جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


جهنم کیشلوفسکی


جهنم کیشلوفسکی
«جهنم» به كارگردانی دنیس تانوویچ بوسنیایی دومین فیلمی است كه از روی سه فیلمنامه به جای مانده از همكاری كریستوف پیس لویچ و مرحوم كریستوف كیشلوفسكی لهستانی ساخته شده است.
موقعی كه كیشلوفسكی هنوز در قید حیات بود، او و پیس لویچ روی فیلم های خبرسازی با یكدیگر كار كرده بودند كه شامل تریلوژی «سه رنگ» هم می شد، اما در همه حال این سناریوها به صورت یك دام برای سایرین درآمده است؛ دامی كه وقتی سایر فیلمسازان به سمت آن می روند بعید است كه از عهده آن برآیند و بتوانند چیز خوب و شایسته ای را از روی آن بسازند و حق مطلب را ادا كنند. پیشتر تام تیك ور آلمانی نیز از روی این سناریوها فیلم «بهشت» را ساخته بود كه كار پرایرادی بود و امروز «جهنم» كه پیرو همان روند و نشأت گرفته از چنان سناریوهایی است، همان احساس را برمی انگیزد. دو فیلم مشكلات مشتركی هم دارند.
سناریوهایی كه بیش از حد شلوغ و فاقد یك خط مشخص اند و كاراكترها براساس نیازهای قصه بازی می كنند و نه آنچه كه منطق می طلبد و حق تداوم و تعقل لازم هم در رفتار بعضی از این كاراكترها به چشم نمی خورد و این قسمتی دیگر از ایرادهای برخاسته از سناریو است. حتی می توان ۱۰۲ دقیقه را برای طول مدت این فیلم بیش از حد دانست. این در حالی است كه سه بازیگر شناخته شده زن فرانسوی برای ایفای نقش در این فیلم برگزیده شده اند. آنها امانوئل بئار، كارین ویارد و ماری ژیلان هستند و رل سه خواهر را بازی می كنند و رفتار آنان و بهتر بگوییم بازی و نوع نقش آفرینی آنان بیشترین سهم را در ترسیم قصه و تاثیر گذاری آن دارد. مشكلات «جهنم» از همان شروع فیلم آغاز می شود.
موقعی كه در زمان تیتراژ فیلم نیز یك فاخته در حال خارج كردن تخم ها از درون یك لانه دیده می شود و از آنجا و از ارتفاع به سمت پایین پرت می شود و فردی به نجات او می آید، اما فیلمسازان تا اواسط قصه از افشای چهره و نام این نجات دهنده خودداری می كنند. شكل و نمای این سكانس دقیق و خاص است و به نظر می رسد كه هفته ها روی آن كار شده تا همان اثری را به جا بگذارد كه تانوویچ و دستیارانش می خواسته اند، ولی باید پرسید كه چرا اصولاً این سكانس و اتفاق انتخاب شده و هدف چه بوده است؟
اگر تماشاگر در توصیف و درك رفتار این پرنده ها شك دارد به همان نسبت در خصوص درك زندگی سه خواهر مورد بحث و سایر كاراكترهای قصه نیز دچار تردید می شود و تانوویچ در این خصوص ابهامی را نزدوده است. سفر و انتقال از درون زندگی این كاراكتر به آن كاراكتر هم با خدشه ها و تاخیرهایی همراه است و بیننده ها در حالی قصه را می بینند كه انگار همه چیز در حالت خلأ قرار دارد. شاید گفته شود كه این خصلت در سه گانه «رنگ ها» هم وجود داشت ولی لااقل در آن مورد می شد در زندگی كاراكترها خطوط ارتباطی ای را یافت ولی در «جهنم» (مثل «بهشت») فقط نوعی حركات مكانیكی و كارهای روزمره دیده می شود كه نمی توان آن را عادی شمرد و به یك برداشت خاص و قسمتی از یك سوژه كلی ارتباط داد.
بعضی كشف ها و ابداعات و قصه سازی و حادثه آفرینی ها در طول داستان هم مصنوعی به نظر می رسند و از آن جمله است مسئله مرگ یكی از آشنایان كاراكتر «آن» طی حادثه ای در یونان. كاری را كه تیك ور در «بهشت» صورت داده بود، تانوویچ در «جهنم» تكرار كرده است. بدین صورت كه بافت و استخوان بندی اصلی و غیرقابل انعطاف قصه را با انواع جزئیات و رویدادهای جنبی همراه ساخته با این امید كه نكات جنبی مشكلات را حل كرده و به قصه ای جذابیت بخشد كه به خودی خود جذاب نیست.
ولی اینها مثل هدایا و اشیایی است كه به كسی پیشنهاد كنید و آن فرد نپذیرد. روابطی كه تانوویچ كوشیده است بین برخی كاراكترهای قصه اش و سایرین به وجود آورد و با مانور بر روی آن ضعف كلی قصه را پوشش بدهد، به همین خاطر جواب نداده است. بدتر از همه اینكه تانوویچ موسیقی متن را نیز خودش با اشتراك دوسكوسویچ از بوسنی سروده و این موسیقی هم جوابگو نیست. البته در بخش هایی از «جهنم» موارد مثبت و تماشایی هم دیده می شود و از آن جمله است توالی خوب صحنه ها در یكی دو سكانس از فیلم و ترسیم نوعی از انرژی، شور و روحیات مردم اروپای شرقی در حضور و بازی برخی كاراكترها كه باعث می شود زندگی آنان چندان ملالت بار نباشد. با این حال این پایان قصه نیست و تاثیرگذاری آنچه در فیلم منفی و ضعیف محسوب می شود، بیشتر از اثرگذاری مسائلی است كه گفتیم و در این زمینه خاص جهنم راه بهشت را می رود.
● خلاصه داستان
به پاریس و زمان حاضر سفر می كنیم. سوفی، سلین و «آن» سه خواهر هستند كه هركدام در پاریس زندگی مجزایی دارند. بیست سال پیشتر بروز اختلاف بین مادر و پدر آنان باعث شده بود كه پدر دست به خودكشی بزند و مادر نیز محكوم به زندگی روی صندلی چرخ دار و صاحب یك زندگی محدود شود. در زندگی امروز سه خواهر چنان از یكدیگر دور افتاده اند كه حتی از محل زندگی هم نیز مطلع نیستند.
سوفی با پی یر كه یك عكاس موفق است ازدواج كرده، سلین وقف و مصروف كمك به مادر بیمارش است و در این راه دست به سفرهایی طولانی به سمت خانه مادر می زند تا بلكه بتواند نیازهای او را تامین كند و برای او كتاب و قصه بخواند. «آن» كه از بقیه جوان تر است، دانشجوی رشته مهندسی است و با یك پروفسور مسن تر از خود آشنا می شود و برایش دردسرهایی خلق می شود. با این حال وقتی یك غریبه از راه می رسد و اطلاعاتی را درباره دوران كودكی و نوجوانی سه خواهر رو می كند و موقعیت آنها را به خطر می اندازد، ناخودآگاه وحدت بین آنان را بیشتر می كند و سه خواهر مجبور به نزدیك شدن مجدد به یكدیگر می شوند. آنها بر بستر مادر خود گرد می آیند تا یاور او باشند و به واقع به شروع یك زندگی مشترك و در معیت یكدیگر روی بیاورند و همه چیز را از نو آغاز كنند.
● «جهنم» (Hell)
▪ محصول: فرانسه، ایتالیا و بلژیك (۲۰۰۵)
▪ كارگردان: دنیس تانوویچ
▪ بازیگران اصلی: امانوئل بئار، كارین ویارد و ماری ژیلان
▪ مدت: ۱۰۲ دقیقه
ترجمه وصال روحانی
نیك رادیك
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید