جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


اهداف والای ازدواج در اسلام


اهداف والای ازدواج در اسلام
به مناسبت سالروز ازدواج دو گوهر یگانه عالم امیر المومنین و فاطمه زهرا (علیهما السلام)
اول ذی الحجه از مبارک ترین روزهای تاریخ اسلام است که ازدواج با برکت علی(ع) و زهرای مرضیه(س) ، دو شخصیت بی نظیر عالم امکان و دو خورشید درخشان جهان آفرینش را به خود دیده است . پیوندی سراسر نور و حکمت که به برکت آن ، نعمت یازده نور سرمدی تحقق یافت .
بی شک شایسته هر مسلمان و مومن راستین است که با چشمی باز و دلی روشن به نظاره وجود این انوار الهی نشسته و به نکته آموزی از زندگی آنان بپردازد .
در جهان مدرنیزه امروز که پیشرفت ها روز به روز بند بر پای انسانیت نهاده و دنیا به جای وسیله قرار گرفتن، مقصد و معبود گردیده است ، جای خالی الگو های الهی و نمونه های برگزیده حضرت حق در زندگی ما بیشتر احساس می شود که توجه بیشتر به دستورهای سازنده اسلام به عنوان راهکاری اساسی برای نجات از منجلاب های موجود را می طلبد .
از این رو و به بهانه این روز خجسته و عزیز ، نوشتار زیر که به طرح مسایلی پیرامون ازدواج و اهداف والای آن از منظر اسلام می پردازد ، تقدیم می گردد :
● اهداف والای ازدواج در اسلام
▪ خانه پاك
پاك و پاكیزه ماندن یك جوان ازدواج نکرده از فساد و افساد، امری غیر ممكن به نظر می رسد.
در چند ملیون مرد و زن، یافتن جوانی پاك، و انسانی باعفت و خوددار از گناه، بشرطی كه ازدواج نكرده باشند، مسئله ای مشكل به نظر می آید.
اگر جوانی را در پاكی و پاكیزگی ظاهر و باطن یافتیم، در حالی كه ازدواج نكرده باشد، باید بگوئیم او از اولیاء الهی است که همتی یوسف گونه دارد .
مرد بدون همسر، و زن بدون شوهر، در صورتی كه غرائز و شهوات آنان زنده است، و فشار غریزه و شهوت بر آنان سنگین است، جدای از فساد هر چند اندك، و بریده از مشكلات گوناگون روحی و خانوادگی و اجتماعی نیستند.
ازدواج، این حقیقت الهی و طبیعی، آسان كننده پاره ای از مشكلات و عاملی برای تداوم پاكی جوانان، و حفظ عفت و تقوای آنان است.
بنای یك خانه در جامعه در صورتی با سلامت و آرامش قرین می شود، كه مرد و زنی با تحقق دادن ازدواج و رعایت حقوق یكدیگر در آن زندگی كنند.
خانه مسلمان در هر سرزمینی كه هست باید پرتوی از وحی، و جلوه ای از یاد خدا، و محصولی از رفعت و بلندی و عظمت، و میوه ای از تسبیح حق در شب و روز باشد.
فی بُیُوت اَذِنَ الله اَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْكَرَ فیهَا اسْمُهُ، یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الاْصالِ.[۱]
در خانه هائی كه خداوند اذن داده، كه بزرگ داشته شوند، و نام او در آنها یاد شود، و او را در آن خانه ها بامدادان و شبانگاهان به پاكی ستایند.
چنین خانه ای با چنان اوصافی خانه مؤمن است، كه طاعت و عبادت حق در آن رونق دارد، و امر الهی ازدواج در آن صورت گرفته، و مرد و زن آن خانه به تمام حقوق الهی و انسانی پای بند هستند.
آری قرآن مجید به ازدواج امر می كند، تا مشكلات مرد و زن با تحقّق این سنت تخفیف یابد، و دامن هر دو كه دامن رحمت و تربیت است از آسودگی و فساد سالم بماند، و مرد و زن با تشكیل زندگی، و همسوئی با یكدیگر خانه را محل ذكر خدا، و تسبیح حضرت حق كنند.
اهداف والای ازدواج در اسلام در جوّ چنین خانه ای مرد و زن بنده واقعی حق، و فرزندانشان میوه و ثمره فضیلت، و اعمال و رفتار و اخلاق و كردارشان جلوه ای از آداب الهی و سنن و روش انبیاء گرام حق است.
زن مؤمنه هنگامی كه با مرد مؤمن ازدواج می كند، و هر دوی آنها خود را موظّف به رعایت مسائل الهی می دانند، به عنوان دو یار مددكار، دو رفیق شفیق، دو دوست همدم، دو همراه و همراز و دو منبع ایمان، و دو استوانه عشق و محبت، فضای زندگی را از ورود مشكلات حفظ می كنند، و چون مشكلی پیش آید، به آسانی و سادگی آن را حلّ و فصل می نمایند، و با اسلحه صبر و حلم، و بردباری و حوصله به علاج درد برمی خیزند
بدترین مردمتنهائی و تنها زیستن، عزلت و كناره گیری از یار گرفتن موجب بسیاری از مشكلات، و باعث افسردگی و دل مردگی، و علت هیجانات روحی و عصبی، و مورث انواع بیماریهای روانی و بدنی است.
تنهائی انسان را در دریائی از خیالات، اوهام، افكار غیرمنطقی، و بیماریهای اخلاقی و روانی فرو می برد، و امواجی از مشكلات گوناگون را برای انسان به ارمغان می آورد.
قالَ النَّبِیُّ(صلی الله علیه وآله وسلم): أَكْثَرُ أَهْلِ النّارِ الْعُزّابُ.[۲]
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: اكثر اهل آتش در قیامت آنانی هستند كه از ازدواج و تشكیل خانواده امتناع كردند.
و نیز آن حضرت فرمود:
شِرارُ مَوْتاكُمُ الْعُزّابُ.[۳]
بدترین اموات شما عزب ها هستند.
و در كلامی عرشی و بیانی ملكوتی فرمود:
خِیارُ أُمَّتِیَ الْمُتأَهِّلُونَ وَ شِرارُ أُمَّتِیَ الْعُزّابُ.[۴]
بهترین امّت من زن داران و بدترین آنان عزبها هستند.
و نیز آن حضرت فرمود:
لَوْ خَرَجَ الْعُزّابُ مِنْ مَوْتاكُمْ إِلِی الدُّنْیا لَتَزَوَّجُوا.[۵]
اگر آنان كه عزب مردند به دنیا برگردند، حتماً ازدواج خواهند كرد.
و در حدیثی فرمود: خداوند مردی كه از زن گرفتن خودداری كند لعنت نموده.[۶]
تعبیر رسول باكرامت اسلام از آنان كه از ازدواج امتناع می كنند به اهل آتش، فرومایگان، برادران شیطان، اشرار، و لعنت شدگان، به خاطر این است كه روی گردانان از ازدواج به ناچار در فساد و افساد، و شیطنت، و گناه و معصیت، خواهند افتاد، و برای جامعه و خانواده ایجاد مزاحمت نموده، و باعث مشكلات فراوانی در تمام زوایای زندگی خواهند شد.
با توجه به آیات و روایات، و تجربه حیات، ازدواج انسان را كرامت و شرافت می دهد، از علل استحقاق عذاب الهی می رهاند، از پستی و فرومایگی حفظ می كند، از افتادن در بند شیطان مصون می دارد، و از اینكه آدمی منبع شرّ و فساد شود، و مورد لعنت حق قرار گیرد در امان می دارد، و این همه موجب راحتی و استراحت، آرامش و امنیت، پاكی و تقوا، و آسان شدن موارد زندگی و سبك شدن بار حیات می گردد، به همین خاطر در قرآن مجید بدینگونه به علّت تشریع ازدواج اشاره فرمود:
یُریدُ الله اَنْ یُخَفِّفَ عَنْكُمْ.[۷]
خداوند اراده فرموده برنامه زندگی را برای شما سهل و آسان نماید.
شكوفائی استعداددختر و پسر هنگامی كه بر اساس فطرت و طبیعت، و به پیروی از دستور حق و روش انبیاء الهی ازدواج كردند، و از پرتگاه عذاب الهی، و شرارت باطن، و بند خطرناك شیطان، و دچار شدن به لعنت خدا، كه همه و همه از اوصاف مرد و زن عزب است نجات پیدا كردند، و در سایه ازدواج به آرامش فكری، و امنیت باطنی دست یافتند، و بر مشكلات ناشی از عزب بودن فائق آمدند، و از درد سر تنها زیستن شفا گرفتند، و به محیطی الهی و ملكوتی رسـیدند، و زمینه تفكر صـحیح و آینده نگری برای آنان فراهم شد، و طغیان شهوات و غرائز فرو نشست، بدون تردید راه برای شكوفائی استعدادهای نهفته در باطن باز می شود، و بر درخت زندگی محصولات و ثمرات و نتائج عالی می نشیند.
بسیاری از رجال دانش، و مردان بزرگ، و دانشـمندان و علمای اسلامی پس از ازدواج راه صد ساله را یك شبه طی كردند، و در سایه ازدواج كه موجب آرامش و امنیّت خاطر آنان گردید به مقامات بلند و بزرگی از علم و دانش رسیدند، و در علم و تقوا، پاكی و كرامت و خدمت و عبادت زبانزد خاص و عام شدند.
در كتاب زندگانی آیت اللّه بروجردی در صفحه ۹۵ می خوانیم: در سال ۱۳۱۴ كه بیست و دو بهار عمر را پشت سر می گذاشت، پدرش نامه ای به وی نوشت، و او را به بروجرد احضار كرد، او گمان می كرد پدرش می خواهد او را برای ادامه تحصیل به نجف اشرف كه بزرگترین حوزه علمیه شیعه بود بفرستد، ولی پس از ورود و دیدار پدر و بستگان، مشاهده می كند كه به عكس انتظار وی، مقدمات ازدواج و تأهلش را فراهم كرده اند.
از این پیش آمد اندوهگین می شود، و چون پدرش متوجه می گردد و علت اندوه و تأثّر او را می پرسد می گوید: من با خاطر آسوده و جدیت بسیار سرگرم كسب علم بودم، ولی اكنون بیم آن دارم كه تأهل میان من و مقصودم حائل گردد، و مرا از تعقیب مقصود و نیل به هدف باز دارد.
پدر به وی می گوید: فرزند این را بدان كه اگر به دستور پدرت رفتار كنی امید است كه خداوند به تو توفیق دهد تا بتوانی به ترقّیات مهمّی كه در نظر داری نائل شوی، احتمال این را هم بده كه اگر ترتیب اثر به این آرزوی پدر ندهی، با همه جدیّتی كه در تحصیل داری بجائی نرسی!!
گفته پدر تأثیر به سزایی در وی می بخشد و او را از هر گونه تردید بیرون می آورد و سرانجام پس از ازدواج و اندكی توقف مجدداً به اصفهان برگشته پنج سال دیگر به تحصیل و تدریس علوم فنون مختلفه اهتمام میورزد.
همسر وفادار و هم كفو او در اصفهان آنچنان وسائل راحت و آرامش و امنیت آن مرد بزرگ را فراهم می آورد، و به عنوان یاری مهربان، معاونی شفیق، خدمتگزاری متین، دلسوزی مهربان، زمینه انواع ترقیات شوهر گرانمایه اش را تحقق می دهد، كه در آن پنج سالی كه در اصفهان با آن زن باكرامت می زیست از علوم و فنون متداول بهره ها گرفت، و چنان با نشاط و پشتكار مشغول تحصیل بوده كه بعضی شبها تا سپیده دم سرگرم مطالعه بوده است، بطوری كه خود آن بزرگ مرد بارها می فرمود، در مواقع بیكاری به حفظ قرآن مجید همت می گماشت و در نتیجه توانست در عرض مدتی كه در اصفهان بود از اوّل تا آخر سوره برائت راحفظ كند، و تا آخر عمر نیز آن را از حفظ داشت و پیوسته به حفظ و قرائت و مداومت آن اهتمام می ورزید
مرحوم علامه طباطبائی صاحب تفسیر قّیم المیزان، قسمتی از كمالات و ترقیات علمی و معنوی خود را مرهون همسر باكرامت خویش می دانستند.
آری ازدواج علت آرامش و امنیت، و زمینه تحقّق كمالات، و شكوفائی استعدادهاست.
كوشش برای خانه و خانواده عبادت استازدواج و همسرداری و توجه به امور فرزندان علاوه بر آثار مثبت دنیایی، ثمرات عجیب معنوی برای انسان دارد.
كار و كوشش مادی در جهت تأمین زن و فرزند، در فرهنگ پاك اسلام عبادتی بزرگ و مساوی با جهاد در راه خدا شمرده شده، تا جائی كه از معصوم روایت شده:
َالْكادُّ عَلی عِیالِهِ مِنْ حِلّ كَالْمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللّهِ.[۸]
آنكه برای تأمین خانواده اش زحمت می كشد، تا از حلال خدا نفقه آنان را فراهم كند، مانند مجاهد در راه خداست.از آنجا كه رعایت حق زن و فرزند، و توجه به امور معنوی آنان و رعایت حق شوهر از جانب زن، و حق فرزند از طرف مادر كاری دشوار و سنگین است، و در حقیقت اجرای دستور حضرت حق است، همانند كوشش برای تأمین امور مادی آنان عبادت، و موجب اجر و ثواب اخروی است.
پرورش نسل صالح، و تحویل دادن فرزندان شایسته و نیكوكار، امری مهم و باعث جلب رضایت حضرت حق است.
خانه و اهل خانه را از فساد و افساد دور داشتن، و فراهم كردن زمینه رشد و تربیت و تكامل زن و فرزند از اهمّ امور، و از بهترین نوع عبادت و بندگی خداست.
امام چهارم(علیه السلام) در گفتار حكیمانه ای فرموده اند، هر كس نسبت به زن و فرزند سفره مادی و معنوی را كامل و تمام بیندازد، به خوشنودی حق از دیگران نزدیكتر است.[۹]
در هر صورت جامعه میوه و ثمره خانه است، و وكیل و وزیر و رئیس جمهور و كارگزاران یك ملت ریشه در خانه و خانواده دارند، و منبع اصلی تربیت و شكل گیری آنان خانه و كارگردانان خانه هستند، خانه به مانند یك زمین است، اگر زمین جدای از حق و حقیقت باشد كویری نمك زار است كه سنبل و گل نخواهد داد، و اگر زمین متصل به حق و حقیقت باشد، توقع سنبل و گل از آن توقعی معقول و منطقی است.
سعادت و شقاوت انسان در درجه اول از پدر و مادر به انسان منتقل می شود، اگر پدر و مادر در تحقق سعادت فرزند بكوشند دست به عبادتی بزرگ زده و از منافع ابدی ازدواج بهره گرفته اند، و اگر عامل شقاوت شوند از شجره طیّبه ازدواج منفعت نبرده بلكه با دست خود سفره خسارت خویش را پهن كرده اند.
به همین خاطر در روایات عالی اسلامی از رسول حق نقل شده:
الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فی بَطْنِ أُمِّهِ، وَالسَّعیدُ مَنْ سَعِدَ فی بَطْنِ أُمِّهِ.[۱۰]
ریشه شقاوت هركس شقی است در سرزمین وجود مادر، و سعادت سعید از باطن مادر است.
و به قول شاعر بزرگ كلیم كاشانی: (از كوزه همان برون تراود كه در اوست)
تا در كوزه وجود فرزند، پدر و مادر چه ریخته باشند و مغز و اعصاب و مشاعر و قلب فرزند را با چه مسائلی شكل داده، و به سوی چه برنامه هائی سوق داده باشند.
در مسئله ازدواج والاترین هدف را منظور داشته باشید هدف انسان از ازدواج باید هدفی معنوی و مقدس و پاك باشد، ازدواج باید برای اطاعت از دستور حق، و پیروی از روش انبیاء، و برای تأمین سعادت همسر، و تربیت الهی و ملكوتی فرزندان صورت بگیرد.
زن و مرد در مسئله ازدواج باید خود را آماده ورود در یك عبادت بزرگ كنند.
زن و مرد باید در ازدواج خوشنودی حق را منظور نظر بدارند، و بدانند كه هر دوی آنان از طریق صلب و رحم امانتدار حضرت حقند.
باید بدانند كه فرزند آنان كه امانت حق است در مّدتی كوتاه مهمان صلب پدر، و بین شش تا نه ماه مهمان رحم مادر است، و در این دو مدت با گیرندگی دقیقی كه حضرت حق به وی عنایت فرموده از تمام وجود پدر و مادر تمام حالات و مشخصات را بدون اختیار به خود منتقل می نماید.
نقل می كنند رسول حق به زنان باردار اجازه می دادند گاهی به تماشای جبهه حق علیه باطل بیایند، تا مناظر زیبای جهاد و شمشیر زدن در راه حق ر اببینند، و به شعارهای الهی و ملكوتی رزمندگان گوش جان بسپارند، تا از طریق دیده و شنیده خود فرزند در رحم را تغذیه كنند، برای اینكه طفل، در رحم مادر موجودی ورزیده شود، و شجاع و باهمت و همراه با آوای ملكوتی رشد كند.
مگر نشنیده اید قبل از تكّون وجود فاطمه در صلب رسول حق، از جانب خداوند به پیامبر دستور چهل روز روزه داده شد، و افطار شب آخر از غذای بهشتی تناول فرمود، آنگاه نطفه آن دختر والا به رحم مادر منتقل شد!!
واسطه بین شما و ازدواج چشم نباشد، دلال ازدواج شهوت نباشد، هدف از ازدواج رسیدن به مال و ثروت و مقام و جاه از جانب خانواده طرف مقابل نباشد، رسیدن به چهره زیبا و ظاهر فریبنده هدف این برنامه نباشد، كه این امور تاكنون نشان داده عاقبت خوشی نداشته، و ثمره و میوه آن اندك بوده است.
بیائید خدا و معنویت و عبادت، و كوشش برای رعایت حق همسر، و تربیت اولاد صالح و خلاصه جلب رضای حق را در مسئله ازدواج هدف قرار بدهید، تا ثمره این ازدواج منافع ابدی و دائمی باشد.
لذت و تمتع و شهوت حلال را تابع این اهداف والا و آسمانی قرار دهید، تا لذت و تمتع كامل گردد و از همان لذت و شهوت هم اجر اخروی نصیب خود كنید.
ازدواج اگر الهی باشد راه به طلاق پیدا نمی كند، پیوند الهی و ملكوتی دائمی و همیشگی است.
آنكه برای خدا ازدواج می كند، حق همسر را با تمام وجود رعایت می نماید، و كمترین آزاری از ناحیه او به همسر وارد نمی شود.
حفظ آبروی همسر در برابر فرزندان و بستگان واجب شرعی است، و تحقیر زن از جانب شوهر و شوهر از جانب زن حرام الهی است.
مردان و زنان مسلمان باید ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(علیهما السلام) را اسوه و سرمشق خود قرار دهند، آن ازدواج والائی كه برای خدا صورت گرفت، و اهداف الهی و عرشی در آن منظور شد، و ثمره آن فرزندانی پاك، الهی، و ملكوتی شد.
روایات شیعه آیات زیر را به این ازدواج پاك تأویل كرده اند:
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ، یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ.(۱۱)
دو دریا را به هم درآمیخت و میان آن دو دریا فاصله ای است كه تجاوز به حدود یكدیگر نمی كنند، از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان بیرون می آید.
منظور از دو دریا، وجود امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا است، كه دو دریای معرفت، بینش، حلم، صبر، ایمان و بصیرت اند، و مقصود از برزخ و فاصله رسول باكرامت اسلام، و معنای لؤلؤ و مرجان حضرت حسن و حسین(علیهما السلام) است.[۱۲]
نظام خانواده باید یك نظام صد در صد اسلامی و الهی باشد، تا رحمت و لطف حضرت حق را به سوی خود جلب و جذب كند.
اگر در ازدواج از سنن ناپسند، و عادات غیرالهی، و شرایط شیطانی و خلاصه از فرهنگ جاهلی فرهنگی كه میراندن آن را رسول خدا در یك فرمان قاطع دستور داده(اَمِتْ أَمْرَ الْجاهِلِیِّهِٔ إِلاّ ما سَنَّهُ الاِْسْلامُ.[۱۳])پرهیز نشود، زشتی ها چهره نشان می دهند، ومیوه این درخت آلوده تلخ خواهدشد.
نظام خانواده در مغرب زمیننظام خانواده در اروپا و آمریكا نظامی غلط است، بی پایه و بدون محتواست.
تقلید از نظام خانوادگی مغرب زمین تقلیدی نابجا، و هموار كردن راه حیات برای افتادن در چاه بدبختی است.
آنان از ازدواج هدفـی مقدس و پاك ندارند، واسطه ازدواج زن و مرد آنجـا فقـط و فقط شهوت و ارضاء غریزه است، آنجا زن و مرد شایسته و صالح بسیار كم است، به همین خاطر فساد و افساد از سر و روی اروپا و آمریكا مانند باران می ریزد.
مردان در مغرب زمین به طور اكثر، و زنان بطور اغلب پس از گذراندن دوران فساد، و رفاقت های نامشروع با یكدیگر ازدواج می كنند، و ثمره خود را پس از ولادت به شیرخوارگاه سپرده، و سپس بدون اینكه مهر پدری و محبت مادری را چشیده باشد، و منبعی از عواطف و احساسات پاك گشته او را تحویل می گیرند، و سر هر سفره فسادی می نشانند، آنگاه وی را به مدرسه می سپارند تا آهنگی از تربیت ظاهر را طی كند، و به اصطلاحاتی چند آشنا گردد، آنگاه در سن هیجده سالگی وی را از خود می رانند و به امید محیط و جامعه رهایش می نمایند!
آنان اگر اخلاق به فرزندان خانه و مدرسه بیاموزند، اخلاق ژنتلمنی است، اخلاق اقتصادی و جلب مادّیت است، به ریشه های باطن و حقایق درون توجه ندارند، و از تربیت انسان قابل قبول عاجزند.
مگر نمی بینید وقتی تشكیل جامعه و دولت می دهند، جامعه منبع فساد و دولت منبع استعمار و استثمار مستضعفان روی زمین است.
جنایاتی كه فارغ التحصیلان خانه و مدرسه و دانشگاه های مغرب زمین كرده اند تا قیامت قابل جبران نیست.
اگر اوقاتی باوقار و آرام و متین باشند، و خود را مؤدب و آراسته نشان دهند، به خاطر این است كه طعمه نیافته، و لقمه چرب و لذیذ ندیده اند، داستان آنان شبیه به این داستان است كه مردی به دوستش گفت گربه ای را به مبادی آداب آراسته ام، و آن حیوان را تربیت كرده تا جائی كه بر سر سفره ای كه انواع غذاها قرار دارد شمعی به دست او می دهم تا مهمانان در پرتو آن شمع از آن سفره بهره مند شوند، رفیقش گفت به این ویژگی و به این آراستگی گربه نمی توان اطمینان كرد، مرا دعوت كن تا بر سر آن سفره این مسئله را به تو ثابت كنم، از وی دعوت كرد، گربه را بر سر سفره دید كه چشم طمع و پای حمله از غذاهای سفره بریده، و شمعی برای روشنائی اطاق و دید مهمانان به سفره بدست دارد، در گرمی اوضاع موشی را از جیب خود درآورد و به وسط سفره گذاشت، موش می خواست فرار كند، گربه شمع رابه یك طرف انداخت و همچون شیر ژیان به وسط سفره پرید، نظام سفره را برای گرفتن موش به هم زد، و اوقات خوش صاحبخانه و مهمانان را تلخ نمود!
آری تربیت اروپا و مغرب زمین تربیت گربه ای است، تا غذای خاص خود را به خیال خود نبیند، آرام و مؤدب هستند، چون چشمشان به طلا و نفت و سایر معادن ملل ضعیف بیفتد، برای بلعیدن حق دیگران، چراغ تربیت را به زمین انداخته و همچون حیوان درنده ای، به تمام حیثیات مادی و معنوی ملل ضعیف حمله می كنند، و برای امور مادی از میان جوی خون بی گناهان عبور می كنند.
كثرت فساد و افساد، غلبه شهوات حرام، اخلاق زشت، قتل و غارت، فحشا و منكرات، در ملل مغرب زمین محصول خرابی نظام خانه و خانواده است.
اگر بیوت اروپا و آمریكا بیوت بارفعت، و بیوت غرق ذكر حق، و بیوت تسبیح حضرت معبود بود، محصولات آن بیوت انسانهائی والا و باكرامت و رشید و باعاطفه و متخلّق به اخلاق حق بود، ولی چون بیوت مغرب زمین از حق و حقیقت دور است، ثمرات آن تلخ و بدبو و بدمزه است، و چنین نظام ازهم پاشیده ای قابل سرمشق قرار دادن نیست، كسانی كه از آنان پیروی می كنند بدتر از آنان خواهند شد.
۱- نور/۳۶
۲- ازدواج در اسلام/۲۶.
۳- بحار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱.
۴- همان .
۵- ازدواج در اسلام، ص ۲۷.
۶- همان.
۷- نساء/۲۸.
۸- بحار، ج ۱۰۱، ص ۷۲.
۹- بحار، ج ۱۰۱، ص ۷۳.
۱۰- بحار، ج ۵، ص ۱۵۷.
۱۱- الرحمان/ ۱۹.
۱۲- نور الثقلین، ج ۵، ص ۱۹۱، حدیث ۱۹.
۱۳- بحار، ج ۷۷، ص ۱۲۸، روایت ۳۲، باب ۶.
پایگاه استاد حسین انصاریان
منبع : عرفان


همچنین مشاهده کنید