جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


سیل در عصر یخ


سیل در عصر یخ
قسمت دوم «عصر یخ» كه «ذوب شدن یخ ها» نام دارد ، فرضیه گرم شدن كره خاكی را به شكلی كمیك و سبك مطرح می كند و از كارتونی كه قرار است هدفش سرگرم كردن مردم و فروش هرچه بیشتر باشد انتظاری جز این هم نمی رود، حال آن كه مثلا در «داستان تبعیدی ها» كتاب های رمان جولی ین می چنان حوادثی و باز شدن راه تنگه گیبرالتار و جاری شدن آب دریای آتلانتیك به درون مدیترانه به شكلی بسیار جدی به تصویر كشیده می شد.
هرچه هست، «عصر یخ۲» باید وقایع «عصر یخ یك» را ادامه بدهد و این به معنای بازگشت كاراكترهای محبوب فیلم نخست است و در صدر آنها «اسكرت» را می بینیم كه همان سنجاب و شخصیت مركزی فیلم اول است. او از روی یك صخره یخ زده بالا می رود، با این امید كه از دل آن غذای محبوبش یعنی فندق ها را بیرون بكشد و بخورد. او ظاهرا موفق می شود و فندقی را از دل یخ درمی آورد اما فشاری كه وارد می كند باعث شكاف افتادن در یخ و باز شدن آن و تغییر شرایط زیستی محل می شود. اسكرت بسیار می كوشد یخ ها را دوباره به هم جوش و پیوند بزند اما آب بیرون می زند و دردسر شروع می شود و سیل به راه می افتد. این كه كار دیگری از همین دست در سكانس پایانی فیلم باعث قطع سیل و نجات حیوانات می شود از آن اتفاقات شیرین است كه فقط در دنیای كارتون می تواند روی دهد.
استودیوی بلو اسكای كه تهیه كننده فیلم است نقش و میزان حضور این سنجاب را در فیلم دوم افزایش بخشیده است و برخی سكانس های مربوط به او زیبا و تماشایی است، مثل صحنه ای كه در آن او در دنیایی سرشار از فندق به شكلی باله وار و با ترنم روبه روی لشكری از شیرهای دریایی می ایستد و البته كارلوس سالدانیا در مقام كارگردان فیلم به ما می گوید كه این اتفاق فقط در رویای اسكرت برای او روی می دهد. هر قطعه مربوط به او مثل یك كار كارتونی مجزا و كوتاه و مستقل می ماند، اما «عصر یخ۲» كاراكتر «سید» (sid) را نیز دارد كه یك موجود تنبل است و وقتی دوستان و هم قوم های او برای مراسم سالانه و پایكوبی گرد می آیند او تكان هم نمی خورد. جان لگویی زامو بازیگر تئاتر و سینمای آمریكا به جای این كاراكتر صحبت می كند، اما ایراد «عصر یخ۲» این است كه هرچه برخی صحنه ها دیالوگ بیشتری دارد، كاستی های فزون تری چهره نشان می دهد و با این سكانس ها نمی توان كل ماجرا را مثل قطعات یك پازل شرح داد.
با این حال «عصر یخ۲» مثل فیلم اول یك كار جذاب و موفق است و این در حالی است كه كریس وج یكی از دو كارگردان فیلم نخست این بار فقط مدیر اجرایی است و سالدانیا به تنهایی كارگردانی می كند. قسمت هایی در فیلم نخست بودند كه عده ای معتقد بودند باید بسط یابد و مورد توجه بیشتری قرار گیرد و این امر در قسمت دوم روی داده است. شاید مردم ترجیح می دادند كه كاری مثل «شرك» را ببینند و یا با توجه به اختصاص یافتن جایزه اسكار به «والاس و گرومیت» كارهایی از همان دست را در فیلم ببینند. شاید هم بتوان تشابه هایی را در ذهن خلق و تصور كرد. مثلا فیل ماموت فیلم عصر یخ با نام مانی می تواند پسرعموی كاراكتر آردمن در فیلم «والاس و گرومیت» باشد.
اگر گرومیت نمی تواند صحبت كند، مانی قادر به انجام این كار است. اما حضور وسیع و گاه غم انگیز او یك حضور نوستالژیك هم هست و بهترین فضاها و مقدمات برای رویاسازی به وجود می آید. یكی از آنها حضور مانی در كنار یك ماموت دیگر به نام الی و حركت موزون آنها روی یخ است كه تماشاگران را به یاد فیلم كلاسیك «بامبی» می اندازد. كاراكتر مانی و داستان زندگی او با آنچه در فیلم مشهور و بسیار پرفروش «یافتن نمو» دیده ایم، شباهت هایی بسیار دارد زیرا همانند آن یك ارتباط خانوادگی و كوشش یك پدر برای احیای آن روابط را نشان می دهد. مانی در فیلم اول خانواده اش را از دست داده و در نتیجه آنقدرها هم مایل نیست كه در فیلم دوم به سرعت خانواده ای جدید را تشكیل بدهد.
این در حالی است كه هر دو مانی و الی احتمالا آخرین نمونه های باقی مانده از نسل خود هستند و امروز و فرداست كه از بین بروند و انقراض یك نسل را فریاد كنند. این امكان و احتمالی است كه فیلم به ما گوشزد می كند اما در پایان فیلم خلاف آن را می گوید. صحنه های مربوط به باز شدن یخ ها و سرازیر شدن سیل فقط در اواخر فیلم و بنابراین بسیار دیر از راه می رسند، اما هرچه هست حیوانات بدون اینكه كسی در كار باشد و مستقیما به نجاتشان بیاید، خود راه حركت و نجات را می یابند و زنده می مانند و به حركت خود ادامه می دهند تا روزی «عصر یخ۳» را هم ببینیم. در مجموع «عصر یخ۲» از بهترین كارتون های كامپیوتری دوران معاصر است و اگر كمپانی پیكسار را در این مورد بی رقیب بدانیم بلواسكای می تواند خود را رقیب جدی و پایاپای دریم ووركس برای تصاحب عنوان دومین استودیوی برتر در این زمینه بداند.
● خلاصه داستان
كره زمین در عصر یخ حیوانات مستقر در یك زمین یخ زده بو می كشند و احساس می كنند كه یك فصل گرمای موقتی و به تبع آن ذوب شدن یخ ها و خطر جاری شدن سیل وجود دارد. آنها مطلع می شوند كه یك كشتی بزرگ وجود دارد كه اگر آن را بیایند و در آن مستقر شوند، نجات خواهند یافت و در سیل تلف نخواهند شد.
در میان آنها كاراكتر های سید، دیه گو كه یك ببر است و مانی كه یك فیل ماموت است، نیز دیده می شوند، ماموت از همه ناراحت تر است زیرا گمان می كند آخرین موجود باقی مانده از نژاد خود است و این نسل رو به انقراض می رود.
در همان حال اسكرت، سنجابی كه دندان هایش فاصله دار و جالب است، همچنان به تلاش های نافرجام خود برای پیدا كردن فندق در دل یخ ادامه می دهد و بدیهی است كه اتفاقات نامساعد و بداقبالانه ای نیز برای او روی دهد. اما آنها تنها نیستند و با حیوانات دیگری از عصر یخ با نام های كرش و ادی برخورد می كنند و از همه عجیب تر آن كه خواهر ادی یك ماموت دیگر به نام الی است. بین این دو گروه دوستی شكننده ای دایر می شود.
مانی نمی داند چه بكند. به سمت الی برود و یا به خانواده از دست رفته اش فكر كند الی نزد طایفه دیگری از حیوانات بزرگ شده اما سرانجام می پذیرد كه یك ماموت است و باید همان طور هم رفتار كند. هرچه هست هر دو گروه به كشتی نزدیك می شوند و با این كه سیل سرازیر شده است، مانی به الی یاری می رساند تا سوار كشتی شود و به واقع او را از مرگ نجات می دهد. سیل هم ناگهان متوقف می شود و یك دسته ماموت ظاهر می شوند تا مشخص شود ترس مانی درخصوص انقراض نسل اش قدری زود رس بوده است. با این حال مانی و الی ترجیح می دهند كه با دوستان جدید خود بمانند و به دسته ماموت ها نپیوندند.
● عصر یخ ذوب شدن یخ ها (Ice age, The meltdown)
▪ محصول: ۲۰۰۶ آمریكا
▪ كارگردان: كارلوس سالدانیا
▪ صداپیشه ها: ری رومانو، جان لگویی زامو و دنیس لیری
▪ مدت: ۹۱ دقیقه
اندرو ازموند
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید