پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مشروطه به روایت طنز


در خواب و در بیداری مشروطه طلبان و طرفداران استبداد و انجمن سازان و ... در اطرافم رژه می روند و مرا تهدید می كنند كه مواظب قلم و رفتار خود باشم، مبادا چیزی بنویسم كه به تار سبیل فلان الدوله و گوشه قبای اطلسی نایب الدوله ها بر بخورد. با هزار زحمت مطالبی می نویسم اما به مذاق آزادیخواهان از تیپ حیدر خان عمواوغلی خوش نیامده و یكدفعه یپرم خان ارمنی و حیدرخان عمواوغلی را می بینیم كه با آن هیبت و هیئت مخصوص در برابرم ظاهر می شوند و می گویند: پسر، این یارو مستبده بگذار او را بكشیم. یكدفعه حمله كرده تپانچه خود را به روی من می كشند. هنوز خود را به طور كامل از دست حیدرخان عمواوغلی رها نكرده بودم كه یك عده مسلح ششلول به دست مقاله ای را به دست من می دهند و می گویند: « یا این مقاله را در بهارستان چاپ می كنی یا به جرم مستبد بودن كشته می شوی؛ چون مرام و مسلك ما آزادیخواهان، آزادی است، در انتخاب ابزار قتاله خود، صاحب اختیار هستی، حق انتخاب داری، ششلول، دار، گیوتین؛ كدام را انتخاب می كنی؟ » از صداقت و صراحت و مرامشان خوشم می آید، تعهد می كنم مقاله شان را چاپ نمایم.۱
با خود گفتم در این ایام مشروطه كه آزادیخواهان انجمنهای مختلف تأسیس كرده ۲ و سربازان ملی امنیت مملكت مشروطه را برقرار كرده اند، بهتر است در سایه این امنیت یك گشتی در ایالات و ولایات بزنم و از آسایش و رفاه حال ملت مشروطه لذت ببرم.
در این سفر، راهم به قزوین افتاد: دو نفر از الموت آمده بودند می گفتند: در هر ولایت، مشروطه را یك جور معنی می كنند، در ولایات ما نیز این طور معنی كردند كه: خالصه بر گشته مالیات موقوف شده، هر چه شیخ محمدعلی رئیس انجمن بگوید مطابق با قرآن است.۳ یك قزوینی نیز معتقد بود كه : معنی مشروطه یعنی آدم هر كاری می خواهد بكند.۴ بیچاره قزوینی حق داشت، معنی مشروطه را مطابق با آزادی و هرج و مرج و كشتار و زورگویی مطابق بداند، چرا كه از مشروطه فقط همان ها را از آزادیخواهان دیده بود! برادر حیدرخان عمواوغلی (عباس آقا) كه خود شاهد اعمال خشونت آزادیخواهان در قزوین بود چنین می گوید: « ... روز دیگر فتح قزوین وارد قزوین شدم ... از آنجایی كه مجاهدین غیور هر چه از دست ایشان می آمد هر ظلم كه در زمان استبداد هم ممكن نبود به اهالی قزوین كرده بودند و می كردند، بالای منبر رفته یك نطق مفصلی كردم، دو مطلب بود: یكی به اهالی آنجا امید و وعده بدهم كه هرچه مجاهدین از شما برده اند از قبیل: اسب، قاطر، تفنگ و اشیاء و غیره بالمضاعف پس خواهند گرفت. دوم هم می خواستم مجاهدین و رؤسای ایشان را حالی نمایم كه این قدر ظلم در حق یك مشت جماعت بیچاره و ناچار صحیح نیست و عاقبتش بد خواهد شد؛ چون حرفهای من به تمام رؤسای مجاهدین بر می خورد به آن سبب روز دیگرش مكتوبهای متعدد تهدیدآمیز برای من رسید. » ۵
بازاریها نیز لفظ مشروطه را باعث همه چیز می دانستند و گمان می كردند این كلمه اكسیر اعظم است و قدرت جادویی دارد. یعنی با اعلان آن فوراً تمام كارهای گذشته و آینده ایران اصلاح می شود.۶ و یا اینكه حرز جواد است تا آن را به بازو ببندیم از شر جن و پری و مستبد در امان هستیم.۷
برخی عوام تصور می كردند: مشروطه یعنی نان ارزان، گوشت ارزان مشروطه یعنی بینوایان از نان و كباب سیر شوند و برخی نیز می گفتند، ارزانی نمی خواهند مشروطه می خواهند.۸
و عده ای می شنیدند كه در طهران یك عده در سفارت انگلیس تحصن كرده و پلو می خورند و راست، راست راه می روند و پول تو جیبی می گیرند و مشروطه می خواهند ۹ و حال آنكه سفیر انگلیس می گفت: فرانسوی دیوارش تا یك متر خون بالا آمد تا مشروطه گرفت.۱۰
در این اوضاع بعضی مشروطه و بعضی اصلاً نمی دانند چه باید بخواهند حیران و سرگردانند ولی فریاد می زنند می خواهیم می خواهیم وقتی سؤال می شود چه می خواهید می گویند برویم از رفقا بپرسیم ما نمی دانیم چه می خواهیم، مهم این است كه می خواهیم. ۱۱
و یك عده هم تصور می كردند كه مشروطه خوردنی است، داد می زدند بابا سه روز ما اینجا ویلان سرگردانیم یك تكه مشروطه به ما نداده اند. ۱۲ در این حال و هوا در بین عوام جمعیت زمزمه می شود ما چه می دانیم مشروطه چیست ما ارزانی گندم می خواهیم و عقلای قوم آنها را قانع می كردند كه مشروطه یعنی هزار پیشه، ارزانی گندم هم جزو اوست. ۱۳
یك نفر هم كه می خواست مردم گرسنه را تحریك و بیشتر هواخواه مشروطه نماید دستش را آورد جلو و اشاره به دستش كرد و گفت: مسلمان "مشروطه یعنی كباب اندازه كف دست" و دیگری كه می خواست پیره زن بی سرپرستی را متمایل به مشروطه نماید گفت: مشروطه یعنی پسران جوان را به پیره زنان نامزد كنند و دختران جوان را به پیرمردان، دختر جوانِ پیره زن زبان به اعتراض گشود كه این چه مشروطه ایست، اینكه سراسر ظلم است! و پیره زن با غیظ جواب داد: دختر زبان دركش گیسو بریده ترا چه رسد به مشروطه بد بگویی.۱۴
خلاصه از آنجا گذر كردم به رشت رسیدم مدیر جریده خیرالكلام را دیدم كه در حال چاپ یك اعلانی است، از وضع مشروطه و استبداد. پرسیدم مدیر دلش خون بود گفت: این همه تلاش كردیم بچه مشروطه را از طهران با هزار مشكلات از قزوین عبور داده و به رشت آوردیم، مشروطه نورس جوان ما كه تازه وارد رشت شده بود در خیابانها قدم می زد، چون غریب بود در میان كوچه ها گم شد نمی دانم در خانه كسی پنهان شده؟ و یا كه دزدیده اند یا كه خدای ناكرده كسی صدمه به وجود مباركش آورده، ما كه عاشق دلباخته این آتشین روی بودیم از فراق او طاقت و قرار نداریم هر كه از سلامتی او به ما خبر دهد در ازاء این محبت، ما جان عزیز خود را به رایگان می دهیم و هركه دزدیده باشد مسترد ندارد ما به قوت اتحاد دست تعدی او را قطع و وجود نامباركش را از میان برمی داریم، اگر كسی اعتنا به این اخطار نكند، ما خودمان در حوزه خودمان هم رمال داریم و هم جفار، گم شده خود را پیدا توانیم كرد، در این صورت وای بر دزد مشروطه نوجوان. ۱۵
محمد معینی

۱- این رسم (چاپ مقاله با زور ششلول) در صدر مشروطه مرسوم بود. در این خصوص رجوع كنید به : محمد معینی، مشروطیت و مطبوعات (ششلول قیمت مقاله) همایش نخستین سده مشروطیت خبرنامه (۲) ص۲۸.
۲- جهت اطلاع بیشتر از وضع انجمنها، رجوع كنید به: محمد معینی، انجمنهای مشروطیت، همایش یك صدمین سالگرد مشروطیت، خبرنامه شماره ۱ ص ۱۱-۱۲.
۳- عین السلطنه، روزنامه خاطرات، جلد سوم، ص۱۸۱۶.
۴- محمد معینی، مشروطه و مشروطه طلبان، همایش نخستین سده انقلاب مشروطه ایران، خبرنامه شماره ۲ ص ۱۳.
۵- عبدالحسین نوایی، ورقی از تاریخ مشروطه، مجله یادگار، سال پنجم، شماره اول و دوم ص ۴۵-۴۶.
۶- عین السلطنه، پیشین ص۲۰۴۹-۲۰۵۰.
۷- جریده ساحل نجات، سال اول شماره ۱ سال ۱۳۲۵ قمری ص ۱و۲.
۸- احمد كسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیركبیر، چاپ هشتم، ۱۳۴۹، ص ۱۵۹-۱۶۱.
۹- در این خصوص ر.ج.به: محمد معینی، تصحیح و تحشیه نسخه خطی تاریخ انقلاب اسلامی ایران (پایان نامه كارشناسی ارشد)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، ۱۳۸۱، ص ۳۹-۴۰.
۱۰- ادیب هروی، تاریخ پیدایش مشروطیت، خرامان، ۱۳۳۱، ص۴۹.
۱۱- روزنامه نبرد شماره ۳۴ به نقل از ادیب هروی ص ۴۹.
۱۲- انقلاب زنجان، مجله وحید (خاطرات)، دوره جدید، سال ۹ ش ۱، ص ۳۸.
۱۳- رسول جعفریان، بست نشینی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۸، ص۲۳۸.
۱۴- فیروز منصوری (اندر معنی مشروطه) مجموعه مقالات نهضت مشروطیت ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۸، جلد اول ص۳۲۱.
۱۵- اعلان مذكور (مشروطه نورس) در جریده خیرالكلام، سال اول ش ۷ غره شعبان ۱۳۲۵ق منتشر شده و به موجب آن مژدگانی برای كسانی كه از بچه مشروطه رشتی خبر بیاورند در نظر گرفته شده است.
منبع : ماهنامه بهارستان


همچنین مشاهده کنید