شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

رویای استعمار


هشتم شهریور ۱۲۸۶ ش رئیس الوزرای وقت ایران، علی اصغرخان اتابك ترور شد. عباس آقا، قاتل او بلافاصله خودكشی كرد. ماجرای قتل اتابك و جانشینی او تا مدتی بحث اصلی سیاست داخلی بود. درست در همین زمان در خارج از مرزها دو ابرقدرت وقت طی قراردادی خاك ایران را میان خود تقسیم كردند.
قدرت گرفتن آلمان و عثمانی همراه با تنش هایی كه در اروپای شرقی اتفاق می افتاد اندك اندك سه قدرت بزرگ استعماری روسیه، انگلیس و فرانسه را به این نتیجه مشترك سوق داد كه برای موفقیت در دیگر كشورها نمی توانند دائما از نیروی نظامی استفاده كنند. احتمال داشت این نیروی نظامی در خود قاره اروپا نیز مورد نیاز باشد كه تاریخ هم این موضوع را چندسال بعد در جنگ جهانی اول نشان داد.در خاورمیانه، شمال آفریقا، جنوب و شرق آسیا... مناطقی هستند كه همیشه مورد طمع این كشورها بوده اند. از این جهت اروپاییان تصمیم گرفتند مانند انسان های متمدن سرزمین مردم دیگر را میان خود تقسیم كنند. اولین قرارداد بین فرانسه و روسیه در ۱۸۹۴ بسته شد و قرارداد دوم میان فرانسه و انگلیس در سال ۱۹۰۴ كه در آن تكلیف قاره آفریقا روشن شد. در این میان روسیه و انگلیس به دلیل درگیری ها و اصطكاك های قبلی نیاز به میانجی گری فرانسه داشتند تا موضوع سه كشور باقیمانده جهان نیز حل شود. این سه كشور تبت، افغانستان و ایران بودند. در ۳۱ اوت ۱۹۰۷۲۱ رجب ۱۳۲۵ قمری در شهر سن پترزبورگ ایسولسكی از روسیه و نیكلسون از انگلیس سه قرارداد را امضا كردند. بنا به قرارداد اول افغانستان به دولت انگلیس می رسید. بنا به قرارداد دوم تبت به روسیه تعلق پیدا می كرد و بنا به قرارداد سوم كشور ایران كه بزرگتر بود و اهمیت بیشتری داشت به سه منطقه تقسیم می شد.
●تقسیمات ایران
برای سهولت كار دو خط فرضی در ایران تعیین شده بود. خط اول از قصر شیرین، اصفهان، یزد و خواف عبور می كرد و شمال آن به روسیه می رسید. خط دوم از بندرعباس، كرمان، بیرجند و زابل می گذشت و جنوب آن در كنترل انگلیس بود. قسمت های میانی كه اراضی بااهمیتی شمرده نمی شدند و سودی برای استعمار نداشتند در اختیار ایران باقی می ماند كه بعدا طی قرارداد دیگری این قسمت ها نیز از كنترل دولت ایران خارج می شد. قرارداد ۱۹۰۷، پنج ماده داشت. مطابق آن در بالای خط شمالی بریتانیا نباید به دنبال كسب امتیازهای سیاسی یا تجاری نظیر حمل و نقل، بانك یا ارتباطات باشد یا از كسی در این راه پشتیبانی كرده و یا با اقدامات روسیه مخالفت كند.
روسیه نیز همین تعهد را در مقابل انگلیس و در زیر خط جنوبی عهده دار می شد. درباره منطقه میانی نیز مقرر شد كه بدون توافق قبلی هیچ كدام از كشورها نباید با اخذ امتیازات مشابه از طرف اتباع دولت دیگر مخالفت كنند.یك مشكل باقی مانده بود كه دولت ایران به روسیه و انگلیس مقروض بود و باید قرض خود را از عایداتی در شمال و جنوب پرداخت می كرد. به این صورت كه در مناطق روسیه و انگلیس درآمدهایی وجود داشت كه قبلا در گرو مطالبات كشور دیگر قرار گرفته بود. روس و انگلیس در این مورد هم مانند دو شریك درستكار به توافق رسیدند و بنا شد از عایدات گمرك جنوب، صید ماهی در دریای خزر، پست و تلگراف، ... كه در رهن بانك های استقراضی روسیه و شاهنشاهی انگلیس نهاده شده بود بدهی ایران را كسر كنند. با این وجود عجیب بود كه در ماده اول این قرارداد استقلال و تمامیت ارضی ایران تایید شده بود
●واكنش های داخلی
تا ۱۷ روز بعد و زمانی كه سفرای دو كشور ترجمه فارسی قرارداد ۱۹۰۷ را به ایران تحویل دادند هیچ واكنشی درمیان نبود و جمعی از سیاستمداران پایتخت سرگرم گرامی داشتن شب سوم و شب هفتم قاتل رئیس الوزرا بودند. در ۲۵ شهریور خبر تقسیم میهن به ایران رسید و اعتراض نمایندگان اولین دوره مجلس شورای ملی را به دنبال داشت. روزنامه ها نیز ماجرا را انعكاس دادند كه موجب چند اجتماع خیابانی شد ولی مسئله جانشینی مشیرالسلطنه به جای اتابك بیشتر فضای سیاسی را اشغال كرده بود. دوم مهرماه مشیرالدوله پیرنیا وزیر خارجه موضوع را به طور رسمی در مجلس طرح كرد و نمایندگان به اتفاق آرا قرارداد میان دو كشور دیگر را بی اعتبار اعلام كردند. محمدعلی شاه نیز كه با این قرارداد پایتخت خود را از دست می داد از این اعتراض حمایت كرد. مدت زمان زیادی طول كشید تا دولت ایران در یازده آبان ماه اعتراض رسمی خود را آن هم در قالب یك یادداشت به روسیه و انگلیس اعلام كند. در این یادداشت آمده بود: «چون قرارداد مزبور بین آن دولت ها اعتبار یافته دولت ایران نظر به استقلال نامه ای كه دارد تمام حقوق و آزادی عمل خود را محفوظ می دارد و خود را از هرگونه نفوذ و اثری مطلقا مصون و آزاد می داند». البته مارلینگ وزیر مختار انگلیس به دولت اطمینان داد كه قرارداد تنها به منظور جلوگیری از دخالت دولت های ثالث تنظیم شده است و استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم می شمارد.این قرارداد در انگلیس هم با مخالفت هایی روبه رو شده بود.
در دستگاه سیاسی انگلیس كسانی اعتقاد داشتند كه بنا به قرارداد ۱۹۰۷ روسیه به آب های گرم نزدیك شده است و می تواند به خلیج فارس دسترسی پیدا كند ولی ادوارد گری وزیر خارجه انگلیس كاملا از قرارداد پشتیبانی می كرد.ایران نتوانست هیچ مقابله ای با قرارداد ۱۹۰۷ نشان دهد. مشكلات داخلی مشروطه نوپا و ناتوانی كلی دولت در مقابل استعمارگران، ایران را به سمت تبدیل شدن به یك مستعمره تمام عیار پیش می برد. تنها اتفاقی كه باعث شد قرارداد لغو شود، زیرورو شدن روسیه در انقلاب اكتبر ۱۹۱۷ بود كه تمام مولفه های این كشور را زیرورو كرد و قراردادهای خارجی آن را بی اثر ساخت. موقعیت جهانی نیز تغییر كرده و قراردادهای دیگری اعتبار ۱۹۰۷ را به كنار زده بود. پس از انقلاب اكتبر بایگانی محرمانه وزارت خارجه روسیه تزاری به دست سرخ ها منتشر شد. این اسناد ماجرای یك معاهده دیگر را نشان می داد كه در ۲۰ مارس ۱۹۱۵ و در جریان جنگ جهانی اول، روسیه و انگلیس توافق كرده بودند پس از پایان جنگ تنگه «بسفر» و «داردانل» شهر استانبول به روسیه ملحق شود و در مقابل منطقه بی طرف ایران در جنوب خط شمالی جزء محدوده نفوذ انگلیس به شمار آید در حالی كه آزادی عمل كامل روس ها در منطقه خودشان محفوظ بماند. این معاهده به طور ضمنی پیوستن جنوب ایران به مستعمرات یكپارچه انگلیس در هند، پاكستان و... را تایید می كرد. ضمن اینكه روس ها می توانستند بخش شمالی را به كشور خود ضمیمه سازند.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید