پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


دلار قوی، دلار ضعیف


دلار قوی، دلار ضعیف
ارزش دلار آمریكا در برابر سایر ارزهای معتبر جهانی خصوصاً یورو طی یك سال گذشته با كاهش دائمی همراه بوده است. اما سؤال اساسی این است كه كاهش ارزش دلار در برابر دیگر ارزها تا چه حد به اقتصاد آمریكا كمك می كند یا زیان می رساند؟ و یا آیا ارزش دلار و قوی یا ضعیف بودن تأثیری بر زندگی شهروندان آمریكایی دارد؟ چه عواملی موجب تغییر ارزش دلار در برابر دیگر ارزها می شود؟
قوی خوب است و ضعیف بد . این شاید بدیهی ترین پاسخی باشد كه برای سؤالات فوق به ذهن متبادر می شود. اما پاسخ فوق برای مبحث پول و سیاست های پولی همیشه درست نیست.
اصطلاحات ضعیف، قوی، صعود و سقوط در دنیای ذخایر ارزی، اصطلاحات مرتبطی محسوب می شوند و تمامی آنها بیانگر تغییری نسبت به گذشته هستند. زمانی كه دلار تقویت می شود ارزش آن در برابر یك یا چند ارز دیگر افزایش می یابد. دلار قوی تر واحدهای پول بیشتری از ارز های دیگر را می خرد و یكی از نتایج آن كاهش قیمت كالاها و خدمات خارجی برای مصرف كنندگان آمریكایی است. مطمئناً مصرف كنندگان آمریكایی از یك دلار قوی منفعت خواهند برد، اما صادرات آمریكا ضربه خواهد دید. دلار قوی به این معنا است كه تجار خارجی هزینه بیشتری برای خرید كالاها و خدمات آمریكایی متحمل می شوند كه این امر موجب كاهش تقاضا برای كالاهای آمریكایی می شود.
●مزایای دلار قوی
* كالاهای خارجی برای مصرف كنندگان آمریكایی با هزینه كمتری بار می آیند و ارزان تر تمام می شوند.
* ارزان تر شدن كالاها و خدمات خارجی موجب كاهش تورم در آمریكا می شود.
* شهروندان آمریكایی به هنگام سفر به كشورهای خارجی از قدرت خرید بالاتری برخوردار می شوند.
* سرمایه گذاران آمریكایی می توانند سهام و اوراق بهادار خارجی را به قیمت های پایین تری خریداری كنند.
معایب دلار قوی
* قدرت رقابتی شركت های آمریكایی در بازارهای خارجی كاهش می یابد.
* شركت های آمریكایی می بایست با كالاهای ارزان تر خارجی رقابت كنند.
* هزینه مسافرت توریست ها به آمریكا بیشتر می شود.
* هزینه سرمایه گذاری در آمریكا برای سرمایه گذاران خارجی افزایش می یابد.
مزایای دلار ضعیف
* فروش كالاهای آمریكایی در بازارهای خارجی به علت كاهش قیمت آنها بیشتر می شود.
* شركت های آمریكایی به منظور حفظ قیمت ها در سطح پایین، فشار رقابتی كمتری را تحمل می كنند.
* توریست و مسافر بیشتری به آمریكا سفر می كند.
* بازارهای سرمایه آمریكا برای سرمایه گذاران خارجی، جذاب تر می شود.
معایب دلار ضعیف
* مصرف كنندگان آمریكایی با افزایش قیمت كالاها و خدمات وارداتی مواجه می شوند.
* افزایش قیمت كالاهای خارجی موجب افزایش هزینه زندگی در آمریكا می شود.
* مسافرت شهروندان آمریكایی به كشورهای خارجی پرهزینه می گردد.
* شركت ها و سرمایه گذاران آمریكایی برای گسترش فعالیت های خود در بازارهای خارجی با مشكل روبه رو می شوند.
اصولاً دلار ضعیف به برخی سود و به برخی زیان می رساند.
زمانی كه ارزش د لار در برابر واحد پول كشوری دیگر كاهش می یابد، قیمت كالا و خدمات آن كشور برای مصرف كنندگان آمریكایی افزایش می یابد و آمریكاییان باید دلار بیشتری برای خرید كالاهای آن كشور خرج كنند.
بدین ترتیب، قدرت خرید مصرف كنندگان و شركت های آمریكایی كه كالاهای خارجی وارد می كنند، كاهش می یابد. دلار ضعیف از سوی دیگر موجب ارزان تر شدن كالاهای آمریكایی در بازارهای خارجی می شود كه از این فرآیند، صادركنندگان آمریكایی و مصرف كنندگان خارجی، بهره می برند. با دلار ضعیف، واحد پول خارجی كمتری برای خرید كالاهای آمریكایی مورد نیاز است و در نتیجه مصرف كنندگان در دیگر كشورها می توانند با واحد پول كمتری محصولات آمریكایی خریداری نمایند.
دلار و واحدهای پول سایر كشورهای جهان باید در سطح، ارزش گذاری شود كه نرخ برابری آنها با سایر ارزها نه خیلی زیاد و نه خیلی كم باشد. چنین سطحی به رشد اقتصادی با ثبات و بلندمدت و ثبات اقتصادی چه در داخل كشور و چه در خارج آن منجر می شود. با این حال، رسیدن به این وضعیت ایده آل، بسیار دشوار است چرا كه عوامل بسیاری بر ارزش واحد پول یك كشور، اثر می گذارند كه برخی از آنها بسیار پیچیده هستند.
●ارزش واحد پول
ارزش پول یك كشور را می توان هم از لحاظ داخلی و هم از چشم انداز بین المللی بررسی كرد. از لحاظ داخلی، از شاخص قیمت مصرف كننده(تورم) برای بررسی تغییرات قدرت خرید دلار در طول زمان استفاده می شود. زمانی كه تورم افزایش می یابد، گفته می شود كه ارزش یا قدرت خرید دلار كاهش یافته است. اگر نرخ تورم، نسبتاً با ثبات باشد ارزش دلار نیز در وضعیت ثبات به سر می برد. با كاهش تورم، قدرت خرید دلار برای برخی كالاها افزایش می یابد. حتی در صورتی كه ارزش دلار در داخل، باثبات باشد، ممكن است ارزش آن در مقایسه با واحد پول كشور یا كشورهای دیگر دچار نوسان باشد. در این وضعیت، دلار یك كالا است كه دارای قیمتی است كه بر اساس آن قیمت، خرید و فروش می شود. ابزار مبادله ای كه برای خرید این كالا(دلار) استفاده می شود، واحد پول دیگر كشورها است. دلار در چنین مواردی توسط شهروندان كشور خارجی خریداری می شود و آنها در آینده از دلارهای خریداری شده برای خرید كالاها و خدمات آمریكایی یا دارایی های مالی همچون اوراق خزانه داری یا سهام شركت های دولتی استفاده خواهند كرد.
یك جنبه جالب ارز خارجی این است كه یك واحد پول ممكن است در زمان حال قوی تر شود، اما نسبت به موقعیت تاریخی خود، ضعیف باشد. مثلاً ممكن است ارزش دلار از نرخ برابری ۸۵ ین به ۸۸ ین افزایش یابد اما از آنجا كه از لحاظ تاریخی دلاری كه بیش از ۱۰۰ ین می ارزد، هنوز قوی نیست. به علاوه، ممكن است شرایط معكوس نیز رخ دهد و ارزش دلار از نرخ برابری ۱۸۸ ین به ۱۷۵ ین كاهش یابد، اما به لحاظ تاریخی دلار، همچنان قوی قلمداد شود.
هر مبادله بین المللی كالا یا خدمات نیازمند نرخی برای تبدیل شدن از یك واحد پول به واحد پول دیگری است. البته در شرایط بسیار استثنایی نیز برخی كشورها اقدام به خرید كالا یا پرداخت بر اساس طلا می كنند، اما اكثر قریب به اتفاق تراكنش های بین المللی بر اساس نرخ ارز صورت می گیرد. فرد، شركت یا دولت هر كشوری كه خواستار خرید محصولات آمریكایی است نیازمند دلار است. شكی نیست كه هم اكنون دلار مهم ترین ارز در جهان است و یورو، و مارك در رتبه های بعدی قرار دارند.
●عوامل مؤثر بر یك واحد پول قوی
* بالاتر بودن نرخ بهره در داخل كشور نسبت به خارج
* كمتر بودن نرخ تورم
* مازاد تجاری نسبت به سایر كشورها
* كسری بالا و دائم دولت كه منجر به استقراض داخلی شود
* ناآرامی های سیاسی یا نظامی در دیگر كشورها
* بازار مالی قوی در داخل كشور
* اقتصاد قدرت مند داخلی‎/ اقتصاد ضعیف خارجی
* سیاست پولی مناسب به منظور ثبات قیمت ها
●عوامل مؤثر بر یك واحد پول ضعیف
* نرخ بهره كمتر در داخل كشور نسبت به خارج
* نرخ بالاتر تورم
* كسری تجاری داخلی نسبت به دیگر كشورها
* مازاد دائمی دولت
* ثبات سیاسی یا نظامی در دیگر كشورها
* بازار مالی آشفته در داخل كشور
* اقتصاد ضعیف داخلی‎/ اقتصاد های قوی تر كشورهای خارجی
* سیاست پولی متزلزلی كه دائماً اهداف آن تغییر می یابد.
بسیاری از بخش های اقتصادی آمریكا بدهی های فراوان و سنگینی دارند و دولت، شركت ها و افراد در این كشور وابستگی فراوانی به تسهیلات اعتباری دارند كه این امر موجب تقاضای قوی برای پول چه برای وام دادن و چه برای وام گرفتن شده است. عمدتاً پولی كه توسط مصرف كنندگان آمریكایی پس انداز می شود برای تأمین تقاضای فوق، مورد استفاده قرار می گیرد. نكته مهم این است كه در اقتصاد آمریكا نرخ پس انداز، پایین است كه این موجب می شود وام گیرندگان در این كشور به استقراض از خارج روی آورند. افزایش تقاضا برای تسهیلات، ارزش دلار در برابر دیگر ارزها را افزایش می دهد در نتیجه سرمایه گذاران تمایل بیشتری به خرید و حفظ دلار پیدا می كنند.
در همین حال، بانك مركزی آمریكا با مهار تورم، ثبات دلار را ارمغان می آورد و ثبات دلار، جذابیت آن را افزایش می دهد. روندهای فوق در مجموع هزینه دلار برای سرمایه گذاران خارجی را افزایش می دهد. نرخ بازگشت نسبتاً بالای بازارهای مالی آمریكا نسبت به بازارهای مالی دیگر كشورها موجب می شود سرمایه گذاران تمایل بیشتری به سرمایه گذاری در بازارهای مالی آمریكا نسبت به بازارهای مالی كشورهایشان پیدا كنند. در نتیجه، تقاضا برای سرمایه گذاری در آمریكا افزایش می یابد و دلار قوی تر می شود.
●اثرات بر اقتصاد
تصمیم شهروندان یك كشور برای سرمایه گذاری در كشوری دیگر، اثرات مهمی بر اقتصادهای داخلی كشورهای آنها می گذارد. در مورد آمریكا، تمایل سرمایه گذاران خارجی برای خرید دارایی های مالی آمریكایی، موجب تأمین مالی كسری بودجه عظیم دولت می شود و شركت ها و صندوق ها را قادر می سازد بازارهای اعتباری خصوصی، را پشتیبانی كنند و نرخ بهره را پایین می آورند. بر اساس قانون عرضه و تقاضا، افزایش عرضه تسهیلات و اعتبارات(در صورتی كه وجوه از كشورهای دیگر تأمین شده باشند) موجب كاهش قیمت آن اعتبارات و وجوه می شود. افزایش تقاضا برای دارایی های دلاری نیز تأثیر منفی بر اقتصاد آمریكا دارد. دلار قوی تر، جذابیت كالاهای خارجی را در بازار آمریكا افزایش می دهد و مصرف كنندگان این كشور را به خرید بیشتر كالاهای خارجی و خرید كمتر كالاهای داخلی متمایل می سازد. این امر، غیر قابل كنترل شدن تورم را به دنبال دارد. اما در همین حال، صادرات آمریكا نیز برای خارجی ها گران تر تمام می شود و تقاضا برای كالاهای آمریكایی كمتر می شود. در نتیجه با افزایش واردات و كاهش صادرات، كسری تجاری آمریكا تشدید می شود.
زمانی كه یك واحد پول بسیاری قوی یا بسیار ضعیف می شود، رقابت بین المللی اقتصاد را منحرف می سازد. مثلاً دلار بسیار قوی دهه ۱۹۹۰ توان رقابتی كالاهای آمریكایی با كالاهای كشورهای رقیب را كاهش داد. بسیاری از شركت های آمریكایی به این افزایش رقابت از طریق كاهش هزینه ها و افزایش بهره وری پاسخ دادند. در بلندمدت، افزایش بهره وری به خود این شركت ها و كل اقتصاد آمریكا، سود رساند. با این حال، بسیاری از شركت های آمریكایی نیز نتوانستند با مسئله ارزان تر بودن كالاهای شركت های رقیب خارجی مقابله كنند و به منظور حفظ حیات خود در برابر كالاهای وارداتی از دولت آمریكا خواستار جلوگیری از واردات بی رویه كالاهای خارجی شدند. دولت نیز به واسطه اعمال تعرفه های گمركی، سهمیه بندی، یارانه و ممنوعیت های وارداتی از این شركت ها حمایت كرد. اما این سیاست حمایت گرایانه، یكی از زیان بارترین اثرات تقویت بی رویه ارزش یك واحد پول است. زمانی كه یك كشور اقدام به ایجاد موانع بر سر راه واردات می كند، كشورهای دیگر نیز با اقدامات مشابهی تلافی می كنند؛ نهایتا تجارت جهانی كند خواهد شد و مردم تمامی نقاط جهان از كالاهای با كیفیت بالاتر اما ارزان تر و گزینه های انتخابی گسترده تر محروم خواهند شد.●عوامل خارجی
برخی مواقع، ارزش یك واحد پول تحت تاثیر اقتصاد داخلی تغییر نمی كند، بلكه این عوامل بیرونی و بین المللی هستند كه بر ارزش آن اثر می گذارند. در حالی كه در دهه ۱۹۹۰ دلار در برابر سایر ارزها بسیار قوی بود، اقتصاد آمریكا در همان مدت خصوصا در اواسط دهه، دوران متفاوتی را پشت سر می گذاشت. در پاییز سال ۱۹۹۵ دلار آمریكا در برابر ین و مارك روی به تضعیف شدن نهاد. اقتصاد آمریكا نیز كه از ركود سال های ۱۹۹۱ – ۱۹۹۰ اندكی رهایی یافته بود با آغاز تضعیف دلار، نگرانی هایی را نسبت به شروع مجدد روند كاهنده رشد اقتصادی آمریكا حس كرد. اقتصاددان ها به بانك مركزی آمریكا پیشنهاد می كردند به منظور حفظ ارزش دلار و جلوگیری از كاهش آن، اقدام به خرید دلار و فروش ین و مارك كند اما دلار، كاهش چندانی نیافت، چراكه اقتصاد آمریكا دوران ضعیفی را می گذراند. افزایش ارزش دیگر ارزها در برابر دلار به علت بهبود شرایط اقتصادی كشورهای دیگر بود. مثلا در آلمان، ادغام دو بخش غربی و شرقی، موتور رشد اقتصادی بود. در ژاپن نیز با وجود نرخ های بهره پایین، در واقع مهار تورم موجب شده بود سرمایه گذاری در این كشور، سودآفرین باشد.
با وجود تاثیر ارزش واحد پول بر جریانات تجاری، عوامل دیگری همچون كیفیت تولیدات نیز بر تشدید كسری یا مازاد تجاری یك كشور تاثیر می گذارند. به طور ایده آل و در بهترین حالت، ارزش یك واحد پول می بایستی همواره باثبات و بدون كمترین نوسانات و در سطحی باشد كه رشد اقتصادی بلندمدت را تضمین نماید. كاهش ارزش دلار یا به عبارتی دلار ارزان تر، به اقتصاد آمریكا كمك می كند تا كالاهای آمریكایی نسبت به رقبای خارجی ارزان تر به حساب آیند. اما روی دیگر سكه این است كه كاهش ارزش دلار در برابر دیگر واحدهای پول مثلا یورو موجب می شود قدرت خرید با دلار آمریكا كاهش یابد. كاهش ارزش دلار اساسا از ناترازی گسترده در اقتصاد آمریكا (كسری تجاری) سرچشمه می گیرد. واردات آمریكا بیش از صادرات آن است و كسری تجاری آن در سال گذشته از ۶۰۰میلیارد دلار نیز فراتر رفت. در مقابل، تجار خارجی، دلار حاصل از صادرات به آمریكا را در خود آمریكا سرمایه گذاری می كنند و عموما اقدام به خرید اوراق خزانه داری آمریكا می كنند. این امر موجب شده است میزان بدهی اقتصاد آمریكا به اعتباردهندگان خارجی طی هشت سال گذشته رشد دوچندانی پیدا كند و از ۳۶۰میلیارد دلار به ۳تریلیون دلار افزایش یابد. این رقم تقریبا معادل ۳۰درصد كل تولید اقتصادی سالانه آمریكاست. هرچقدر میزان بدهی فوق افزایش یابد، تمایل سرمایه گذاران خارجی به خرید دلار كاهش خواهد یافت. این امر نهایتا به سقوط ناگهانی اوراق بهادار و سهام بازارهای مالی آمریكا منتهی خواهد شد كه می تواند ركود اقتصاد این كشور را به دنبال داشته باشد. تحلیل گرانی كه عقیده چندانی به بروز بحران برای دلار ندارند، بر این ایده اجماع دارند كه ارزش دلار طی سال های آینده كاهش خواهد یافت، چرا كه كسری تجاری آمریكا همچنان در سطح غیر قابل اداره باقی خواهد ماند. كاهش ارزش دلار موجب خواهد شد قیمت ماشین آلات و تولیدات آمریكایی در بازارهای جهانی نسبت به دیگر ارزها كاهش پیدا كند. در این شرایط، كاهش ارزش دلار یك موهبت برای اقتصاد آمریكا محسوب می شود و موجب افزایش صادرات این كشور می شود و سرمایه گذاران خارجی را به احداث كارخانه در آمریكا تشویق می كند. جان كونالی- وزیر خزانه داری آمریكا هنگام سقوط شدید دلار در اوایل دهه ۱۹۷۰- به همتاهای خارجی خود گفت: دلار واحد پول ماست، اما مشكل شماست . مثلا این مشكل كاناداست كه كاهش ارزش دلار آمریكا موجب می شود شركت های بزرگ كانادایی به آمریكا روی بیاورند و كارگران كانادایی را اخراج كنند. كاهش ارزش دلار همچنین تاثیر چشمگیری بر صنعت خودروسازی دارد كه ۲۱۰میلیارد دلار از واردات سال گذشته آمریكا را تشكیل می داد و یكی از عوامل اصلی تشدید كسری تجاری این كشور محسوب می شود. تداوم كاهش ارزش دلار آمریكا در بلندمدت، موجب فقیرترشدن شهروندان آمریكایی خواهد شد و كلا اینگونه نیست كه دلار ارزان تر، بهتر است، چرا كه كاهش ارزش دلار موجب كاهش قدرت خرید مردم آمریكا می شود. كاهش ارزش دلار آمریكا موجب می شود دارندگان اوراق بهادار و اوراق قرضه آمریكایی به منظور جلوگیری از زیان خود، اقدام به فروش اوراق فوق كنند كه این امر كاهش شدید قیمت ها و سقوط بورس ها را به دنبال خواهد داشت. دیوید بلوم- استراتژیست واحد پول- معتقد است كاهش ارزش دلار در برابر یورو طی ۱۲ماه آتی نیز ادامه خواهد یافت و نرخ برابری یورو در برابر دلار به ۴/۱دلار افزایش خواهد یافت. وی معتقد است فاز دوم كاهش ارزش دلار با فروش اوراق بهادار آمریكایی آغاز خواهد شد و موجب بی ثباتی نظام مالی دنیا خواهد گردید. كاهش ارزش دلار همچنین بر قیمت فلزات گرانبها نیز تاثیر خواهد گذارد و موجب رشد قیمت اسمی آنها خواهد شد. اگر سرمایه داران بزرگ به طور همزمان اقدام به كنارگذاردن دلار و تبدیل دارایی های دلاری خود به دیگر ارزها كنند، آنگاه بحران مالی موجب خواهد شد تقاضا برای خرید طلا(به عنوان یك كالای مقاوم در برابر تورم) افزایش یابد. تجربه بحران های مالی در وال استریت با كاهش شدید ارزش دلار آمریكا روبه رو بوده و این حقیقت از چشمان صندوق بین المللی پول نیز دور نبوده و مقامات این نهاد بین المللی نگرانند كه مبادا كاهش ارزش دلار آمریكا به یك بحران مالی گسترده تبدیل شود. به همین منظور، مقامات صندوق بین المللی پول در مذاكرات اضطراری با مقامات بانك مركزی آمریكا، در پی یافتن راه حل هایی برای جلوگیری از كاهش بیشتر ارزش دلار برآمدند.
تلاش آمریكا برای ضعیف نگاه داشتن دلار به منظور جبران كسری حساب جاری بالای آن، می تواند رشد اقتصاد جهانی را با مشكل روبه رو سازد و نظام مالی بین المللی را دچار بحران سازد. كاهش ارزش دلار موجب خروج سرمایه خواهد شد كه این امر نیز به نوبه خود كاهش بیشتر ارزش دلار را به دنبال خواهد داشت و دارندگان ابزارهای مالی دلاری را با زیان مواجه خواهد ساخت. همچنین با تلاش دارندگان ابزارهای مالی فوق برای فروش آنها، اقتصاد آمریكا شدیدا آسیب خواهد دید و از آنجا كه دلار مهمترین ارز در مبادلات بین المللی است، اقتصاد های سایر ملل نیز از كاهش ارزش دلار زیان خواهند دید. تلاش دولت آمریكا برای تكرار تجربه سال ۱۹۸۵ و پس از توافقنامه پلاتزا (plazaAccerd) به منظور كاهش ارزش دلار با هدف كاستن از كسری تجاری، اكنون با مشكلات بیشتری روبه رو است چرا كه كشورهای آسیایی- خصوصا چین- اكنون آمادگی تقویت ارزهای خود را ندارند و اقتصاد اروپا نیز در مراحل رونق است و بسیار آسیب پذیر است. هر چند كه تضعیف دلار می تواند صادرات امریكا را گسترش بدهد، اما افزایش قیمت نفت و كالاهای دیگر موجب افزایش تورم نیز خواهد شد. از سویی دیگر، آمریكا به منظور كاستن از فشارهای تورمی و مهار رشد تورم، اقدام به بالابردن نرخ بهره می كند كه این امر نیز متعاقبا رشد اقتصادی آمریكا و نهایتا جهان را كاهش خواهد داد. تضعیف دلار به كشورهای دارای كسری تجاری كمك خواهد كرد تا كسری خود را تقلیل دهند، حال آنكه كشورهای دارای مازاد تجاری مجبور خواهند بود خود را با ارزهای قوی تر تطبیق دهند. البته، افزایش صرفه جویی و كاهش هزینه ها می تواند به آمریكا در كاهش كسری حساب جاری آن كمك كند. انقباض سیاست مالی نیز موجب كاهش ناترازی های مالی میان سایر كشورها خواهد شد. آمریكا برای كاستن از كسری تجاری خود می بایستی به افزایش صادرات كالاها و خدماتی همچون فناوری های بلندمرتبه روی آورد كه در آنها دارای مزیت رقابتی است. با توجه به كسری حساب جاری عظیم و طولانی مدت آمریكا، این كشور به بزرگترین بدهكار جهان با ۵/۲تریلیون دلار تبدیل شده است. كاهش ارزش دلار همچنین برای كشورهایی كه دارای ذخایر ارزی دلاری هستند، زیان بار است و در واقع، ناترازی كنونی مالی در جهان برای تمامی كشورها یك بازی استراتژیك محسوب می شود.
تهیه و تنظیم: حسین لطفی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید