جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


با تحول کیفی در منابع انسانی همراه شویم


با تحول کیفی در منابع انسانی همراه شویم
رویكرد به اشتغال، جنبه های متفاوت و بسیار مهمی دارد كه متاسفانه در این سالها و در اغلب موارد وجه كمّی آن مورد توجه قرار داشته است؛ به طوری كه وقتی صحبت از این مقوله می شود عمدتاً از كاهش و یا افزایش بیكاری و درصد آن سخن گفته و به كیفیت كار و اشتغال و تبعات كیفیت، عنایتی مبذول نمی گردد. طرح این نكته نافی اهمیت كاروكسب درآمد نیست، بلكه مدیریت بر ویژگیهای منابع انسانی و تحولاتی كه به صورت متعارف و یا بعضاً غیرمتعارف به كاركنان سازمانها منتسب می باشد اهمیت ویژه داشته و باید به آنها نیز پرداخته شود. اگر این ویژگیها و یا مدیریت و عمق توجهی كه موضوع نیازمند آن است؛ نادیده انگاشته شود، عوامل بسیار و در خور توجهی همچون بازدهی، بهره وری، انگیزه در منابع انسانی به شدت موردسوال قرار خواهندگرفت.
اینكه مسائل ناشی از تحولات اجتماعی و اثرات آن در تولید و كارامدی سازمانها باید به عنوان مؤلفه ای بسیار مهم شناخته شـــود و به موقع آثار و تبعات آن در مدیریت تبیین گردد، بحثی اساسی است كه سعی می شود در این گفتار به عنوان موضوعی درخور توجه، موردبحث قرار گیرد.
روشن است كه از مجموعه تحولات اجتماعی، بخش خاصی برگزیده شده كه با دنبال كردن مطلب، این بخش بیشتر شناخته شده و جایگاه آن مشخص می گردد. به واقع، این سوال كه تحول در رشد فكری و دانش و آگاهی اقشار گسترده ای از جامعه چه حاصل و تاثیری در سازمانها به جای می گذارند؟ به قدری ژرف و عمیق است كه بدون درك و برداشت كافی از آن، ابعاد مسئله را نمی توان حتی فهرست كرد.
در كشور ما و در همین سالهای اخیر به بركت رشد فكری مردم، با افزایش قابل توجه علاقه به كسب علم و دانش و تحصیل مواجه بوده ایم كه این مهم درخصوص دختران و زنان به صورتی شگرف درجامعه ما رخ داده است.
علی رغم رشد حدود چهار درصدی جمعیت در مقطعی از سالهای پس از انقلاب و مسائلی كه به طورطبیعی زاییده رشد جمعیت است و نیــــز با وجود نزدیك به ۱۰ سال جنگ تحمیلی، توجه مردم به دانش اندوزی، مسیر توسعه خود را پیمود؛ به طوری كه ما در این سالها شاهد فعالیت مدارس چند نوبته بودیم و دانشگاهها تقریباً به تمامی شهرهای ما رونق و گسترش مدنیت بخشیدند. ایجاد دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاههای غیرانتفاعی و افزایش ظرفیت دانشگاههای دولتی همگی نشان از این می داد كه فرزندان جامعه تشنه حضور در مراكز علمی هستند كه این روند همچنان ادامه دارد. اینكه آحاد جامعه اعم از زن و مرد و دختر و پسر، چه آینده ای برای خود تصویر می كنند و براساس چه محاسباتی مسیر زندگی و آینده خود را در ادامه تحصیل جستجو می نمایند، اگرچه بسیار مهم و پیچیده است و مجالی برای پرداختن به آن در این فرصت اندك نیست؛ با این حال، عدم پیگیری دلیل و علت این ماجرا چیزی از اهمیت آن نمی كاهد و مسئولیت متولیان و مدیران در روبرو شدن با شرایط و آینده را نیز كاهش نمی دهد.
آنچه در همین چند سطر و به طور گذرا برشمرده شد، نگاهی اجمالی به یك تحول عمیق در جامعه در محدوده زمانی كوتاه است. تحولی كه باید آثار و تبعات آن شناخته شده و در بسیاری موارد برای آن راهكارهای بنیادی ارائه شود. حضـــور میلیونها دانشجو دردانشگاهها و میلیونها فارغ التحصیل جوان و میانسال خصوصاً در میان بانوان را، جامعه چگونه باید هضم كند؟
چرا كه سرعت حركت بسیار بالا بوده و ممكن است بنگاهها، سازمانها و مراكز مختلف و مدیرانی كه به هرحال نقش اثرگذارتری در ساماندهی این نیروها دارند همراه با همین شتاب موضوع را لمس نكرده باشند. با نگاهی گذرا به وضعیت اشتغال افراد در سازمانها و آگهی های پذیرش نیرو در مطبوعات به خوبی می توان دریافت كه بسیاری از مدیران، شرایط به وجود آمده را نوعی میدان برای بالا بردن قدرت انتخاب خود دانسته و هیچگونه تغییری در ماهیت و شرایط شغلی و روابط كار را لازم ندیده اند! درحالی كه به واقع بالارفتن سطح علمی و دانش و فهم مجموعه كاركنان یك دستگاه اگرچه نوعی پیشرفت تلقی می شود، لیكن نیازمند پشتیبانی و مراقبت ویژه نیز می باشد. مدیریت باید این وضعیت را فرصت دانسته و با ارتقاء مشاغل، شیوه های انجام كار، تنظیم روابط، بالابردن فناوری، تغییر در محصول و خدمات و مواردی از این دست، هم شرایط راضی كننده برای شاغلان تحول یافته خود فراهم نماید و هم بهره وری و اثرگذاری سازمان خود را بالا ببرد.
جامعه سنتی ما به سرعت از حیث نیروی كار به جامعه ای مدرن و عمدتاً اندیشمند و دانشگر تبدیل شده و می شود و نباید این دستاورد صرفاً درحد خبری جذاب در رسانه ها متوقف شود؛ بلكه باید فكر كرد و متناسب با شرایطی كه با آن روبرو هستیم و این فرض كه در سالهای بعد بیشتر مشكلات آن را درخواهیم یافت، سیاستهای اداره این مجموعه منابع را بنیاد نهیم.
درواقع ضرورت دارد همراه با جامعه رشد كنیم و یا لااقل تغییر را متناسب با تغییرات و تحولات ملموس در جامعه اعمال كنیم. به طورقطع كار با منابع انسانی پیچیده، اما فایده مند موثر است و البته گریزی هم از آن نیست.
باید به یادآوریم كه در سالهایی نه چندان دور، بسیاری از مشاغل كه امروز تصدی آنها را افرادی تحصیلكرده و دانشگاه رفته برعهده دارند، به وسیله نیروهای كم سواد و یا حداكثر كسانی كه دوره های دبیرستان را تجربه كرده بودند هدایت می شدند. باید بدانیم كه تعداد بانوان شاغل در بنگاهها و سازمانها و نهادهای اجتماعی چندان رشد یافته كه دربرخی موارد از جهت كمیت بر مـردان شاغل برتری یافته است. این زنان، كارگران نخ ریس، بافنده و یا افرادی نیستنــــد كه در منزل و در كنار بچه داری و خانه داری نوعی اشتغال برای خود دست و پاكرده باشند. باید چشمان خود را به روی واقعیت های جامعــه و تحولات آن بازكنیم و ببینیم كه زنان، بخش و سهم بیشتر صندلی های دانشگاه را تصاحب كرده اند و دختران روستا از راههای دور برای حضوری فعال و موثر در جامعه راهی دانشگاه می شوند و به انتظار ایفای نقش درخور خود هستند.
حضور گسترده زنان در عرصه اشتغال را باید جدی بگیریم و تمامی ابعاد آن را تحلیل نماییم. این روند فزاینده نباید به عنوان یك موقعیت مقطعی دیده شود، بلكه تغییری اساسی است كه سرعت آن بسیار فراتر از سرعتی است كه در تغییرمشاغل مردان در یكصد سال اخیر ایجاد شده است. این شتاب عمده خصوصاً با سرعت رشد علمی بانوان چنان مهم است كه هشدار به مدیران و مسئولان را در آماده كردن بستر مناسب، الزامی می نماید.
بدون تردید وقتی ساختارهای جامعـه آماده تحولات سریع نیست، فقط امكانات موجود تعیین كننده و پاسخگو برای شرایط جدید می شود و بدین ترتیب است كه ما در وهله اول شاهد ایجاد شرایط كیفی بیشتر و مشكل تر برای مشاغل موجود و تغییر نیافته می شویم. این حركت در ذات خود جای ایراد ندارد، ولی اگر سازمانها با منابع انسانی متفاوت مواجه هستند كه دانش آموخته و با فكر است و این را نیز می دانند كه نسلهای بعدی با شتاب بیشتری همین مسیر را خواهند پیمود، احساس ضرورت تغییر در بسیاری جهات را باید پذیرا گردند. این وضعیت نیازمند مدیریت كارامد و دورنگر، سیستم های موثر و پاسخگو و نرم افزارها و روشهای مناسب خود می باشد. مدیران باید به تدریج خود را مواجه با سازمانهای دانشگر ببینند و این سازمانها نه نهادها و مراكز علمی و فرهنگی، بلكه عمدتاً موسسات متعارفی هستند كه حضور افرادی متفاوت در آنها چه زن و چه مرد شرایط را دچار تغییر ساخته است.
علاوه بر این حضور زنان و مسائل ناگزیـر جنسیتی و خاص آنها و نیز نقشها و تحولاتی كه در چرخه عمر كاری این مجموعه ایجاد می شود و در نهایت سازگاری ضروری میان نقش آنها به عنوان نیروی كار و مدیران خانه، مسائلی را بر مراكز و بنگاهها و سازمانها تحمیل می كند كه برای بسیاری از آنها فكر نشده و اگر هم شده عمدتاً قالبی و به دور از ژرف نگری بوده است. درهمین مورد خاص باید بدانیم و منتظر باشیم كه صدها هزار و یا بیشتر از زنان تحصیل كرده در دستگاههای مختلف بجز آموزش و پرورش و مراكز درمانی - كه به صورت سنتی جایگاه شغلی بانوان شناختــه می شد - حضور یافته و خواهند یافت. بهتر است به این مجموعه اندیشمند و عمدتاً دانشگر به عنوان یك فرصت نگریست و ابعاد شكننده ای را كه خواه ناخواه سازمانها را تحت تاثیر قرار می دهند، به حداقل كاهش داد.
شاید بسیاری از قواعد و ضوابط حاكم بر اشتغال، نیازمند بازنگری و تطبیق با وضع موجود و آینده نزدیك است. خوب است تجربه دیگر كشورها را بیشتر موردمداقه قرار دهیم و درنهایت روابط كار را با دیدی واقع بینانه و با نگاهی عمیق و نه سنتی و تكراری موردتوجه مجدد قرار دهیم.
منبع : ماهنامه تدبیر


همچنین مشاهده کنید