جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


فساد در آمریکا


فساد در آمریکا
الكس گیبنی كارگردان «ارنون زرنگ ترین آدم ها در اتاق» در مقطعی از زمان ساخت این فیلم می خواست از شعار تبلیغاتی و شغلی شركت «ارنون» بپرس چرا برای نامگذاری فیلمش سود جوید و به واقع همان نام را برای فیلمش برگزیند.
برای ارنون آن شعار نشانگر عصر طلایی این شركت بوده است. موقعی كه توانست در كوتاه ترین زمان درآمد زیادی را داشته باشد و از واژه های «آسمان آبی» نیز برای توصیف دستاوردها و افق و منظر خود سود می جست و این هم نشان می داد كه سقف صعود این شركت می تواند آسمان ها باشد. اما برای گیبنی این مسئله مهم و این سئوال مطرح است كه چرا یك كمپانی به شدت فاسد اجازه یافته بود به كارش ادامه دهد و به رغم همه كاستی های آشكارش هیچ كس جلوی آن را نمی گیرد و فیلم او در همین راستا و با دربرداشتن همین سئوال ساخته و ارائه شده است.
فیلم مستند گیبنی در هر جا و در هر حالی این سئوال را مكررا مطرح می كند و می پرسد كه ارنون با چنان وصفی چرا باید همیشه بازیگر كلیدی و سرنوشت ساز معاملات بزرگ تجارت شغلی در آمریكا و غرب می بود. گیبنی بدون ملاحظه و «سیاست بازی ها»ی معمول جزئیات مالی قضایا و به واقع شرح اقدامات ارنون را می آورد و از این طریق از تكراری و سرد بودن فیلمش پرهیز می كند.
حتی انتخاب واژه های عنوان فیلم یعنی «زرنگ ترین آدم ها در اتاق» هم نشانگر هوش و زرنگی ارنون و سران آن در بازارهای كاری و اقتصادی است. از طرف دیگر هم عنوان فوق و هم وقایعی كه در فیلم می بینیم به ما می گوید كه سران ارنون هیچ مانع و رادعی را در كارهای تجاری و حرفه ای مقابل خود نمی دیدند و یا اگر می دیدند، مطمئن بودند كه راهی برای گذر از آن وجود دارد و می توانند قانون را دور بزنند. گیبنی برای ما داستان های متعددی را در این ارتباط و در تشریح ماجراهای حقیقی این شركت تعریف می كند.
به عنوان مثال می توان به اقدامات جف اسكی لینگ مدیر اجرایی این شركت اشاره كرد كه كم از داستان های بزرگ دراماتیك نبوده است. اسكی لینگ می گفت قیمت موجود در بازار بهای حقیقی هر كمپانی و شركتی را آشكار می سازد و اینكه قیمت سهام شركت در هر روز چقدر است، ربطی به بهای بنیادین و ریشه ای و اصلی شركت ندارد. او در جذب فرصت های ایده آل كاری و انعقاد قراردادهای تازه برای ارنون استاد بود و از این طریق قیمت سهام شركت را پیوسته بالا می برد.
شكی نیست كه اسكی لینگ از متهمان اول در خصوص فساد در ارنون بوده، اما گیبنی در مقام كارگردان این فیلم جنبه های انسانی او و چیزهای دیگری را هم در زندگی او فاش می كند. مهم تر از همه اینكه ما تبدیل شدن وی را از یك مدیر معمولی و پیش پاافتاده به یك مدیر زرنگ و پولساز و به واقع ارتقای درجه چشمگیر او به لحاظ شغلی را می بینیم. تعداد خلاف های روی داده در ارنون به حدی است كه فیلمسازان توانسته اند چیزی مثل كارهای فیچر را بسازند و هر جا كه خواستند مانور بدهند و ماجرای تازه ای را بیافرینند.
گیبنی دائما سئوال هایی را درباره برخی فعالیت های تجاری ارنون مطرح می كند تا حالت ابهام و رمز در فیلم اش بیشتر شود. به انتخاب این فیلمساز نحوه كار دستیار اول اسكی لینگ نیز كه اندی فاستو نام داشت زیر ذره بین می رود و در مورد او نیز سئوال هایی مطرح می شود و بیننده ابعاد تازه تر و بهتر و تصویر وسیع تری از اقدامات این شركت را به دست می آورد.
و باز براساس گزینش این فیلمساز از همكاری «ادیتورز و فرندز» شریك بانكی ارنون و موقعیت و جایگاه این شریك در حكومت جورج دبلیو بوش نیز یاد و سئوال هایی در این ارتباط هم مطرح می شود. مسئله این بود كه تا زمانی كه ارنون موفق بود و قیمت سهامش پیوسته بالا می رفت و فسادش هنوز افشا نشده بود هیچ كس جرات نمی كرد از صلاحیت و یا عدم صلاحیت این شركت و سلامتی یا عدم سلامتی ارتباط های كاری اش پرس وجو كند و كسی كاری به كار «ادیتورز و فرندز» هم نداشت و ثروت چشمگیر انباشته شده در این شركت توجهی را برنمی انگیخت.
اگر اینها كه گفتیم بیشتر محسنات یك فیلم مستند حقیقت گرا بود باید متذكر شویم كه موسیقی متن فیلم در این تعریف كلی نمی گنجد. این موسیقی بیشتر قصد غافلگیر كردن بینندگان و شنوندگان فیلم را داشته است اما این امر چندان حاصل نیامده است و زمانی هم كه كوشش فیلمسازان صرف یافتن ترانه هایی شده كه مضمون و محتوای آن به فعالیت های تجاری و شغلی ارنون بخورد، باز این تلاش جواب نداده است.
هرچند نمی توان اعتراف نكرد كه بعضی از همین آهنگ ها توضیح مناسبی بر چگونگی جا افتادن ارنون در سلسله فعالیت های نفتی و مانورهای شغلی این شركت به شمار می آید و تیرهایی است كه چندان دور از هدف ننشسته است. هر كس كه باور دارد شیوه مستندسازی مایكل مور بیش از حد شلوغ و پراكنده است و از این شاخه به آن شاخه می پرد، لابد از روش كار مجتمع تر و متمركز گیبنی لذت خواهد برد و بر همین اساس بر «ارنون» نیز مهر تایید خواهد زد. او از كلك های ویژه و اصول ناشناخته هم در تدوین كارش دوری جسته اما به رغم تفاوت هایی كه برشمردیم، ارنون مانند «فارنهایت۱۱۹» كار پر سروصدای مایكل مور و «شركت» ساخته مارك آچبار كوبیدن «كاپیتالیسم» و ترسیم گرویدن اجتناب ناپذیر آن به فساد و ارتشا است و از این بابت به چنین فیلم هایی پیوند می خورد.
مهم تر اینكه «ارنون» به ما می گوید آمریكا با انتخاب های فسادآمیزش در عرصه های تجاری حاضر است هر بها و قیمتی را برای رسیدن به اهداف مالی خود كه در نهایت یك دیدگاه سیاسی پشت سر آنها است بپردازد و از هیچ فسادی باك ندارد زیرا می داند در سایر نهادهای اجرایی و قانونگذاری خود نیز با چنین فسادی مواجه است و هیچ یك از شئون این كشور خارج از این زنجیره كلی بی اعتباری نیست. این به واقع سیاست آمریكا است كه به قهقرا می رود.
خلاصه داستان
به عنوان یك كار مستند ارنون صاحب همان داستان و روند حقیقی ای است كه طی نقد فیلم و در خطوط فوق آمد و حاكی از اوجگیری و سپس سقوط شغلی و تجاری شركت نفتی حرفه ای تجاری ارنون است.
● «ارنون زرنگ ترین آدم ها در اتاق» ErnonThe smartest guys in the room
▪ محصول: آمریكا ۲۰۰۵
▪ كارگردان: الكس گیبنی
▪ مدت: ۱۰۹ دقیقه
سم دیویس
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید