جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


فاراباندو مارتی ، شفیق هندل و الباقی قضایا


فاراباندو مارتی ، شفیق هندل و الباقی قضایا
از خروجی طرف ساختمان مجمع عمومی كه زدیم بیرون، سرمای پرسوزی یك باره خورد به صورتمان، محمود ایلخان در همان حال پكی به سیگارش زد و گفت: راستی، فردا مذاكرات صلح رهبران جبهه آزادیبخش فاراباندو مارتی السالوادور با دولت دست راستی این كشور آغاز می شود. فرانسوا جولیانی سخنگوی دبیركل گفت: بعد از مذاكرات دو طرف در كنفرانس خبری در سازمان ملل شركت می كنند، آیا تو هم می آیی گفتم: مگر لازم است گفت: شاید جالب باشد رهبر تیم مذاكره كننده چریك ها شفیق هندل Shafiq Handal نام دارد. ظاهرا خاورمیانه ای است و عرب و احتمالا مسلمان.
پاییز سال ۱۳۷۰ بود. محمود ایلخان همكارم در دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایرنا در سازمان ملل متحد با هیجانی از فاراباندو مارتی و مبارزات چریك های این جبهه كه از پنج گروه چپگرای السالوادوری تشكیل شده بود سخن می گفت كه هر دو احساس می كردیم سوز سرمای نیویورك دیگر در ما اثر ندارد و اتفاقا آن را هم به زبان آوردیم و فاصله دفتر ایرنا در مقر سازمان ملل تا دفتر منهتن را كه ده دقیقه پیاده بود نفهمیدیم چگونه پشت سر گذاشتیم.
نمی دانم چرا همان جا بی اختیار به یاد محسن آرمین افتادم. محسن آرمین در كنار همه خوبی هایش یعنی صداقت، پاكدامنی، دانش، سلامت نفس، شجاعت، بزرگ منشی و اخلاق مداری، همواره نمونه چریكی تمام عیار در نظرم آمده است. كمتر كسی است كه هیبت و هیئت محسن را بنگرد و آشنایی مقدماتی با او به دست آورد و از هم نظری با من سر باز زند. بماند كه محسن به رغم مشاركت فعال در مبارزه علیه رژیم پهلوی، ظاهرا چندان با امور چریكی دست و پنجه نرم نكرده است. باری محسن آرمین را تصور كردم كه در تالار كنفرانس خبری سازمان ملل، بلند بالا و با محاسن فاخر و شانه كرده نشسته و با تیزهوشی به پرسش های خبرنگاران در دو سوی میز كنفرانس خبری پاسخ می دهد. انتظار داشتم رهبران فاراباندو مارتی حداقل قد و قامت محسن آرمین را داشته باشند.
گفتم: می آیم. فردا رفتم. شفیق هندل شصت سال به بالا نشان می داد و رئیس تیم مذاكره كننده جبهه فاراباندو مارتی بود. نه سن و سالش با تصور قبلی من همخوانی داشت و نه قد و قامتش، فقط محاسن را كمی تا قسمتی درست حدس زده بودم. تا آنجا كه به یادم مانده اعضای تیم پنج نفر بودند و البته شفیق هندل پخته تر از دیگران می زد. به نظر می آمد ترجمان دردها و مصائب مردم السالوادور هستند. سختی سال های جنگ داخلی و مرارت های دربه دری، از آنان مردانی ساخته بود كه خامدستی نكنند و خوب حوصله به خرج دهند. كاملا دریافته بودند كه برای صلح و امنیت و دموكراسی بهای سنگینی پرداخته اند و اكنون كه نظامیان حاكم زانو به زمین زده اند باید با تدبیر از آن همه بلا و سختی بهره و نتیجه بگیرند.
نباید فراموش كرد كه در جریان ۱۲ سال جنگ داخلی السالوادور، براساس گزارش های سازمان ملل متحد حداقل ۷۵ هزار نفر جان خود را از دست دادند و از هر پنج نفر السالوادوری یك نفر آواره شد یعنی یك میلیون و پانصد هزار نفر. جز قیافه برخی اعضای هیات از جمله شفیق هندل پیر چیز زیادی به یادم نمانده است. خوشبختانه مذاكرات به سرانجام رسید و سال بعد یعنی سال ۱۳۷۱ دو طرف زیر نظر سازمان ملل در مكزیك توافقنامه صلح را امضا كردند و از آن روز سازمان سرشناس چریكی فاراباندو مارتی به حزبی سیاسی با گرایش چپ تبدیل شد و البته به علت پایان مبارزاتشان علیه دولت نظامی تحت حمایت آمریكا در السالوادور متدرجا رنگ و لعابی را كه در مطبوعات ایران داشتند از دست دادند تا آنجا كه امروز نامشان برای جوانان ناآشنا است.
این همه را نوشتم تا اهل بخیه بدانند كه مبارزات آزادیبخش مردم آمریكای لاتین از جمله تلاش های جبهه آزادیبخش فاراباندو مارتی در حافظه نسل ما جایی در خور دارند و ادبیات آمریكای لاتین و البته السالوادور براساس این نگاه بلافاصله توجه بنده و امثال بنده را به خود جلب می كند. به همین علت زمانی كه كتاب «روزی از روزهای زندگی»، را از دخترم هدیه تولد گرفتم آن را به كناری نهادم تا سر صبر بخوانمش كه خوشبختانه بعد از برگزاری همایش «ایران، یكصد سال پس از مشروطیت» در نیمه مرداد گذشته فرصت مناسب دست داد.
«روزی از روزهای زندگی» شرح مبارزات، سختی ها، مصائب و مرارت های مردم السالوادور است برای دستیابی به نان و صلح و آزادی و امنیت و دموكراسی. كتاب رمانی است پركشش همراه با لحظه های تلخ بی بدیل به قلم مانلیوآرگه تا داستان نویس سرشناس السالوادوری كه امروز از قله نشینان ادبیات آمریكای لاتین است. آرگه تا با كلامی ساده و روان كه صداقت در آن موج می زند به خواننده می فهماند كه نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
رمان روزی از روزهای زندگی در سال ۱۳۵۹ از زیر چاپ خارج شده است اما تا مدت ها درالسالوادور ممنوع الانتشار بود. ظاهرا بعد از امضای قرارداد صلح در سال ۱۳۷۱ است كه روزی از روزهای زندگی وارد زندگی مردم السالوادور شده است و به نوشته سركار خانم پری منصوری مترجم محترم كتاب، اكنون در شمار كتبی است كه در مدارس خواندن آن را به دانش آموزان تكلیف می كنند كه هم تاریخ است و هم ادبیات. روزی از روزهای زندگی ماجرای شكل گیری تدریجی مبارزه مردم السالوادور علیه ظلم و ستم ملاكین و حكومت ستمگر مركزی است كه با خونریزی و آوارگی همراه است و آرگه تا با آمیختن واقعیت با افسانه، مخاطب را به جایی می كشاند كه دریابد اگر بر سر تاریخ ایستادی تنها به حوادث بزرگ نظر مكن، رویدادهای خرد و ریز را نیز بنگر و بدان قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
رمان ساعت پنج و سی دقیقه صبح یكی از روزهای زندگانی مردم السالوادور آغاز می شود و پنج بعدازظهر همان روز به انتها می رسد و یازده ساعت و نیم تابش خورشید كافی است تا دریابیم در قرن بیستم چگونه یك نسل در آمریكای لاتین متولد شده، روییده، ایستاده، مبارزه كرده و سرانجام سر بر بالین نهاده است.
قصد ندارم به روال نوشته های مشابه، رمان را خلاصه كنم كه تصور می كنم به جای جذب مخاطب می تواند از اشتیاق مطالعه آن بكاهد اما شاید بد نباشد اشاره كنم كه رمان تصویری از جامعه روستایی السالوادور را به دست می دهد كه برای ما باور كردنی است: جامعه ای آرام، بی مسئله و بی جرم و جنایت كه غم نان دارد و فقر رمق را از جان ها و تن ها برده است، جامعه ای كه ارباب و حكومت ستمگرند، كلیسا تسلیم حاكمان، و افسانه و خیال، سكه ای رایج. آرگه تا به خوبی نشان می دهد كه چرا مردم در آمریكای لاتین بر روی الهیات آزادیبخش آغوش گشودند و از كلیسای سنتی فاصله گرفتند و چرا تقسیم نان به تساوی مشتری یافت.
باری، روزی از روزهای زندگی از آن رو خواندنی است و از آن رو مهم و جذاب می نمایاند كه می تواند برای خوانندگان ایرانی مایه درس و عبرت و پند باشد زیرا با مطالعه آن در می یابند كه امنیت و آرامش و همین مردم سالاری با اما و اگری را كه دارند در مقایسه با مردم السالوادور با هزینه كمتر و دستاورد پربهاتر به دست آورده اند و علی القاعده برای حفظ و تعمیق آن نباید از هیچ كوششی فروگذار كنند.
شفیق هندل كه بعدها به رهبری حزب چپگرای فاراباندو مارتی رسید از خانواده ای مسلمان از فلسطین از بیت اللحم برآمده بود. او در بهمن سال ۱۳۸۴ بعد از شصت سال مبارزه چریكی و سیاسی كه بیش از ده سال آن در دوره صلح طی شد بر اثر سكته قلبی چشم از جهان فروبست. هندل كه قبل از مرگ در انتخابات ریاست جمهوری السالوادور شركت كرد نتوانست رای اكثریت مردم را كسب كند اما قواعد كار را برهم نزد. آیا آرگه تا آنقدر می ماند و می پاید كه برای مردمان از دوره صلح و تلاش برای استقرار دموكراسی بنویسد، اگر در «روزی از روزهای زندگی» جایی برای رهبران و قهرمانان بزرگ ندیده است آیا ممكن است در آثار بعدی اش به شفیق هندل ها جایی بدهد.
احمد بورقانی
مانلیو آرگه تا
مترجم: پری منصوری
ناشر: مروارید
چاپ اول، ۱۳۸۴
۲۴۲ صفحه
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید