پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


نوستالژی زمان از دست رفته


نوستالژی زمان از دست رفته
همیشه یك چیز خاص و عواطفی متفاوت درباره «اجاره» حس می شده است. این یك نمایش موزیكال بود كه از فوریه ۱۹۹۶ در برادوی به راه افتاد و با حسی نوستالژیك یك زمان از دست رفته را نشان می داد و آن عصر، اواخر دهه ۱۹۸۰ بود و به گونه ای به تصویر كشیده می شد كه انگار تراژدی و موهبت، هر دو با هم از آن عصر به سمت جهانیان پركشیده و همراه با هم در زندگی مردم شكل گرفته است.
زبان قصه گویی در كار كلمبوس و دیالوگی كه او در نظر گرفته، در تعارض و تضاد با شرایطی قرار دارد كه از متن نمایش می تراوید و حتی صحنه پردازی، دكور صحنه و تزئین محیط و لباس هایی هم كه بر تن كاراكترها می بینیم، در تضاد با چیزی است كه باید باشد. به عنوان مثال لباس های چرمی بر تن كاراكترها چیزی است كه در نسخه تئاتری دیده نمی شد.
داستان اصلی چه در پاسخ باید گفت این وجه از قضیه محفوظ مانده است و در نتیجه ما شاهد تلاش یك هنرمند شكست خورده دنیای موسیقی به نام راجر آدام پاسكال برای آشنایی و مراوده با یك هنرمند دیگر به نام میمی رزاریو داوسون هستیم. ارتباطی كه به خاطر سوابق توام با ناكامی راجر در زندگی هنری و شغلی اش و همچنین سلایق خاص میمی ابتدا به نتیجه نمی رسد و فایده ای را دربرندارد ولی در نهایت به شادكامی منجر می شود.از آنجا كه كلمبوس مجبور است زندگی هنری و نمایش های این دو را به تصویر بكشد و گاهی برخی از این نمایش ها سه دقیقه طول می كشند، ارتباط بین سكانس های توضیح دهنده زندگی عادی و غیر هنری كاراكترها از توالی لازم بی بهره است.
كلمبوس سعی كرده است با ادیتی متفاوت و سریع این مشكل را حل كند اما این نیز ثمر لازم را نداده است. اولین نمایشی كه در فیلم می بینیم پیرو همین فرضیه است و حتی زمان شیرین به تصویر كشیده در آن از كریسمس تا ژانویه نیز مشكلات موجود را حل نكرده اند. نتیجه آن شده است كه نمایش و سكانس مزبور تبدیل به یك مونتاژ صرف شده كه حتی نمی تواند گذشت زمان را هم به طور كامل ترسیم و گذشت آن را حك كند.
آواز ها هم با این كه برخی خوب نشان می دهند اما تعدد و تنوع آنها سبب شده است كه ملغمه ای عجیب جلوه كنند. بدیهی است كه بسیاری از حرف ها و احساسات كاراكتر ها و متن و چگونگی قصه در همین آواها خفته و نهفته باشد و اگر این وجه از قصه ناموفق باشد، كار به سامان نخواهد رسید. كلمبوس برای حل این مسئله تصمیم گرفته است كه قسمتی از آواز های ماجرا را به دیالوگ و حرف های بین كاراكتر ها تبدیل كند و از این طریق مفهوم رسانی را آسان تر و مشكل را حل كند، اما معضل به جای خود باقی است.
كاراكتر ها درباره هر چیزی حرف می زنند و بهتر بگوییم آواز می خوانند و از آن جمله است اجاره خانه اشاره به عنوان فیلم و تركیب های مختلف موسیقی كه دومی جزیی از كار و هنر كاراكتر ها است. بسیاری از حركات و ادوات شغلی كاراكتر ها طی قصه و متن سناریو تكرار می شوند. این نواها باید بتوانند بسیاری از منظور ها را برسانند، اما عامل تكرار در آنها باعث می شود منظور فوق برآورده نشود. «كوروگرافی» طراحی حركات نمایشی با نوعی متانت همراه شده و این كمك به دلنشین بودن این قسمت ها می كند.
شاید برخی بگویند راضی بودن كلمبوس به آنچه طی دهه ۱۹۸۰ روی داده و «به روز» نكردن برخی اتفاقات و رویداد ها كاری عقلایی نبوده است ولی هرچه هست آدام پاسكال شبیه به یكی از خوانندگان معروف اواخر دهه ۱۹۸۰ و دهه ۱۹۹۰ دنیای موسیقی پاپ نشان می دهد و این خود به فاكتوری بدل شده كه حواس تماشاگر را از متن قصه به سمت چهره ها و كاراكتر های حقیقی می برد و لاجرم از تاثیر گذاری داستان می كاهد.
یكی از دلایل موفقیت نمایش «هدویگ و اینچ عصبانی» این بود كه بسیاری از ترانه ها از كاراكتر خاص افراد حاضر در قصه برمی خاست و از آنها نشات می گرفت و در تشخیص ماهیت و سرنوشت آنها رل مهمی را ایفا می كرد. در مورد «اجاره» چنین نیست. حتی وقتی فیلمسازان تراژدی ایدز را با نشان دادن چند چهره بیمار مورد اشاره و تمركز بیشتر قرار می دهند، اثر شایسته ای به جای نمی ماند. كارگردان دو فیلم نخست «هری پاتر» آشكارا به درد اقتباس هایی عمیق تر و دشوارتر نمی خورد و قدر مسلم این كه انتقال دهنده خوبی برای پیام مرگ در دنیای كنونی نیست.
● خلاصه داستان
در كریسمس سال ۱۹۸۹ به سر می بریم و اینجا منطقه ایست ویلچ در منهتن نیویورك است. راجر یك موزیسین بیكار و مارك كه یك فیلمساز مدرن است و همچنین یك استاد دانشگاه به نام تام باید دست به دست هم بدهند تا مانع شكل گیری كنسرتی شوند كه آن را زنی به نام مورین به راه انداخته و هدف از آن اعلام تقابل و مخالفت با فروش قسمتی از زمین های منطقه به مردم عادی است. بنجامین كه از آشنایان سال های دور این سه مرد است پیشنهاد می دهد كه اگر آنها موفق به متوقف كردن كنسرت مذكور شوند، به آنها اجازه خواهد داد كه از امكانات استودیوی وی به رایگان سود جویند. آنها نمی پذیرند.
فردای آن روز تام و انجل یكی از دوستان این سه كاراكتر در مجمعی كه كارش تهیه و تامین ملزومات مبارزه با ایدز است، حضور می یابند و آنجا با میمی آشنا می شوند كه هنرمند عرصه ها و كارهای نمایشی است. روز بعد پلیس راسا وارد عمل می شود و می كوشد كنسرت میمی را متوقف كند اما آشوب به راه می افتد. تصاویر این آشوب از تلویزیون و شبكه های خبری پخش می شود و پیامد آن قطع برنامه های دولت برای تعریض زمین های شهری و فروش آنها است.در شروع سال جدید مارك در یك برنامه تلویزیونی به كار گرفته می شود ولی راجر كه به موقعیت میمی حسادت می كند، مجبور به دعوا با او می شود.
میمی به مواد مخدر پناه آورده است و این به واقع راهی است برای دعوت از ایدز و ابتلا به آن. همین بیماری انجل را از پای درمی آورد و راجر در مراسم به خاكسپاری او تصمیم می گیرد كه برای اقامت به نیومكزیكو برود. او از میمی درخواست ازدواج می كند و از او می خواهد كه در این سفر وی را همراهی كند و وی می پذیرد. این به دلیل و وسیله ای برای ترك مواد مخدر توسط میمی بدل می شود. خوشبختی كمرنگی به زوج جوان لبخند می زند.
● اجاره Rent
▪ محصول: آمریكا ۲۰۰۵
▪ كارگردان: كریس كلمبوس
▪ بازیگران: آدام پاكسال، رزاریو داوسون، تای دیگز و ویلسون جرمن هره دیا
▪ مدت: ۱۳۴ دقیقه
ترجمه: وصال روحانی
كوین ماهر
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید