پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

بعد از فیدل چه اتفاق خواهد افتاد؟


بعد از فیدل چه اتفاق خواهد افتاد؟
فیدل به پیشاهنگ تعلق دارد؛ به طلوع دوران جدیدی که دیگر هیچکس نمی تواند بطور انتزاعی به اعلامیه یک دولت، یک سیاستمدار، یا یک فرد باور داشته باشد.
در شرایطی که این روزها دموکراسی آمریکایی بروشنی در فلسطین، لبنان در برابر چشم مردم جهان قرار دارد، افرادی به بهانه بیماری فیدل کاسترو رهبر سالخورده کوبا، فیلشان یاد هندوستان کرده و برای فرار از واقعیت شرم آور غلاف کردن قلم های حراف و پرگوی خود در ارتباط با تحولات منطقه خاورمیانه- که درعمل رشته های ذهنی چند ساله آنها را پنبه کرده است- بیاد« نبود دموکراسی» مورد نظر خود در کوبا افتاده اند و به این بهانه و در لفافه برخی تعریف های «چپکی» از واقعیات غیر قابل انکار، خشم طبقاتی خود از کوبا و انقلاب آن را اطفاء می کنند.
نوشته آقای هوشنگ اسدی که تحت عنوان « زودتر بمیر رفیق!» در خبرنامه گویا منتشر شده است، نمونه برخورد این افراد و نگرش هرزه و سخیف آنها به جدی ترین موضوعات و مسائل نظری و سیاسی است.*
اگر چشم و گوش خود را فراتر از رسانه های تجاری و بزرگ ببریم، بغیر از انعکاس صداهای جان خراش و گوش خراشی که در نوشته ها و حرف های امثال "هوشنگ اسدی" ها می توان دید و شنید، صداهای دیگری نیز در جهان بگوش می رسند، «صدای انبوه عظیم انسان هایی که حرف می زنند، اما در رسانه های بزرگ خبری از آنها نیست، مگر آنکه روزی، همانطور که بعضی وقت ها دیده ایم، سرنوشت یک کشور و شاید سرنوشت یک قاره را تغییر دهند.»
مقاله زیر، بقلم نویسنده معروف خانم بیلین گوپگویی ( Belen Gopegui) پژواکی از صدای انبوه عظیم دوستداران کوبا و فیدل در جهان و ایران است.**
●بعد از فیدل چه اتفاق خواهد افتاد؟
بیلن گوپگویی
مدت زمان طولانی فکر می کردم ادبیات ممکن است سودمند باشد؛ پیرامون امکان سودمندی ادبیات چند کتاب خواندم، اما آنها هیچوقت زیاد دقیق نبودند. و در حالیکه هنوز در باره این موضع تعمق می کنم، شیوه ملایمی برای سودمند کردن ادبیات پیدا کرده ام. این واقعیت که من چندین داستان نوشته ام هر چند یکبار به من کمک می کند در رسانه های بزرگ صدایی داشته باشم.
در اینجا می خواهم در باره کوبا حرف بزنم، در باره اوضاع کوبا، در باره اینکه در جزیره چه می گذرد. و بخودم می گویم شاید بتوانم این تریبون را خطاب به آنهایی بکار بگیریم که معمولاً چیزی نمی خوانند، چیزهای دیگری که در باره آنچه در کوبا می گذرد، نوشته می شود.
آنها، حداقل ممکن است فرصت دانستن این را پیدا کنند کسانی که مخالف انقلاب کوبا نیستند، چگونه حرف می زنند و چه می گویند. بعنوان مثال، نستور کوهن( Nestor Kohan)، محقق جوانی است در دانشگاه بوئنو آیرس، و کتاب هایی در باره گرامشی، نگری(Negri)، مارکس، ماریاتگویی( Mariategui) نوشته است. او در نوشتاری تحت عنوان« و بعد از فیدل، چه اتفاق خواهد افتاد؟« ?Y después de Fidel Que» می گوید: « با رفقا صحبت کرده ام، با دوستان و نزدیکان، با مردم کشورم و با مردم کشورهای دیگر... همه از صمیم قلب انتظار دارند فرمانده، انقلابی، دوست نزدیک «چه»، از این جراحی بهبود حاصل کند. ما از او می خواهیم همان فیدل باشد. کسی که قدرتمند ترین امپراطوری جهان را اذیت می کند، می آزارد و ناراحت می کند. کسی که میلیونرهایی که در گوشه و کنار جهان پول های خود را می شمارند را وحشت زده می کند... کسی که هنوز هم، جهان را به شورش علیه بی عدالتی دعوت می کند. کسی که همچنان مروج استفاده از دو سلاح است، قدرتمندترین سلاح هایی که تاکنون اختراع شده اند: اندیشه و کتاب. و بعد از فیدل، چه اتفاق خواهد افتاد؟ خوب، خیلی ساده انقلابات دیگری وجود خواهد داشت. همانطور که بعد از «چه» دیدیم، ما در همه کشورها به نبرد علیه بی عدالتی و برای تغییر جهان ادامه خواهیم داد. ما استوار در دفاع از ایده آل های انقلابی که فیدل به ما آموخته است، می آموزد و خواهد آموخت، پیکار خواهیم کرد.» کسی که اینطور می نویسد فقط از قول خودش حرف نمی زند، او از طرف انبوه عظیم انسان هایی حرف می زند که در روزنامه ها خبری از آنها نیست، مگر آنکه روزی، همانطور که بعضی وقت ها دیده ایم، سرنوشت یک کشور و شاید سرنوشت یک قاره را تغییر دهند. در کوبا چه گفته می شود؟ لیساندرو اوترو(Lisandro Otero) ، نویسنده داستان هایی مانند « فصل فرشتگان» (Temporada de Angeles) و «شور اوربینو» (Pasion de Urbino) می نویسد:« فیدل کاسترو به یک نسل آمریکای لاتین یاد داده است طور دیگری فکر کنند و کشور خود را از میان تو در توی مشکلات و تناقضات با شهامت و رشادت رهبری کرده است. او موفق شده است یک فضای شایسته ایجاد کند، فضائی که فرد بتواند، برغم دشمنی و محاصره اقتصادی از طرف ایالات متحده در یک جزیره کوچک کارائیب با سربلندی زندگی کند.» « زندگی سربلند؟» بعضی ها ممکن است، با توجه به سطح پایین درآمدها در کوبا این را از خود بپرسند. درآمدهایی که، با وجود کم بودن، از پس هزینه مسکن، برق، تلفن و غیره، آموزش و پرورش خوب، و بهداشت و درمان مناسب بر می آیند. درست است که این درآمدها کفاف خریدن تلویزیون با صفحه بزرگ یا نینتندو (Nintendo) یا تورهای سیاحتی یا دلال بازی با خانه های خالی را نمی دهند. اما آیا قدرت خرید، مایه سربلندی است؟ هستند کسانی که معتقدند سربلندی یعنی اینکه وضعیتی نباشد که من بتوانم یک مدرک فوق لیسانس برای فرزندم یا گرانترین دارو را برای بیمارم بخرم، در حالیکه همسایه ام توان مالی آن را نداشته باشد. مردان و زنان کوبایی، آزاد از این شرم زندگی می کنند، و احتمالاً آماده هستند بمیرند تا اینکه کسی این شرم را بر آنها تحمیل کند. در باره کوبا، دیگر چه گفته می شود؟ نورلیس مورالس آگویلرا( Norelys Morales Aguilera) در نشریه اینترنتی La Jibrilla نوشت: یکی در خیابان گفت« فیدل به ما پیروز بودن را یاد داده است... در حالیکه حال فرمانده رو به بهبودی است، مردم کوبا با هم علامت پیروزی رد و بدل می کنند. این کار غیرعادی و پرمعنایی است. این در محل کار، در انجمن های محل بچشم می خورد، شهروندان احساسات خود را رسا و سنجیده ابراز می کنند که جایی برای این فکر نمی گذارد که طرح بوش و بداندیشان ساکن میامی ممکن است در قلب جزیره جایی داشته باشد.»
پیام یک زن کوبایی می گوید:« وقتی آنها شروع کردند اعلامیه را بخوانند، همانطور که می توانید تصور کنید، من برای پدرم خیلی نگران بودم، با چشم گریان و سکوت طولانی... تا پاسی از شب، به خانه ما تلفن می شد، تلفن از افرادی مثل شما، که من عمیقاً از آنها ممنونم. موضوعی که من از درو همسایه و در خط اتوبوس به اینجا شنیدم، یکی است: سلامتی فیدل. در فاصله زمانی کوتاه تا اینجا، در اتوبوس دیدم که مردم با وقار خاصی جدی بودند، بسیار جدی...» از این پیام ها،بسیار است. پیام های بسیاری از داخل جزیره برای مردم خارج، و بسیاری از مردم خارج برای مردم جزیره.
فراموش نکنیم، پست- مدرنیسم دوره ای بود که کاشف به عمل آورد باور به کلمات ضروری نیست، کلمات همه تهی اند، می شود همه آنها را بمسخره گرفت، همه واژه ها دروغند، پر از تردید و معانی پوچ. کلمات فقط در عمل معنی می دهند. فیدل به پیشاهنگ تعلق دارد؛ به طلوع دوران جدیدی که دیگر هیچکس نمی تواند بطور انتزاعی به اعلامیه یک دولت، یک سیاستمدار، یا یک فرد باور داشته باشد. انتظار عمل می رود. مردم از آنهایی که کلمات را بکار می گیرند، عمل می خواهند. در کوبا چه می گذرد؟ آیا بهتر نمی بود اگر رسانه های بزرگ به آنچه که واقعاً در کوبا می گذرد، می پرداختند، نه فقط این روزها، زیرا همانطور که فیدل گفته است: سوسیالیسم علم نمونه ها است.
انوشه کیوان پناه
http://news.gooya.eu/columnists/archives/۰۵۱۶۱۳.php
http://www.granma.cubaweb.cu/secciones/ingles/noticias/art۸۹.html
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید