آتش و باد

تماشاگران غربی احتمالا حوصله خود را به هنگام تماشای بخش هایی از این فیلم كه نوعی واریاسون چینی بر روی فیلم كلاسیك و ژاپنی «هفت سامورایی» است، از دست خواهند داد و آن زمانی است كه شش تن از هفت جنگاوری كه برای حفاظت از اهالی یك روستا به آنجا آمده اند، تصمیم به ترك آنجا می گیرند تا بتوانند یار هفتم خود را كه به اسارت درآمده است، همراه با شمشیر او نجات دهند و انرژی و وقت زیادی را صرف این مهم می كنند.
مسئله این است كه دختر جوانی كه آنها در آن محل به جای می گذارند تا وی در غیاب شان آنجا را اداره كند، تسلیم دیوانه و قاتلی می شود كه در آنجا حضور دارد و همگان می دانند كه سرنوشت خوشی در انتظار روستایی ها نیست. هرچه هست بسیاری از اهالی روستا توسط این قاتل روانی سلاخی می شوند و دیری نمی پاید كه تمام اهالی مسن روستا دچار این سرنوشت می شوند. شاید بچه ها در آن هنگامه نجات یابند اما باز نه براساس توان هفت شمشیر و به واقع هفت مبارز و جنگاوری كه صاحبان آن شمشیر ها هستند.
به واقع این جنگاوران چنان مشغول مسائل داخلی و اختلافات خود هستند كه وقت ندارند به مسائل سایرین بپردازند برخلاف آنچه در فیلم آكیرا كوروساوا و همچنین بازسازی هالیوودی آن یعنی «هفت دلاور» دیده بودیم، این جنگاوران در آخرین و مهم ترین نبرد خود چیزی را از دست نمی دهند و برعكس با خوشحالی و رضایت محل را ترك می كنند و به سمت هدف و مقصد بعدی خود می روند. شاید احتیاجی به این نباشد كه مردم و كسانی كه در مسیر حركت این جنگاوران و سامورایی های غیرعادی قرار دارند، خودشان را كنار بكشند و پناه بگیرند ولی این اتفاقی است كه تقریبا می افتد. آنها گمان می كنند كه با یك گروه جدی و سخت كوش طرف اند اما این فقط یك تصور است.
گفته می شود كه «هفت شمشیر» در واریاسیون ها و طول مدت های متفاوت در دسترس است و بعضی ورسیون های آن ۱۰۰ دقیقه ای و برخی سه ساعته هستند و این براساس نوع ادیتی است كه تسویی هارك روی فیلم و قصه اش صورت داده است. در هر حال وقتی قهرمانان قصه به سوی نبرد و رویارویی نهایی خود با شخصیت بد قصه «ژنرال آتش و باد» با بازی سون هونگ لی می شتابند ما با فلاش بك هایی به چگونگی زندگی گذشته آنها پی می بریم و مهم ترین وجه آن توضیح درباره شمشیرهایی است كه «استاد شدو گلو» به آنها هدیه داده است و به واقع فیلمساز به ما می گوید كه شخصیت هریك از این شمشیرها چیست.
هرچه باشد این شمشیرها خود هریك مثل كاراكتری مجزا و بسان آدم هایی مشخص هستند و انگار همان وجهه و حالت را دارند كه انسان ها و جنگاوران از آن بهره می برند. ما كاراكتر «شدو گلو» را كه معادل آن چیزی مثل «فروغ سایه» می شود، به ندرت در طول فیلم می بینیم و مشكل دیگر این است كه ما حتی كاراكتر جنگاوران و سامورایی های مورد بحث را نیز بسیار دیر كشف می كنیم، زیرا در این زمینه دیر اقدام می شود.
در چنین شرایطی كار آدم بد قصه و كاراكتر منفی ماجرا یعنی «ژنرال آتش و باد» برای ایجاد جذابیتی بیش از سایرین و تبدیل شدن به پرطرفدارترین مرد قصه شاید آنقدرها هم دشوار نبوده باشد و بقیه به قدری ضعیف و غیرجذاب هستند كه او راحت به این دستاورد می رسد. او سری تراشیده دارد تا به آنچه كه استاندارد و الگوی آد م های بد این جور قصه ها خوانده می شود نزدیك باشد، ولی این نیز باعث عدم تفوق او بر آدم های خوب قصه به لحاظ جلب بیننده ها و سبب ناكامی وی نمی شود. حتی ارتباط او با سایر كاراكترها نیز در طول فیلم به خوبی به تصویر كشیده شده و یكی از آنها یك فرد تبعه كره به نام گرین پرل است.
تسویی هارك هنوز یك فیلمساز مهیج سبك اكشن و رزمی به حساب می آید و به عنوان مثال یكی از سكانس های آغازین فیلم كه یك قتل عام را نشان می دهد به خوبی توسط هارك و دستیارانش به تصویر كشیده شده است و حتی شمشیرهایی هم كه وصفشان را آوردیم نیز هركدام برای خود كاراكتری پیدا كرده اند، اما اینكه همه اینها می تواند «هفت شمشیر» را به مقصد برساند یا خیر، مسئله ای است كه در مظان تردید اساسی قرار دارد، به خصوص كه هارك ادعا داشته است كه ساختن كاری جان فوردوار در عرصه فیلم های رزمی مدنظر وی قرار داشته است.
● خلاصه داستان
اینجا چین و قرن هفدهم است. صدور یك حكم و فرمان از سوی حكومت وقت باعث شده است كه جنگ و استفاده از نیروهای رزمی و جنگاوران و سامورایی ها در سطح قابل ملاحظه ای از چین ممنوع شود. برای «ژنرال آتش و باد» نیز چاره ای نمانده الا اینكه ارتش و نیروهای تحت فرماندهی خود را به اینجا و آنجای كشور بفرستد و آنجاها را نشانه بگیرد كه قانون فوق هنوز بسط نیافته و به مورد اجرا درنیامده است. او یك باج گیر و خلافكار است كه قصد دارد از هر فرصتی برای كسب ثروت و نفوذ استفاده كند. هرچه هست سربازان او به هیچ چیز معتقد و پایبند نیستند و حتی بر سر قتل زنان و كودكان نیز شرط می بندند. فوكینگ ژو كه زمانی در ارتش این ژنرال خدمت می كرد و حالا احساس گناه و ناراحتی وجدان می كند، از جمع آنها می گریزد و خودش را به دهكده مارتیال می رساند تا به اهالی آنجا خبر بدهد كه قاتلان در راه آمدن به آنجا هستند.
ژو همراه با دو تن از اهالی روستا كه نامشان یویوان یین و هان ژی بانگ است برای مشورت با استادی به نام «شدو گلو» كه تخصص و كارش امور رزمی و ساختن شمشیر است، به كوه بهشت سفر می كنند و استاد چهار نفر از شاگردانش را با آنها همراه می كند و به تمامی اعضای این گروه كه اینك هفت نفره شده اند یك شمشیر ویژه می دهد تا با آن از خود و اهالی روستا دفاع كنند و مقابل «ژنرال آتش و باد» و گماشته های او بایستند. گروه «هفت مبارز و هفت شمشیر» از این طریق شكل می گیرد.
وقتی اولین حمله گروه مهاجمان به دهكده صورت می گیرد، هفت شمشیر بر آنها تفوق می یابند و سپس گروه روستایی ها به قلعه محل استقرار نیروهای وابسته به ژنرال و شخص او هجوم می برند. چو كه صاحب شمشیر موسوم به اژدها است، به واقع یك برده سابق كره ای محسوب می شود و او این الزام را حس می كند كه حتما به هموطنش گرین پرل كه مدتی در اسارت «ژنرال آتش و باد» بوده است، یاری برساند.
هرچه هست هفت جنگاور «مستقر شده» در روستا اهالی آنجا را متقاعد می كنند كه محل را ترك كنند، اما به آرامی درمی یابند كه یك نفر در میان آنها خائن است و دارد به گروه مهاجمان اطلاعات می دهد و زمینه ریختن لشكر ژنرال «آتش و باد» را به آنجا فراهم می آورد. گرین پرل به اطلاع چو می رساند كه ژنرال یك گنجینه مالی بزرگ دارد كه آن را پنهان نگه می دارد و هر موقع لازم باشد از محل آن هزینه به كارگیری نیروهای تحت امرش را می پردازد.
آنها نقشه ای می ریزند تا به این گنجینه دست یابند و آن را به واقع بدزدند و از این طریق حركات و برنامه های ژنرال را متوقف و سركوب كنند. اما این فقط یك دام است زیرا وقتی چو به آنجا می رسد، ژنرال را در انتظار خود می بیند و در نهایت چو به اسارت درمی آید و گرین پرل نیز مجروح می شود. وقتی شش جنگاور و سامورایی دیگر از اسیر شدن چو مطلع می شوند، برای رهایی بخشیدن وی دست به اقدام می زنند و این باعث می شود روستا بی حفاظ تر بماند. فرد خائن مستقر در دهكده دست به كشتار مردم می زند، ولی از آن سو شش جنگاور چو را نجات می دهند و در نبرد پایانی چو ژنرال را می كشد. انگار از اول هم قرار نبوده است كه دهكده نجات یابد
● هفت شمشیر Seven Swords
▪ محصول: چین و هنگ كنگ ۲۰۰۵
▪ كارگردان: تسویی هارك
▪ بازیگران اصلی: دانی ین، لئون لایی و چارلی یونگ
▪ مدت: ۱۴۰ دقیقه

كیم نیومن

منبع : روزنامه شرق