شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جای خالی ارتباط در شهر


جای خالی ارتباط در شهر
●دكتر احمد میرعابدینی: جای خالی ارتباط در شهر پیداست. مثل جای خالی یك دوست یا جای خالی غذا، خواب، لباس، محاسبه و چیزهای حیاتی دیگر.
می شود از جای خالی ارتـباط هم حرف زد. جای خالی دوست ، را باید خود دوست پر كند. اگر جای ارتباط دوستانه خالی باشد، باید جایش را چیز دیگری پر كند؛ چیزی مثل مطبوعات، در شكل كاغذی یا الكترونیك؛ رادیو، از جنس موسیقی و گفتار؛ تلویزیون، از نوع تصویر، حجم، رنگ، همــــراه با صدا و موسیقی و گفتار؛ سینما و تئاتر؛ ...
اینها جای خالی دوست نشـــسته اند؛ برای انسانی كه نیــازمند محرك های بیشتری است؛ می خواهد ببیند چه می گذرد؛ آدم می خواهد همه جا باشد؛ و "دوسـت"ی به او خبر بدهد؛ این دوست هم باید از جنس ارتباط باشد؛ و آن چه را نیاز دارد و نمی تواند داشته باشد، به او بدهد؛ این دوست باید شاخـك های خود را همه جا بگستراند! آدم به چه كسی می تواند این مجوز دوستی و نمایندگی را بدهد؟!
شما می خواهید همه جا باشید؛ ولی نمی توانید؛ می خواهید از همه چیز با خبر باشید! اما به تنهایی امكان ندارد. باید كسی به شما كمك كند و از تمام وســعت شهر خود؛ و شهرهای دیـــگر، دانسته ها را به شهر و نزد شما بیاورد؛ و خبر رویدادهای كم و بیش مشابه، اما حیاتی را، به اسم شهر؛ و در همه وقت ها. شهر شب و روز نمی شناسد، چون شب و روز زنده است و نــفس می كشـــد و تكثیر می شود.
پیوسته می خواهید همه جــا باشید و از همه چیز خبر داشته باشید! امــا چگونه؟ جای خالی ارتباط در شهر را چه كسی برای شما پر می كند؟ البــته، دوستی كه بتواند همواره جای شاخك های حسی شما باشد؛ و چیزی را دریافت كند كـه بتواند اضطراب ندانستن و دلشوره های بی خبری و بی اطلاعی تان را برطرف كند. این دوست باید مورد اعتماد شما هم باشد و خیال تا ن را هم آسوده سازد.
ارتباطات برای شهرهای امروز حیاتی تر از آن است كه نتوان آن را با غذا، غذای روح؛ پوشاك؛ پوشاك مناسب همه فصل ها و زمان ها و مكان ها؛ محاسبه و حساب و كتاب دانی برای تصمیم گیری و شناخت اوضاع، مقایسه كرد و امروز جای ارتباط در شهر خالی است و هیچ چیز جز ارتباط نمی تواند جای خالی این دوست را بگیرد.
شهر خطی فرضی است میان من و تو؛ و شما و ما؛ خطی كه در عیــن حال ادغام و در هم فرورفتگی ما را نشان می دهد؛ شهر میانجی است و رسانه! شهر میانجی است؟ شهر میانجی كسانی است كه می خواهند بدانند مرزهای میان من و تو كجاسـت. رسانه ها، با مثال های زیاد، یعـنی با همــان گزارش ها و خبرها و برقراری ارتباط با ما و میان ما، این مرزهای شهری را مشـــخص می كنند.
مطبوعات دانش و معرفت می دهند؛ چه كاغذی چه الكترونیك؛ اینترنت اطلاع و به شــكل های مختلف به مطبوعات و سایر رسانه ها یاری می دهد؛ رادیو، در كار همراه مان است، با خبر و اطلاع و آموزش؛ تلویزیون، از هر چمن ترانه ای، گلی و سبزه ای می چیند و گزیده های خود را نمایش می دهد كه همه چیز دارد و سوپر ماركت رسانه ای است، تا چشم و دل سیرمان كند و سرگرم شویم؛ كتاب، تئاتر و سینما، با تلفیــق واقعیت های زندگی در فراغت و سرگرمی، به شكلی عمیق تر فرصت جـدا شدن از زندگی جدی و ایجاد امكان تأمل در آن را بـه ما می دهند.
در حالی كه تلفــن ما را در هر مكان و زمان با كسانی یا كسی كه دوست می داریم و به او یا آنها نیاز داریم، امكان دسترسی می دهد تا اگر اراده كردیم و توانستیم، به یاری وسایل حمل و نقل با او دیدار كنیم.
... ایـنها جایگزین های ارتباط در شهرند؛ جایـگزین های دوست و نماینده ای كه اگر نباشند، ما نمی توانیم همه جا، همه وقت و نزد همگان باشیم! رسانه ها دوستان یا دوســتی هستند كه ما را به تمامی قلمروهای ارتباطات اجتماعی و به میان كسانی می برند كه می خواهیم با آنها باشیم یا از حال شان با خبر شویم.
ارتباط با وسایل فردی، گروهی و جمعی اش، جایی حیاتی را پر می كند، كه اگر ارتباط و این وسایل نبودند تصوری از شهر هم نبود! شهر به معنای ما، جمع ما؛ من ها و تو ها و او ها! كه این ما بودن ها راز حیات است؛ و ارتباطات اجتماعی راز بقاست. پیوند دهنده ای كه اگر نباشد، به هیچ شكل نمی توانیم به معنای ما و شهر و تمامی تسهیلاتــی كه برای مان فراهــــم می آید، مفهومی بدهیم.
ارتباطات شبكه حسی ما در جامعه است؛ بسط حواس ما؛ بویایی كشیده شده تا دور دست ها و قلمرو شهر و شهرها؛ چشایی، بینایی، شنوایی و بساوایی! مگر جز این می شود تمامی تجربـه های دیگری و دیگران را از آن خود كرد، در اختیار گرفت و از آنها برای ارتقای خود فرد و دیگران بهره برد؟ و این تجربه ها به الگویی تبدیل می شوند كه برای گره گشـایی های مشكلات به یاری ما می آیند.
ما تمایل داریم با خبر شویم؛ حق ارتباط حق ارضای میل و لذت بردن ما نیز هست؛ لذت رهایی از تنش است و ما حق داریم، به این معنا از تنش و نگرانی و اضطراب رهـــا شویم! همین! آ ن چه روی می دهد، نامش سرگرمی است! سرگرمی در واقع به صورت نوعی حق در می آید؛ اما سرگـرمی بــاید رهایی بخش باشد؛ و خبر به معنای گزارش هر چــه عینـی تر از رویدادها و اطلاع از هم و دانستن و آموزش درباره یكدیگر برای حل مشكلات است و برای چاره جویی و رفع موانع . و لذت، به این معنا، حق هر شهروند است؛ و این حق تنها به یــاری ارتباط تحـقـق می یابد.
ارتباطات درون اجتماعی، چنین نقش ارتباط دهنده درونی را دارند؛ ارتباطات به عنوان نقش برون اجتماعی، جامعه را با رهبران ارتباط می دهد و از سوی دیگر ارتباط میان جوامع را برقرار می كنند.
به این ترتیب است كه فرد از یك سو با همنوعان خود در درون جامعه و از سوی دیگر با سایر انسان ها در سایر جوامع و نیز با رهبران اجتماعی ارتباط برقرار می كند.
جامعـه با اجتماع فرق دارد. اجتماع جمـع عددی افراد و كنار هم بودن جسمی است، بـــدون ارتباط با هم و مثل گروه منفرد و پراكنده از هم. هر قدر اجتماع دارای ارتباط قوی تر و ارتباطات گسترده تر و عمیــق تری باشد، به معنای جامعه ، یعنی مجموعه همبسته و متحد نزدیـك تـر می شویم.
از ا ین رو، جامعه به عبارتی محصول ارتباط و ارتباطات اسـت. برای اجتـماعی شدن و جامعـه پـذیری چاره ای جز بهره گیری هر چه درست تر و دقیق تر از ارتباطات اجتماعی وجود نــدارد.
شهر نمی تواند اجتماع باشد، یعنی افراد نمی توانند هر گونه كه خواستند و بدون توجه بـه حضور و حقوق دیگری، هر كاری را كه تمایل داشتند انجام دهند. شهر جامـعه است بــا اعضای به هم پیوسته و تأثیرگذار بر سرنوشت یكدیگر؛ و این هم سرنوشتی، یعنی سازنـده اصلی جامعــه و این وحدت بدون ارتباط معنایی ندارد و شكل نمی گیرد.
گروه ها با ایـجاد ارتباط، روابط موقت را می سازند. روابط موقت، بر اساس تجربه های اعضای گروه، به تدریج شكل دائمی می یابند. و هر قدر این ارتباطات عمیق تر باشد، جامـعه پیچیده تر است. شاید بر همین اساس، بتوان واحد جامعه را به جای گروه، ارتباط در نظر گرفت.
گروهی كه با هم ارتباط درست و رابطه ای منظم، عمیق، پویا و سازنده در جهـــت حل مشكلات محیطی ندارند، جامعه به شمـار نمی روند. جمع اند و اجتماع، نه جامعه. ارتباط و انواع آن یعنی ارتباطات، وجه تمایزی است مهم كه انسان را از سایر موجودات، مثل جماد، گیاه، حیوان و حتی انسان جماعتی متمایز می كند. ضمن آن كه ارتباط حتی در میان آنها نیز بــه شكلی وجود دارد.
رسانه ها و ارتباط تنها نتیجه اختراع فنی نیستند، بلكه فرایندی دو مرحله ای از اختراع كردن و نهاد سازی اجتماعی اند. اختراعات فنی رسانه های قدیمی را ارتقا دادند، در حالی كه در مرحله بعدی نوآوری ها، رسانه ها و ارتباطات نهادی شدند، كه این تغییر بنیادی نشان عـمده ای است از نیاز اساسی به نهادسازی ارتباطات اجتماعی و تشكیل سازمان های رسانه ای، یعنی ایجاد مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سایت های اینترنتی.
امروز، بدون این نهادسازی اقتصاد، سیاست و فرهنگ معنای روزآمدی ندارند. بـدون این ارتباطات و این هشیارسازی دایم، شكل گیری جامعه و همبستگی اعضای آن غیر ممكن اسـت.
ارتباطات و ارتباط گران پیامبران فروتنی هستند، كه چون ما توان سفر دایــم و حـضور در همه مكان ها و زمان ها را نداریم، دستاوردهای خبری را به نزدمان می آورند. نقش آنها از یك اطلاع رسان، تا پیامبری نمادین در جامعه تغییر می كند. آنها باورها، عقاید، رفتار و سبــك زندگی ما را تعیین می كنند و آرام ما را از راهی كه می رویم، به مســــیری همـــگانی هدایت می كنند.
در این ارشاد جمعی، عـقل ارتباطی، جایگزینی است برای عـقل ابزاری در حـل یا كاهش مشكلات جامعه، كه تنها به یاری ارتباط عـقلانی امكان پذیر می شود.
ارتباط باید بتواند همچون دستگاه عصبی حسـاس و هوشـمند و با تكیه بر پیش شرط های ضـروری برای حضور، شكل گیری و بقای خود، برای ایجاد پیوند دایم و پویا با محیط بیرونی و درونی جامعه فعال باشد، تا اطلاعات لازم برای سازگاری فرد و جامعه را با محیط داخـلی و بـیـرونی فـراهم سـازد. ارتباط، دوستی است كه حیات و بقای شهر را از او داریم. جای خالــی ارتباط در شهر، جای خالی یك دوست قدیمی، مفید و بی ادعاست.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید