پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


جلوه های فرهنگ چوپانی در مدیریت


جلوه های فرهنگ چوپانی در مدیریت
یكی از سنتهای الهی درجهت پرورش و آماده سازی پیامبران، برای رهبری و هدایت مردم همانا امر چوپانی بوده است.
درواقع سنت حسنه چوپانی پیامبران، نقطه عطفی در جغـــرافیای رسالت آنان محسوب می شود چرا كه در آن راز و رمزها و حكمتهای فراوانی وجود داشته و با خود سازندگی، تدبیر، كیاست، و صدها نكته آموزنده و راهگشا را به دنبال دارد.
پیامبر عالیقدر اسلام نیز همچون انبیاء پیشین، مدتها چوپانی می كرد تا آنكه زمینه های لازم برای بعثت ایشان آماده و مهیا شد. به راستی چه نكاتی در چوپانی نهفته است؟
وقتی شما در صحرا هستید بیشتر به افق پیش روی خود می نگرید و این امر می تواند برنامه ریزی بلندمدت و بلندنظری را در انسان القا كند.
انسان در تنهایی صحرا و دشت و بیابان یاد می گیرد كه با مشكلات و سختی ها چگونه مقابله كند بدین سان قدرت خلاقیت درانسان افزایش می یابد و روحیه و شجاعت فرد در آن فضای وسیع وضعیت دیگری پیدا می كند و درحقیقت، طبیعت، معلم گرانقدری است كه درسهای فراوانی به ما می آموزد. مثلاً انسانها بسیاری از امور روزمره و مرتبط با زندگی خویش نظیـــر: شكار، پرواز، دفن مردگان، خانه سازی و... را از طبیعت و حیوانات اطراف آموخته و یا تقلید كرده اند.
شهرنشینی و گسترش صنایع و ماشینی شدن زندگی، ما را تا حد زیادی با برخی مباحث نظیر چوپانی بیگانه كرده است. در صورتی كـــــه در حوزه مدیریت و رهبری می تواند به نحو مفید و موثری از چوپانی بهره جست. امروزه در حوزه مسایل سازمانی و مدیریتی بسیار برمی خوریم به مدیران و سرپرستانی كه ویژگیهـــای مدیریت و سرپرستی و اصول را نمی داننــد یا نمی توانند آنها را پیاده كنند. دیده ایم كه مدیرانی به واسطه روابط و خارج از نظام شایسته سالاری و شأن و مرتبه مدیریت، به پستهای مدیریتی گمارده می شوند و پس از مدتی آثار سوءمدیریتی شان بر همگان معلوم می گردد.
متاسفانه، ما نظام آموزش حساب شده، مدون و عقلایی با قابلیت اجرایی مطلوب در میان نظام اداری نداریم و بعضاً به بخشنامه ها و پاره ای امر و نهی ها توسل جسته ایم كه خیلی موفقیت دربرنداشته است.
در این نوشتار سعی شده تاحد امكان به نكات مدیریتی كه در مقوله چوپانی و كار یك چوپان وجود دارند به اختصار پرداخته شود. باشد كه به عنوان یك نگرش نو و دیدگاه برگـــــرفته از تعالیم اسلامی دریچه ای را پیش روی محققان، مدیران و كارشناسان باز كــــــرده باشیم كه به واسطه آن ایجاد انگیزه ای كرده باشیم در این خصوص كه بیشتر از پیش از لابلای منابع دینی و فقهی نكات ارزشمند مدیریتی را استخراج كنیم و آنها را به كار بندیم.
● اصول مدیریت برمبنای چوپانی
هر دانش و علمی، دارای یكسری اصول و مبانی است كه آن دانش برپایه آنها بنا شده است. از آنجایی كه چوپان برای به حداكثر رساندن كارایی و اثربخشی خویش درمورد وظایف و ماموریتهای محوله ناگزیر به رعایت اصول و مبنای موردنظر است، لذا اصول مدیریت برمبنای چوپانی عبارتند از:
۱ - مدیریت زمان؛
۲ - سازماندهی، هدایت و رهبری؛
۳ - امانت داری و رضایت مشتری؛
۴ - مدیریت بحران؛
۵ - تعلیم و تربیت و كنترل و نظارت.
● مدیریت زمان: در محیط كارو زندگی روزمره خویش، بسیار اتفاق می افتد كه زمان و وقت از دستمان خارج شده و در دام آن گرفتار می شویم و غالباًَ به یكدیگر با حالتی گلایه آمیز و از سر افسوس و نارضایتی می گوییم: وقت ندارم - نمی رسم - فرصت كم است - باشه یه وقت دیگه - كو فرصت - فرصت سر خاراندن را ندارم و...
اما حقیقت آن است كه با مدیریت كردن بر زمان می توان بسیاری از ناموفقیتها را به موفقیت و پیروزی تبدیل كرد. یك چوپان، دقیقاً یك نكته را می داند كه اگر بیرون بردن دام (گله) در یك فاصله زمانی مشخص صورت نگیرد او به بسیاری از اهداف و برنامه های خود نمی تواند جامه عمل بپوشاند.
مثلاً شیر دوشیدن گله باید در ساعت مشخصی انجام شده و در صبح زود قبل از طلوع آفتاب، حیوانات برای به صحرا رفتن آماده شوند. فرض كنید كه یك روز، ماجرای دوشیدن و یا گله را با تأخیر بیرون بردن، با وقفه روبـــرو شود. به راستی آن وقت چه اتفاقی می افتد؟ بد نیست به مواردی از این نوع اتفاقات اشاره كنیم:
حیوانی كه شیر آن دوشیده نشده:
الف) قادر به طی كردن مسافتهای طولانی نیست؛
ب) تمایل به خوردن غذا (چریدن) نداشته و كارگروه را مختل می سازد؛
ج) اقتصاد خانواده را دچار تزلزل كرده و آشفتگی ایجاد می كند؛
د) فرصتها را به تهدیدها تبدیل كرده و هزینه ها را بالا می برد.
حال در امر برگرداندن گله به سمت روستا و محل نگهداری حیوانات، باز اگر دقیق شویم ملاحظه می شود كه خیلی زود آوردن و یا خیلی دیر آوردن گله به سوی روستا و محل نگهداری، می تواند عواقب ناخوشایند و آفاتی را به همراه داشته باشد.
در این میان بی مناسبت نیست كه جهت تكمیل مطالب این بخش مهمترین عوامل هدردهنده زمان را به طور خلاصه به شرح ذیل بیان كنیم:
۱ - اداره كردن امور همراه با بحران؛
۲ - تماسها و مكالمات تلفنی؛
۳ - فقدان برنامه ریزی مناسب در محیط كار؛
۴ - قبول و یا تحمیل مسئولیت بیش از حد؛
۵ - ملاقاتهای بدون برنامه و میهمانان ناخوانده؛
۶ - واگذاری ناموثر و ناقص كار به دیگران؛
۷ - بی نظمی فردی؛
۸ - ضعف شخصیتی؛
۹ - عدم جسارت و توانایی لازم در گفتن «نه» به دیگران؛
۱۰ - كار امروز را به فرداافكندن؛
۱۱ - وجود جلسات بسیار در محیط كار؛
۱۲ - بوروكراسی و نامه نگاریهای زائد؛
۱۳ - كارها را ناتمام رها كردن؛
۱۴ - نداشتن كاركنان شایسته؛
۱۵ - ارتباطات و روابط غیررسمی؛
۱۶ - مشخص نبودن حیطه اختیار و مسئولیت؛
۱۷ - وجود ارتباطات ضعیف؛
۱۸ - عدم توانایی لازم در كنترل اوضاع و احوال؛
۱۹ - داشتن اطلاعات ناقص؛
۲۰ - مسافرتها و ماموریتهای متعدد.
بنابراین، گشت و گذاری (در قالب یك كارگاه آموزشی) درمیان چوپانان می تواند در ارتباط با مدیریت زمان، مدیران ما را در انجام هرچه بهتر وظایف و تنظیم وقت و برنامه ریزی زمانی یاری رساند.
● سازماندهی، هدایت و رهبری: یك چوپان، گله خود را طوری سازماندهی می كند كه حداقل ضایعات و مرگ و میرها و اتلاف منابع را درپی داشته باشد. او سگ گله را گاهگاهی هدایت می كند كه در عقب گله حركت كرده و گاهی در جلو و اطراف وظیفه خود را انجام دهد. چوپان حیوانات كم سن و سال را در بغل می گیرد و یا درمیان بزرگترها قرار داده تا راه و رسم حركت و زندگی جمعی را فراگرفته و به قول معروف، حیوان بتواند روی پای خود بایستد. او از رفتن حیوانات به كناره های جاده و یا رفتن روی صخره ها و نقاط آسیب رسان جلوگیری می كند و تمام تلاشش معطوف به آن است كه همه در یك راستا حركت كنند و در یك چتر امنیتی خاص و محدوده مشخصی قرار داشته باشند. این گونه است كه سازماندهی حیوانات و هدایت و رهبری آنان بر چوپان آسان می گردد. چوپان با سازماندهی صحیح گله، امر تعلیم و تربیت حیوانات و آموزشی آنان را با موفقیت سپری می كند و بدین گونه است كه نظام تعلیم و تربیتی مناسبی داشته و از این طـــریق نقاط قوت و ضعف كار و گله را می تواند موردشناسایی قرار دهد.
● امانت داری و رضایت مشتری: چوپان، اگر پنج ویژگی مطلوب و مهم داشته باشد یكی از آنها حتماً صفت امانتداری و رضایت مشتری (صاحبان گله) است. او تلاش می كند تا امانتهایی كه به او سپرده شده در كمال صحت و سلامت باشند. به راستی شما به عنوان مدیر چقدر امانت دار نیروهایی هستید كه به شما سپرده شده اند؟ تاكنون كمتر به این موضوع پرداخته ایم كه منابع انسانی (نیروی انسانی) برایمان چقدر ارزش داشته و دارند، هرچند كه در شعار و نگاه آرمانی و آماری و مصاحبه ای خیلی از آن دفاع می كنیم؟.
كارمند و كارگر امانت خانواده ها و امانت جامعه در دست مدیر هستند و مدیر است كه باید رضایت مشتری (خانواده و مشتری) را جلب كرده و صبح كه امانتها (كاركنان) را تحویل می گیرد، شب با كمال صحت و سلامت آنها را تحویل صاحبان (خانواده ها) خود دهد. آیا به راستی این گونه است؟
لذا امانت داری و رضایت مشتری را باید از چوپان فرابگیریم و رازها و رمزها و تفكرات كاری و حرفهای او را سرمشق قرار دهیم تا در مدیریت خویش توفیق داشته باشیم.● مدیریت بحران و تصمیم گیری: اگر روزی یك گرگ یا حیوانی درنده به گله چوپان حمله كند، وظیفه و ماموریت و چاره كار او چیست؟ او چه تدبیری باید بیندیشد، گوسفندان را به كجا ببرد؟ با گرگ چگونه باید مقابله كند؟ بله، چوپان در اینجا با مدیریت بحران سروكار دارد. بحران پیش آمده، حمله حیوان درنده و گرسنه است و وظیفه چوپان مدیریت این بحران است و تصمیمات او در این شرایط می تواند نتایج ذیل را به دنبال داشته باشد:
الف) دفع حمله حیوان درنده؛
ب) سلامت و امنیت گله؛
ج) سلامت و امنیت چوپان؛
د) رفع نابسامانی و اضطراب و هرج و مرج.
اگر در حوزه تحت مسئولیت شما ناگهان كارمندی سر به شورش و اعتراض گذارد چه می كنید؟ اگر در یك جلسه مهم و حساس، برق قطع شود چه تدبیری می اندیشید؟ اگر غذای روزانه كاركنان دچار مسمومیت شده باشد یا به عبارتی فاسد باشد چه خواهید كرد؟ اگر مقام مافوق با یك گروه بازرسی سر زده به حوزه كاری شما مراجعه كند درحالی كه حوزه شما دچار اشكالات است چه می كنید؟ اگر شرایط سیاسی، حوزه كاری شما را تحت تاثیر قرار دهد چه اقدامی خواهیدكرد؟ اگر ناگهان سیل و طوفان بر عملكرد كاری شما تاثیر گذارد چه اقدامی خواهید داشت؟
این قبیل سوالها و هزاران سوال دیگر نمونه هایی از مواجهه با بحران هستند.
یك چوپان بایستی از آن سطح از تجربه، خویشتن داری، شجاعت و قدرت تجزیه و تحلیل بــرخوردار باشد تا در لحظاتی كوتاه چاره اندیشی كرده و رفع بحران كند. مدیر نیز در زمانی كوتاه می بایست مصالح فردی و جمعی و سازمانی را درنظر گرفته و با محاسباتی دقیق بهترین راه حل را برای خروج از بحران انتخاب كند. اینجاست كه می گویند وظیفه مدیر انجام كارهایی است كه از دیگران برنمی آید. درواقع بروز بحران نقطه عطف محك زدن مدیران است. در بحرانها می توان قدرت، شجاعت، جسارت، و هوشیاری و سنجیده عمل كردن مدیران را ارزیابی كرد و شناخت.
درحقیقت در مدیریت بحران، بحث بر سر این است كه مدیر، وقایع و پیشامدها و اوضاع و احوال را در آن هنگامی كه نظام برنامه ریزی، كنترل و نظارت، سازماندهی و تصمیم گیری از حالت طبیعی خود خارج می شود، چگونه اداره و هدایت كند تا مـــاحصل كار، كاستن از هزینه ها، كاهش خطرات و تلفات و كنترل مطلوب شرایط حاكم باشد.
در مدیریت بحران، ما با برنامه ریزی و یا تصمیم گیری مدون و سازماندهی شده ای كه مبتنی بر یكسری قواعد و دستورالعمل باشد به طور كامل سروكار نداریم. یعنی در مدیریت بحران نظام تصمیم گری مبتنی بر تصمیم گیری برنامه ریزی نشده است. پیداست كه این حالت چه استرس و اضطراب و فشار روانی را بر مدیر وارد می كند.
چوپان در امر گله داری، با تهدیدها و بحرانهایی نظیر: رعدوبرق، حمله حیوانات وحشی، سیل، راهزنان، بیماری و... روبـــرو می شود و ناگفته پیداست كه او برای مقابله با این مسایل از هیچ جزوه آموزشی بهـــــره نمی گیرد بلكه باید تمام هنر، تجربه، خلاقیت، و ابتكار خود را به كار بندد تا از مهلكه پیش آمده، خود و گله اش جان سالم بدر برد و سربلند بیرون آیند. پس بروز بحران در كار چوپانی، درس خوبی برای مدیران است تا از آن بهره لازم و كافی را ببرند.
● تعلیم و تربیت و كنترل و نظارت: مدیران به تعبیری والدین كاركنان هستند و آشكار است كه رفتار، منش، شخصیت و عملكرد مدیر، تاثیرات زیادی بر روی كاركنان خواهد داشت. تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش حلقه مهمی از زنجیره عملكرد مدیریت است كه نباید موردغفلت قرار گیرد.
چوپان در كار خویش ملزم به تعلیم و تـــربیت است. او با ارتباطی كه با گله برقرار می كند هركدام را به نوعی كنتـــرل و نظارت می كند. چوپان نحوه حركت و هماهنگی را به گله می آموزد و نظاره گرو كنترل كننده هر تخلف است. گوسفندانی را شاید در كنار جاده هــا دیده اید كه به صف و پشت سر هم حــركت می كنند تا در موقعی مناسب از عرض جاده گذر كنند.
چوپان با اعمال نظارت و كنترل، آنها را در راه اصلی حـــــــــركت می دهد. او با به كارگیری یك سری الفاظ، اصوات و حركات و استفاده از چوب دستی خود، حس مشاركت، همكاری و كار تیمی را در بین گله، تعلیم و گسترش می دهد و آنها را مدام گرد یكدیگر جمع می كند تا متفرق نشوند. چوپان می داند كه تفرقه در گله، آشفتگی و شكست و ناتوانی او را به دنبال خواهد داشت.
چوپان حیوانات كم توان و ضعیف و یا احیاناً لنگ (چلاغ) را تیمارداری می كند تا همراه گــروه باشند. گاهی آنها را در آغوش می گیرد تا از قافله سالار عقب نمانند.
مدیرنیز باید بتواند آغوش خود را برای كاركنان كم توان و ضعیف باز نگه دارد و از آنان تیمارداری كند تا آنها خود را دریابند و بتوانند با سایر كاركنان گروه همگام شوند.
مدیر همچنین بایستی بداند كه هرچه تفرقه و جدایی در میان كاركنان او بیشتر باشد صندلی او نیز سست تر خواهد شد.
مدیر كنترل و نظارت مطلوبی را بر محیط خود و سیستم تحت امر باید داشته باشد تا فرد ضعیف و ناتوان از فرد كارآمد و پرتوان شناخته شود. كنترل و نظارت مطلوب به مدیر امكان مانور بیشتــری در مدیریت ارائه می دهد و او خواهد توانست با تعلیم و تربیت بجا و شایسته، پرسنلی سرشار از انرژی، پویایی و انگیزه داشته باشد.
چوپان، گله را رشد می دهد. كوچكترها را بزرگ می كند. راه و رسم ها را می آموزاند. خطرات و تهدیدها را به آنها گوشزد می كند.
مدیر نیز بایستی كاركنان جوان را تعلیم دهد. تهدیدها و عوامل شكست و عدم موفقیت را برای گروه تشریح كند و افراد را به حدی به كمال برساند كه آنان نیز بتوانند مدیر شوند و مدیریت كنند.
به راستی اگر مدیریت خود را با چوپانی، آن هم چند صباحی در دل صحرا و جنگل در میان انبوه نعمتهای الهی وگله آغاز كنیم هم موفقتر خواهیم بود و هم یك سنت سازنده الهی را پیداه كرده ایم. ۱
منابع و ماخذ:
۱ - جزایری، سیدنعمت اله - قصص الانبیاء- ترجمه یوسف عزیزی. انتشارات هاد - چاپ دوم ۱۳۷۶ ص ۳۳
۲ - قرآن كریم - سوره قصص آیه ۲۳ و ۲۴
۳ - قرآن كریم - سوره طه آیه ۱۸ و ۱۷
۴ - خسروی، حسن مدیریت زمان، روزنامه همشهری شماره ۱۹۰۱
حسن خسروی
منبع : ماهنامه تدبیر


همچنین مشاهده کنید