جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

غیرت و حمیت


غیرت و حمیت
غیرت و حمیّت عبارت است از سعی در محافظت آن‌چه نگاهبانی آن لازم است، و آن نتیجهٔ شجاعت و بزرگی و قوّت نفس و از مَلکات شریف است و مردانگی به آن تحقّق می‌یابد و فاقد آن از مردان به‌شمار نمی‌رود. پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: ”سعد غیور است و من از سعد غیورترم و خدا از من غیورتر است.“ و نیز فرمود: ”خداوند غیور است، و از جهت غیرتش کارهای زشت را حرام کرد.“ و فرمود:
خداوند غیرتمند است و مؤمن غیرتمند است، و غیرت خدا این است که مؤمن مرتکب کاری شود که خدا حرام کرده است.
(إِنَّ اللهَ یَغارُ، وَالْمُؤْمِنُ یَغارُ، وَ غِیرَهُٔ اللهِ أنْ یَأتِیَ الرَّجُلُ الْمُوْمِنُ ما حَرَّمَ ‌اللهُ عَلَیْهِ )
و امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:
خدای تعالی غیرتمند است و غیرت را دوست دارد و از جهت غیرتش کارهای زشت را چه آشکار و چه نهان حرام کرده است.
(اِنَّ اللهَ تَعالیٰ غَیُورُ وَ یُحِبُّ الْغِیرَهَٔ، وَ لِغِیرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها)
● غیرت در دین و همسر و اولاد
مقتضای غیرت و حمیّت در ”دین“ این است که در حفظ آن از بدعت‌های بدعت‌گذاران و ادّعای باطل‌کنندگان بکوشد، و کسانی را که از دین برگردند (مرتدّین) قصاص کند، و اهانت و سبک شمردن دین و شبهات منکران را دفع و ردّ نماید، و در ترویج و نشر احکام دین جدّ و جهد کافی به کار برد، و در تبیین حلال و حرام آن سعی بلیغ مبدول دارد، و در امر به معروف و نهی از منکر مسامحه نکند.
و مقتضای غیرت در ”حَرَم و ناموس“ این است که از مقدّمات و موجبات انحراف اهل و ناموس خود غافل نشود، واهل خود را از مردان بیگانه محافظت کند، و آنان را از رفتن به بازارها منع نماید. رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) به حضرت فاطمه (علیه‌السلام) فرمود: ”چه چیز برای زن بهتر است؟ عرض کرد: این‌که مردی را نبیند و مردی او را نبیند. پس او را به سینهٔ خود چسبانید و فرمود: ذرّیّه‌ای که بعض آن از بعض دیگر است.“ و اصحاب پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) سوراخ‌ها و پنجره‌های دیوار خانه را می‌بستند که زنان، مردان را نبینند. و پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: ”هر که از زن خود اطاعت کند خدا او را به‌رو به دوزخ اندازد“ (در ذیل این روایت نقل شده است که پرسیدند در چه چیز اطاعت کند، فرمود: در اینکه از شوهر خود بخواهد که در اماکن و مجالس عمومی برود و جامه‌های نازک بپوشد و شوهر راضی شود و او را اذن دهد) و این‌که از آن حضرت (صلّی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که به زنان اجازه فرمود در مساجد حاضر شوند، و فرموده است: ”زنان را از مساجد خدا منع مکنید“، ظاهراً این مخصوص زنان آن عصر بوده که آن حضرت می‌دانست که فسادی بر حضور آنا در مساجد مترتّب نمی‌شود. امّا امروز صواب این است که زنان از حضور در مساجد و جماعات منع شوند مگر پیرزنان، زیرا از بیرون رفتن و معاشرت زنان در این زمان قطعاً فساد و معصیت برمی‌خیزد.٭
٭ (هرچند آنچه مؤلف در مورد محافظت زنان نوشته است مبتنی بر حقایقی است که نمی‌توان نادیده گرفت، و به‌علاوه مطالبی است که به‌‌طور کلی اظهار شده از این جهت که بیشتر یا قسمت قابل توجهی از زنان ممکن است در معرض خطر و احتمالاً دستخوش انحراف و فساد باشند و اگر روایاتی که رسیده همگی صحیح باشد حکمی است که به‌طور کلی برای صلاح و حفظ خانواده و جامعه بیان شده است و ممکن است بعضی از زنانی که کاملاً اهل ایمان و تقوی و خداترسند در مورد آنها خوف لغزش و انحراف نرود، اما این نکته را نمی‌توان از نظر دور داشت که بعضی از احکام اسلام در شرایط و حالات متغیر ممکن است تغییری در آنها پدید آید و عنوان اولی و ثانوی از همین‌جاست. بدین‌ترتیب بیرون رفتن زن از خانه فی‌نفسه و به عنوان اولی حرام نیست و به‌عنوان ثانوی ممکن است یکی از عناوین واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح را پیدا کند. چنان‌که برای دفاع - در صورت ضرورت - و یا برای حج - واجب - واجب می‌شود و در مواردی مثل حضور در جالس لهو لعب و توأم با گناه حرام می‌گردد. اما در غیر این صورت هم اسلام سفارش می‌کند که زنان حتی‌المقدور از معاشرت و برخورد با مردان جز به‌قدر ضرورت پرهیز کنند - به‌خصوص زنان جوان - . و این همه برای جلوگیری از مفاسدی است که بشر با آن روبروست، چنان‌که مخصوصاً امروزه در دنیای غرب مشاهده می‌شود. بنابراین پیش‌گیری از رخ نمودن انحراف‌ها و جلوگیری از تحریک نابجای یکی از نیرومندترین و هیجانی‌ترین غرایز می‌تواند بسیاری از مفاسد را در خانواده و اجتماع به کمترین حد برساند. م.)
مقتضای غیرت این است که زنان را از شنیدن حکایات شهوت‌انگیز و سخنان عشرت‌آمیز منع کنند، و از مصاحبت پیرزنانی که در مجالس مردان آمد و شد دارند و داستان‌های آنان را نقل می‌کنند جلوگیری نمایند. زیرا در زنان عقل و ایمان ضعیف‌تر و غریزهٔ شهوت سخت نیرومند است، و آن‌گونه شنیدنی‌ها موجب سر بر آوردن شهوت و هیجان آن در آنها می‌شود. و چون عقل و ایمان چندان قوی نیست چه بسا که به‌فسادی بزرگ بکشاند. و از این‌رو در اخبار آمده است که به زنان سورۀ یوسف نیاموزند، زیرا شنیدن امثال آن قصّه ممکن است به انحراف آنان از طریق عفّت منجر شود. امیر مؤمنان (علیه‌السلام) فرموده: ”سورهٔ یوسف را به زنان خود تعلیم مکنید و برایشان مخوانید که در آن فتنه‌هاست ٭، و سورهٔ نور را به آنان یاد دهید که مشتمل بر مواعظ و نصایح است.“
٭ (اگر این روایت صحیح باشد، باید برای آن محملی یافت. زیرا این سوره در قرآن مجید به‌عنوان احسن‌القصص - بهترین داستان‌ها - وصف شده و حکمت‌ها و اخلاق فاضله و درس‌های عبرت‌‌آموز آن بسیار است و سرانجام نیک را به نتیجهٔ تقوی و صبر شمرده است: هر که تقوی و صبر پیشه کند خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌کند. اِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَاِنَّ الله لٰا یُضیعُ اجْرَ الْمحْسِنینَ - سورهٔ یوسف، آیهٔ ۹۰ - اما اهل شهوت و هوی و هوس ممکن است از جنبهٔ دیگر این داستان سوءاستفاده کنند به‌خصوص وقتی که با شاخ و برگ‌‌هائی که نویسندگان و قصه‌سرایان در این قبیل داستان‌ها می‌دهند همراه باشد. واضح است که در این صورت کسانی را که ممکن است در معرض فساد و گناه قرار گیرند باید از آگاهی به انحراف و فتنه و فریب و توطئه و بهتان و مانند آنها دور نگه داشت. بنابراین مراد از روایتی که تعلیم سورهٔ یوسف را به زنان منع می‌کند با توجه به فتنه و فسادی است که ممکن است برای بعضی پیش آید نه اینکه در خود سوره فتنه و فساد باشد. م.)
و نیز فرمود: ”زنان را بر زین سوار مکنید که میل به گناه در آنان به هیجان آید.“ و در تعلیم سورهٔ نور و مشاغل خانگی همچون ریسندگی به زنان از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) نیز روایت است.
و بالجمله: مقتضای عقل و نقل (روایات) این است که مرد همسر و ناموس خود را از آنچه در آن احتمال فساد و بدگمانی است باز دارد و از چیزهائی که از پی‌آمدهای فتنه‌انگیز و شرّ‌آمیز آن می‌ترسد از همان آغاز جلوگیری کند. و مرد غیرتمند را سزاوار آن است که خود را در نظر زن با صلابت و مهابت بدارد تا از او بترسد و پیروی از هوی و هوس خود نکند، و باید همواره او را به کاری از کارها، مانند تدبیر منزل و اصلاح امر معیشت یا به کسبی از کسب‌ها مشغول سازد و هیچگاه بی‌کار و فارغ نماند، زیرا به‌هنگام بیکاری است که شیطان او را به فکرهای باطل می‌آندازد. لکن با‌ این‌که صفت غیرت خوب است نباید به حدّ افراط برسد و مرد را نسبت به اهل خود بدگمان سازد به‌طوری که بر او سخت و تنگ بگیرد و درصدد تجسّس در مسائل نهانی و درونی برآید. رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) ”از پی‌گیری مسائل پنهانی زنان و سخت‌گیری و اذیّت رسانیدن به آنها“ نهی فرموده است. و در خبری مشهور آمده است که:
زن مانند استخوان کج دنده است، اگر بخواهی راستش بکنی می‌شکند، به حال خودش بگذار و با همین کجی از او بهره‌ گیر.
(اِِنَّ الْمَرْأهَٔ کَالضِّلْعِ، إِنْ أَرَدْتَ أنْ تُقیمَهُ کَسَرْتَهُ، فَدَعْهُ تَسْتَمْتِعْ بِهِ عَلٰی عِوَجٍ )
و نیز فرمود:
بعضی از انواع غیرت است که خدا و رسولش آن را دشمن دارند و آن این است که مرد بی‌جهت و نابجا بر اهل خود غیرت نماید.
(مِنَ‌الْغِیرَهِٔ غِیرَهُٔ یُبْغِضُهَا اللهُ وَ رَسُولُهُ، وَ هِیَ غِیرَهُٔ الرَّجُلِ عَلٰی أهْلِهِ مِنْ غَیْرِ ریبَهٍٔ )
و امیر مؤمنان (علیه‌السلام) فرمود: ”غیرت زیاد بر زنان منما که هدف بدگمانی تو قرار گیرد.“ و نیز در بنامهٔ خود به حضرت حسن (علیه‌السلا) فرمود: ”پرهیز از اظهار غیرت نابجا. زیرا این کار زنام را به نادرستی می‌کشاند“ (کسی که از کار ناشایسته بری است و به آن اهمیت می‌دهد بر اثر نسبت دادن ارتکاب آن در نظر او آسان می‌شود و ممکن است آن را انجام دهد. م.) ولکن کارشان را استوار کن و اگر عیب و کار ناشایسته‌‌ای از آنها دیدی هرچه زودتر آن را بر کوچک و بزرگ منکَر و ناروا شمار، به این‌که پاکی و برائت‌شان را پی‌گیری کنی و گناه را بزرگ بدانی و عیب را خوار شماری“ و بالجمله: مبالغه در تفحّص و تفتیش سزاوار نیست، زیرا این‌کار از بدگمانی که از آن نهی شده‌ایم خالی نخواهد بود، و بعضی از گمان‌ها گناه است.
و امّا مقتضای غیرت نسبت به ”اولاد“ آن است که از آغاز مراقب احوال هر یک از آنان باشی، و برای پرستاری و پرورش و شیر دادن او توسّط زنی شایسته و صالح که غذای وی حلال باشد دقّت نمائی. زیرا کودکی که اعضاء او از شیری که از غذای حرام به هم رسیده رشد کند طبع او به پلیدی‌ها و ناپاکی‌ها تمایل دارد، از آن‌‌رو که طینت او از آلودگی سرشته شده است.
امّا غیرت در ”مال“ را گمان مبر که پسندیده نیست به این تصورّ که مال فناپذیر است و بزرگان و نیکان به آن اعتنا ندارند. زیرا مادام که انسان در دار دنیاست به مال محتاج است و تحصیل آخرت نیز به آن متوقّف است. زیرا کسب علم و عمل بستگی به بقاء بدن دارد و آن وابسته است به قوت و غذا. پس عاقل باید مال را بعد از آن‌که از راه حلال و صحیح و کسب پسندیده به‌دست آورد مورد اعتنا قرار دهد و در حفظ و ضبط آن بکوشد. و مقتضای حفظ مال و سعی در نگهداری آن - که به غیرت مالی تعبیر کردیم - این است که در موردی که فایدهٔ دنیوی یا اخروی ندارد مصرف و خروج نکند.


همچنین مشاهده کنید