شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


فصل رویایی و درآمدهای کوچک


فصل رویایی و درآمدهای کوچک
روزگار كودكی و نوجوانی همه ما به گونه ای با تابستان و روزهای داغ و رؤیایی آن دمخور بوده است. در بسیاری از آثار ادبی جهان و رمان ها، تابستان سیمایی دوست داشتنی دارد و آكنده از رویدادهای جذاب و فراموش نشدنی است. همه ما در طول سال تحصیلی به خصوص در دوره دبستان و راهنمایی و سال های نخست دبیرستان، تابستان را انتظار كشیده ایم و آنچه را كه در رؤیاهایمان می پرورانیم، به مراتب زیباتر از واقعیت هایی بودند كه با آنها روبه رو می شدیم. تابستان های ما به همین گونه سپری شدند. ب
بعضی از ما تابستان كار می كردیم و وقتی مدرسه ها باز می شد كلی پول داشتیم و حسرت به دل كسانی می ماند كه تابستان را كار نكرده بودند تا چنان پس اندازی داشته باشند. بعضی ها هم می رفتند چیزهایی یاد می گرفتند مثل عكاسی، فیلمبرداری، نقاشی و... . سه ماه تابستان فرصت خوبی بود. عده ای هم، فن می آموختند؛ مكانیكی می كردند، ساعت سازی یاد می گرفتند یا با تعمیر رادیو و تلویزیون آشنا می شدند. خلاصه هر كس مطابق ذوق و امكاناتی كه برایش فراهم می شد، چیزی یاد می گرفت.
این آموختنی ها اما همراه با لذت بود. شروع كار قدری سخت به نظر می رسید، اما در محیط كار با آدم ها آشنا می شدیم و به خصوص با هم سن های خودمان خیلی زود آشنایی و دوستی به هم می زدیم. تفریح هم داشتیم. استخر می رفتیم. كوه می رفتیم. سری به ییلاق می زدیم و كلی هم ورزش می كردیم. اتفاقاً درست در همان ساعت های داغ و خلوت بعدازظهر كه بزرگ تر ها چرتی می زدند، ما می رفتیم دنبال ورزش و استخر و تفریح...! دوباره سال تحصیلی كه شروع می شد برایمان تازگی داشت و با لذت خاصی قدم به كلاس درس می گذاشتیم. این تعادل خودبه خودی در زندگی ما شكل گرفته بود. حالا كه سال هاست می خوانم و می شنوم كه دغدغه ای به نام اوقات فراغت تابستانی وجود دارد، به این نتیجه می رسم كه من و برادر بزرگم كه معلم بود و حالا بازنشسته است، این اوقات فراغت را خیلی خوب سازمان می دادیم.
بی هیچ ادعایی برادرم معلم دوره ابتدایی بود و می خواند برای ورود به دانشگاه و در یك كارخانه بستنی سازی، حسابداری هم می كرد. من هم اولین كاری كه آموختم ماشین نویسی یا همان تایپ بود و بعد هم برایم كار پیدا شد. هم او پولی درمی آورد و هم من. حالا شاید روزگار عوض شده باشد، اما اگر پایه بر همان اصول بنا شود، مسئله اوقات فراغت هم حل خواهد شد. اكنون تعداد كودكان و نوجوانان در شهری مثل تهران خیلی بیشتر از گذشته است. بهترین راه آن است كه در تابستان و در همین مراكز آموزشی، فرهنگسراها و حتی مساجد، امكانات آموزشی و فناوری گوناگون به صورت رایگان یا با حداقل هزینه برای كودكان و نوجوانان فراهم شود تا هر كس مطابق ذوق و گرایش اش جذب شود، نه آنكه برنامه اوقات فراغت را مثل دارو به كودكان و نوجوانان بخورانیم. اگر برایشان مفید هم باشد، از آن سر باز می زنند. عصر ما عصر ارتباطات و پیشرفت حیرت آور دانش ارتباطات الكترونیك است. امكان یادگیری فن ارتباطات جدید مثل كامپیوتر، باید در سطح بسیار گسترده فراهم شود.
باید قبل از آن، در مدارس استعدادسنجی شود و كسانی كه برای فراگیری كارهای فنی استعداد دارند با تسهیلات لازم به مراكزی كه امكان آموزش دارند، معرفی شوند. مقدم بر همه اینها، اقتصاد مملكت باید مبنی بر كار و تولید باشد و كارخانه ها و مراكز تولید، وضع درخشانی داشته باشند و شوق كارآموزی برای نسل جوان پدید آید. ركود بخش تولید به هر دلیل و رونق بخش تجاری- دلالی، الگوی مناسبی برای اقتصاد ما و آینده نیست. تأمین اوقات فراغت تابستانی از این زاویه در خور توجه و تعمق می باشد. بهترین برنامه فراغت، كارآموزی همراه با تفریح است؛ آن هم مطابق ذوق و استعداد هر فرد و در آن صورت معضلی به نام تأمین اوقات فراغت تابستانی نخواهیم داشت.
سهراب عبدالحسینی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید