جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فیدل که زنده ماند


فیدل که زنده ماند
پنجاه سال رهبری كشوری كه روزگاری عیاش خانه پولدارهای آمریكایی بوده و حالا به دشمن شماره یك آمریكا در بیخ گوشش تبدیل شده، كار ساده ای نیست . فیدل، تو را حالا حالاها لازم داریم .
منشی كاسترو در تلویزیون كوبا ظاهر شد و اعلام كرد كه فیدل دچار ناراحتی قلبی شده و در بیمارستان بستری است و تا اطلاع ثانوی برادرش رائول امور مملكتی را می چرخاند. ناگهان دلمان لرزید. آخر او یكی از آخرین اسطوره های زندهٔ مبارزه با امپریالیسم است.
جهان كوچك شده و هر روز هم دارد كوچك تر می شود. یك نگاه كوچك بیندازید به اوضاع دنیا و فهرست نویسندگان، هنرمندان، فیلسوفان، وحتی سیاستمداران فعلی دنیا، را مقایسه كنید با همین بیست سال پیش. جای ژان پل سارتر را كه تا بود، روشنفكران دنیا، پیمانی ناگسستنی با انقلابی ها داشتند، نوام چامسكی گرفته و به جای بزرگانی مثل ماركز و ساموئل بكت، گونترگراس و هارولد پینتر نشسته اند و نسل فیلمسازان بزرگ هم با مرگ الیا كازان پایان یافته.
در حوزهٔ سیاست، ولادیمیر پوتین به جای گورباچف نشسته، تونی بلر بر كرسی مارگرت تاچر نشسته و همین طور در سایر كشورها. حتی دشمنان ما و آن هایی كه ازشان بدمان هم می آید، هم همین طوری شده اند.
به جای كارتر و ریگان و حتی بیل كلینتون، جرج بوشی نشسته است كه كپیهٔ كوچك آن قبلی هاست. اوضاع جهان درست مثل آن عروسك های روسی است، كه از دل عروسك بزرگ تر، یك عروسك كوچك تر درمی آید و باز از دل آن یك عروسك كوچك تر و باز همین طور تا آخر. دلمان خوش است به همین چند مرد بزرگ باقی مانده كه تنها پیوند ما با آن جهان جادویی سال های نیمهٔ قرن بیستم و عصر انقلابی ها است.
مردانی مثل فیدل. آن سالی كه كاسترو به تهران آمده بود، در مراسم سخنرانی اش من هم رفتم و بعد هم برای گرفتن امضا از او توی صف ایستادم. كاسترو به شوخی می گفت یعنی من را این قدر دوست دارید؟ و من، وقتی نوبتم رسید، به او گفتم حتی اگر به اندازهٔ مردم كوبا هم دوستت نداشته باشیم، این را مطمئن هستم كه بدون تو، جهان جای خسته كننده تری خواهد بود.
●دوستان کاسترو
كاسترو، دوستان زیاد و البته متنوعی دارد. از فوتبالیست گرفته تا كارگردان، هر كدامشان تحت تأثیر نكتهٔ خاصی از ویژگی های او قرار گرفته اند و البته كاسترو هم، دوست خوبی برای دوستانش است.خیلی از این دوستان قبل از اینكه فیدل رهبر كوبا شود با او دوست بودند و بعد از به قدرت رسیدن او همچنان دوستی قدیمی خود را با او ادامه داده اند. دوستان كاسترو در زمینه های كاری خودشان هم مثل كاسترو جنجال ساز هستند.
سالوادور آلنده (رئیس جمهور اسبق شیلی): او اولین سوسیالیستی است كه با رای مردم شیلی رئیس جمهور می شد.
كاسترو برای تولد او، یك مسلسل هدیه می فرستد، آلنده آن را بر می گرداند و می گوید: من به این ها احتیاج ندارم. پشت من به ملت شیلی گرم است.
كاسترو مسلسل را دوباره می فرستد و جواب می دهد: اتفاقا چون تكیه ات به مردم شیلی است، این را برایت می فرستم.هنگام كودتای پینوشه در یازده سپتامبر ۱۹۷۴ و محاصره كاخ ریاست جمهوری شیلی، آلنده با همین مسلسل و یك كلاه كارگران معدن كه به سر گذاشته بود، جنگید تا كشته شد.
الیور استون (كارگردان آمریكایی): استون، نخستین آمریكایی است كه در هاوانا با كاسترو دیدار می كند. او در سال ۲۰۰۲، سه روز را با فیدل می گذراند و حاصل ۴۵ ساعت گفت و گویش با رهبر كوبا، فیلم مستند ۹۹ دقیقه ای فرمانده می شود.
دو سال بعد، دوباره به كوبا برمی گردد و مستند دیگری به اسم در جست و جوی فیدل می سازد.
كاسترو در این فیلم، هنگام بازدید از بیمارستان هاوانا، خیلی اتفاقی می خواهد از او نوار قلب بگیرند تا همه ببینند او سالم است.
استون می گوید: هیچ كدام از تصاویرش بر اساس فیلم نامه از پیش نوشته شده ای، گرفته نشده و این ها خود كاسترو است.
هوگو چاوس (رئیس جمهور ونزوئلا): شدت علاقهٔ این دو به هم به قدری است كه همدیگر را برادر صدا می زنند.چاوس وقتی ماجرای كسالت جدید كاسترو را می شنود، بلافاصله سفر آسیایی اش را تمام كرده و به بیمارستان هاوانا می رود.
او هنگام عیادت از كاسترو، خنجر و فنجان قهوه سیمون بولیوار، مبارز استقلال طلب آمریكای لاتین را به او هدیه می دهد.فاصله نزدیك كوبا و ونزوئلا باعث شده تا چاوس و كاسترو، زود به زود همدیگر را ببینند و سخنرانی های چند ده ساعته داشته باشند.
مارادونا (فوتبالیست آرژانتینی): اسطوره فوتبال جهان، اعتیاد خود به كوكائین را در بیمارستان های كوبا ترك می كند.كاسترو مدام به عیادت او می رود. حتی در صورت بیماری، تیم پزشكی تخصصی كوبا را به آرژانتین و بالای سر مارادونا می فرستد.
فیدل كاسترو در یكی از برنامه های زنده ده كه مارادونا مجری آن بود شركت كرد. این برنامه، ۵ ساعت طول كشید.در انتها كاسترو، یونیفورم نظامی خودش را به مارادونا داد. این دو نفر چند بار در كنار هم، در تظاهرات علیه جنگ طلبی آمریكا شركت كرده اند.
گابــریل گـارسـیا ماركز (نـویســنده كلمبیایی): كاسترو به او در ویراستاری كتاب وقایع یك مرگ از پیش تعیین شده كمك می كند.
ماركز از دورانِ پیش از پیروزی انقلاب كوبا، با كاسترو دوست بود. آن ها به شدت به هم نزدیك هستند، طوری كه كاسترو آرزو می كند كه در زندگی بعدی به عنوان نویسنده به زمین برگردد.
ماركز دربارهٔ شخصیت فیدل این نظر را دارد: او خود را وقف شدهٔ كلمات می داند. قدرت اغواگونه ای دارد. كاسترو برای پیروزی آمده. بدون مطالعهٔ ۲۰۰ صفحه خبر، صبحانه نمی خورد.
ژان پل سارتر (فیلسوف فرانسوی): او به شدت تحت تأثیر كاسترو قرار می گیرد: یك روز از قله بلندترین كوه، صاعقه ای فرود آمد كه سلاح و ارتش نتوانست با آن مقابله كند. یك متمرد تصمیم گرفت زمین ها را بین دهقانان تقسیم كند. او فیدل كاسترو بود. سارتر كتاب جنگ شكر در كوبا را درباره انقلاب كوبا و كاسترو می نویسد.
همینگوی (نویسنده آمریكایی): ماركز روزی در اتومبیل شخصی كاسترو كتابی را می بیند. كاسترو می گوید: كار استاد همینگوی است.
همینگوی هنگام انقلاب در كوباست و از كاسترو حمایت می كند و بعد به آمریكا می رود. كاسترو در مراسمی با حضور بازمانده های او به تمجید از او می پردازد:
من شخصا مدیون همینگوی هستم. مدیون افتخاری كه به ما داد تا كشور ما را برای زندگی و نوشتن برخی از بهترین آثارش برگزید.
نلسون ماندلا (رئیس جمهور اسبق آفریقای جنوبی): این دو نفر پای ثابت جشن تولد همدیگر هستند. ماندلا بارها از این كه در طول مدتی كه او زندان بوده، كاسترو خواهان آزادی او و استقلال آفریقای جنوبی از آپارتاید شده، تشكر كرده است.
چه گوارا (مبارز آرژانتینی): چه و فیدل در مكزیك با هم آشنا شدند. چه با این كه متولد آرژانتین است، ولی در اكثر جنبش های كشورهای آمریكای لاتین، از جمله انقلاب كوبا حاضر بود.
در كنار كاسترو جنگید و مدتی هم وزیر صنایع كوبا شد و آخر سر هم در بولیوی كشته شد. نام و عكس او سال هاست زینت بخش اتاق جوانان بسیاری درسرتاسر جهان است. افكار ، تصویر، نام چه ، پرچم مبارزه علیه ظلم است.
این تعریف كاسترو از همرزم قدیمی خود است. این دو نفر ماجراهای زیادی داشتند كه ذكر آن ها در این چند صفحه، جا نمی شود.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید