جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


دو روز بعد


دو روز بعد
از برنامه سینما چهار، فیلم «دفاع سری» ساخته ژاك ریوت، فیلمساز فرانسوی پخش شد.فیلمنامه این فیلم ۱۷۰ دقیقه ای در ایران ۱۳۶دقیقه را ژاك ریوت و امانوئل كیوایو و پاسكال بونیتزر نوشته اند. ویلیام لوبچانسكی، فیلمبرداری و نیكول لوبچانسكی تدوین فیلم را بر عهده داشته است.موسیقی فیلم هم بر عهده یوردی سادالی است.ساندرین بونیر، جرزی رادزی ویلوویچ، لورمارساك، فرانسوا فابین و گریگور كالین بازیگران فیلم «دفاع سری» هستند. این فیلم محصول سال ۱۹۹۸ كشور فرانسه است .
● خلاصه فیلم
سیلوی محققی كه درباره سرطان تحقیق می كند، توسط برادرش مطلع می شود كه مرگ پدر آنها بر اثر خودكشی یا تصادف نبوده و در واقع پای یك قتل در میان است.مدرك او عكسی است كه در آن همكار پدر پل و سیلوی حضور دارند. سیلوی در ابتدا حرف برادرش را باور نمی كند. اما پس از آنكه شكش نزدیك به یقین می شود، تصمیم می گیرد خودش انتقام پدرش را بگیرد.سیلوی به ویلای روستایی والسر می رود. اما ورونیك، دوست دختر و منشی والسر وقتی می خواهد جلوی سیلوی را بگیرد، اسلحه شلیك می شود و ورونیك می میرد. والسر جسد ورونیك را توی رودخانه می اندازد. اما چندی نمی گذرد كه لودوین، خواهر ورونیك سراغ خواهرش را می گیرد. والسر تلاش می كند با اغوا كردن لودوین، ماجرای ورونیك را لاپوشانی كند. اما لودوین پی به ماجرا می برد...
● درباره كارگردان
ژاك ریوت اول ماه مارس ۱۹۲۸ در رویون به دنیا آمد. او در سال های ۱۹۴۹ و ۱۹۵۰ دو فیلم كوتاه ساخت كه در دومی ژان لوك گدار بازی كرد. در اواسط دهه پنجاه، ریوت به عنوان دستیار فیلمسازانی نظیر ژان رنوار و ژاك بكر كار كرد و در سال ۱۹۵۸، ریوت به همراه كلود شابرول زودتر از سه فیلمساز مشهور دیگر فیلمشان را ساخت. ژاك به همراه دوستانش با یك دوربین ۱۶ میلی متری توی خیابان ها راه می رفت و فیلم می گرفت. پس از موفقیت تجاری فیلم های «چهارصد ضربه» ساخته تروفو و «هیروشیما عشق من» ساخته آلن رنه بودكه فیلم روشنفكرانه و بلند «پاریس مال ماست» در سال ۱۹۶۰ به نمایش آمد.
در این فیلم شابرول، گدار و ژاك دمی بازی می كردند. شش سال بعد ریوت فیلم «راهبه» را بر اساس رمانی از دیدروت ساخت. او در سال ۱۹۶۳ نیز این فیلم را روی صحنه تئاتر برده بود. این فیلم اولین و تنها موفقیت تجاری ژاك ریوت بود. دولت فرانسه به مدت یك سال نمایش این فیلم را ممنوع كرده بود. اما استعداد واقعی این فیلمساز فرانسوی بین سال های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۴ بروز پیدا كرد. در این دوره كارگردان فیلم چهارساعته عشق دیوانه وار ۱۹۶۸، فیلم Out one ۱۹۷۰ و فیلم سه ساعته «سلین و ژولی به قایق سواری می روند» را ساخت.
در این سه فیلم ریوت تمهیدی را بنا نهاد كه خودش آن را «خانه داستان» نامید. در سال ۱۹۷۶ او پیشنهاد ساخت چهار فیلم را دریافت كرد. او دو فیلم «گرگ و میش» ۱۹۷۶ و «باد شمال غربی» ۱۹۷۶ را ساخت اما دو تای دیگر هیچ گاه ساخته نشد. بسیاری از منتقدین فیلم «باد شمال غربی» را بهترین اثر ژاك ریوت دانسته اند. در دهه هشتاد او پنج فیلم ساخت كه از این بین تنها فیلم «عشق روی زمین» در آمریكا به نمایش درآمد. «چرخ و فلك»، «زیبایی دردسرساز»، «دفاع سری» و «داستان ماری و ژولین» از دیگر فیلم های ژاك ریوت هستند.
اگرچه فرانسوا تروفو در جایی نوشته بود كه سینمای موج نو فرانسه با ریوت آغاز شد، فیلم های این فیلمساز فرانسوی چندان شناخته شده نیست. ریوت مثل دیگر همكارانش در مجله «كایه دو سینما» یعنی تروفو، ژان لوك گدار، كلود شابرول و اریك رومر برای ورود به عالم فیلمسازی به تحصیل پرداخت اما همچون رومر خیلی دیر كارش را آغاز كرد.
ریوت از علاقه مندان پر و پا قرص سینمای آمریكا و به طور مستقیم آثار رابرت آلدریچ و فرانك تاشلین است. درابعاد درام های یونانی فیلم «دفاع سری» را درامی در ابعاد درام های یونانی نامیده اند. این عنوان به خاطر ریشه های تاریخی داستان فیلم به «دفاع سری» داده شده است. بی تردید «دفاع سری» را می توان روایت مدرن از اسطوره الكترا دانست. سیلوی، شخصیت اصلی فیلم است. در اولین صحنه ای كه سیلوی را می بینیم او در نمایی متوسط مشغول تحقیق در سلول های آزمایشگاهی است.
برادرش اما او را به كنجكاوی در ابعادی بزرگ تر دعوت می كند.كنجكاوی در زمینه ای كه به اندازه سلول های لابراتوار مستدل نیست و شاید هرچه سیلوی چشمانش را بیشتر باز می كند كمتر به حقیقت می رسد. ژاك ریوت لنز دوربینش را باز می كند و به تماشاگر اجازه می دهد تا سر فرصت نظاره گر جست وجوی سیلوی برای دستیابی به حقیقت باشد. نكته جالب در فیلم این است كه تقریبا تمام امكانات برای آشكار شدن حقیقت وجود دارد.
هیچ گونه پنهانكاری در میان نیست. اما به طرز عجیبی حقیقت از سیلوی می گریزد. در فیلم شخصیت سیلوی همیشه به سوی حقیقت در گریز است. بی قراری او این حس را به تماشاگر منتقل می كند كه سیلوی هم از چیزی می گریزد و هم به دنبال چیزی است. اضطراب سیلوی برای دستیابی به حقیقت پس از آنكه او ورونیك را می كشد تشدید می شود. در ادامه سیلوی به شخصیتی منفعل تبدیل می شود. اما همین انفعال او را به حقیقت نزدیك تر می كند. ارتباط سیلوی و والسر روی دیگری از سكه را به او نشان می دهد. حضور سیلوی در ویلای روستایی والسر، دنیای جدیدی را پیش روی این دختر بیقرار می گذارد. دنیایی كه در آن برعكس تصورات ابتدایی سیلوی، والسر چهره منفوری نیست كه به دوستش خیانت كرده باشد. حتی مادر سیلوی نیز اعتراف می كند كه نظرش نسبت به والسر منفی نیست.
بیقراری سیلوی وقتی دوچندان می شود كه از زبان مادرش می شنود: «من از والسر متشكرم». مادر سیلوی از مردی ممنون است كه پدرش را به قتل رسانده است. حضور لودوین در خانه والسر، كابوس قتل را بیش از پیش در ذهن سیلوی زنده می كند. او كه قبلا عذاب وجدان ناشی از قتل را با خود به همراه داشت با حضور لودوین حادثه قتل را پیش روی خود می بیند.
از طرف دیگر برخورد والسر با لودوین، برای منحرف كردن ذهن او از مرگ خواهرش آینه تمام نمای رفتاری است كه این مرد قبلا با خود سیلوی داشته است.
در واقع سیلوی احساس می كند همچنان كه والسر در حال حاضر لودوین را سرگرم می كند تا ماجرای یك قتل را پنهان كند، رفتار قبلی اش با او نیز تاكیدی بر قتل پدر سیلوی است.شخصیت مهم دیگر فیلم والسر است. از ابتدای فیلم از او چهره مردی تصویر می شود كه برای رسیدن به صندلی ریاست، مافوقش را از سر راه برداشته و حالا همه سعی اش پنهان كردن این واقعیت است. اما ادامه فیلم تصویر دیگری از والسر را به دست می دهد.
مردی كه اغواگر است و می تواند زن ها را جذب كند. در جریان فیلم تقریبا تمام شخصیت های زن فیلم مسحور والسر شده اند.برادر سیلوی نیز كه در اول فیلم نقش تهییج كننده خواهرش را دارد به تدریج از ماجرا محو می شود. در یك صحنه پل در جاده جلوی والسر را می گیرد اما با وجود اینكه قصد می كند او را بكشد نمی تواند این كار را انجام دهد.او مثل خودش قصه می گوید. می گویند فیلم های ژاك ریوت هیچگاه از نظرتجاری موفق نبوده است.
خب تماشاگرانی كه به امید پیگیری یك ماجرا روی صندلی سینما نشسته اند دنبال رخ دادن اتفاق هستند. آنها انتظار دارند روی پرده سینما صحنه های مهیج ببینند. حق بدهید به آنهایی كه حوصله تماشای چنین فیلم هایی را نداشته باشند.البته آنها كه دیگر فیلم های ریوت را دیده اند می دانند كه فیلم «دفاع سری» خیلی طولانی نیست. چرا كه فیلم های ریوت معمولا بسیار بلندتر از این هستند.
یكی از فیلم های او حدود چهارده ساعت است. این مولفه سینمای ریوت در فیلم «دفاع سری» قابل پیگیری است. فیلم داستان های فرعی ندارد. یك داستان سرراست و مشخص كه از ابتدا تا انتهای فیلم دنبال می شود. ریوت هیچ تلاشی برای جذاب شدن فیلم برای تماشاگر به خرج نمی دهد. او داستان را به شیوه خودش برای تماشاگر تعریف می كند. این گفته به معنای آن نیست كه فیلمساز برای تماشاگرش ارزش قایل نیست بلكه چنان نماها را با طمانینه ارائه می كند تا تماشاگر بتواند در نما شركت كند و هر آنچه كه هست را با دقت درك كند. صحنه های حضور سیلوی در مترو مصداق خوبی برای این قضیه است.
در طول فیلم سیلوی چندین و چند بار به ایستگاه مترو می رود و از آنجا خارج می شود. ریوت تك تك این صحنه را با اطنابی مثال زدنی نشان می دهد. جالب اینكه در این فیلم ۱۷۰ دقیقه ای، نماهای خیلی بلندی وجود ندارد. بنابراین كش آمدن فیلم بیش از اینكه به خاطر نماهای بلند باشد به دلیل كوچك بودن داستان فیلم است. در حقیقت ریوت در این فیلم بیش از قصه پردازی، به شخصیت پردازی اهمیت می دهد.دیالوگ ها در فیلم «دفاع سری» چندان كاربردی نیستند.
البته بی اهمیت بودن دیالوگ ها آنقدر اغراق آمیز نیست كه به چشم بیاید اما كافی است اواسط فیلم فكر كنید چیزهایی كه از فیلم فهمیده اید را از چه طریقی به دست آورده اید. ریوت با عدم تمركز روی دیالوگ ها، اجازه می دهد تا فیلمش سینمای ناب باشد. سینمایی كه پیش از هر چیزی، در آن تصاویر اهمیت دارند. ژاك ریوت در این فیلم با كمك فیلمبردار مورد علاقه اش، تصاویر بكری را ارائه می كند و تماشاگر را از لذت بصری سیراب می كند.
● موج نویی اما منحصر به فرد
نام ریوت در عالم سینما اولین بار در كنار دیگر منتقدین مجله كایه دو سینما مطرح شد. آنها سینمای دهه پنجاه فرانسه را سینمای خسته كننده ای می دانستند و در مقابل، برخی فیلمسازان آمریكایی نظیر هیچكاك را ستایش می كردند.
در سینمای ژاك ریوت هم همچون آثار اكثر فیلمسازان موج نویی، قصه به خودی خود پیچیدگی خاصی ندارد بلكه آنچه واجد ارزش است، تكنیك هایی است كه به واسطه آن تصاویر عمق پیدا می كنند. ریوت اشتراكاتش را با فیلمسازان موج نویی حفظ می كند. «دفاع سری» در عین حال فیلم را به اثری با امضای خودش تبدیل می كند و مگر نه اینكه یكی از آرمان های سینمای موج نو فرانسه، رسیدن فیلمساز به نقطه ای است كه در آن خودش مولف تصاویرش باشد.
نگاهی به فیلم «دفاع سری» ساخته ژاك ریوت، پخش شده از سینما چهار
مجتبی پورمحسن
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید