چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


زنان


زنان
اگر پذیرفتیم مسائل فرهنگی اولویت اول همه جوامع از جمله جامعه اسلامی ماست، ویژگی امر فرهنگی زمان‏پذیر بودن وسیع بودن تدریجی كار كردن و اثر گذاری تدریجی است.
منظور از مسائل فرهنگی نگرش فرهنگی به موضوعات و جایگاه آنها درجوامع است. در همین ارتباط چنانه مشكل در مبانی نظری نباشد. بی‏شك در تبیین این مبانی خواهد بود. یعنی اندیشه و فرنگی را متناسب با مقتضیات زمان و نیازهای موجود تدوین كردن. از طرفی به دلیل ارتباط تنگاتنگ و گسترده زنان با همه حوزه‏های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیاری معتقدند چنانچه به دنبال شناخت حكومت تمدن فرهنگ، پیشرفت و موفقیت جامعه‏ای هستیم با مطالعه وضعیت آن جامعه یقیناً به این شناخت خواهید رسید.
هدف از این مقاله تلاش برای جهت‏گیری مناسب پیرامون نحوه پرورش استعدادها و خلاقیت زنان و استفاده بهینه از توانمندی‌ها و ویژگی‌های خاص آنان در تعالی فرد و جامعه است در عین مراقبت بر شئونی كه شارع مقدس در رفتار فردی و اجتماعی زن بر آن تأكید دارد. اگرچه به طور خاص و اجمالی سعی دارد بر نقش زنان در تغییر الگوی مصرف بپردازد.
با ذكر این مطالب گفتنی است نبودن بدلی كه بر اساس آن بتوان به تعیین ملاك و جایگاه هر موضوع متناسب با اهمیت آن پرداخت زمینه برخورد موضعی نسبت به مسائل و امكان رشد كاذب یك موضوع را فراهم خواهد آورد.
از جمله پیامدهای منفی دیگر فقدان مدل در بررسی مسائل، ایجاد برخوردهای فرسایشی بین طراحان مباحث مطروحه است. زمانی كه معیار مناسبی برای صحت و سقم اندیشه وجود نداشته باشد، طبیبعی است كه هر اندیشه اجازه طرد دیگری را به خود خواهد داد. ایجاد درگیری و تنازع و تخریب یكدیگر حاصل فقدن الگویی است كه بر اساس آن بتوانیم مبنای صحیح را از ناصحیح و مسائل صحیح را از كاذب و تحلیل صحیح را از ناصواب تشخیص دهیم. ایجاد شناخت صحیح و واقعی از مسائل را می‏توان به عنوان پیامدها و آثار مثبت توجه به مدل دانست. چنین شناختی در صثورتی امكان‏پذیر خواهد شد كه بتوان علاوه بر شرایط عینی داخلی مربوط به موضوعات، به شرایط خارجی آن، اعم از شرایط خارجی موجود در جامعه یا سطح بین الملل توجه كرد. بر اساس الگوهای صحیح می‏توان متغیرهای اصلی و فرعی را در بررسی مسائل به درستی تفكیك و نظامی از متغیرهای را طراحی كرد. تفكیك نكردن متغیرهای اصلی از فرعی باعث آگاراندیسمان مسائل كوچك و به فراموشی سپرده شدن مسائل اصلی می‏شود.
ثمره دیگری كه پرداخت به مدل را ضروری می‏نماید. امكان پیش بینی، هدایت و كنترل جریانات مربوط به مسائل است. اگر اندیشه را كه قائل به برنامه ریزی در مسائل اجتماعی از جمله مسائل مربوط بقه زنان نیست، نظریه متروك و بیگانه از شرایط جهان فعلی بدانیم، باید بپذیریم كه عموم مسائل كلان اجتماعی، از جمله مسائل مربوط به زنان - خصوصاً از موضع حكومت و رسالتی كه حكومت‏ها و هم حكومت اسلامی نسبت به قشرهای مختلف از جمله زنان بر عهده دارد - به بستر سازی مناسب با برنامه ریزی‏های كلان اجتماعی نیاز دارد. همانند هر برنامه ریزی دیگر اندیشه و تدبیر لازم در خصوص این موضوع نیز بدون نرم‏افزار مناسب امكان‏پذیر نیست. به عبارتی برنامه ریزی احتیاج به الگویی دارد تا با كمك آن بتوان با تعیین شاخص‏های معین علاوه بر شناسایی واقعی وضع امروز، نسبت به آینده نیز برآورد داشت و پس از اعمال هدایت‏های لازم بتوان به آثار مثبت یا منفی دخالت‏های حكومت یا حتی نهادهای غیر حكومتی در این خصوص پی برد. سازمان‏های غیر دولتی میتوانند فرهنگ را به خوبی ایجاد نموده و مباحث را در جامعه مطرح نمایند. اما سازمان‏های دولتی نباید فقط كار تبلیغاتی كنند. بلكه می‏بایست برای فرهنگی كه در حال ایجاد شدن است برنامه ریزی كنند.
به هر تقدیر زمانی كه سخن از الگوی رفتاری زن و فعالیت زنان به میان می‏آید برخی از اذهان معطوف بقه شخصیت‏های بانوان بزرگ اسلامی همچون فاطمه زهرا(س) و زینب كبری (س) می‏گردد. از طریق طرح شخصیت آرمانی این بزرگواران سعی می‏شود سمت و سوی مشخصی به حضور مثبت و مؤثر بانوان در جامعه اسلامی داده شود.
در عین تأكید بر اهمیت الگو قرار دادن شخصیت‏های بی بدیل همچون بزرگان یاد شده و تأكید بر جامعیت این عزیزان و اینكه از طریق طرح حیات فردی و اجتماعی آنان می‏توان نسخه‏های روشنی برای زن موفق در هر عصر و زمان یافت، بسنده نمودن به چنین امری با این سؤال جدی روبروست كه چگونه می‏توان بستری ایجاد نمود تا جریان عینی جامعه به چنین سمتی حركت كند و آیا می‏توان بدون برنامه ریزی و قرار دادن نهادهای مختلف در جای خود و بدون تقسیم وظایف و تعریف كاركرد ویژه زنان در جامعه و مسئولیت‏های متنوعی كه متناسب با توانمندی خود می‏توانند از عهده آن برآیند به چنین مهمی نائل آمد و یا به تعبیری دیگر آیا می‏توان از همه زنان به طور یكسان انتظار داشت تا خود را به چنان قله‏های رفیعی نزدیك نمایند.
توجه به نكته یاد شده ما را به طرح این احتمال رهنمون می‏سازد كه طرح الگو و شخصیت آرمانی به عنوان الگوی مطلوب زنان لازم اما ناكافی است. كمال چنین امری به ترسیم تركیب مطلوب از فعالیت زنان در جامعه حاضر و در هر عصر متناسب با آن زمان می‏باشد كه یك فرد به تنهایی قادر به اجرای همه آن نیست. به عبارتی سعی در این معنا كه مجموعه فعالیت‏هایی كه عموم زنان در هر عصر به انجام می‏رسانند با الگوی شخصیتی فاطمه زهرا(س) و زینب كبری(س) تطبیق داده شود. به عبارت ساده‏تر باید جامعه آرمانی با تكیه بر شخصیت‏های آرمانی تعریف گردد تا با درك صحیح از شرایط زمانه نیل به چنین مطلوبی فراهم گردد.
با این مقدمه اگر فعالیت‏های فرهنگی را شامل فعالیت‌هایی بدانیم كه به تقویت اندیشه، تفكر، باورها و اعتقادات جامعه، بارورتر شدن حجم اطلاعات عمومی مردم و ایجاد تفاهم و وفاق كه بر اساس پذیرش امور مشترك می‏انجامد بدانیم بر این اساس فعالیت فرهنگی بانوان مشاركت آنان در عرصه‏ای است كه به بارورتر شدن اندیشه و خرد جمعی و همچنین ایجاد پذیرش عمومی نسبت به امور مختلف منجر شود. لذا مشاركت زنان در امر آموزش‏های عمومی و تخصصی، اعم از یادگرفتن و یا یاددادن اطلاعات عمومی و تخصصی، فعالیت در امر پژوهش كه در سطوح مختلف نیازمندیهای جامعه، حضور در عرصه هنر، كتاب، فیلم و امثال آن را می‏توان به عنوان نمونه‏های بارزی از فعالیت‏های فرهنگی بانوان قلمداد كرد و چنانچه فعالیت‏های اقتصادی مجموعه فعالیت‌هایی كه به افزایش ثروت فرد و جامعه و توان افزایی مادی برای فرد و جامعه منجر می‏شود بدانیم این فعالیت‏ها كارآمدی و تأثیر عینی یك جامعه نسبت به سایر جوامع و یا یك فربد نسبت بقه سایر افراد یا یك قشر نسبت بقه سایر قشرها ارتقاء می‏بخشد.
بنابراین فعالیت اقتصادی زنان به فعالیت‌هایی اطلاق می‏شود كه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به چنین نتیجه‏ای منجر می‏شود. فعالیت زنان حتی اگر به داخل خانه هم منتهی گردد. می‏تواند از همان موضوع با قناعت و صرفه جویی و یا با اسراف و تبذیر مشی خاصی را در فعالیت اقتصادی خود بپیماید. افزون بر این حضور زنان در كارگاه‏های اقتصادی نیروی كار و یا نیروی متخصص بر سرمایه‏گذاری‏های مستقیم یا غیر مستقیم را نیز می‏توان به عنوان فعالیت‏های اقتصادی بانوان قلمداد كرد.
در باب مسئله‏شناسی موضوعات مطروحه باید تشخیص مسئله، كشف و تعیین روابط مسائل و تعیین اولویت‏ها (اولویت‏های پژوهشی در مسئله‏شناسی به منظور اقدام‏های پژوهشی و تعیین اولویت‏های مسئله‏شناسی برای حل مشكلات روزمره و فوری) مورد مداقه قرار گیرد.
وجود نقش‏های ثابت و كلیشه‏ای برای زنان كه در یك ادبیات وسیع در طول تاریخ همواره تأیید شده است گاهی در جریانات جمودگرایانه در یك مسیر انحرافی قرار گرفته و كمترین انعطاف را نسبت بقه اوضاع و نیازمندیهای جدید نشان نداده است و در قبال این واقعیت عكس‏العمل منطقی كه متناسب با مقتضیات فرهنگی، روحی و رفتاری زنان باشد و منافع آجل و عاجل خود را عاید زنان و جامعه كند اتخاذ نشده است و نوعاً در یك سری قضاوت‏های عجولانه این وضعیت كاملاً به منشأهای دینی نسبت داده شده و ره یافت‏های دینی به جای دیگر ره‏یافت‏ها نیز تاوان آن را پرداخته‏اند.
همه این‏ها كه گفتیم ضرورت حیاتی آغاز یك حركت علمی - عملی سنجیده را برای تبیین مسائل زنان از دیدگاه دین، جامعه و علم تواماً را نشان می‏دهد. بی شك این حركت فقط در سایه هم اندیشی و همیاری نهادهای مهم مربوطه چون حوزه علمیه (مخصوصاً در بخش زنان دانشمند) دانشگاه‏ها و مراكز سیاستگذاری و تصمیم ‏گیری مربوط به زنان میسر خواهد شد
منبع : نشریه سبا


همچنین مشاهده کنید