شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

همه چیز سه روزه تغییر یافت


همه چیز سه روزه تغییر یافت
در فروردین ماه این سال دالس وزیر خارجه دولت جمهوریخواه آمریكا اعلام كرد كه آمریكا فعلاً پیشنهاد دیگری برای حل مسئله نفت ایران ندارد؛ و این بدان معنا است كه سیاست خارجی آمریكایی ها به سیاست انگلستان نزدیك شده است. تظاهرات و درگیری های پراكنده میان هواداران دكتر مصدق با مخالفان نیز همچنان در تهران و شهرستان ها ادامه داشت. در شیراز و دزفول درگیری های خونینی پیش آمد. در نخستین روز از اردیبهشت ماه سرتیپ محمود افشارطوس رئیس شهربانی كل كشور ناپدید شد و حسین علاء وزیر دربار، طبق نظر دكتر مصدق از سمت خود كناره گیری كرد.
روز ۳ اردیبهشت ماه در پی نا پدید شدن افشارطوس، چهار نفر از امیران تصفیه شده ارتش و شهربانی به اتهام ربودن رئیس شهربانی دستگیر و بازجویی شدند. این چهارتن عبارت بودند از: سرتیپ دكتر منزه، سرتیپ علی اصغر مزینی، سرتیپ بایندر و سرتیپ نصرالله زاهدی. روز ۶ اردیبهشت ماه پیكر بی جان افشارطوس در تپه های لشگرك كشف شد و كارآگاهان پلیس به این نتیجه رسیدند كه افشارطوس در توطئه ای ناجوانمردانه بر اثر تبانی و همدستی ژنرال های تصفیه شده و دوستان دیروز و دشمنان امروز جنبش به قتل رسیده است. بنابر اعلامیه صریح فرماندار نظامی، افشارطوس به وسیله چندتن از نظامیان بازنشسته و با همدستی سرلشگر زاهدی - نخست وزیر كودتا- ربوده و كشته شده بود. سرلشگر زاهدی كه پس از بازجویی اولیه آزاد شده بود در پی احضار فرماندار نظامی تهران به آیت الله كاشانی پناه برد و به توصیه ایشان وی را به مجلس بردند. زاهدی به بهانه نداشتن امنیت در آنجا متحصن شد. روز ۲۱ اردیبهشت به دستور دكتر مصدق كلیه املاك پهلوی به دولت واگذار شد و دولت پذیرفت كه از محل سود املاك سالانه ۶۰ میلیون ریال به سازمان شاهنشاهی بپردازد. در ۲۴ اردیبهشت، عبدالعلی لطفی وزیر دادگستری در نامه ای خطاب به رئیس مجلس، اسناد و مدارك غیرقابل انكاری در ارتباط با همدستی دكتر مظفر بقایی در قتل سرتیپ افشارطوس برای ایشان فرستاد و خواستار سلب مصونیت پارلمانی از دكتر بقایی شد.
در ۲۱ خردادماه و هنگامی كه موافقت نامه جدیدی در امور بازرگانی میان ایران و شوروی مبادله می شد دكتر مصدق خواستار بازگرداندن ۲۰ تن طلای ایران از شوروی شد. اما شوروی ها آن بدهكاری خود را به دولتی كه زیر فشار تحریم اقتصادی امپریالیسم انگلیس به زانو درآمده و رو در روی استعمار ایستاده بود ندادند و پس از كودتای ۲۸ مرداد آن طلاها را دو دستی پیشكش كودتاچیان كردند!
در ۱۰ تیرماه و پس از كشمكش های فراوان انتخاب هیات رئیسه مجلس شورا برگزار شد. دكتر شایگان به نفع دكتر معظمی كنار رفت و در نتیجه بین دكتر معظمی با ۴۱ رای و آیت الله كاشانی با ۳۱ رای، دكتر معظمی به ریاست مجلس برگزیده شد. اما تشنج و بحران همچنان در مجلس چنگ و دندان نشان می داد. در ۲۰ تیرماه علی زهری دولت دكتر مصدق را استیضاح كرد اما با استعفای دسته جمعی فراكسیون های نهضت ملی كه در ۲۴ تیرماه ۲۷ نفر و در فردای آن روز، ۲۵ نفر از اعضای آن دسته جمعی استعفا دادند، استیضاح بی نتیجه ماند و عمر مجلس هفدهم كوتاه شد. در ۲۸ تیرماه كرمیت روزولت- نوه رئیس جمهور سابق و عضو برجسته سازمان CIA- از مرز عراق به تهران آمد و در مخفیگاهی با سرلشگر زاهدی دیدار و گفت وگو كرد. وی به تهران آمده بود تا مقدمات و سازماندهی كودتای آمریكایی- انگلیسی علیه دولت ملی دكتر مصدق را فرماندهی كند. روز سی ام تیرماه تعطیل عمومی بود و دكتر مصدق با رفتن بر سر مزار شهدای ۳۰ تیر، نسبت به آنان ادای احترام كرد. همچنین در تهران و شهرستان ها نیز مراسم گرامیداشت همراه با تظاهرات و راه پیمایی و پشتیبانی از جنبش ملی برگزار شد.
روز سوم مرداد ماه اشرف پهلوی- خواهر توامان شاه- كه حامل پیامی از سوی اینتلیجنت سرویس انگلستان برای شاه بود، وارد تهران شد. او كه سال پیش به دستور دكتر مصدق راهی اروپا شده بود، به تهران آمد تا برادر خویش را به موفقیت كودتای آمریكایی- انگلیسی امیدوار كند. دكتر مصدق بی درنگ واكنش نشان داد و از اشرف خواست تا ظرف ۲۴ ساعت، خاك ایران را ترك كند. اشرف پهلوی هم كه ماموریت خود را به خوبی پایان داده بود، روز ۵مردادماه از فرودگاه تهران خاك ایران را ترك كرد. با ورود ژنرال شوار تسكف آمریكایی به تهران در ۴ مردادماه حلقه تشكیلاتی كودتاچیان كامل تر شد. هرچه كودتاچیان هم بسته تر و منظم تر و هدفمندتر می شدند از این سو آزادیخواهان و روشنفكران دست به گریبان تر و خویش ستیزتر و خشن تر می شدند. در مسجد سلیمان زد و خورد خونینی میان گروه های چپ و مامورین انتظامی روی داد كه دو كشته و چندین زخمی برجای نهاد. در آن هنگام كه آیز نهاور رئیس جمهور و دالس وزیر امور خارجه آمریكا از فعالیت حزب توده در ایران آشكارا ابراز نگرانی می كردند و جاسوسان CIA و اینتلیجنت سرویس در تهران به كار سازماندهی كودتا مشغول بودند، در جلسه سخنرانی منزل آیت الله كاشانی، گروهی به هواداری از آیت الله و گروهی به پشتیبانی از دكتر مصدق در ۸ مردادماه- یعنی ۱۷ روز پیش از نخستین كودتا- با یكدیگر دست به گریبان شدند و به زد و خورد پرداختند! در ۱۲ مردادماه نیز به فراخوان دكتر مصدق، رفراندوم ملی به عمل آمد و مردم رای به انحلال مجلس هفدهم دادند. از آن سو حزب توده نیز به فعالیت های خود سرعت بخشید و روزی نبود كه میان هواداران حزب و ماموران انتظامی زد و خورد خونینی در گوشه و كنار كشور روی ندهد!
در ۲۲ مردادماه كودتاچیان موفق شدند دو برگ نامه سفید امضا شده از شاه بگیرند تا فرمان عزل مصدق از نخست وزیری را در یكی و فرمان نخست وزیری سرلشگر زاهدی را در دیگری بنویسند. شاه این دو برگ نامه ای را كه آرم دفتر مخصوص خود را داشت، مهر و امضا كرد و سپس همراه همسرش ثریا به رامسر رفت. قرار او با كودتاچیان این بود كه در صورت شكست كودتا، شاه همراه با ثریا به وسیله هواپیمای شخصی از رامسر به خارج از كشور بگریزد!
در حالی كه روشنفكران، آزادیخواهان و سیاسیون ملی و مذهبی با یكدیگر دست به گریبان بودند، سحرگاه ۲۴ مردادماه برای براندازی حكومت ملی جلسه ای در باغ مصطفی مقدم با شركت سرتیپ گیلانشاه، سرلشگر با تمانقلیچ، سرهنگ فرزانگان، سرتیپ تقی زاده، سیدابوالحسن حائری زاده، عبدالرحمن فرامرزی و پرویز یار افشار تشكیل شد و به طراحی كودتا پرداخت. به دستور كودتاچیان در شامگاه همان روز، چند كامیون از نظامیان گارد شاهنشاهی به خانه دكتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه رفتند و با رفتاری زشت و توهین آمیز وی را در حضور همسرش بازداشت كردند. كودتاچیان با دستگیری مهندس زیرك زاده و مهندس حق شناس دو وزیر كابینه دكتر مصدق آنان را به بازداشتگاه منتقل كردند.
هم زمان با دستگیری اعضای هیات دولت، ساعت ۲ بامداد ۲۵ مردادماه سرهنگ نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی- رئیس ساواك در آینده- فرمان مخدوش عزل دكتر مصدق از نخست وزیری را به وی ابلاغ كرد. مصدق بی درنگ دستور بازداشت نصیری را صادر كرد و وی توسط گارد محافظ نخست وزیری دستگیر و زندانی شد. با این تیزهوشی دكتر مصدق، عملیات كودتاچیان متوقف شد و شاه و ثریا از رامسر به سوی بغداد گریختند. نوشته اند كه شاه هنگامی كه در فرودگاه بغداد پیاده شد، حتی جوراب به پا نداشت! دولت در سحرگاه ۲۵ مردادماه عملیات كودتا علیه دولت ملی را در اعلامیه ای به آگاهی مردم رساند. دكتر فاطمی وزیر امور خارجه كه در سحرگاه ۲۵ مردادماه و پس از شكست كودتا آزاد شده بود به تمام سفرا و كارداران ایران در خارج از كشور اعلام كرد شاه از سلطنت خلع شده و نباید مورد استقبال قرار گیرد. دكتر مصدق نیز اعلامیه انحلال مجلس دوره هفدهم را كه به رفراندوم گذاشته شده بود و مردم به انحلال آن رای داده بودند، صادر كرد. دكتر مظفر بقایی و علی زهری و تعدادی از نمایندگان غیرمستعفی مجلس بازداشت شدند. گروه زیادی از نظامیان نیز به اتهام شركت در كودتا بازداشت شدند. باتمانقلیچ، نصیری، زند كریمی و اسكندر آزموده در میان بازداشت شدگان بودند.
لشگر گارد شاهنشاهی به دست نیروهای وفادار به دولت، خلع سلاح شد و عكس های شاه و ثریا از ادارات و سازمان های دولتی جمع آوری گردید و مردم به حالت خود جوش به خیابان ها ریختند و مجسمه های شاه و پدرش را در تهران و شهرستان ها پایین كشیدند. افراد حزب توده نیز در این میان به خیابان ها ریختند و نام خیابان ها را تغییر دادند. ابوالقاسم امینی كفیل وزارت دربار و سلیمان بهبودی رئیس تشریفات و هیراد رئیس دفتر مخصوص شاه و سایر درباریان بازداشت و كاخ های سلطنتی مهر و موم شدند. سرتیپ تقی ریاحی رئیس ستاد ارتش طی مصاحبه ای جزئیات طرح كودتا را از پرده بیرون انداخت و فرار شاه از كشور را به منزله استعفای وی از سلطنت تلقی كرد. بعدازظهر ۲۵ مردادماه، میتینگ بزرگی در میدان بهارستان برپا شد. و دكتر فاطمی در سخنانی كه برای مردم هیجان زده و پرشور بر زبان می راند خواستار لغو نظام سلطنتی در ایران شد. دكتر شایگان نیز در این گردهمایی باشكوه گفت: تحفه ای كه قرار بود پس از كودتا به تهران بیاید، به بغداد رفت!
مطبوعات حزب توده نیز بی درنگ دست به كار شدند و كار نظام سلطنتی در ایران را تمام شده اعلام كردند. آنان خواستار برقراری جمهوری دموكراتیك- آن هم از نوع روسی آن- در ایران شدند. دكتر فاطمی نیز در سرمقاله باختر امروز حملات تندی به شاه و خاندان سلطنتی كرد و خواستار تغییر رژیم در ایران شد. سحرگاه ۲۶ مرداد، به دستور دكتر مصدق، نام شاه از دعای صبحگاهی و شامگاهی واحدهای نظامی حذف شد. روز ۲۶ مردادماه شاه و همسرش وارد رم شدند و در هتلی مجلل اقامت گزیدند. ظاهراً كودتا شكست خورده بود و طرفداران مصدق سرمست از باده پیروزی سرگرم زدودن نشانه های دستگاه سلطنتی بودند؛ غافل از اینكه كودتاچیان چندین طرح پی درپی را طراحی كرده بودند كه اگر نخستین طرح با شكست مواجه شد طرح دوم را پیاده كنند. در همین رابطه اردشیر زاهدی- پسر سرلشگر زاهدی- در بیرون از شهر اصفهان با سرهنگ امیر قلی ضرغام معاون لشگر اصفهان دیدار و پاسخ مثبت او را برای كودتای دوم دریافت كرد. سرهنگ فرزانگان نیز از سوی سرلشگر زاهدی- كه در مخفیگاه بود- به كرمانشاه رفت و با سرهنگ تیمور بختیار فرمانده تیپ- نخستین رئیس ساواك در آینده- دیدار و گفت وگو كرد. پس از این دیدار تیمور بختیار به نیروهای زیر فرمان خود، دستور آماده باش داد. شگفت آور این بود همان حادثه ای كه پس از فرار رضاشاه از ایران اتفاق افتاد و هنوز او از خاك كشور بیرون نرفته، همان اطرافیان و بركشیدگان او، زبان به انتقاد و بدگویی از او گشودند، این بار در مورد محمدرضا پهلوی نیز چنین شد. ابوالقاسم امینی كه كفیل وزارت در بار بود، از بازداشتگاه نامه تضرع آمیزی خطاب به دكتر مصدق نوشت و از شاه با عنوان «آن پسره» یاد كرد! در ۲۷ مردادماه، سرهنگ اشرفی فرماندار انتظامی از كار بركنار و سرتیپ محمد دفتری جانشین او شد. سرتیپ دفتری ریاست كل شهربانی كشور را نیز به دست گرفت.كرمیت روزولت همراه با ماموران انگلیسی از طریق نظامیان و برادران رشیدی و گروهی از كاركنان ایرانی سیاست انگلستان دست به كار طرح دوم كودتا شدند. از سحرگاه ۲۸ مرداد، شعبان جعفری - معروف به شعبان بی مخ - كه رهبری مشتی اراذل و اوباش را به دست داشت، همراه با تعداد زیادی به خیابان های تهران ریختند و شعارهایی علیه دكتر مصدق و به هواداری از شاه سر دادند. واحدهای نظامی با ترفندی از پیش طراحی شده نیز به آنان پیوستند و از جنوب شهر تهران به سوی خانه نخست وزیر در خیابان كاخ - فلسطین فعلی- پیش رفتند. كامیون های پر از سرباز در حالی كه به طرفداری از شاه شعار می دادند، در خیابان های تهران به گردش درآمدند. تظاهركنندگان دفاتر روزنامه های باختر امروز، كشور و شورش را به آتش كشیدند و به هر كسی كه هوادار دكتر مصدق بود، دسترسی می یافتند به قصد كشت مورد ضرب و شتم قرار می دادند. بشیر فرهمند رئیس اداره تبلیغات را در خیابان كاخ به سختی كتك زدند و راهی بیمارستان كردند. بعدازظهر ۲۸ مرداد، در نهایت بهت و ناباوری مردم ایران اداره رادیو تهران به دست كودتاچیان افتاد و فرمان نخست وزیری زاهدای از رادیو خوانده شد. سرلشگر زاهدی و میراشرافی سقوط دولت ملی دكتر مصدق را از فرستنده رادیو تهران به آگاهی همگان رساندند.لات ها به خانه نخست وزیر ریختند و حتی لباس های همسر و دخترانش را به غارت بردند!
دكتر مصدق با یاری و همراهی چند تن از اعضای جبهه ملی از راه پشت بام خانه به خانه می رود تا به پناهگاهی می رسد. از بامداد ۲۹ مردادماه، نظامیان آزادی ستیز كه در این چند ساله از جسارت و گاه اهانت مردم خشم و كینه به دل داشتند، به جان مبارزان و آزادیخواهان افتادند. همچنین در این روز، سرلشگر زاهدی در تلگرافی كه برای شاه فرستاد، موفقیت كودتا را به آگاهی او رساند و از وی خواست تا هر چه زودتر به ایران بازگردند. در این روز به دستور سرلشگر زاهدی كه اكنون مرد شماره یك ایران بود، در سراسر كشور حكومت نظامی اعلام شد. عصر همان روز ماموران حكومت نظامی دكتر محمد مصدق، دكتر غلامحسین صدیقی، دكتر سیدعلی شایگان و مهندس سیف الله معظمی را بازداشت و به شهربانی و سرانجام به باشگاه افسران منتقل كردند. هنگام ورود به باشگاه، سرلشگر زاهدی استقبال رسمی از مصدق و یارانش به عمل آورد و دكتر مصدق نیز در پاسخ، موفقیت وی را تبریك گفت و این نشان از ادب سیاسی نهفته در فرهنگ ایرانی او داشت.دستگیری ها در حالی پیش می رفت كه سازمان اداری كشور در حال دگرگونی و جابه جایی بود. حكم بر كناری وزیران، استانداران، سفیران و حتی سطوح میانی مدیران كشوری هوادار مصدق در همان روز ۲۹ مرداد ماه صادر شد. پادگان ها و مشاغل نظامی در حال زیرورو شدن بودند. تو گویی رژیمی تغییر سیستم داده و مثلاً از جمهوری به سلطنتی تبدیل شده است.
مشاغل حساس و كلیدی بی درنگ تصاحب و به عوامل خودی سپرده شد. روز ۳۰ مردادماه، شاه كه هنوز به پیروزی كودتا امیدوار نبود، پیامی برای مردم ایران فرستاد. وی در این پیام به مردم مژده دموكراسی و آزادی داد. سحرگاه ۳۰ مرداد ماه، بنا به گزارش رادیو تهران، ۲۰۰ نفر از سرجنبانان جنبش ملی دستگیر و زندانی شده بودند. شاه در ۳۱ مردادماه به تهران بازگشت و كنترل اوضاع را به دست گرفت. وی در نخستین روز از شهریور ماه این سال با كرمیت روزولت طراح آمریكایی كودتا دیدار كرد و گفت: «من تاج و تختم را از بركت خداوند، ملتم، ارتشم و شما دارم.» وی در پاسخ به پرسش روزولت درباره سرانجام كار دكتر مصدق و یارانش گفت: «مصدق باید به سه سال حبس محكوم شود و بعد هم از دهكده اش خارج نشود. همین طور سرتیپ ریاحی هم باید سه سال در حبس بماند و بعد هر كاری می خواهد بكند.» و درحالی كه از خشم برافروخته شده بود، درباره سرنوشت دكتر سیدحسین فاطمی گفت: «موقعی كه پیدایش كنم، او را اعدام خواهم كرد.» اكنون تیغ برهنه خودكامگان به كار افتاد بود. برای شاه سیدمجتبی نواب صفوی نمازخوان و مسلمان با خسرو روز به ماركسیست ماتریالیست و دكتر سیدحسین فاطمی ملی گرا هیچ تفاوتی برایش نداشتند. در این میان حسین مكی كه در آغاز جنبش از سوی مردم و افكار عمومی «سرباز وطن» نام گرفت و پس از جدایی و ناسازگاری او با نهضت، لقب «سرباز خطاكار» گرفت دست به كار شگفت انگیزی زد.
وی در نامه ای به شاه محاكمه دكتر مصدق را در دادرسی ارتش خلاف قانون اساسی دانست و یادآور شد كه مصدق می باید طبق قانون وزرا محاكمه شود. لازم به یادآوری و ارج گذاری به رفتار دلیرانه نظامیان محافظ دكتر محمد مصدق یعنی سرهنگ ممتاز سروان داورپناه و چند افسر میهن دوست دیگر است كه در دومین روز شهریورماه این سال، به پای میز بازپرسی رفتند. روز سوم مردادماه دو شبكه وابسته به حزب توده یكی شبكه اعضای خانه صلح و دیگری شبكه سازمان جوانان حزب توده همراه با مجموعه ای از اسلحه و مهمات كشف و بازداشت شدند.
روز چهارم شهریورماه نخست وزیر كودتا در نامه ای به آیزنهاور نوشت: «خزانه كشور خالی است، ذخایر ارزی ته كشیده، اقتصاد ملی رو به زوال رفته و ایران نیاز فوری به كمك دارد كه بتواند خود را از هرج و مرج اقتصادی و مالی نجات دهد.» در دنیای دو قطبی آن روز، غرب و به ویژه آمریكا نیز به نوعی و امدار شاه و زاهدی بودند. به دید آنان شاه و زاهدی ایران را از حلقوم اتحاد جماهیر شوروی بیرون كشیده به دامان آنها پرتاب كرده بودند.
این بود كه در ۱۰ شهریورماه لویی هندرسن سفیر آمریكا در ایران با آغوش باز به استقبال آمد و گفت دولت آمریكا ۲۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در سال جاری به ایران كمك خواهد كرد و در ۱۴ شهریورماه - چهار روز بعد- ۴۵ میلیون دلار به عنوان كمك بلاعوض به دولت كودتا پیشكش كرد. جالب است كه از ۴۵ میلیون دلار، پنج میلیون دلار آن دستمزد سرلشگر زاهدی بود كه دكتر امینی وزیر دارایی آن را به خزانه واریز كرده بود و دولت آمریكا به ناگزیر دو میلیون دلار دیگر به زاهدی تقدیم كرد. كاروانی از شاعران و هنرپیشگان و پزشكان ایرانی كه در فستیوال جهانی بخارست شركت كرده بودند، هنگام بازگشت به ایران همه ۹۱ نفرشان دستگیر و زندانی شدند. پرویز خطیبی مدیر روزنامه فكاهی حاجی بابا نیز در میان آنان بود.
با آغاز خزان این سال كار بازپرسی از دكتر محمد مصدق نیز آغاز شد. سرهنگ كیهان خدیو كار بازپرسی را در حضور سرتیپ آزموده دادستان ارتش و دشمن خونی جنبش ملی شدن صنعت در میان نظامیان انجام می داد. در ۱۰ مهرماه نخستین جلسه علنی مجلس سنا پس از ۱۱ ماه تعطیلی به ریاست سیدحسن تقی زاده و با حضور سپهبد زاهدی برگزار شد و فردای آن روز سرتیپ آزموده كیفرخواست خود علیه دكتر مصدق و سرتیپ ریاحی را صادر كرد و طبق ماده ۳۱۷ قانون دادرسی و كیفر ارتش، جرم آنها را به هم زدن اساس سلطنت یا ترتیب وراثت تاج و تخت دانسته، برای آنان تقاضای اعدام كرد.
در ۱۴ آذرماه اعلامیه مشتركی به امضای دولت كودتا و دولت انگلستان منتشر شد كه نشان از دوستی و برقراری روابط مجدد دیپلماتیك و آشتی كنان نفتی در خود داشت. جنبش دانشجویی ایران نسبت به برقراری روابط مجدد با انگلستان و خبر ورود ریچارد نیكسون معاون رئیس جمهور آمریكا، واكنش تندی نشان داد و ضمن تعطیلی كلاس ها، دانشجویان مبارز دانشگاه تهران در محل دانشكده فنی گردهم آمدند و سرسختانه در برابر كودتاچیان و امپریالیسم طراح كودتا ایستادگی كردند. مامورین حكومت نظامی پس از محاصره دانشكده فنی با شكستن درها و پنجره ها برای سركوب دانشجویان وارد دانشكده شدند و به سوی دانشجویان مبارز آتش گشودند. در این خشونت نظامی روز ۱۶ آذرماه سه تن از دانشجویان جنبش یعنی شریعت رضوی، قندچی و بزرگ نیا به شهادت رسیدند. پس از این كشتار بی درنگ فرماندار نظامی تهران دستور توقیف روزنامه های فرمان، سیاسی، خاورمیانه، آذرین، زلزله، فاخته و مرجان را صادر كرد و حتی روزنامه های منتشره را نیز كه حاوی اخبار وحشتناك رفتار كودتاچیان با دانشگاه و دانشجو بود از دكه ها و روزنامه فروشی ها جمع آوری كردند. روز ۱۸ آذرماه و در هنگامی كه هنوز خون سرخ فرزندان دانشجوی ایرانی بر در و دیوار دانشكده فنی خشك نشده بود، ریچارد نیكسون در فرودگاه مهرآباد مورد استقبال كودتاچیان قرار گرفت.
در همان روز ۱۸ آذر، در اعتراض به ورود نیكسون به تهران، كه هم زمان با برگزاری مراسم ختم- سومین روز شهادت دانشجویان- بود، تظاهرات فراگیر و دامنه داری در تهران برپا شد كه بی درنگ به دست نظامیان كودتاچی سركوب شد. صدها دانشجو در این روز به دست ماموران حكومت نظامی بازداشت و زندانی شدند. دو روز بعد هم آیت الله كاشانی در پاسخ به پرسش خبرنگاران كه نظر وی را درباره تجدید روابط ایران و انگلستان جویا شده بودند، گفت: «ملت شریف ایران هرگز تن به این ذلت نخواهد داد و هر روزی كه دولت اعلام تجدید رابطه كند، روز عزای ملی است و مردم باید نوار سیاه به سینه خود نصب كنند.» روز ۲۸ آذر، فرمان انحلال مجلسین و فرمان برگزاری انتخابات دوره هجدهم از سوی شاه صادر شد. در آخرین روز آذرماه، آخرین جلسه دادگاه نظامی دكتر محمد مصدق و سرتیپ تقی ریاحی نیز برگزار شد. به موجب رای دادگاه دكتر مصدق به سه سال حبس مجرد و سرتیپ ریاحی به دو سال حبس تأدیبی محكوم شدند. در ۱۹ دی ماه نیز ایالات متحده آمریكا اعلام كرد كمك نظامی آمریكا به ایران، برای مدت یك سال دیگر تمدید شد. در همین روز بود كه نخستین جلسه دادگاه تجدیدنظر دكتر مصدق و سرتیپ ریاحی برگزار شد. در بهمن ماه این سال و در حالی كه ماموران حكومت نظامی در سراسر كشور مشغول بازداشت و زندان و بازجویی از مخالفان بودند، انتخابات مجلس هجدهم با مداخله مستقیم شاه و در سایه سرنیزه ها برگزار شد. همه چیز به حالت پیش از شهریور ۲۰ بازگشته بود و دوباره این شاه بود كه به جای «مردم» نماینده انتخاب می كرد. در ۲۲ اسفندماه سرانجام دكتر سیدحسین فاطمی كه توانسته بود پس از كودتا، خود را پنهان كند، در یكی از خانه های تجریش به دست سرگرد مولوی افسر فرماندار نظامی دستگیر شد. وی به هنگام انتقال از شهربانی مورد حمله گروهی از اراذل و اوباش هوادار كودتا قرار گرفت و اگر خواهر شیرزنی نداشت كه جان خود را سپر بلای او كند، از ضربه های چاقوها و دشنه ها جان سالم به در نمی برد. و دو روز بعد- ۲۴ اسفندماه- كریم پورشیرازی مدیر روزنامه تندرو شورش كه در زندان دژبان نگهداری می شد، به آتش كشیده شد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید