پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


لمس چیستی سیاست


لمس چیستی سیاست
● مروری بر كتاب «مقدمه نظریه سیاسی»
برای جامعه ای كه مرزهای معانی واژه های سیاسی چندان شناخته شده نیست و همه چیز درهم تنیده است و یك فرد و یا یك گروه سیاسی، مشخص نیست كه چه هویت و گرایش سیاسی دارد و در موقعیت های زمانی و مكانی مختلف، صبغه های مختلفی به خود می گیرد، دانستن معانی و مفاهیم حوزه سیاست و نظریه های مطرح در آن، اگرچه برای توده های تحت تاثیر موج های سیاسی، كاربردی نباشد، اما حداقل برای علاقه مندان به این عرصه و برای طبقه متوسط جامعه در حال گذار و برای مردان سیاسی الزامی است.
زمانی به این مهم بهتر اشراف پیدا می كنیم كه بدانیم، هر تصمیم سیاسی، بر حیات تك تك افراد یك جامعه اثر می گذارد زیرا ما با یك رابطه دوجانبه بین جامعه و فرد مواجه هستیم. بنابراین، عدم درك درست مفاهیمی كه یك سیاستمدار به كار می برد و رفتار سیاسی كه بر آن مترتب است، ممكن است واقعیت های جامعه و جهانی را كه در آن زیست می كنیم، وارونه جلوه دهد. همان گونه كه اندرو هیوود به درستی اشاره می كند: «اگر « كلمه» را به جای «چیز» اشتباه كنیم، به گفته زن (ZEN) این خطر هست انگشتی را كه به ماه اشاره می كند با خود ماه اشتباه بگیریم.» ص۱۷
البته نمی توان منكر این حقیقت شد كه در عرصه سیاست، بین مفهوم یك امر سیاسی با عمل سیاسی، فاصله قابل تٲملی وجود دارد. از طرفی نیز باید این حقیقت را در نظر داشت كه هرگز نمی توان به تعریف حداكثری و مطلقی از یك مفهوم رسید. در چارچوب علم سیاست و در بین اندیشمندان این علم، تعاریف مختلفی از مثلا عدالت یا آزادی وجود دارد.
اما این امر نباید موجب چشم پوشی ما از دست یافتن به حداقلی از تعریف و تبیین چارچوبی خاص، برای تمایز یك مفهوم از مفاهیم دیگر شود. «مفهوم سازی گامی اساسی در روند استدلال كردن است و در آن مفاهیم، «ابزارهای» اندیشیدن، نقد كردن، توضیح دادن و تحلیل كردن به شمار می روند. صرف مشاهده كردن جهان خارج در خویشتن خود، دانشی درباره آن به ما نمی دهد. برای محسوس كردن جهان ما باید، از جهتی، معنا را به آن تحمیل كنیم و این كار را از راه ساختن مفاهیم انجام می دهیم.» ص ۱۹ البته ناگفته پیداست كه این مفهوم سازی منطبق بر واقعیت های زیست اجتماعی است. اگرچه در این میان مفاهیم ایده آلی نیز ساخته می شوند، اما اگر این مفاهیم براساس وجهی از یك امر اجتماعی باشد، می توان به آن استناد كرد. به عنوان نمونه، آگاهی به چنین حقیقتی بود كه جامعه شناس برجسته آلمانی، ماكس وبر، را به فكر ساختن الگویی كامل تیپ ایده آل از یك پدیده اجتماعی انداخت، تا در پرتوش، به حداقلی از آن دست یابد.
در تجربه هایی كه بشر در طول قرن بیستم پشت سر گذاشت، این واقعیت را با صراحت و لخت و عریان بر ما نمایان ساخت كه لحظه «پیوند بین ادعا با عمل سیاسی»، بسی ژرف و عمیق است. كافی است كه به تجربه های تاریخی به جا مانده از رژیم كمونیستی شوروی سابق نگاهی بیندازیم، تا ببینیم كه تا چه اندازه آموزه های ماركس، در دستگاه فكری لنین و در عمل سیاسی استالین رنگ می بازد.
در اینجا سئوال مهمی كه به وجود می آید این است كه در موقعیت كنونی كه آرمان ها چندان جلوه و درخشندگی ندارند، به چه چیزی باید اعتماد كرده و به سوی آن گام برداشت اندرو هیوود چنین پاسخ می دهد: «اشتباه است درباره «درستی» یا «نادرستی» تیپ های آرمانی بیندیشیم، بلكه باید درباره آنها صرفا به عنوان كمابیش «مفید» بودن فكر كنیم.» ص۲۰ این سخن اندرو هیوود، نشان دهنده وجه رئالیستی و عقلایی جهان سیاست است وجوهی كه در دستگاه فكری پراگماتیست هایی چون چارلز ساندرز پیرس، ویلیام جیمز، جورج هربرت مید، جان دیویی و ریچارد رورتی به صورت برجسته ای خودنمایی می كند.
در واقع، هیوود می خواهد پراكسیس و گریز از احساسات و عدم وجود فضاهای مقدس در سپهر سیاست را نشان دهد. همانگونه كه ژولیند فروند به درستی اشاره می كند، عدم توجه به گوهر عمل سیاسی، «توجه سیاست شناس را از پرسش درباره هدف و وسیله ویژه امر سیاسی منحرف می كند. از این رو، ترجیح می دهد به مسائلی مانند بایست بود، برتری هدف های غایی، انتقاد گزنده، یا داوری ها و توصیه ها پناه برد». سیاست چیست نوشته: ژولیند فروند، ترجمه: عبدالوهاب احمدی، نشر آگه، چاپ اول ۱۳۸۴، ص ۳۷ حال می توان این سئوال مهم و پایه ای را طرح كرد كه آیا رفتار انسان سیاسی در پهنه عمل اجتماعی را طبیعت شكل می دهد، یا الزامات زندگی اجتماعی اگر به طبیعت بشر اشاره كنیم، در واقع كل بشریت را در یك ماهیت و سرشت پیوند می دهیم. اما اگر به سرشت اجتماعی و عمل معطوف به آن ارجاع بدهیم، حوزه های مختلف فكری و عملی را پی ریزی می كنیم.
در نتیجه چنین تلقی است كه مكاتبی چون دموكراسی، لیبرالیسم، سوسیالیسم و... با آموزه های خود، جوامع انسانی را به سوی خویش فراخوانده اند. خوانشی كه با برجسته شدن عقلانیت و عقل گرایی، حضور دوچندانی یافت. اگرچه بعدها شاهد ظهور مكاتب و یا جنبش هایی در نقد خردگرایی و پیامدهای تام آن بودیم، اما همچنان یگانه عنصری كه در پهنه سیاست، رفتارها را شكل داده و هر گام و انتخابی، با ترازوی آن سنجش می شود، عقل سیاسی است. اینكه حدود عقل سیاسی كجاست و ماهیت آن بسته به نوع جامعه و مدرن بودن یا پیش مدرن بودن آن چگونه تعریف می شود، امر دیگری است.
اما می توان این سئوال كلی را پرسید كه سیاست چیست، كه برای آن قائل به عقل سیاسی هستیم گذشته از تعریف عامی كه سیاست را در ارتباط با «قدرت» تبیین می كند، اندرو هیوود بر این عقیده است كه سیاست دارای دو وجه خاص در ارتباط با دستگاه رسمی حكومت و عام در ارتباط با عرصه عمومی جامعه است.
وجوهی كه هر نوع رژیم سیاسی، حدود خاصی را برای آن وضع می كند. به عنوان نمونه در رژیم هایی كه حكومت آنان منطبق با اصول دموكراسی است نظارت همگانی و برابری سیاسی از اصول اساسی دموكراسی است و ارزش محوری این دو اصل: حق تعیین سرنوشت و استقلال انسانی است، در ارتباط با حكومت، نوع منابع قدرت، پارلمان مردمی و تفكیك قوا و... تعریف شود و در ارتباط با وجه عام آن، تحقق دو قلمرو عمومی و خصوصی معنا پیدا كند. «قلمرو عمومی» مربوط به دولت و «عرصه خصوصی» مربوط به جامعه مدنی است.
بر مبنای این دو عرصه فرد دارای دو وجه می شود، یكی «شهروندی» زیرا عضو دولت است و دیگری فردیت زیرا به جامعه مدنی تعلق دارد. در نتیجه این دووجهی كه فرد به دست می آورد، از یك سو می تواند مشاركت سیاسی داشته باشد و از سوی دیگر با فردیت پذیرفته شده اش از آزادی و خودمختاری برخوردار شده و از قیمومت گروه رهایی یابد. در چنین لحظه ای است كه می توانیم شاهد محقق شدن دو اصل اساسی دموكراسی، یعنی نظارت همگانی و برابری سیاسی باشیم. در این میان، نباید این نكته را از یاد برد كه «هر نظامی كه براساس جنسیت، نژاد، دین و مذهب، جایگاه اجتماعی یا هر چیز دیگری حق رای را محدود كند، از آزمون دموكراسی رد می شود. سرانجام، برای یك دموكراسی واقعی و كامل، انتخابات باید منظم، علنی و مهم تر از آنها، رقابت آمیز باشد. هسته اصلی روند دموكراتیك این است كه مردم بتوانند سیاستمداران را مسئول و پاسخگو كنند.
بدین ترتیب، پلورالیسم سیاسی و رقابت باز بین فلسفه های سیاسی، جنبش ها و حزب های سیاسی و مانند آنها، اساس و گوهر دموكراسی دانسته می شوند.» ص ۳۳۵ چنین امری نشان دهنده مشاركت گسترده مردم در تعیین خیر همگانی و هماهنگی دستگاه های دولت در راستای پیشبرد این خواست مردم است.
كتاب «مقدمه نظریه سیاسی» از دوازده فصل فصل اول: مقدمه: مفاهیم و نظریه در سیاست فصل دوم: طبیعت بشر، فرد و جامعه فصل سوم: سیاست، حكومت و دولت فصل چهارم: حاكمیت، ملت و فراملت گرایی فصل پنجم: قدرت، اقتدار و مشروعیت فصل ششم: قانون، نظم و عدالت فصل هفتم: حقوق، تكلیف ها و شهروندی فصل هشتم: دموكراسی، نمایندگی و منافع عمومی فصل نهم: آزادی، مدارا و آزادی بخشی فصل دهم: برابری، عدالت اجتماعی و رفاه فصل یازدهم: مالكیت، برنامه ریزی و بازار فصل دوازدهم: واپسگرایی، اصلاحات و انقلاب تشكیل شده و نشر قومس آن را به بازار نشر ارائه داده است.
علیرضا جاوید
اندرو هیوود
ترجمه: عبدالرحمن عالم
نشر قومس
۲۰۰۰ نسخه
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید