از سه فصلِ مقدمه­ای بر رستم و اسفندیار در قامتِ تکه­ای از دو نمای یک فیلم­نامه؛ نویسشِ تکه­هایی از دو نمای دیباچه­ی نوین شاهنامه در قامتِ تکه­ای از فصلِ یک کتاب؛ تلاشی در جهت تشخیصِ تفاوت دو نوع نگاه به شاهنامه. پرده­ی رویای سلطنتِ انسان تلاشی است در جهتِ احضارِ انواع دیگر ادبی در نقدِ ادبی.
یاد کودک دور در ترافیک تجدد نگاهی است به هشت رمانِ زنانه­ی فارسی؛ جست­وجوی عناصر مشترکِ دو گروه رمانِ زنانه­ی فارسی؛ جست­وجوی سیمای مرد آرمانی، تن­کامه­گی، جانِ عارفانه. یاد کودک دور در ترافیک تجدد تلاشی است برای تصویر پنجره­هایی که در مقابل رمان زنانه­ی فارسی بر دیوار اند.
‌● «مخمل سرخِ رویا»
مخمل سرخِ رویا مجموعه­ای است از هفت جستاركه"بهروز شیدا" در مقدمه­ی این کتاب زیرِ عنوانِ «چند نکته»چنین نوشته است:
شش جستار از هفت جستاری که می­خوانید پیش از این در نشریه­های گوناگون چاپ شده­اند:«گَردِ اندوه او بر چهره­ی او» قیصرِ پرتغالِ سلما لاگرلوف از منظرِ نظریه­ی باختین. «مخمل سرخ رویا» نگاهی به بچه­ی یک­شنبه­ی اینگمار برگمان از منظر زیگموند فروید.« قحطی­ی صبح چرا است؟» نگاهی به وقتِ تقصیرِ محمدرضا کاتب از چشمِ رولان بارت.«زیر بارانِ خدایانِ اندوه» نگاهی کوتاه به مده­آی ائوریپیدس با توجه به نظریه­ی ارسطو در باران به کوششِ بهزاد کشمیری­پور، مسعود مافان.«رمزگان­های دوگانه­ی حیرانی» تأملی کوتاه بر رسوایی­ی کوتزی بر مبنای تکه­هایی از ضد ادیپ دلوز و گتاری در مجله­ی شعر،هنر نویسش به کوششِ پرهام شهرجردی.« موجِ مرگ دوست» پیرمرد و دریای ارنست همینگوی در آینه­ی نظریه­ی رمان گئورک لوکاچ،در آرش به کوشش پرویز قلیچ­خانی.«برهوت بازی­ی سفرِ بی­سودا» برای نخستین بار چاپ می­شود.
همه­ی این جُستارها به این هدف نوشته شده­اند که­ تکه­ای از یک رنگین­کمان باشند؛ برآمده از خوانشِ هفت رمان از هفت منظر. برمبنای طرح نخستین قرار این بود که هر هفت رمان از میان رمان­های غربی برگزیده شوند؛ اما سرانجام آن­جا که منظر رولان بارت و نورتروپ فرای در کار بود، دو رمان فارسی برگزیده شدند؛ چه تأویلِ زبانی­ی یک رمان تنها در حیطه­ی زبان فارسی برای من ممکن بود. در انتخاب منظرها نیز تردیدها بسیار بود؛ حاصل این است که می­خوانید: «تمامیت» یا تکه­ای از اندیشه­ی نظریه­پردازانی تا حدِ ممکن دور و درگیر.
در سه جُستار «تمامیت» اندیشه­ی یک نظریه­پرداز محک بوده است: میخاییل باختین، رولان بارت، زیگموند فروید، در سه جُستار یک کتاب: ژیل دلوز و فلیکس گتاری، ارسطو، گئورک لوکاچ، در یک جُستار تنها یک جُستار: نورتروپ فرای.
برای این کتاب نخست نام «یک برگ از هزاران» برگزیده شده بود، این نام اما، سرانجام به زیرعنوان انتقال داده شد. حکایت هم­چنان باقی است: این کتاب یک برگ است از هزاران؛ رنگین­کمان کوچکی از بسیاران رنگین­کمانی که شاید بر آسمانِ ما نشسته­اند؛ که خوانش هر اثر تلاشی است برای فهمِ معنای دیگری از قاره­ای از وجودِ انسان که در هزاران بَرگ سرگردان است.
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آتی‌بان


همچنین مشاهده کنید