پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


پسری که در را قفل کرد


پسری که در را قفل کرد
ماموران مخفی پلیس مجموعه ای تلویزیونی است محصول كشور استرالیا كه از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۴ از شبكه ناین نتورك استرالیا پخش می شد. این سریال به شدت محبوب شامل ۱۹۲ قسمت بود كه طی ۸ فصل به روی آنتن رفت. در این مدت برنده ۵ و نامزد ۱۳ جایزه شد كه جوایز انجمن نویسندگان استرالیا، جوایز موسسه فیلم استرالیا و جوایز لوگی از جمله آنها هستند.
ماموران مخفی پلیس براساس تجارب زندگی واقعی گای ویلیدینگ افسر سابق پلیس مخفی نوشته و مجموعه ای است درباره افسران پلیسی كه مدام هویت خود را عوض می كنند.
تغیر هویت از یك جنایتكار به جنایتكار دیگر برای پلیس های نخبه این سریال و همكارانشان خطرات زیادی به همراه دارد؛ خطراتی چون برملا شدن هویت واقعی، قرارگرفتن در معرض شكنجه و در نهایت مرگ های دردناك.
كسانی كه فیلم دنی براسكو یا فیلم سگدانی را دیده اند می دانند یك مامور نفوذی در چه موقعیت های پیچیده ای قرار می گیرد. امروز با حضور تكنولوژی اطلاعات - كامپیوتر، تلفن همراه، اینترنت و... - در تمام جنبه های زندگی معاصر هر شانسی برای مبارزه با جنایات سازمان یافته مستلزم حضور پلیس های مخفی مجهز به آخرین سلاح های تكنولوژیك روز است. حوزه ای كه تفوق پلیس های مخفی را آشكار می كند، استعداد این نیروها در گذر از مرزهای دشمن است. قانع كردن گانگستر ها و دیگر اراذل به اینكه اینها هم جزیی از خودشان هستند دردسر اصلی ماموران مخفی است.
افرادی كه در ساعات كاری باید در جوخه كلاهبرداران، شیادان و آدمكش ها وول بخورند. هیچ كدام از نام واقعی شان استفاده نمی كنند- به نفعشان است استفاده نكنند- و قوانین آنها چنان با دیگر بخش های پلیس متفاوت است كه جهان پر از خیانت و تنش این مردان و زنان را به هیچ رو نمی توان با دنیای منظم پرسنل عادی پلیس مقایسه كرد.اما عده قلیلی كه وارد این سوی تاریك شده اند اعتراف می كنند به جذابیت این شغل معتادند.
راجر سیمپسون كه این مجموعه را تهیه كرده است، می گوید: ماموران مخفی پلیس مفهوم سریال های تلویزیونی را از این رو به آن رو كرد.سیمپسون به همراه همكار دیگرش راجر لی خالق بسیاری دیگر از مجموعه های تلویزیونی موفق مثل هلی فكس و مردان خوب، مردان بد بوده است.ماموران مخفی پلیس در ملبورن و اطراف آن فیلمبرداری شده و از نخستین پخش در ۱۹۹۸ تا به حال به كشورهای بسیاری از جمله فرانسه، كانادا، آفریقای جنوبی، نیوزلند، دانمارك، نروژ، لهستان، هلند، تركیه و مصر فروخته شده است.
● پیتر فلپس به نقش كارآگاه پیتر چرچ
وقتی اولین بار كارآگاه پیتر چرچ را در سریال ببینید مردی نفوذناپذیر، سرد و بی اعتنا به نظر می رسد؛ به تدریج خواهید فهمید كه به قول معروف پشت آن ستاره حلبی قلبی از طلا دارد. مردی كه از پس هر كاری برمی آید و به همین دلیل افسران ارشد تحت تاثیرش قرار می گیرند. دوست داشتنی تر از آن است كه به نظر می رسد و همیشه حامی كسانی است كه دوستشان دارد. شمه ای از گذشته پردردسر او را می بینیم و بیشتر دركش می كنیم. پیتر فلپس یكی از مشهورترین و پركارترین بازیگران استرالیا است.
در ده ها فیلم سینمایی، تئاتر و مجموعه تلویزیونی بازی كرده، ۴ سال در آمریكا به سر برده، كتاب پرفروش طنزآمیزی نوشته كه به سال های حضورش در هالیوود می پردازد و برای بازی در یك قسمت سریال جی پی جایزه تلویزیونی ای اف ای را به عنوان بهترین بازیگر مرد دریافت كرده است. قتل آبی و بلیت یك طرفه از جمله كارهای تلویزیونی وی و الماس های سخت از جمله كارهای سینمایی او است. منطقه ۳۹ و سواره نظام های سبك اسلحه در شمار فیلم هایی اند كه در استرالیا بازی كرده است.
فلپس بازیگر ثابت مجموعه های تلویزیونی ای چون پزشكان پروازی، آتش و نگهبان خلیج بوده است و تجربه بازی در فیلم هایی از ایتالیا و جمهوری چك را نیز در كارنامه دارد.با این حال خود او اعتقاد دارد هیچ كدام از كارهایش وسعت ماموران مخفی پلیس را نداشته است و چنین موقعیت هایی را در اختیارش قرار نداده است. او در سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۲ به عنوان محبوب ترین بازیگر شناخته شد.
او همچنین در فیلم ندكلی در كنار هیث لجر و در فیلم لانتانا در كنار جفری راش بازی كرده است.
● گفت وگو با پیتر فلپس و دیگر بازیگران
گفت وگوهای زیر در سال ۲۰۰۵ یك سال پس از اتمام پخش مجموعه در استرالیا و به مناسبت نامزدی مجددش برای دریافت جایزه لوگی انجام شده است.
● پیتر! معمولاً وقتی از بازیگران درباره بهترین نقششان سئوال می كنی طفره می روند و قضیه «مثل فرزندان آدم می مانند» را پیش می كشند. اما تو همیشه در برابر این پرسش قاطعانه ماموران مخفی پلیس را انتخاب كرده ای، علتش چیست؟
▪ چون در این سریال فرصت بازی كردن نقش های مختلفی را داشتم، به همین دلیل برایم جذاب بوده و هست.
● شما و البته خانم كندال تنها بازیگران ثابت این سریال بودید. یعنی تنها بازیگرانی كه از آغاز مجموعه در ۱۹۹۸ تا پایان آن در ۲۰۰۴ در نقش هایتان ماندید و جایتان را به بازیگر دیگری ندادید. شش سال بازی در یك مجموعه چه حسی دارد؟ كسالت بار نیست؟
▪ بستگی به زاویه دیدت دارد. اگر به كاری كه انجام می دهی علاقه مند نباشی انجام یك روزش هم كسالت بار است. خود شما چندان جوان نیستید. می دانم سال ها است كه در این كاری. خب، خسته نشدی؟ یادت هست سال ۱۹۹۱ بعد از اینكه در گربه های خاله ماریون بازی كردم مصاحبه ای تلفنی با هم داشتیم؟
● بله. یك فیلم كوتاه دانشجویی با عوامل آماتور كه حضور تو در آن عجیب بود. پرسیدم چرا قبول كردی، گفتی كار لذت بخشی بود.
▪ لذت، و تو مدت ها است با این و آن مصاحبه می كنی، از كارت لذت می بری و الان هم اثری از خستگی در تو نمی بینم.
● طی مدت بازی در این مجموعه با بقیه پیشنهادها چه می كردی؟
▪ در پایان هر فصل سریال و مهلتی كه تا آغاز فصل بعد داشتیم با حجم انبوهی از پیشنهادها روبه رو می شدم؛ می توانستم آنها را بپذیرم - قرارداد ما طوری بود كه بعد از هر فصل، دیگر تعهدی به مجموعه نداشتیم - بله می توانستم همچنان كه خیلی از بازیگران خوبی كه سریال را ترك كردند به همین دلیل بود؛ اما همه را چشم بسته رد می كردم و مطمئن بودم تا زمانی كه ماموران مخفی پلیس ادامه دارد من هم همراهش هستم.
● بازی در این سریال در واقع بازی در بازی بود یعنی تو علاوه بر این كه پیتر فلپسی بودی كه در سریال نقش پیتر چرچ را بازی می كنی، پیتر چرچ پلیسی هم بودی كه در فیلم نقش جانیان مختلفی را بازی می كند. به نظر پیچیده می رسد. این طور نیست؟
▪ معمولاً تو با یك نقش طرفی كه باید فوت و فن زندگی اش را یاد بگیری و آن وقت همه چیز حل می شود. در این سریال همان طور كه اشاره كردی چرچ هم به عنوان یك پلیس زبده باید در هر قسمت برای یك نقش تازه آماده باشد، دایره واژگان آن را بداند و با حركات و ژست هایش آشنا باشد. اولین بار است كه این را می گویم: من تمام وقت فراغتم را سر این سریال ولگردی كردم. پرسه زدن در جاهایی كه فكرش را هم نمی كنید.
● پس پشت صحنه بازی ات هم داستانی دارد.
▪ دقیقاً همین طور است. من برای بازی در ماموران مخفی پلیس فیلم جنایی زیاد دیدم، كتاب جنایی زیاد خواندم هم داستانی و هم تئوریك و كاملاً فنی. اما قسمت مهم تحقیقات شخصی ام جای دیگری بود. ولگردی كردم. سر از محله هایی درآوردم كه در حالت عادی اگر كلاهم آنجا می افتاد برای برداشتنش نمی رفتم. محله هایی سیاه، خشن و گاه غم زده كه همیشه گزارش های قتل و دیگر جنایات پای پلیس را به آنجا می كشاند و محله هایی از آن بدتر كه از پلیس هم در آنجا خبری نیست. می دیدم چطور با هم حرف می زنند، چطور رفتار می كنند و چه مبادلاتی با هم دارند. با ترس و لرز می رفتم و با تجارب تازه برمی گشتم.
● با این اوصاف، چه حالی داشتی موقع اتمام مجموعه؟
▪ با خودم گفتم این هم بخشی از زندگی است؛ جدایی، مرگ و از دست دادن چیزهایی هستند كه همیشه با آن مواجهیم و گریزی از آن نیست. گذشته از اینها ۱۲ تا بخیه از بی احتیاطی سر فیلمبرداری روی كتفم دارم كه باعث می شود ماموران مخفی پلیس را هیچ وقت فراموش نكنم.
● آنیتا هی به نقش آلن مك مكنزی
او از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ در این سریال بازی كرده است. آلن مكنزی كارشناس جرم شناسی است و با ذهنی كاملاً تحلیلی كارش را دنبال می كند. با وجود بینش هوشمندانه اش در تعقیب جانیان، هدفی نیست كه نتواند به آن دست یابد.
آنیتا هی ۱۱ مه ۱۹۷۲ در استرالیا متولدشد؛ مادرش استرالیایی و پدرش نروژی است.
آنیتا ابتدا قصد داشت معلم شود اما پس از شركت در آزمون موسسه ملی هنرهای نمایشی استرالیا (نیدا) و پذیرفته شدن در آن، مسیر شغلی اش به كلی تغییر كرد. برای مقابله با مشكل خجالتی بودنش در رشته هنر های نمایشی درس خواند و در۱۹۹۴ از نیدا فارغ التحصیل شد و فعالیت بی وقفه اش را در حوزه بازیگری آغاز كرد.
جاده بهشت، بازگشت به ژوپیتر، جنگل و آخرین مرد ایستاده از جمله كارهای او هستند.● مشكلی كه بین تو و گرانت براون (یكی از كارگردانان مجموعه) پیش آمده بود چه بود ؟
▪ ترجیح می دهم درباره این مسئله صحبت نكنیم.
● همیشه اینقدر محافظه كار هستید؟
▪ برعكس؛ آدم جسوری هستم. فقط به این سئوال جواب نمی دهم.
● شنیده شده كه خیلی مایل نبودی در این سریال بازی كنی و با اصرار تهیه كننده كار را پذیرفتی. چرا؟
▪ موقعی كه این كار پیشنهاد شد احساس می كردم در شرایطی نیستم كه بتوانم نقش یك كارآگاه آن هم از نوع منطقی و تحلیلگرش را بازی كنم. قبل از این كار در فیلم تلویزیونی خداحافظ مری جی بازی كرده بودم كه نقش سنگینی بود و خسته ام كرده بود. دوست داشتم بعد از آن در یك ملودرام ساده و كم تحرك بازی كنم. در واقع به احساس افت انرژی دچار شده بودم اما جان وایلد (تهیه كننده) كه از دوستان خانوادگی ما نیز هست اصرار داشت این نقش را بپذیرم. او از سویی معتقد بود این نقش درگیركننده روحیه خودم را بهتر می كند و از طرف دیگر می گفت نمی توانم كسی مناسب تر از تو برای آن پیدا كنم.
● ... و ظاهراً هم حرف هایش درست از آب درآمد و۴ سال با مجموعه كار كردی.
▪ بله. برخلاف تصور اولیه ام از نقش بدم نیامد و نسبتاً خوب پیش رفتیم.
● اما هنوز دو سال از سریال مانده بود كه كنار كشیدی.
▪ آن موقع كه از گروه خارج شدم عده زیادی از افراد تغییر كرده بودند، بازیگران جدید وارد شده بودند و من مدام در حال هماهنگ كردن خودم با محیط بودم. پیشنهادهای دیگری هم داشتم كه وسوسه را كامل كرد و بیرون آمدم. خصوصاً كه پیشنهاد تازه برای بازی در تئاتر بود. مدت ها بود كه در تلویزیون بازی كرده بودم و دوست داشتم تغییر فاز بدهم. متن نمایش پیشنهادی هم یكی از آثار محبوبم بود، پس تردید نكردم.
● من كه البته می دانم؛ برای مخاطبانمان بگو چه تئاتری بود؟
▪ روزهای شاد ساموئل بكت بود كه در تئاتر ملی استرالیا به مدت طولانی روی صحنه می رفت.
● ... و هنوز هم ادامه دارد؟
▪ اجرای این نمایش در استرالیا دو سال بعد یعنی سال ۲۰۰۴ به پایان رسید اما بعد برای تور همین نمایش به اروپا رفتیم كه یك ماه پیش به پایان رسید و من دو سه هفته ای بیشتر نیست كه به استرالیا برگشته ام.
● كار بعدی ات چیست ؟ احتمالاً از تئاتر هم خسته شده ای و می خواهی در سینما بازی كنی؟
▪ نه. اتفاقاً مدتی در تئاتر خواهم ماند، شاید یكی دو سال. قرار است برگزیده ای از نمایشنامه های بكت را به روی صحنه ببریم كه در صورت موفق بودن اجرا ها احتمالاً بعد از یك سال تورهای خارجی آن را در اروپا و آمریكا آغاز خواهیم كرد.
● كیت كندال به نقش انگی پیپر
انگی پیپر شاد، خوش صحبت، اجتماعی و زودجوش به رغم همه فشار ها و ترس هایی كه در كار با آن مواجه می شود نگاهی خوشبینانه به زندگی دارد و طبیعت ظاهراً برون گرایش، روح حساس او را پنهان نگه می دارد. او خیلی زود دوست می شود و آخرین آدم دنیاست كه احتمال پلیس مخفی بودنش می رود و همین نكته بر تاثیرگذار بودن او افزوده است. اما پیپر در زندگی خصوصی اش چندان موفق نیست.
از همسرش جدا شده و به تنهایی فرزندش را بزرگ می كند. كیت كندال اهل یكی از خانواده های پرافتخار بازیگری است. پدرش دیوید یكی از چهره های برجسته تئاترهای لاماما بود.كیت از نوجوانی تصمیم گرفت بازیگر شود. در مركز هنرهای نمایشی آدلاین درس خواند و در بسیاری از تئاترهای مهم استرالیا بازی كرد. كیت اسب سواری ماهر است. خواندن ترانه های قدیمی در اطراف آتش را دوست دارد. رمان های جنایی می خواند. عاشق رفتن به مسابقات كریكت و از طرفداران كلوپ فوتبال كارلتون است. سلطان كوهستان محصول سال ۲۰۰۰ مهمترین بازی سینمایی او محسوب می شود.
● شش سال كارت در این مجموعه را چطور ارزیابی می كنی؟
▪ خودم نقش انگی را یكی از بهترین نقش هایی می دانم كه تا به حال ایفا كرده ام و تحولش در این سال ها را تحسین می كنم. او ابتدا دختر ساده لوحی بود اما به تدریج در شغلش بسیار باتجربه و حرفه ای شد. انگار از كسوت یك دختربچه به زنی بالغ تكامل یافته باشد.
● بعد از شش سال چه خاطره ای برایت مانده؟
▪ آدم های زیادی آمدند و رفتند و درس هایی برایم گذاشتند. در میان آنها پسر نوجوانی بود كه سال های اول در یكی دو قسمت برای بازی در یكی از نقش های فرعی آمده بود. نقش چندان برجسته ای نداشت كه به یاد بینندگان مانده باشد؛ اما شخصیت واقعی اش بسیار جذاب، سرزنده و به یادماندنی بود. اهل خاوردور بود و از بچگی با خانواده اش به استرالیا مهاجرت كرده بودند. عشق هنر داشت اما به اصرار پدرش در رشته ریاضی درس می خواند. سر لوكیشن ما هم بدون اجازه پدرش می آمد.
یك روز سر فیلمبرداری مرد قوی هیكلی با جار و جنجال وارد صحنه شد و پسر را با كتك كاری با خودش برد. تا آمدیم به خودمان بجنبیم اثری از هیچ كدامشان نبود. همه نگران حال پسر بودند؛ یكی می گفت به پلیس خبر بدهیم، آن یكی می گفت دنبال تلفنی از او بگردیم، یكی دیگر می خواست پلیس مخفی شود و خودش دنبال پسرك بگردد. در همین حال و هوا بودیم كه سر و كله پسر، شاد و خندان پیدا شد. همه مات و مبهوت منتظر توضیحاتش شدیم. او هم در كمال خونسردی توضیح داد كه چطور در خانه را به روی پدرش قفل كرده تا به اینجا بیاید. هیچ وقت سر از كارهایش در نمی آوردیم. تا همین چند وقت پیش كه او را در تئاتر رپرتوار استرالیا دیدم؛ فكر كردم باز هم در را روی پدرش قفل كرده و این بار برای بازی به تئاتر آمده است!
● كار بعدی ات چیست ؟
▪ قرارداد بازی در یك فیلم تلویزیونی را بسته ام. بعد از آن می خواهم شانسم را در هالیوود امتحان كنم.
● پیشنهادهایی از سوی هالیوود داشته ای؟
▪ كمابیش. خب، ولی بگذار وقت دیگری درباره جزئیات صحبت كنیم.
● ایان استون لیك به نقش اسكار استون
▪ استون لیك هم مثل آنیتا هی فارغ التحصیل موسسه ملی هنر های نمایشی استرالیا است. او در مجموعه های ندای قتل، روز مرگ، بیمارستان كودكان و صبح بخیر استرالیا بازی كرده است. او نیز از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ با مجموعه همراه بود.
● سخت ترین قسمت های این مجموعه برای تو كدام بود؟
▪ یكی از سخت ترین قسمت ها «قاچاقچی ناشی» بود كه باید تمام حركات محیرالعقول را در آن انجام می دادم. یك ژانگولر كامل بود: از راه رفتن روی بند و عبور از حلقه آتش گرفته تا پریدن از پشت بام و سوار شدن روی پشت سگ!
بعد از این قسمت بود كه تصمیم گرفتم بروم در سیرك كار كنم! چون از بچگی هم به سیرك علاقه مند بودم، فقط به توانایی هایم اطمینان نداشتم كه آن هم پس از این قسمت حاصل شد. خب فهمیدم كار و بار سیرك ها مدتی است كساد است و بی خیال شدم.
● پس بهترین خاطره ات را هم از این سریال تعریف كن.
▪ بهترین خاطراتم مربوط است به سال دوم كار یعنی ۱۹۹۹.بیشتر شب ها با اكثر اعضای گروه یك جا جمع می شدیم، دور هم فیلم می دیدیم و بعد هم جلسه نقد و بررسی تشكیل می دادیم. خودمان را جای كارگردان و بازیگران فیلم می گذاشتیم و موقعیت های مختلف را بررسی می كردیم. شب دیروقت می خوابیدیم. زودترین زمان ممكن هم بیدار می شدیم و می رفتیم سر لوكیشن. دوباره شب همان آش و همان كاسه. روزگار خوشی بود.
● كار بعدی ات چیست؟
▪ فعلاً كار تعطیل. می خواهم مدتی به سفر بروم.
● سفر به دیگر سو؟
▪ بله. به سویی كاملاً دیگر، سوی آفریقا، صحرا، استوا و هر جای دوردست.
درباره سریال ماموران مخفی پلیس در حال پخش از شبكه یك
ترجمه:مهرناز مصباح
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید