پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نقش معلم در شکوفایی خلاقیت


نقش معلم در شکوفایی خلاقیت
● مفهوم خلاقیت
خلاقیت و نوآوری محرك اصلی تمدن‌هاست. تلفن، اتومبیل، هواپیما، رادیو، تلویزیون، رایانه، اتوماتیك، الكترونیك، قدرت اتمی و مسافرت های فضایی و خلق ادبیات و انواع هنرها و ... نقاط عطفی از اختراعات و اكتشافات و نمودی ارزشمند از تفكر و ذهن خلاق بشر است. بنابراین، برای پیشرفت در صنعت، اقتصاد، سیاست و همه علوم، نیازمند تفكری خلاق و نوآور می‌باشیم; خلاقیتی كه در ضمیر همه ما نهفته و در نحوه زندگی ما تأثیر دارد.
تحولات سریع عصر كنونی ما، نیازمند حل مسائل و مشكلات به گونه‌ای خلاق است. هرچند علم و توسعه و پیشرفت نیاز اولیه بشر امروزی است، ولی باید دانست كه علم به خودی خود، ضامن حل بسیاری از مسائل و مشكلات آینده‌ای كه ما با آن ها مواجه خواهیم شد نیست، تنها نیروی فوق العاده و قدرتمند خلاقیت است كه می‌تواند مسائل و مشكلات را به طرز خارق العاده‌ای از سر راه بشر بردارد.۱
روان شناسان در تعریف خلاقیت متفق القول نیستند و به خلاقیت از زوایای گوناگونی می‌نگرند; در گذشته محور بحث روان شناسان از خلاقیت «شخص خلاق یا فرایند خلاق» بود. امروزه نیز اگرچه بسیاری از اندیشمندان به خلاقیت به عنوان یك فرایند می‌نگرند، اما تعریف آنان از خلاقیت، مبتنی بر ویژگی «مولد بودن» است.
مك كینان در تعریف خلاقیت می نویسد: «خلاقیت عبارت است از حل مسأله به نحوی كه ماهیتی بدیع و نو داشته باشد.»
ویلیامز می نویسد: «خلاقیت مهارتی است كه می تواند اطلاعات پراكنده را به هم پیوند دهد، عوامل جدید اطلاعاتی را در شكل تازه ای تركیب كند و تجارب گذشته را با اطلاعات جدید برای ایجاد پاسخ های منحصر به فرد و غیرمتعارف مرتبط سازد.»۲
● آموزش و پرورش خلاقیت
در چند دهه اخیر پژوهش های بسیاری در زمینه خلاقیت انجام شده است. پژوهش‌های انجام شده در زمینه آموزش خلاقیت، عموماً به این نتیجه رسیده است كه خلاقیت را هم می‌توان آموزش و هم پرورش داد.۳
تورنس می‌نویسد: طی پانزده سال تجربه در مطالعه و آموزش تفكر خلاق، شواهدی دیده ام كه نشان می‌دهد خلاقیت را می‌توان آموزش داد. فلدهوسن و همكارانش می‌گویند: پاسخ به این سؤال كه «آیا می توان خلاقیت را آموزش داد؟» مثبت است. آنان روش‌های جالبی برای آموزش خلاقیت ارائه می‌دهند.۴
تحقیقات نشان داده است كه تمام انسان‌ها دارای قوّه خلاقیت هستند; برخی در یك زمینه دارای خلاقیت بیش تر و برخی در زمینه ای دیگر. خلاقیت می تواند به وسیله معلمان در دانش آموزان شكوفا گشته و یا از بین برود. بنابراین، باید محیط و فضای مساعدی برای رشد و پرورش قوّه خلاقیت دانش آموزان فراهم آورد.
كارل راجرز در این زمینه می نویسد: «روشن است كه خلاقیت را نمی توان با فشار ایجاد كرد، بلكه باید به آن اجازه داد تا ظهور كند. همان گونه كه زارع نمی تواند جوانه را از دانه بیرون بیاورد، اما می تواند شرایط مناسبی برای رشد دانه فراهم آورد. در مورد خلاقیت هم همین شرایط صادق است. باید زمینه ای مساعد برای رشد و توسعه خلاقیت فرزندان و دانش آموزان فراهم آورد. از جمله تجربیات من در روان شناسی این است كه می توان با فراهم كردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش داد.»۵
روشن است كه هر كسی ممكن است در زمینه ای خاص خلاقیت داشته باشد. از هر كسی در هر زمینه نمی توان انتظار خلاقیت و ابتكار داشت. باید این بسترها و علایق و زمینه ها را شناسایی كرده و زمینه رشد آن ها را فراهم نمود.
● ویژگی‌های افراد خلاق
روان شناسان ویژگی های افراد خلاق را مورد بررسی و مطالعه قرار داده اند. در پژوهش هایی كه توسط استینر (۱۹۶۵) و بارون (۱۹۶۹) و بارباراكلارك (۱۹۷۹) صورت گرفته، صفت های ذیل به عنوان ویژگی های افراد خلاق، كه عموماً برخوردار از آن هستند، بیان شده است:
ـ دارای گنجایش ذهنی و فكری زیادی هستند (تیزهوش تر از دیگراننند);
ـ علاقه آن ها به مسائل علمی، هنری، فرهنگی و اجتماعی بیش تر و دامنه اطلاعات آن ها در این زمینه وسیع تر است;
ـ درباره مسائل انتزاعی، در مقایسه با مسائل عینی و ملموس، بهتر و عمیق تر می اندیشند;
ـ دوست دارند كه در مباحثه عقیده خود را بیان كنند، ولی اصراری به تحمیل عقاید خود ندارند;
ـ انعطاف پذیرند و بیانشان دارای طنز است;
ـ علاقه به سؤال و پرسش دارند و بسیار كنجكاوند;
ـ محافظه كار نیستند و بیش تر ریسك پذیرند;
ـ علاقه های متنوع و فراوانی دارند و دارای فرایندهای غیرمتعارف فكری هستند;
ـ در فكر و عمل از اصالت و نوآوری بیش تری برخوردارند;
ـ دارای زندگی تخیلی بوده و درگیری بیش تری با رؤیاهای خیالی دارند;
ـ استقلال طلب بوده و دوست ندارند كه از راه و روش زندگی دیگران پیروی كنند;
ـ اعتماد به نفس خوبی دارند و در مقابل ناكامی ها كم تر دلسرد و مأیوس می شوند;
ـ از معیارها، رسوم و ارزش های اجتماعی، كه به نظرشان قابل قبول نیستند، كم تر پیروی كرده و بیش تر متكی به قضاوت شخصی خود هستند;
ـ در رابطه با دیگران رُك و صریح و درست كارند;
ـ به مسائل فلسفی همچون مذهب، ارزش ها، معنی زندگی و این قبیل امور توجه می كنند;
ـ بر غرایز خود تسلط بیش تری داشته، شخصیت رشد یافته تری دارند و كم تر دارای اختلال روحی و روانی می شوند;
ـ دارای حافظه ای قوی بوده و به جزئیات مسائل توجه دقیق دارند. توانایی انجام كارهای پیچیده را نیز دارند.۶
معلم و شیوه های پرورش تفكر اخلاق
تعلیم و تربیت به یك معنا عبارت است از رشد قوّه قضاوت صحیح در افراد. تقلید از دیگران یا پیروی از تمایلات و عادات، سبب ركود فكری و عجز او در برابر مسائل و مشكلات است. امروزه جامعه نیازمند افرادی است كه فكر و خرد را حاكم بر اعمال و افكار خویش قرار می دهند و مشكلات را به گونه ابتكاری از سر راه خود برمی دارند. اجمالاً وظایف یك معلم در تحقق این هدف بدین شرح است:
۱. دانش آموزان را به داشتن ایده های بكر و نو تشویق نماید; ایده هایی كه كموبیش برای خود آن ها بكر است. ضمن پذیرش ایده های بكر، زمینه ابراز آن ها را فراهم كند. مثلاً، می توان از دانش آموزان خواست كه به جای ارائه گزارش ساده از یك كتاب، آن را شخصاً ارزیابی كرده و هر نظری كه درباره آن دارند بیان كنند و یا این كه فصلی از فصل های سال را توصیف كنند به طور كلی، نقاشی های آزاد، مقاله نویسی و نگارش داستان های كوتاه، زمینه ایده فرد و تفكر خلاق در دانش آموزان را بهتر فراهم می كند.۷
۲. مطالب درسی را به صورت مسأله و معما برای شاگردان طرح كند; مطالعه كتاب و یا گوش دادن به سخنان معلم، از بركردن حقایق علمی و تاریخی رشد قوه ابتكار شاگردان را به دنبال ندارد. معلم به جای بیان مطالب درسی یا ذكر حقایق. علمی، باید دانش آموزان را به طرح مسائل ترغیب كند.
۳. معلم باید به دانش آموزان اجازه دهد تا مسائل، نظرات و ایده های خود را اعلام نمایند و این ایده ها را روی تخته كلاس درس نوشته و پس از طرح مسائل و ایده های خود به آنان اجازه دهد كه این مسائل را نقد و بررسی نموده و مورد آزمایش قرار دهند.
● شیوه های گوناگون تدریس
معلم باید در جریان تدریس و فرایند تعلیم و تربیت، شیوه های مختلفی را به كار برد; از جمله، روش حل مسأله، روش تهیه طرح یا پروژه، روش بحث آزاد و پروژه های گروهی و جمعی متناسب با موضوع و موقعیت درسی.
● فعال شدن شاگردان در كلاس
كلاس های درس را می‌توان به جای «معلم محوری» به صورت «فراگیر محوری» اداره كرد; در كلاس فراگیر محوری، دانش آموز در امر یادگیری دخالت مستقیم و اساسی دارد. معلم راه‌های یادگیری را به شاگردان دیكته نمی كند، بلكه شیوه های مختلف یادگیری را پیش پای آنان قرار می‌دهد تا با استفاده از نیروی خلاقیت و ابتكار خود مسیر و روش یادگیری را جستوجو نمایند. به جای این كه معلم برای دانش آموزان اطلاعات فراهم كند، بایستی آنان را در موقعیتی قرار دهد تا خود به جستوجوی اطلاعات بپردازند. معلم در این شیوه تدریس، راهنماست و نقش یاری دهنده و هدایتگر را ایفا می‌كند.● استفاده از روش بارش مغزی (brain Storming) (اسبورن ۱۹۷۵)
در روش بارش مغزی، پس از این كه مسأله ای در كلاس ارائه شد، معلم از دانش آموزان می‌خواهد تا هر تعداد راه حل را كه می‌توانند برای مسأله بنویسند. معلم پیش از ارائه همه راه حل ها به وسیله دانش آموزان، نباید هیچ گونه اظهارنظری در این خصوص بنماید. این روش، شبیه روش تداعی آزاد است كه در روان كاوی مورد استفاده قرار می‌گیرد.۸
● ایجاد زمینه تفكر
معلم باید زمینه ای فراهم كند كه همه دانش آموزان تفكر نمایند و بدون نگرانی تفكرات خویش را اظهار نمایند. هرچند شاگردان در فرایند تفكر ممكن است اشتباه كنند، اما مهم، تفكر و پرورش فكر است. در این گونه كلاس ها پاسخ صحیح و غلط شاگرد برای معلم ارزش یكسان خواهد داشت; زیرا به هر حال دانش آموز به تفكر واداشته شده است. به عبارت دیگر، باید به دانش آموزان اجازده داده شود تا اشتباهاتی را مرتكب شوند; زیرا ممكن است اشتباهات به بینش‌های مثمرثمری منتهی شوند.
معلم باید شرایط آموزشی را به گونه ای ترتیب دهد كه شاگردان مطمئن شوند كه اختلاف نظر آنان با معلم مشكلاتی برای آنان نخواهند داشت. به هیچ وجه نباید اندیشه‌های شاگردان را طرد نمود; چون در این صورت آنان به تفكر نخواهند پرداخت.۹
● ارتباط با اذهان خلّاق
گرچه معلم تا حدّ زیادی می تواند ذهن دانش آموز را تحریك كند، اما این امر كافی نیست. گفتار و كردار هنرمندان، متفكران و رهبران مشهور از مهم ترین عوامل مؤثر در تحریك انرژی خلّاق در دیگران است. شاعران، مورخان، سیاستمداران و دانشمندان بزرگ، در قرون گذشته، از طریق آثار مكتوب خود با ما سخن می گویند. آتش خلاق آنان می تواند شعله آفرینش گری دانش آموزان را برافروزد و روح اشتیاق رقابت را در آنان بدمد. ۱۰ برای پیش گیری از احساس حقارت دانش آموزان در برابر بزرگان، باید به آنان گفته شود كه انسان های بزرگ هم از اول خلاق نبودند، بلكه با تلاش، پشتكار و پرورش این قوه توانسته اند ابتكارات، نوآوری ها و آفرینندگی را در وجود خود شكوفا سازند. با شناخت نحوه زندگی و مراحل رشد دانش آموزان، می توان از بروز و پیدایش این احساس در آن ها پیش گیری نمود.
● تشویق اندیشه‌ها و پیشرفت‌های بكر و ناب
با پرسش‌های هرچند غیرمتعارف دانش آموزان، باید برخوردی دقیق و حساب شده داشت; اگر دانش آموزی ایده غیرممكنی را بیان كرد، به جای واقع گرایی باید در این تخیل دانش آموز وارد شد. مثلاً، اگر كودكی بگوید: سگِ من كتابی نوشته است، معلم جواب دهد: واقعاً؟! حتماً كتاب به مردم توصیه می كند كه با سگ ها چگونه رفتار كنند. سپس بچه های دیگر می توانند اظهارنظر كنند كه دنیا در نظر یك سگ ممكن است چگونه باشد و چطور می شود امور را بهبود بخشید و...
ـ باید به كودكان عملاً نشان داد كه عقاید آنان مورد احترام است.
ـ اندیشه ها و راه حل های غیرمعقول برای مسائل را باید با احترام تلقی كرد.
فرصت داد تا به طور مستقل یاد بگیرند، آزادانه فكر كنند و به اكتشافات بپردازند.۱۱
▪ هنر پرسش
با طرح یك سؤال، راهی به سوی پاسخ‌های خلاق گشوده می شود. سیلورمن (۱۹۸۰) با مشاهده مستقیم معلمان كهنه كار و نیز كودكان تیزهوش، دریافت كه آنان اطلاعات اندكی در اختیار دانش آموزان خود می‌گذارند. وی پی برد كه این عالمان بیش تر وقت خود را صرف سؤال و پرسش از دانش آموزان می‌كنند تا درس دادن و معمولاً از پاسخ به پرسش‌های دانش آموزان اجتناب می‌كنند و با شگردی خاص، پرسش آنان را به خودشان بازمی گردانند و در این خصوص نظر خود آنان را جویا می‌شوند. این گونه معلمان، اغلب عادت دارند بازخوردهای بدون داوری در اختیار دانش آموزان خود قرار دهند. پاسخ های آنان را می پذیرند و به آن تمایل نشان می دهند. در عین حال، تلاش می‌كنند درباره این پاسخ ها داوری نكنند. بی تردید، نتیجه این نوع رفتار با دانش آموزان این است كه آنان می كوشند تا خود را همواره ارزیابی كنند.
نوع پرسش‌های این معلمان، اغلب واگرا (چه اتفاق خواهد افتاد اگر...؟) است. آنان اغلب از دانش آموزان می‌پرسند: «چه چیز شما را وادار به چنین اندیشه ای كرد؟»۱۲ نوع پرسش ها، باید به گونه‌ای عام باشد تا دانش آموزان بتوانند پیرامون آن قلم زنی كنند. مثلاً از دانش آموزان سؤال شود كه «آسمان را توصیف كنید.» این جاست كه دانش آموزان تلاش می كنند تا احساسات شخصی و تجربیات خود را بیان كنند.در پرتو پرسش از دانش آموزان است كه یك معلم می‌تواند خلاقیت آنان را آزمایش كند.
● شیوه‌های پرسش خلاق
شگرد خاص طرح سؤال وسیله ای است كه استعداد خلاق كودكان را بارور می‌سازد.
۱. به كارگیری قوه تخیل
یكی از شیوه هایی كه می توان كودكان را بیش تر به تفكر خلاق واداشت، این است كه به آنان كمك كنیم تا هر چیز را با به كارگیری قوّه تخیل و ابتكار خود به وضعیت دلخواه و مطلوب درآورند. از كودكان بخواهید اشیا را به شكلی كه دوست دارند تبدیل كنند. در زیر، چند نمونه از این سؤالات كه هر یك مربوط به یك شیء خاصی است، آمده است:
ـ اگر شیرین تر می بود، مزه بهتری نداشت؟
ـ اگر كوچك تر می‌بود، عالی تر نبود؟
ـ اگر سریع تر می‌بود، بهتر نبود؟
ـ اگر آرام تر بود، بهتر نبود؟
ـ اگر به عقب برمی‌گشت، جالب تر نبود؟
ـ اگر بزرگ تر می‌بود، راضی تر نبود؟
۲. به كارگیری حواس دیگر
كودكان می توانند استعداد خلاق خود را با به كارگیری حواس خود، به طریق غیرعادی شكوفا سازند. برای مثال، از آنان می‌خواهیم كه چشمان خود را بسته و آنچه را كه در دست آنان قرار داده‌ایم، حدس بزنند. روش دیگر، این است كه كودكان چشمان خود را بسته و آنچه را می‌شنوند حدس بزنند.هنگام انجام این تمرینات بایستی از كودكان دلایل حدسشان را نیز جویا شد. بدینوسیله، سرگرمی بیش تری به همراه یادگیری برای آنان فراهم كرده‌ایم.
۳. طرح سؤالات انشعاب پذیر
برای كودكان سؤالاتی طرح كنید كه به پاسخ های متفاوتی نیاز دارد، تا آنان برای پاسخ گویی از مهارت های تفكر خلاق خود كمك بگیرند.
در ذیل، چند مثال در زمینه مفهوم «آب» مطرح شده است:
ـ موارد استفاده آب كدامند؟
ـ چه چیزی در آب شناور می شود؟
ـ آب چه كمكی به ما می كند؟
ـ چرا آب سرد است؟
ـ چه چیزی موجب می شود كه آب به شكل باران درآید؟
ـ چه چیزی زیر آب می‌ورد؟
سؤالات كلی كه انشعاب پذیرند و مفاهیمی چون: شن، یخ، دود، ماشین و یا عناوین مشابه را دربردارند، برای كودكان سرگرم كننده هستند. این گونه سؤالات، فكر كودكان را باز و انعطاف پذیر می‌كند.
۴. شیوه «چه اتفاق می افتاد اگر...؟»
این شیوه، به وسیله بسیاری از معلمان به كار گرفته شده و موفقیت آمیز بوده است. البته، هدف آن است كه با استفاده از كلاس های «فكر تؤأم با عمل» قوه ابتكار و تخیّل آنان را بیدار سازیم. برای نمونه از سؤالات زیر می توان استفاده كرد:
ـ چه اتفاق می‌افتاد اگر درختان موجود در جهان آبی رنگ بودند؟
ـ چه اتفاق می‌افتاد اگر تمامی اتومبیل ها كار نمی‌كردند؟
ـ چه اتفاق می‌افتاد اگر همه مردم لباس یكسان و یك رنگ می‌پوشیدند؟
ـ چه اتفاق می‌افتاد اگر همه سبزیجات طعم شكلات داشتند؟
ـ چه اتفاق می‌افتاد اگر هیچ ساعت دیواری یا مچی وجود نداشت؟
ـ چه اتفاق می‌افتاد اگر شما می توانستید پرواز كنید؟
ـ چه اتفاق می‌افتاد اگر همه مردمی كه فردا صبح از خواب بیدار می‌شدند، جثه خود را دوبرابر می‌دیدند؟
۵. به چند طریق مختلف...
نوع دیگر سؤالی كه موجب رشد و گسترش تفكر خلاق یك كودك می شود این گونه سؤال ها است:
به چند طریق، یك قاشق مورد استفاده قرار می‌گیرد؟
به چند طریق یك دكمه می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد؟
به چند طریق یك رشته نخ یا ریسمان می تواند مورد استفاده قرار گیرد؟
و...
۶. سؤالات مختلف
ـ فرض كنید شما مبلغ یك میلیون دلار دریافت كرده و ظرف مدت ۲ دقیقه بایستی آن را خرج كنید. فهرستی از روش های خرج كردن پول تهیه نموده و آن را با جواب دیگران مقایسه كنید.
ـ فرض كنید شما اولین شخصی هستید كه با مردی كه از كره مریخ ملاقات كرده و تنها ۳ سؤال می توانید از او بپرسید. چه سؤالاتی را مطرح می كنید؟ سؤالات خودتان را با دیگران مقایسه كنید.
ـ فرض كنید شما به تنهایی به ملاقات رهبر معظم انقلاب اسلامی رفته اید، اولین سؤال شما از ایشان چیست؟
ـ تصور كنید شما می‌توانستید به مدت یك ساعت به جای هر فردی در جهان باشید، آن شخصیت چه كسی خواهد بود؟ شما چه كاری انجام خواهید داد؟ پاسخ‌های خود را با همكلاسی های خود مقایسه كنید.۱۳
نویسنده:محمدرضا مطهری
پی نوشت ها
۱. Guilford J.p Intelligence, Crativity and their eductaional Implications Sanpiego: Robert Rknopp, ۱۹۶۸
۲ـ منیجه شهنی ییلاق، روان شناسی برای آموزش، ص ۳۶۰
۳ـ جمال عابدی، خلاقیت و شیوه ای نو در اندازه گیری آن، مجله پژوهش های روان شناختی، (دوره دهم، شماره ۱ و ۲، تابستان ۷۲)
۴ـرشد تكنولوژی آموزشی، مهر ۱۳۷۴، رشد خلاقیت
۵ـ كارل راجرز، درآمدی بر انسان شدن، ترجمه قاسم قاضی، ص ۱۴۵
۶ـ علی اكبر سیف، روان شناسی پرورش، ص ۳۴۲
Steiner, G, A, the Creative organization ۱۹۶۵, p. ۷۸
۷ـعلی شریعتمداری، روان شناسی تربیتی، ص ۴۱۷ / اف. نلر جورج، هنر و علم حقیقت، ص ۹۰
۸ـ علی اكبر سیف، پیشین، ص ۳۴۷
۹ـ حسن شعبانی، مهارت های آموزشی و پرورشی (روش ها و فنون تدریس)، ص ۸۸ـ۸۶
۱۰ـ اف نلر. جورج، هنر و علم خلاقیت، ص ۹۶
۱۱ـ روان شناسی تربیتی، پیشین، ص ۳۴۹
۱۲ـ گیج و برلایز، روان شناسی تربیتی، ترجمه دكتر حسین لطف آبادی و دیگران، ص ۲۴۷
۱۳ـ این مقاله از منبع زیر اقتباس شده است:
May Esky Mary, creative activities for Young Children, ۱۹۹۰ p. ۱-۱۲

.......................................................................................................
منبع:ماهنامه معرفت ، شماره ۵۰
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید