جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

سرکوب ادامه دارد


● ۷تیر
در ادامه تحلیل رفتار عین الدوله، روز پیش دیدیم كه ناظم الاسلام كرمانی، روحانیون و سران جنبش را جایگاه بندی كرد و اینك در ادامه می نویسد: «... پس می ماند چند نفری معدود كه عبارت از آقای طباطبایی و آقای بهبهانی و حاج شیخ مرتضی و صدرالعلما و آقاشیخ محمدرضا قمی و معدود دیگر كه اتحاد اینها هم به یك فشار از هم در رفته و شیرازه آنها گسیخته خواهد شد. این آقایان هم به حدی ترس و بیم و رجا و امید دارند كه در یك شب، حاج شیخ مهدی سلطان الذاكرین، از طرف جمعی كه در خانه آقامیرزا مصطفی انجمن كرده، رفت منزل آقاسیدعلی آقا یزدی و خواهش كرد كه آقا در میان افتد و بین صدراعظم و آقای بهبهانی را صلح دهد؛ دیگر آقا به چه ملاحظه ای مسامحه فرمود و اقدام به این صلح نكرد، بماند... اما مقام دوم كه تبعید و نفی و تفریق آقایان باشد، چون محتمل است موجب بلوا و شورش شود، مقدمتاً شروع كرد به تبعید اشخاصی كه اطراف آقایان را دارند و صورتی داد به اعظام الممالك كه متجاوز از صد نفر را نوشته بودند كه از آن جمله بود: حاج شیخ محمد واعظ كه از واعظین بزرگ و مقدسین از اهل منبر بود كه مدتی در مهاجرت صغری در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم در بیداری مردم سخن می راند و نطق می كرد.
در این ایام هم كه وفات صدیقه كبری فاطمه زهرا، دختر پیغمبر خداست، در مجالس روضه و مصیبت در بالای منابر صریح و آشكار بر ضد عین الدوله نطق می كند. بعضی از عقلا كه اطراف عین الدوله بودند و به شیخ واعظ ارادتی داشتند، قصد عین الدوله را به آقایان اطلاع داده بودند. شب ها حاج شیخ محمد واعظ در خانه خود نمی ماند و از صدماتی كه به اهل و عیال مهدی گاوكش وارد آمده بود، ایشان بی میل نبود كه او را در روز و در خارج خانه خود بگیرند. اگرچه عین الدوله در این مقام خبط و خطای بزرگی كرد كه مانند مهدی گاوكش، شخصی را در شب می گیرند كه اگر در روز هم او را می گرفتند، احدی در مقام معاونت او و ممانعت مامورین دولت برنمی آمد. ولی مثل حاج شیخ محمد واعظ كسی را كه هم از علما و مقدسین و هم طرف وثوق و اعتماد عامه است حكم می دهد كه هر زمان دست به او یافتند، او را ماخوذ دارند، اگرچه در روز باشد.»
● ۸تیر
در این روزها تاریخ نویس بی بدیل مشروطه، ناظم الاسلام كرمانی یادداشت هایی می نویسد كه بسیار قابل تامل است. وی بر این باور است كه پس از واقعه هجرت آقایان به حضرت عبدالعظیم(ع)، هر چند كه هنوز از مجلس عدالتخانه خبری نیست، ولی بر اعتبار سران روحانی جنبش و مقبولیت آنان در میان مردم افزوده شده است. و نیز هر چند كه عزل علاءالدوله از حكومت تهران و آمدن شاهزاده نیرالدوله كه در خودكامگی دست كمی از مقام پیشین خود نداشت، دردی از مردم درمان نكرد، اما همین احساس كه مردم توانسته بودند با همبستگی و اتحاد، حاكمی را جابه جا كنند، نوعی حس غرور ملی در آنان پدیدار كرده بود.
دو رهبر روحانی جنبش نیز به خوبی هوشیار بودند و درك درستی از اوضاع و شرایط روز داشتند. ناظم الاسلام می نویسد: «هرچه عین الدوله سختگیری می كرد، بر اعتبار آقایان افزوده می گردید. به علاوه آقای بهبهانی بنای خراجی [گشاده دستی] را گذارد. ائمه مساجد و تیمچه ملاها را در اطراف خود نگاهداری می فرمود؛ از طلاب به خوبی ترویج می نمود.» آنگاه اشاره به موضوعی می كند كه نشان دهنده توانایی آیت الله بهبهانی در كار سازمان دهی و ایجاد تشكیلات اداری برای سروسامان دادن به وضعیت جنبش است. می نویسد: «كابینه و اداره تحریر در خانه خود برقرار نمود و نوشتجات و مكاتیب وارده را نمره می گذاردند كه باعث تعطیل جواب و اغتشاش نوشتجات نگردد.»
آنگاه به راه و روش روحانی بلندپایه مشروطه خواه دیگری می پردازد و می نویسد: «آقای صدرالعلما هم جلب قلوب طلاب را به مهربانی و مساوات و مواسات داشته، این طریق عقلایی را مسلوك داشته، به حدی رسید كه می توان مجمع طلاب و ملاذ فضلا را خانه صدر دانست.» ناظم الاسلام سپس به آیت الله طباطبایی و روش او می پردازد: «اما آقای طباطبایی برخلاف هر دو رفتار خود را قرار داده، نه جلب خواص را طالب و نه میل عوام را مایل، فقط سعی و كوشش خود را در تاسیس مجلس عدالتخانه می پندارد.» با نگاهی از بالا، می توان تقسیم كار آن سه رهبر روحانی جنبش را چنین تحلیل كرد: آیت الله بهبهانی پول خرج می كرد و در واقع پشتیبانی مالی جنبش را برعهده داشت. آیت الله صدرالعلما به كار عضوگیری و یارگیری برای جنبش مشغول بود و آیت الله طباطبایی نیز مسئولیت پیگیری و پافشاری را برعهده داشت.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید