پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


روشنفکران ایرانی و مدرنیت


روشنفکران ایرانی و مدرنیت
از جمله آثاری كه اخیرا مسئله محوری مدرنیته و رویارویی فكری ایرانیان با آن را برشكافته است اثر ارزشمند فرزین وحدت است. او سعی كرده تا نشان دهد «مدرنیت مقوله ای صرفا غربی نیست» و ریشه های آن را می توان در «لابه لای گفتمان متفكران دو سده اخیر ایران» ردگیری كرد. ص۸ رویكرد اصلی كتابش رویكردی فرهنگی است و چارچوب تئوریك بحث اش اغلب در قالب «تئوری انتقادی» است.
كتاب مشتمل بر یك فصل نظری، دو بخش اصلی و نتیجه گیری نهایی است. او در فصل اول با بر رسیدن دیدگاه های نظری فیلسوفان بزرگ تجدد دكارت، كانت و هگل دو ستون اصلی مدرنیته را ذهنیت و كلیت معرفی می كند. ذهنیت را «خصلت ویژه عامل فردی خودمختار، خودرای، خودتعریف گر و خودآگاه» تعریف می كند و كلیت را «بازشناسی متقابل ذهنیت یكدیگر از سوی ذهن های متعدد» می داند. ص۲۴ و سپس به كمك همین چارچوب نظری به سراغ تجربه مدرنیت در ایران می رود. وحدت در فصل دوم كتابش تلاش می كند سرآغاز مدرنیت در ایران و چگونگی «رویارویی ایرانیان با مدرنیت» و «دوگانگی»های حاصل از این رویارویی را نشان دهد. صص ۶۰۵۸ وی معتقد است كه توجه روشنفكران ایرانی به جنبه های اثبات گرای مدرنیت بیش از جنبه های دیگر مدرنیت از قبیل دموكراسی و حقوق بشر بوده است.
به همین منظور در این فصل آرای متفكرانی همچون میرزا ملكم خان ناظم الدوله، میرزا آقاخان كرمانی، میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی، و سیدجمال الدین اسدآبادی افغانی را به گونه ای نقادانه بررسیده است و نشان داده كه نهضت مشروطیت كه نتیجه عملی و عینی تلاش فكری این متفكران بود، دچار یك نوع تناقض درونی شد و همانگونه كه در قانون اساسی آن و كشمكش های روحانیون طرفدار و مخالف مشروطیت نمایان بود سرانجام باعث تضعیف و سست شدن ذهنیت شد.
«افول ذهنیت كلیت پذیر و جست وجو برای یك ذهن جمعی» راه حلی بود كه پیروان مسلك های چپ در ایران برای رفع كمبودها و نارسایی های مشروطیت ناقص ایرانی پیش روی خود نهادند. وحدت در فصل سوم نشان می دهد كه روشنفكران عملا به سمتی روی كردند كه «تماما به صنعتی شدن، علم، فناوری، و ایدئولوژی توسعه گرا» ختم می شد و در عوض راه را بر هر گونه توسعه ذهنیت كلیت پذیر سد می كرد. صص ۱۳۰۱۲۳ و سرانجام نتیجه چنین روندی منجر به پیدایش و تقویت حاكمیت خودكامه پهلوی اول شد، كه دومرتبه روشنفكران برای احیای ذهنیت از دست رفته و البته در جهتی دیگر كوشیدند راه برون رفتی بیابند.
كسانی چون آل احمد راه خود را در بازگشت به خویشتن و درمان آفت غربزدگی یافتند و افرادی چون محمدامین رسول زاده و نیروی سوم خلیل ملكی در اصول سوسیالیسم دموكراتیك مساوات طلب بودند و البته روشنفكران حزب توده در تقدم جمع بر ذهن فردی، و چریك های جوان در پراتیك انقلابی و مسلحانه، كه در نهایت هیچكدام جوابی مثبت از آن همه تلاش های فكری و عملی خود نگرفتند و این خود عاملی شد كه جامعه مستعد پذیرش گفتمان های اسلامی در مدرنیته ایرانی شود.
فصل چهارم كتاب با عنوان «اندیشه انقلاب اسلامی خود به مثابه ذهنیت با واسطه» ص ۱۹۵ نشان می دهد كه اندیشه های علی شریعتی و مطهری در عین تفاوت هایی كه با هم دارند در یك امر با هم مشتركند و آن ذهنیت باواسطه است.
ذهنیت با واسطه، در حقیقت، ذهنیت انسانی ای است كه انسان ها آن را به صفات خداوند نسبت می دهند و سپس بخشی از آن را دوباره از خود می كنند. ص۱۹۹ در فصل پنجم كتاب، «گفتمان پساانقلابی و قبض و بسط ذهنیت» بررسی شده است. دو چهره محوری گفتمان پساانقلابی كه هر دو آنها ریشه در گفتمان انقلابی «ذهنیت با واسطه» دارند و نسب از آن می برند، عبدالكریم سروش و رضا داوری اردكانی اند. داوری اردكانی از موضعی هایدگری به ذهنیت و عقل مدرن می نگرد و ذهنیت و عقلانیت مدرن را به مثابه غرب زدگی و افول «حقیقت» می داند ص۲۶۹ ولی برعكس او، سروش با گسترش ذهنیت با واسطه و دفاع از ذهنیت مدرن و عقلانیت انتقادی با قرائت كانتی پوپری می كوشد راه مدرنیته و دموكراسی را در ایران هموار كند. ص ۳۰۱ وحدت در قسمت نتیجه گیری اظهار می دارد كه «عوامل ساختاری، در تعامل با عوامل اندیشه ای، زمینه را برای پیدایش جامعه مدنی متكی به مردم» فراهم آورده است.
ص۳۰۹ همانگونه كه پیش از این اشاره كردم كتاب «رویارویی فكری ایران با مدرنیت» فرزین وحدت كتاب ارزشمندی است. ارزشمند از دو جهت اول به لحاظ روش شناسی و جنبه های متدولوژیك آن و دوم از نظر چارچوب نظری آن، كه بحق از حیث فرهنگی، با انگاره های نظری گفتمان انتقادی هابرماس و آدورنو موضوع را بسیار خوب پژوهیده است. ولی در عین حال، به نظر می رسد كار وی كاستی هایی نیز داشته باشد.
به گمان من محققی كه می خواهد در یك اثر، مسئله ای به این مهمی و وسعت و گستره ای به درازنای دو قرن از تاریخ پرفراز و نشیب ایران را بررسی كند و علاوه بر آن، سرگذشت و سیر تحول و تطور اندیشه های روشنفكران ایرانی از آخوندزاده تا سروش را هم دربرداشته باشد، باید در پرداختن كتاب از آثار بیشتری استفاده كند. به طور حتم بررسی آثار نوشتاری و آرای متفكران ایرانی كه به مسئله تجدد و چگونگی مواجهه ایرانیان با مدرنیته پرداخته اند در یك كتاب نمی گنجد.
غلامرضا گودرزی
فرزین وحدت
ترجمه:مهدی حقیقت خواه
انتشارات: ققنوس
چاپ اول- ۱۳۸۳
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید