پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


خانه ای از آن خود


خانه ای از آن خود
● نگاهی به رمان خانه خودمان نوشته سینتیا كادوهاتا
خانه خودمان با روایتی یكدست و روان و بیانی معصومانه كه از زبان دختربچه ای سرحال و بازیگوش به نام كتی بازگو می شود رمانی است كه اگرچه به ظاهر برای نوجوانان نوشته شده و حتی جایزه نیوبری ۲۰۰۵ را كه مخصوص آثار ادبی این گروه سنی است از آن خود كرده است، اما به طور كل می توان گفت از نظر طیف مخاطب این رمان می تواند خوانندگان بزرگسال را هم چه بسا بیش از نوجوانان سرگرم خود ساخته و حتی با پایان غم انگیزی كه نویسنده با تمام تمهیدات و مقدمه چینی های استادانه اش نتوانسته از بار تاثر و اندوه آن بكاهد آنان را تحت تاثیر خود قرار بدهد.
به خصوص به دلیل جدیتی كه در سرتاسر رمان از حیث نگاه كودكانه راوی به زندگی سخت و در عین حال سرشار از شور و نشاط خود و خانواده اش دارد، به چشم می خورد.خانواده ای كه تمام آرزوها و خواسته هایش در داشتن یك خانه، خانه ای كه از آن خودشان باشد خلاصه شده است.«كتی» راوی داستان خواهری دارد به نام «لین» كه از او بزرگ تر است و به نوعی راهنما و راهبر و تنها دوست و مونس و انیس كتی محسوب می شود.
كتی عاشق و شیفته خواهرش است و لین هم با توجه و علاقه زیادش به كتی و به طور كل خانواده اش و از این بابت كه دختر درس خوان و حرف شنو و سربه راهی است فرزند محبوب خانواده است . آنها ژاپنی تبار و مقیم آمریكا هستند و به نوعی در آن كشور یك غریبه و مهاجری كه گویا از حق مسلم ساكنان بومی آنجا چیزی را از آن خود كرده اند محسوب می شوند.در ابتدای قصه خانواده برای آن كه شانس بیشتری برای داشتن خانه ای از آن خود داشته باشد، به پیشنهاد عمو«كاتسوهیسا» به شهر و ایالت دیگری در آمریكا نقل مكان می كنند كه كوچكتر است اما جمعیت ژاپنی تبار مقیم در آنجا قرابت و نزدیكی بیشتری با یكدیگر دارند. آنها سرانجام به هزار بدبختی و پول روی هم گذاشتن و از خرج شكم زدن آن هم در حالی كه كتی و لین هم پول تو جیبی خود را به جای هله هوله خریدن روی هم جمع می كنند تا به موقع اش با رو كردن آن پدر و مادر خود را غافلگیر كنند و دست آخر متوسل شدن به بانك و گرفتن وام بانكی و... موفق می شوند خانه ای بخرند كه اگرچه به خانه های خیالی بچه ها به خصوص لین كه آرزو دارد هفت خانه در كنار دریا داشته باشند نمی رسد، اما به هر حال خانه ای از آن خودشان است و این مهم است.
ولی متاسفانه این خوشی دیری نمی پاید و با بیماری لین كه خیلی زود دچار سرطان لنف شده است از هم می پاشد . باقی قصه به شرح بیماری او و تغییر و تحولاتی كه در اثر این حادثه در جو خانه به وجود می آید می پردازد. و از اینجا است كه شگرد نویسنده در ادامه و بازتاب قصه ای كه قرار است خواننده را بی محابا به دنبال خود بكشد خودنمایی می كند. این دقت نظر وقتی بیشتر خود را نشان می دهد كه درمی یابیم نویسنده با حداقل امكانات چه از حیث سوژه و حادثه و چه از نظر تعدد شخصیت ها برخوردار است .
رمان خانه خودمان همان طور كه مترجمش هم می گوید قصه تازه ای نیست، دختری دچار بیماری سرطان می شود و قصه با مرگ او به پایان می رسد... اما آن چه باعث كشش و جذابیت در این داستان شده است شاید زبان ساده و سلیس روایت و مهم تر از آن زاویه نگاه راوی است كه با وجود پایان غم انگیز آن و به طور كل فضایی كه بیش از شادی اندوه از خود می پراكند چنین قابل تحمل و جذاب ارائه داده است.
به سختی می توان گفت اگر نویسنده از زاویه نگاه دیگری قصه را روایت می كرد می توانست اثری چنین جذاب و پر كشش و به رغم محنت و اندوهی كه در سرتاسر آن موج می زند اكتیو و با نشاط خلق كند. در عین حال این زاویه دید معصومانه و عاری از هر گونه بغض و كینه كه هرگز به ورطه قضاوت درنمی غلتد باعث شده است كه پایان تلخ قصه در عین حال كه احساسات مخاطب را جریحه دار می كند اما او را به دام سانتی مانتالیسم سطحی و صرفاً اشك انگیز نیندازد و این یك پیروزی نه تنها برای این رمان كه به طور كلی برای قصه هایی از این دست است.
ترجمه روان و یكدست اثر نیز كه به خوبی از عهده بیان لحن و لون راوی برآمده در ایجاد صمیمیت و همنوایی مخاطب با اثر بی تاثیر نبوده است. قندهاری سال ها است كه به حرفه ترجمه مشغول است و به خوبی مشهود است كه این كار را از ابتدا و از دوره ای كه در نوجوانی برای سروش نوجوان ترجمه می كرد جدی گرفته است و آثار انتخابی اش برای كار ترجمه نیز نشان از ذوق و سلیقه و وسواس او در این زمینه دارد.رمان «خانه خودمان» را نشر افق در سال ۸۵ چاپ و روانه بازار كتاب كرده است .
محمدرضا مرزوقی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید