جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


«شاید گناه از عینک من باشد»


«شاید گناه از عینک من باشد»
طبایی در پیش گفتار این مجموعه ،با اشاره به آثاری كه تا كنون از وی به چاپ رسیده ،می نویسد:« اولین مجموعه آثار مرا – جوانه های پاییز- در سال ۱۳۴۴ [خوشیدی]، انتشارات پیروز ، درتهران چاپ و منتشر كرد.
چهار پاره ها،نیمایی ها و یك غزل. روزگار غربت غزل بود و تكرار برفرم غزل سایه افكنده بود. دومین مجموعه شعر مرا،‌انتشارات بامداد تهران،‌درسال ۱۳۵۰ به چاپ سپرده و نشر كرد- از نهایت شب - و سومین مجموعه ، زیر نام « خورشیدهای آن سوی دیوار» را انتشارات توس،باز هم در تهران ، چاپ و منتشر كرد. سال ۶۱-۱۳۶۰ بود. هر دو مجموعه در برگیرنده ی آثار نیمایی، چهار پاره ،‌چند دو بیتی و غزل بودند. در هر مجموعه تنها یك نمونه از غزل خود را چاپ كرده بودم . در فاصله ی انتشار اولین مجموعه تا سومین آن، چندین و چند كتاب دیگر ، به دست انتشار سپردم . از « گزیده ی آثار از شاعران معاصر» تا زندگینامه مشاهیر و بزرگان هنر و ادب و تاریخ و ... – برای گروه جوان و نوجوان – و نیز كتاب های از سرتفنّن و نیاز برای كودكان – انتشارات پدیده ،و بانام مستعار ،‌یا حتا بدون نام - ....»
طبایی درمورد اشعار این مجموعه می نویسد:« این مجموعه ، در برگیرنده ی دو دفتر شعر است. دفتر اول - شیوایی ها- مجموعه ی غزل هایی كه از سال ۱۳۳۸ [خوشیدی] تا امروز سروده شده است . سه غزل كه در سه مجموعه پیشین – در هر كدام ، یك غزل – به چاپ رسیده است ،نیز، در میان این دفتر آمده است و غزل های دیگر ، در فاصله آن سال ها، تا امروز شكل گرفته است و مخاطب شعر، سیر و تحوّل را، در آن ها در خواهد یافت. دفتر دوم – نیمایی ها- در حقیقت در امتداد آثار گذشته ی من هستند و شاید تنها، زبان شعرها، دیگر گونی گرفته است – در راستای كمال یا واپس گرایی؟! ... داوری ، گفتم ،‌با زمانه است و مردم هنر آشنا.... »
دو شعر از این مجموعه را باهم می خوانیم :
(۱)تا درهم آمیزد مرا بامن ...
امشب كسی درمن تو را می خواهد ازمن ، هم صدا با من
بی خواب تر، بی تاب تر، بیگانه ای دیر آشنا با من
درهم شكسته زیر این آوار بی هنگام پیری ، حیف !
نومیدتر، ویران تر از من ،‌زیر این آوارها ، با من
با بُغض ، پلك لحظه ها و یادها را می گشاید ، نرم
جان می دمد در سایه روشن های ذهنم ، جابه جا ، با من
تا بار دیگر ، درنهان، شور شكفتن را برانگیزد
می گوید از پرواز ، از آیینه، از گل، ماجرا با من
می خواهد ازمن تا كه دیوار زمان ها را فرو ریزم
تا درهم آمیزد بهاران و زمستان را ، مرا با من!
برگیرم از پیشانیِ خود چین و ازمو، برف پیری را
تا در نوردد سال های رفته را ، او ... پابه پا با من
با مُشت ، بر دیوارهای سینه می كوبد كه برخیزم
از خاكدان پر بركشم ، تا بال و پر گیرد، رها با من
می گوید ازمعراج، از آن برترین ، از با تو پیوستن
تا بنگرند آیینه ها و پرده ها و شب ، تو را با من
(۲) بر مطلع سپیده و خاكستر
با گامی از صبوری و تسلیم
برمطلع سپیده و خاكستر
می ایستم !
سقف همیشه ابریِ این سرزمین ساكت قطبی،همیشه می بارد؟
این سرزمین،چه نامی دارد؟!
این جا،چه عابرانی دارد!
ارواحی از سكوت و پذیرفتن!
پوشیده در ردای زمستانی !
ارواح سوگوار، كه این سان فروتنانه،به دیدار مرگ،مرگ گرسنه،
مرگ هزار چهره،می آیند و می روند
این عابران مسخ كه تن پوشی از وقار به تن دارند
با شالی از ملال
فرسوده، با درشتی شولای ناتوانی،بر دوش های كوژ
این جا،چه عابرانی دارد!
این جا چه عابرانی دارد!
ارواحی از سكوت و پذیرفتن !
با شانه های كوژ
با خطّ هر شیار كه تكرار رنجنامه ی خاك است
پوشیده درردای زمستانی
با چتر مهربانیِ خاكستر!
سقف همیشه ابریِ این سرزمین ساكت قطبی همیشه می بارد!
با گامی از صبوری و تسلیم خاص
می روم...
مهر ماه ۱۳۵۹
مجموعه شعر "علیرضا طبایی " با عنوان « شاید گناه از عینك من باشد» به سیله انتشارات آیینه جنوب منتشر و در بازار كتاب عرضه می شود.
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آتی‌بان


همچنین مشاهده کنید