جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

پایان دیکتاتور


پایان دیکتاتور
شهریور ،۱۳۲۰ برای ملت ایران دو خاطره متضاد را به همراه دارد، اول سقوط دیكتاتوری رضا شاه و ویرانی كاخ ظلم و ستم كه تمامی ملت ایران، واژگونی آن را انتظار داشتند و به مدت ۲۰ سال به زور سرنیزه و با وحشت و ترور و تحت حمایت سیاسی بیگانه استوار مانده بود و دوم اشغال ایران به وسیله ارتش های بیگانه كه مصائب بسیار جنگ را به همراه داشت.
شهریور ،۲۰ از جمله مقاطع تاریخی است كه در آن جامعه سیاسی ایران، این دوگانگی احساسی- ارزشی را با پوست و گوشت خود به عینه لمس كرد، به طوری كه اشغال كشور توسط قوای نظامی سه قدرت بیگانه (انگلیس، شوروی، آمریكا) استمرار حیات سیاسی كشور را در هاله ای از ابهام قرار داده و پیامدهای دیگر این وضعیت، یعنی حاكمیت و استقلال ملی، مداخلات آشكار و نهان بیگانگان در امور مملكت و بروز مشكلات شدید اقتصادی موجبات ناخرسندی مردم را فراهم آورده بود. در مقابل تبعید دیكتاتور بزرگ، رضاشاه، استقرار نسبی آزادی های سیاسی، تشكیل احزاب، انتشار مطبوعات آزاد و آزادی زندانیان سیاسی و... فضای نسبتاً مناسبی را پدید آورده تا جامعه سیاسی ایران در محاسبه سود و زیان های حاصله و متصوره از وضعیت تحمیل شده توسط بیگانگان، خود را بازنده صرف نداند و در مواردی به آینده این ملك و ملت امیدوار باشد.
با تبعید رضاشاه به جزیره موریس، یكباره ایران، میدان جوش وخروش و بحث و جدال شد، مردم احساس آزادی كردند و توانستند پیرامون مسائل ۲۰ ساله گذشته با آزادی بیشتری سخن بگویند. روز بعد نیز ولیعهد در مجلس حاضر و سوگند یاد كرد.
سیاست سنتی دولت انگلیس، تضعیف دولت مركزی و تهدید آن از طریق ایجاد تفرقه و مسلح كردن عشایر و ایلات و سرگرم كردن حكومت مركزی به زد و خوردهای داخلی بود، اما بعد از این كه در وضع همسایه شمالی ایران تحول حاصل شد و حكومت شوروی استقرار یافت، سیاست انگلیس عوض شد و از یك حكومت متمركز مستبد و نیرومند حمایت كرد.
●اهداف اشغال ایران
درباره انگیزه واقعی اشغال ایران توسط نیروهای نظامی متفقین در جنگ جهانی دوم و در شهریور ،۱۳۲۰ نقطه نظرات متعدد و گوناگونی ابراز شده است، ولی آنچه مسلم است، اشغال نظامی ایران متاثر از مجموعه دلایلی است كه ریشه در منافع مشترك و یا جداگانه سه كشور انگلستان، شوروی و آمریكا به عنوان متفقین در جنگ داشته است، این منافع عبارتند از:۱- خاتمه دادن به سیاست بی طرفی ایران كه در تئوری و عمل به نفع دول محور ارزیابی می شد.۲- ارسال كمك های دول متفق به اتحاد جماهیر شوروی از طریق دستیابی به خطوط ارتباطی كشور و برقراری رابطه با دریای خزر كه به نسبت سایر راه ها، كوتاه تر، امن تر و استفاده از آن در هر ۴ فصل سال نیز امكانپذیر بود.۳- حفظ و حراست از منابع نفتی ایران و جلوگیری از تصرف میادین نفتی و یا انهدام آن و انجام عملیات خرابكارانه در این تاسیسات توسط عمال نازی و عشایر جنوب و دولت ایران.۴- خاتمه دادن به حضور آلمانی ها و كارشناسان دول محور در اركان مختلف مملكت به ویژه در ارتش و نیز جلوگیری از خرابكاری در راه های ارتباطی و چاه های نفت و یا اقدام به كودتا با استفاده از ایرانیان طرفدار آلمان نازی و یا آلمانی های ساكن ایران.۵- انجام عملیات جنگی توسط نیروهای انگلیسی از طریق ایران، در صورت رسیدن ارتش آلمان به سرحدات كشور.۶- دفاع از موقعیت هندوستان و حراست از راه های منتهی به آن.۷- نگرانی از افزایش نقش، جایگاه و نفوذ آلمان و ناسیونالیسم پان آریایی در بین گروه های مختلف اجتماعی، سیاسی، دولتمردان و ارگان های حكومتی.
●پیامدهای سیاسی
اولین پیامد مهم سیاسی اشغال نظامی ایران، تبعید دیكتاتور بزرگ ایران، رضاخان از كشور و انتخاب محمدرضا پهلوی به جانشینی وی بود كه در ۲۶ شهریور ماه ۱۳۲۰ در ۲۲ سالگی، مراسم تحلیف سلطنت را در مجلس شورای ملی به جای آورد.
در واقع بركناری و تبعید رضاشاه به جزیره بد آب و هوای موریس در شرق آفریقا و سپس به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی، عزل و به حاشیه راندن یك شخص از قدرت سیاسی نبود، بلكه شكست سرشت و عملكرد حكومتی بود كه در طول نزدیك به دو دهه ریشه در اداره یك فرد داشت.
دومین پیامد سیاسی اشغال ایران، انتصاب محمدعلی فروغی به جای حسن علی منصور به سمت نخست وزیری بود. منصور، به عنوان یك محافظه كار به طرفداری از سیاست انگلیسی ها شهرت داشت، تصمیم شاه به انتخاب نخست وزیر جدید برای رفع سوءظن و نگرانی انگلیسی ها و به عنوان اقدامی در جهت جلب رضایت دول متحارب اروپایی تلقی می شد، ولی برای این تدبیر، كمی دیر شده بود و انگلیسی ها همچنان با تردید و بدگمانی اعمال رضاشاه را دنبال می كردند، عدم توجه به تذكرات، هشدارها و یادداشت های رسمی دولتین انگلستان و شوروی.
به علاوه عدم وجود بینش سیاسی و درك صحیح از بحران سیاسی و نظامی حاكم بر جهان از سوی دولتمردان ایران، به ویژه نخست وزیر موجب شد تا دو روز بعد از اشغال نظامی كشور، منصور از پست نخست وزیری استعفا داده و سیاستمدار كهنه كار، محمدعلی فروغی كه مورد اعتماد شاه و متفقان بود دولت خویش را تشكیل دهد.
كاظم شیخلر
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید