پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


تحلیلی از آرای ابن سینا درباره خانواده


تحلیلی از آرای ابن سینا درباره خانواده
فیلسوفان مسلمان، در یك تقسیم بندی مشهور ارسطویی، بخش عملی فلسفه را به اخلاق، سیاست و تدبیرمنزل تقسیم می كنند.
در بخش مربوط به تدبیر منزل ،هر آن چه مربوط به كیفیت زیست اجتماعی است ،بررسی می شود.در این بخش ابتدا به این نكته اشاره می شود كه انسان موجودی مدنی بالطبع است و سپس میزان هایی فلسفی ارائه می شود كه در ذیل بحث تدبیرمنزل ،در واقع گونه ای از اخلاق عملی در عرصه های مادی زیست را سامان می دهد. مقاله حاضر، با ارجاع به آرای فلسفی ابن سینا درباره مفهوم خانواده، به پاره هایی از بحث تدبیرمنزل در حكمت اسلامی اشاره می كند .
خانواده نخستین اجتماعی است كه بشر در آن پای می نهد و در آنجاست كه مفهوم از خود گذشتگی و تعاون را فرا می گیرد، و برای شركت در گروه های بزرگتر آماده می شود. نه تنها خانواده مكتب شایسته ای برای اجتماعی كردن انسان است بلكه وسیله بسیار مؤثری برای حمایت از اوست .
زیرا، اگر پدر به حمایت و سرپرستی از فرزندان خود پای بند باشد و آنان را در دل اجتماع بی پناه گذارد، معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار آنهاست و تا چه اندازه می توان به آموزش و پرورش سالم چنین كودكانی امیدوار بود. این همبستگی اخلاقی و حقوقی سبب می شود تا در روابط زن و مرد تنها تمایلات جنسی حكمفرما نباشد، وظیفه جای هوس را بگیرد و زن و مرد عشق را با اخلاق بیامیزند. كودكان ایشان محیط مساعدی برای رشد خانواده و فهم اصول آن از دیدگاه حكمای مسلمان بیابند.
قرآن مجید خانواده را بر سه اصل استوار می داند:۱ـ آرامش (سكون ) ۲ـ عشق (مودت ) ۳ـ مهربانی (رحمت ). در یكی از آیات قرآن به هر سه اصل اشاره شده به شرح زیر:
وَ مِن آیاتهِ ان خَلقَ لَكُم مِن اَنفُسِكُم اَزواجاً لَتسكنوا اِلیها وَ جَعَلَ بِیَنكُم مَودّهٔ وَ رَحَمهٔ. (۱)
در آیه فوق به روابط اجتماعی درون خانواده اشاره شده است . اساس این روابط، دوستی ، تفاهم متقابل و تعاون با عشق به هم آمیخته می گردند.
در آیه دیگری از قرآن به نكته دیگری اشاره شده كه قابل اهمیت است :
هوالّذی خَلَقَكُم مِن نَفسٍ واحِدَهٔ وَ جَعَلَ مِنه&#۰۳۹;ازَوجَه لِیَسكُن اِلَیها.(۲)
به نظر مفسّرین قرآن ، واژه نفس واحده ، اشاره به این حقیقت دارد كه زن و مرد تنها در سایه نهاد خانواده به كمال می رسند، و هر كدام به تنهائی فاقد كمال اند و بهترین راه برای روابط جنسی ، راهی است كه با اصول اخلاقی همراه باشد كه تنها در داخل خانواده تأمین می گردد.
نوزادی كه در خانواده به دنیا می آید و در آغوش پدر و مادر پرورش می یابد دست كم در حمایت و سرپرستی كسانی است كه به هوسهای خود لجام زده و آماده پذیرفتن مسئولیت شده اند، كسانی كه با همه وجود خود به او عشق می ورزند و به فضیلت و پاكی او بی اعتنا نیستند، ولی كودكی كه بطور مستقیم با پلیدیها و ناپاكیهای جامعه روبرو می شود و در مبارزه زندگی یار و یاوری برای خود نمی بیند از این موهبت بی بهره است .
خانواده كانونی است كه حقوق به معنای مجموعه مقررات خشك و بی روح برای نفوذ در آن همواره با موانع بزرگ روبرو شده و به دشواری به درون این مأمن طبیعی راه می یابد و نمی تواند نقش خود را همانند سایر موارد ایفا نماید چرا كه آنچه در آن می گذرد عاطفی ترین چهره های زندگی است و حقوق ،ضمانت اجرائی برای تضمین قواعد خود ندارد.
نه شاهدی برای رفتار ناهنجار می توان آورد، نه ضابطه دقیقی برای ارزیابی سلوك بدست داد. طبع خانواده با حقوق و احكام آمرانه آن چندان سازگاری ندارد و اثر قانون درایجاد نظم در آن بسیار اندك است .
متقابلا، دروازه این قلعه همیشه به روی قواعد اخلاقی و دینی كاملا باز است توصیه های اخلاقی و دینی در نفوذ خود به خانواده مانعی در راه ندارد. زیرا از درون دل و به نیروی اعتقاد راه خود را می گشایند و نیازی به ضمانت اجرایی خارجی و حكم زندان و غرامت نمی بیند.
حقوق نمی تواند از كسی انتظار فداكاری داشته باشد، به ساختن انسانی منظم و غیر متجاوز قانع است و عدالت را در این می بیند كه هر كس به حق خویش برسد. ولی خانواده به چیزی بیش از اینها نیاز دارد.
فداكاری و خیرخواهی شرط نخست و سنگ زیرین این بناست . آنچه در درون خانواده نقش اصلی را ایفاء می كند عشق است كه میان زن و شوهر از یك سو و میان آنان با فرزندان از سوی دیگر، حكمفرماست ، عاشق صادق آن است كه در راه معشوق به خویشتن نیندیشد و در جستجوی منافع خویش نباشد. همچنانكه والدین دلسوز در راه سعادت فرزندان از هرگونه فداكاری دریغ نمی ورزند، از خویشتن می گذرند و آنچه كه نمی بینند، چند و چون كار خویش است.
در چنین مكتبی است كه فرزندان مفاهیمی مانند ایثار و فداكاری را فرا می گیرند و مفهوم اجتماع همبسته و همدل را می فهمند. فرزند نخستین درس را از مادر می آموزد كه شیره جانش را به منظور استوار سازی استخوان او تقدیم وی می كند و شب بر بالین وی نمی خوابد تا گهواره نور دیده را به نظم جنباند و خواب نازش را شیرین تر كند.
پدر نیز برای او همواره در تلاش است و هر چه دارد به پایش می ریزد تا نهال نوخاسته را برومند سازد. وجود خویش را در او می بیند و از مرز فداكاری می گذرد تا به یگانگی برسد. برای رسیدن به اهداف و اجرای مقاصد فوق ، عامل عشق و یا به تعبیر قرآن مجید مودّت ، بی تردید صد در صد موفق است .
امّا پس از عشق چه ؟ پس از عشق عامل اخلاق است كه از ضریب موفقیت بسیار بالائی برخوردار است ، به خصوص آنكه اگر اخلاق پشتوانه دینی داشته باشد، مستظهر به ضمانت اجرای نظارت الهی و ایمان قلبی خواهد بود.
اگر پدر و مادر یا همسران از فداكاری و ایثار نسبت به یكدیگر، كوتاهی ورزند در پیشگاه اخلاق قاصر و مردودند و دیگر مورد مؤاخذه ایمان قلبی و سرزنش اعتقادات مذهبی ، خود قرار خواهند گرفت . و بی شك حقوق از چنین قدرتی برخوردار نیست و نمی تواند تا این اندازه در تنظیم روابط اشخاص پیشروی كند.
مگر حقوق می تواند و اصولا ابزار و وسائل آن را دارد كه جمعی را وادار به آن گونه اتحاد نماید؟ قانون صرفاً می تواند مظهری خشك و بی روح از این همه احساس لطیف و تكالیف گوناگون اخلاقی را مورد حكم قرار دهد، شوهر را وادار سازد كه نفقه زن و فرزند را بپردازد، یا از زن بخواهد كه در مسكن شوهر به سر برد، یا طفلی را كه از خانه گریخته بازگرداند و یا در شرایط سخت و دشوار، انحلال خانواده را اعلام دارد. ولی به هیچ وجه این گونه احكام برای تأمین سلامت خانواده و ایجاد و روح همبستگی در آن كافی نیست.
از عامل های عشق و اخلاق كه بگذریم ، نوبت به قانون می رسد، و در این مرحله نقش حقوق را در تنظیم خانواده نباید انكار كرد زیرا هستند كسانی كه جز به زور به هیچ منطقی تسلیم نمی شوند و درباره اینان تنها حقوق می تواند حداقلی از نظم و عدالت را مستقر سازد. ولی نباید فراموش كرد كه این آخرین و كندترین حربه است و هیچ گاه نمی تواند جایگزین نظام و اصول بنیادین خانواده گردد.
در تعلیمات اسلامی درمورد خانواده آمیختگی عواطف و احساس ، اخلاق و حقوق كاملا محسوس و مشهود است ولی برای افرادی كه عوامل عاطفی و اخلاقی درمورد آنان كارایی ندارد نظام بسیار دقیق و حساب شده ای منظور شده كه حقوق خانواده اسلامی را تشكیل می دهد و شامل مقررات مربوط به قرارداد ازدواج ، نفقه ، مهریه ، حضانت فرزندان ، جدائی و امثال آن است ولی اصول سه گانه عاطفی و اخلاقی زیربنائی ترین اصول لازم از نهاد خانواده است.قرآن مجید در مواردی حقوقی را برای اعضاء خانواده ، و متقابلا تكلیفی را برای اعضاء دیگر اعلام می دارد و بلافاصله به فداكاری و ایثار و كرامت و بزرگواری تذكار می دهد.
جالب تر آنكه اغلب واژه های بكار رفته درمورد نهادهای حقوقی در روابط اعضاء خانواده ، به گونه ای انتخاب شده كه بار اخلاقی و عاطفی دارد. (برای نمونه ، واژه صداق ، كه حاوی مفهوم صدق و صفا است و یا نحله كه حاوی مفهوم اخلاقی هدیه دادن به همسر است . ) عقد نكاح در اسلام یك قرارداد صرفاً حقوقی نیست بلكه پیمانی است عاطفی - اخلاقی - حقوقی . (۳)
در موارد عدم امكان سازش ، انحلال نكاح از طریق طلاق ، به معنای جدائی خشمانه و كینه توزانه از نظر قرآن مردود است بلكه جدائی زیبا و نیكو توصیه شده است.( ۴)
حكمای باستان به نقش اصلی و محوری عاطفه و اخلاق در تنظیم كانون خانواده توجه داشته اند و رخنه دولت در این سرای مردمی را زیان بار و خطرناك شمرده و در بخش بندی «حكمت عملی » «تدبیر منزل » را از «سیاست مدن » جدا نموده و با این جدا سازی مرز قاطع و طبیعی میان دولت و خانواده را نمایان ساخته اند.
دراین جداسازی ، حق با حكیمان است ، چرا كه تجربه نشان داده است كه دولت ها، به خصوص دولت های سكولار هرگاه خواسته اند، به استناد قوانین خود ساخته ، وجود خویش را به خانواده تحمیل كنند به آن آسیب رسانده اند.
پس به ناچار یا به ویرانی این كانون كمر بسته اند تا مانع خودكامگی و قدرت نمائی خویش را از میان بردارند و یا به ساختن چارچوب بیرونی آن قناعت كرده اند تا مشكل دلخواه را به آرامی مستقر سازند.
امّا قوانین برگرفته از ادیان كه مبتنی بر اصول و مبانی اخلاقی است ، از وضعیت دیگری برخوردار است .
حكیمان اسلامی نیز از تقسیم بندی فلاسفه باستان پیروی كرده و حكمت را نخست به دو قسم نظری و عملی و حكمت عملی را به اخلاق ، سیاست مدن و تدبیر منزل بخش نموده اند. حكمای اسلامی در آرای خود درمورد تدبیر منزل اگر چه از فلاسفه یونان باستان به ویژه ارسطو تأثیر پذیرفته اند ولی در بسیاری موارد آن را تكمیل و یا با آن مخالفت كرده و قوانین شرع را مد نظر قرار داده اند.
ابن سینا (۴۲۸ـ ۳۷۰ ق) در رساله ای كه به همین منظور تألیف كرده (این رساله یك بار تحت عنوان «تدابیر المنازل » یا«السیاسات الاهلیه » در بغداد، مجله الرشد ۱۳۴۷ ق به چاپ رسیده و یك بار با عنوان «فی السیاسه المنزلیه » در بیروت به كوشش عبدالامیر شمس الدین ، الشركهٔ العالمیه للكتاب ، ۱۹۸۸ م ، منتشر شده كه اختلاف جزئی در میان دو نسخه دیده می شود)، به اهمیت خانواده و اركان آن و چگونگی روابط میان زن و شوهر و نیز پدر و مادر و فرزندان پرداخته است . وی می كوشد برای دستیابی به جامعه ای صالح و تربیت فرزندان شایسته ، تصویری گویا از خانواده مطلوب ارائه دهد.
●اهداف تشكیل خانواده
اهداف تشكیل خانواده از نظر ابن سینا به شرح زیر است :
۱ـ انگیزه اقتصادی : به عقیده ابن سینا انسان برای حفظ دارایی خویش و نگهداری آن برای هنگام نیازمندی به مسكن و بیت نیازمند است و این همسراست كه می تواند در این امر همراه و شریك مناسبی به شمار آید. از این رو درمورد ویژگیهای زن شایسته می گوید:
«ان المرأهٔ الصالحه شریكهٔ الرجل فی ملكه و قیمته فی ماله و خلیفته فی رحله و امینه فی تربیهٔ اولاده »
«زن شایسته شریك مرد، نگهبان مال او و جانشین وی در منزلش و امین او در تربیت فرزندانش می باشد»(۵)
۲ـ انگیزه اجتماعی : به نظر ابن سینا «فرزندی نیاز است تا به هنگام ناتوانی و به حال پیری یاور پدر و مادر باشد و نسل ایشان را تداوم بخشد و یا ایشان را پس از مرگ زنده بدارد»( ۶)
ابن سینا به علت همین نقش مهم اجتماعی ، از ازدواج با عنوان «برترین ركن مدینه » یاد می كند.( ۷)
۳ـ انگیزه محبت و آرامش : ابن سینا بر این باور است كه «بیشترین اسباب مصلحت محبّت است و محبت تحقق نمی یا بد مگر در سایه الفت و الفت حاصل نمی شود به جز با عادت و عادت هم تنها با همنشینی طولانی پدید می آید»(۸)
به نظر او سكون و آرامش درونی نیز در سایه ازدواج و گزینش همسر پدید می آید و در این نكته تأثیر پذیری ابن سینا از قرآن كاملا روشن است ، متن سخن او چنین است :
«ولم تكن سكو الاّ الی الزوج التی جعلها الله للرجل سكنا» «نفس انسان آرامش ،نمی یابد مگر با همسری كه خداوند او را برای مرد آرام بخش قرار داده است »(۹)
همانطور كه ملاحظه می كنید ابن سینا همان واژه سكن را كه در قرآن آمده به كار برده است . (۱۰)
۴ـ انگیزه رفع نیاز جنسی : اگر چه ابن سینا ازدواج را امری مقدس می داند و برای انگیزه های معنوی و اجتماعی نقش اساسی در آن قائل است ، ولی معتقد است كه شهوت جنسی ، نیازی طبیعی است كه باید برآورده شود ولی این امر تنها باید از طریق نهاد ازدواج صورت گیرد و هر راه دیگری جز ازدواج كه نیازهای جنسی را برآورده مثل زنا ولواط باید ممنوع گردد زیرا این امور افراد را از مهمترین ركن مدینه یعنی ازدواج مستغنی می سازند. (۱۱ )به نظر ابن سینا درخصوص ازدواج امور زیر بایستی رعایت شود.
۱ـ قانونی شناخته شدن : اولین امری كه باید توسط قانون گذار به صورت قانون و سنت در آید، ازدواج است . «اوّل ما یجب آن یشرع فیه هو امر التزوج »۱۲ و با مشروع شناخته شدن ازدواج هر گونه ارتباط جنسی خارج از محدوده ازدواج نامشروع شناخته خواهد شد.
۲ـ تشویق و تحریض : به نظر او ازدواج بایستی توسط مدبران امور مدینه مورد تشویق قرار بگیرد و مردم به این امر دعوت شوند. و ان یدعو الیه و یحرّض علیه ۱۳
۳ـ علنی بودن : ازدواج باید به صورت آشكار و علنی صورت گیرد، زیرا این امر از وقوع تردید در نسبت و نیز اختلال در انتقال میراث اشخاص جلوگیری می كند.۱۴ این مطلب در نصوص نبوی نیز آمده است كه : اعلنوا النكاح ولو بالدّف یعنی مراسم ازدواج را هر چند با زدن طبل علنی سازید و لانكاح الابالشهود، ازدواج بایستی در حضور شهود باشد. ۱۵
۴ـ پیوند محكم : ازدواج باید پیوندی همیشگی و مستحكم باشد و نباید در معرض تزلزل و بی ثباتی باشد. ۱۶
۵ـ رشد عقلانی و جسمانی : ابن سینا سن معینی برای ازدواج توصیه نمی كند، زمان مناسب به نظر وی وقتی است كه فرد به بلوغ جسمی رسیده ، و رشد عقلی لازم برای اراده زن و فرزند به دست آورده و از نظر اقتصادی شغل و درآمد لازم برای معاش خانواده فراهم كرده است . ۱۷
۶ـ تشكیل زندگی مستقل : ابن سینا معتقد است فرزندان پس از ازدواج بایستی از والدین جدا و مستقل زندگی كنند. وی در این باره می گوید: فاذا كسب الصبی بضاعته فمن التدبیر آن یزوّج و یفرد رحله ، هنگامیكه فرزند با شغل خویش درآمدی بدست آورد، تدبیر آن است كه ازدواج داده شود و از خانواده اش جدا گردد. ۱۸
۷ـ اشتراكی نبودن زن : ابن سینا به پیروی از تعالیم اسلامی ، اشتراكی بودن زنان را موجب ننگ و بدنامی و بروز فساد و خسارتهای ناگوار می داند. ۱۹ وی دراین امر از بعضی فلاسفه یونان باستان مثل افلاطون كه نظر به اشتراك زنان و فرزندان داده اند پیروی نكرده است . ۲۰
اصول تدبیر خانواده از نظر ابن سینا
وی معتقد است مرد باید در روابط خود با همسر به منظور تحقق اهداف مطلوب از ازدواج سه اصل را رعایت نماید:
۱ـ هیبت - (الهیبهٔ الشدیده )
ابن سینا با الهام از قرآن كه ، الرجال قوامّون علی النساء۲۱ معتقد است كه در روابط زوجین ریاست خانواده با شوهر است . عین این مطلب در قانون مدنی ایران ماده ۱۱۰۵ آمده است و چنانچه شوهر تحت سیطره و اطاعت زن قرار گیرد ،خانواده به علت احساسی بودن زن به تباهی و فساد می كشد. برای این منظور به نظر وی برای مرد «هیبت » لازم است . و مقصود از هیبت ، آن است كه مرد در برابر همسر و فرزندان از احترام لازم برخوردار باشد و هیچكس او را كوچك نشمارد. و برای تأمین هیبت ، مرد بایستی احترام خویش را در خانه از طریق مراعات مروّت حفظ كند و به وعده و وعیدهای خویش پای بند باشد و وعده ها و وعیدهای غیر قابل ایفاء مطرح نسازد. ۲۲
۲ـ تكریم همسر: «والكرامهٔ التامه »
به نظر ابن سینا شوهر باید همسر خود را تكریم نماید و اگر بخواهد زن را به حسن رفتار و رعایت حرمت شوهر وادار كند، راهی جز این نیست و با اجبار و تهدید نمی تواند به این هدف نائل گردد. چرا كه زن وقتی كرامت مرد را نسبت به خود ببیند در حفظ و تداوم آن می كوشد واز زوال آن می هراسد. ۲۳
ابن سینا تكریم زن را در سه امر می داند «و كرامته الرجل اهله علی ثلثه اشیاء»
الف ـ فراهم كردن زینت نیكو
به نظر ابن سینا با توجه به طبع زن و علاقه وی به زینت ، مرد باید از طریق فراهم ساختن زینت و توجه به وضع ظاهری وی ، به شخصیت او احترام گذارد. ۲۴
ب ـ حفظ حجاب او: و شدهٔ حجابها.
ابن سینا معتقد است رعایت سترو و پوشیدگی زن از بیگانگان از راههای احترام به زن به شمار می آید. وی در این امراز دستورات شریعت اسلامی پیروی كرده است . ۲۵
ج ـ به غیرت وانداشتن زن ـ «و ترك اغارتها»
ابن سینا توجه داشتن مرد به زنی غیر از همسر خود و تحسین و تمجید محاسن او در نزد همسر خود را منع می كند. این امر با هیبت مرد كه به نظر ابن سینا ركن خانواده است ، تنافی دارد. همچنین به بروز نفرت و خصومت میان زوجین می انجامد. پس سعادت خانواده و پیروی از فضائل اخلاقی اقتضا دارد كه شوهر از این امر خودداری كند. ۲۶
۳ـ ایجاد اشتغال ؛ «و اشتغال خاطرها بالمهم »
به نظر ابن سینا، چنانچه زن بیكار باشد، از نظر اخلاقی به فساد كشیده می شود، احساس پوچی می كند، و خود را به امور لغو و بیهوده مشغول می سازد. لذا مرد باید همسر خود را به امور مهمه مشغول سازد. ۲۷
البته ابن سینا با كسب و كار زن در بیرون از خانه برای تأمین زندگی مخالف است ، به علت آنكه این امر با ستر و حجاب او منافات دارد. و لذا مرد باید هزینه زندگی را تأمین سازد. به نظر من از عبارت ابن سینا چنین استفاده می شود كه مخالفت وی با اشتغال زن بیرون از منزل صرفاً در صورتی است كه با حجاب زن تنافی داشته باشد، و در غیر این صورت از نظر ابن سینا ممنوع نیست . وی می گوید:
«فبالحری آن یسّن علیها فی بابها التسر و التخّذر، فلذلك تنبغی آن لاتكون المرأه من اهل الكسب كالرجل ؛ فلذلك آن یسن لها آن تكفی من جههٔ الرجل ، فلیزم نفقتها»۲۸ در تربیت اسلامی ، خروج زن از منزل بایستی با توافق همسرش صورت گیرد. این توافق ممكن است به طور همراه با قرارداد ازدواج حاصل شود و در غیر این صورت شوهر می تواند چنانچه با مصالح خانوادگی منطبق نمی بیند جلوگیری نماید. این مطلب در قانون مدنی ایران ماده ۱۱۱۷ مندرج است .شغل خانه داری نیز از نظر تربیت اسلامی می تواند همراه با اخذ اجرت باشد، چرا كه تأمین هزینه زندگی به عهده زوج است و انجام امور روزمره زندگی در داخل خانه از وظائف و تكالیف زن نمی باشد، و بنابراین هر چند می تواند به صورت تبرعی انجام شود هم چنین می تواند در قبال اخذ اجرت عمل گردد. حتی بعضی امورمانند شیردادن كودك از نظر حقوق اسلامی ، هر چند از حقوق زن محسوب است و مادام كه خودش مایل نباشد پدر مجاز به سپردن فرزند به دیگری نیست ، ولی این امر منافات ندارد كه حتماً مادر در قبال شیردادن ، از پدر مطالبه اجرت نماید.
●انحلال ازدواج
ابن سینا بر ثبات و استحكام خانواده تأكید دارد و هر چه را كه به این امر لطمه می زند نكوهش می كند چرا كه «جدائی زن و شوهر محفل گرم خانواده را از هم می پاشد و فرزندان را از پدر و مادر دور می سازد. از طرف دیگر زن و شوهر باز به ازدواج نیازمندند و ازدواج مجدد نیز مشكلات و خسارتهای فراوان به دنبال دارد» فیودی ذلك الی تشتت و فی ذلك الولع من الضرر كثیره ۲۹ با این حال وی به پیروی از شرع مقدس اسلام ، انحلال ازدواج و جدائی زن و شوهر را مورد بحث قرار داده و برای آن به قواعدی اشاره كرده است .
۱ـ پذیرفتن وقوع طلاق بطور كلی :
به نظر او نباید به كلی تمامی راههای جدائی زن و شوهر بسته شود. زیرا در پاره ای موارد به علت عدم توافق اخلاقی یا فكری ، زن و شوهر و یا عدم سازگاری آن دو در طبیعت و زندگی مشترك چاره ای جز جدائی نیست . زیرا وقتی طبیعت دو نفر با یكدیگر الفتی ندارد هر چه در اجتماع و نزدیكی آن دو تلاش شود نتیجه ای جز شر و دوری از یكدیگر و تباهی زندگی نخواهد داشت .
به علاوه این امر گاهی به میل و رغبت یكی از زوجین به شخص بیگانه منجر می شود و فساد و تباهی را به دنبال می آورد. هم چنین گاهی زن و شوهر نمی توانند بچه دار شوند در حالیكه اگر از یكدیگر جدا شوند و به دو زوج دیگر تبدیل شوند ممكن است استعداد فرزند زایی حاصل گردد. ۳۰ این گونه جدائی ، همانست كه در قرآن به «جدائی زیبا» و «جدائی نیكوكارانه » تعبیر شده است .
۲ـ استثنائی بودن طلاق :
به نظر ابن سینا تا جائی كه امكان دارد باید در صلح وسازش میان زوجین كوشید و تنها زمانی به جدائی رضایت داد كه از سازش كاملا مأیوس شویم . باید به ایشان تفهیم شود كه پس از جدائی ، وصلت مجدّد كار آسانی نیست . ۳۱ قرآن مجید مقرر فرموده است كه اختلاف خانوادگی به داوری منتخب از كسان طرفین ارجاع گردد و داوران دراصلاح و سازش نهایت تلاش خود را انجام دهند. متن آیه چنین است :
«و آن خفتم شقاق بینهما فابعثوا حكماً من اهله و حكماً من اهلها ان یریدا اصلاحاً یوفق الله بینهما - اگر بیم جدائی بین آنان داشته باشید، داوری از كسان مرد و داوری از كسان زن اعزام نمائید، چنانچه خواهان سازش گردند خداوند میان آنان توافق برقرار خواهد نمود. ابن سینا این حكم شریعت اسلام را مورد تمجید قرار می دهد كه پس از سه بار طلاق ، زوجین حق ازدواج مجدّد با یكدیگر ندارند مگر آنكه زن با مرد دیگری به نحو صمیمی ازدواج كند و پس از انجام عمل زناشوئی جدائی حاصل گردد. ۳۲ در قرآن مجید حكم فوق به شرح زیر آمده است :
«الطلاق مرتّان فامساك بمعروف او تسریح باحسان ... فان طلقّها فلا تحّل له من بعد حتی تنكح زوجاً غیره فان طلقها فلا جناح علیهما آن تیراجها - طلاق دو بار است سپس ادامه زندگی با نیكی و یا جدائی به نیكوئی ... چنانچه زوج برای سومین بار زوجه خود را طلاق دهد، از آن پس بر او حلال نخواهد بود» مادام كه زن با مرد دیگری ازدواج كند، پس اگر او را طلاق داد آنگاه مانعی ندارد كه به یكدیگر رجوع نمایند. ۳۳ این حكم در قانون مدنی ایران ماده ۱۰۵۷ درج گردیده است .
۳ـ طلاق نباید به دست زن باشد
زیرا زنان به پیروی از هوس و خشم ،سست عقلی می كنند و زود تصمیم می گیرند و این باعث می شود كه خانواده در معرض تزلزل و تابع دگرگونی مزاج زنان باشد، بلكه باید در اختیار مرد قرار گیرد. ۳۴
درشریعت اسلام طلاق به دست مرد است ، بدین معنی كه در فرض وجود شرائط تجویز كننده طلاق مرد تصمیم می گیرد.
۴ـ واگذاری طلاق به محاكم
به نظر ابن سینا واگذاری طلاق به دست مرد در فرضی است كه مرد خردمند باشد و چنانچه مرد نیز سست عقل باشد بایستی طلاق به «حكّام » سپرده شود. ۳۵
دكترسیدمصطفی محقق داماد
پا نوشت ها:
۱ .۲۱/۳۰.
۲ . ۱۸۱/۷۱.
۳ . ر. ك . به : محقق داماد ، مصطفی، حقوق خانواده ، چاپ پنجم ، نشر علوم اسلامی ، تهران ، ۱۹۹۵. فارسی ، ص ۳۰
۴ . (تسریح با حسان، ۳۷/۲ ).
۵ . ابن سینا، فی السیاسه المنزلیه ، ص ۲۵۰.
۶ . ابن سینا، تدابیر المنازل ، ص ۱۲.
۷ . ابن سینا، الشفاء، الهیات (۱)، ص ،۴۴۸ قاهره ۲۱۹۶ .
۸ . همان ، ص ۴۴۹
۹ . ابن سینا، تدابیر المنازل ، ص ۱۱ .
۱۰ . ۲۱/۳۰
۱۱ . الشفاء،ص ۴۴۸
پی نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید