پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


آتش در عهد هخامنشیان


آتش در عهد هخامنشیان
● آتش تلگراف بی سیم عهد هخامنشیان
آتش علاوه بر نقش مذهبی خود در ایران باستان، كاربردهای دیگری هم داشته نقش مذهبی آتش در ایران باستان بیشترین سهم از نقش‌های این آفریده هفتم اهورامزدا را در متون دینی و تاریخی به خود اختصاص داده است و بیش از كاركردهای دیگر آن شناخته شده است، اما آتش كاربردهای دیگری هم در آن دوران داشته است.
آتش در دوره هخامنشیان كاركردی ارتباطی نیز داشت و از آن همانند تلگراف بی سیم استفاده می شد. به فرمان خشایارشای هخامنشی (۴۸۵ - ۴۶۵ قبل از میلاد)، از شوشتر و همدان، دو پایتخت بزرگ تا به سر حدات ایران برج های بسیار بلند به فاصله های معین ساختند و در بالای آنها پاسبانانی گماشتند تا شب ها به كمك شعله آتش و حركات و علایم مخصوصی كه به آن می دادند، از این برج به برج دیگر وقایع مهم دورترین حدود مملكت را به مراكز برسانند. در سال ۴۷۹ قبل ازمیلاد،‌ وقتی سپهبد ایران، آتن، پایتخت یونان را فتح كرد، در شب همان روز خبر به شاهنشاه رسید كه در سارد پایتخت لیدی اقامت داشت. در شاهنامه و در یادگار زریران نیز آمده است كه با آتش افروزی در بالای كوه های بلند لشگریان را به گرد آمدن و آماده حركت شدن خبر می دادند.
این شیوه شاید در دوره های بعد هم مورد استفاده قرار گرفته باشد. به عنوان مثال، كوهی در اصفهان در نزدیكی منار جنبان قرار دارد و بر بالای آن آثار آتشگاهی به جا مانده است كه كارشناسان با توجه به بقایای باروهای اطراف آن گمان می‌برند، شاید محلی برای دیده بانی و علامت دادن برای آتش بوده باشد. در شیراز نیز كوهی در نزدیكی دروازه قرآن است و بر فراز آن، جایگاهی است كه امروزه موسوم به «تنوره دیو» است و در گذشته احتمالا «تنوره دید» نامیده می‌شد.این جایگاه نیز كاربردی این چنینی داشته است.
● آتش،عنصری برای جشن و نیایش
البته نقش آتش در مذهب و ارتباط نیز محدود نماند و برای آن آیین‌ها، نیایش‌ها و جشن‌های زیادی برگزار شد و در فرهنگ مردم جای گرفت. آتش از زمانی كه شناخته شد،‌ همواره مورد توجه و احترام آدمی بود. در میان ایرانیان نیز همواره این عنصر حیات بخش مورد تكریم بوده است تا جایی كه ایزدی را به نام آذر / آتش نامیده بودند و روز نهم هر ماه و ماه نهم سال را با نام وی می خواندند. آنان در گرامیداشت این عنصر جشن های متعددی برگزار می كردند كه از آن جمله است: جشن سده و جشن سوری (چهارشنبه سوری) و آذر جشن. روز آذر از ماه آذر موسوم به «آذرگان» آذر جشنی از زمره جشن های همنام شدن روز و ماه برگزار می شد. در بخشی از یسنای اوستا نیز نیایشی ویژه آتش آمده است. این توجه و احترام تا جایی بود كه پرستشگاه‌هایی بر گرد آتش مقدس به نام آتشكده برای گردآمدن مومنان و خواندن دعا در جای جای این سرزمین بر پا شده بود.
● آتشكده‌‌ در ایران باستان
در اوستا، اصطلاحی برای آتشكده نیامده است. نخستین اشاره به آتش (معلوم و مخصوص) در ادبیات زردشتی از سده سوم میلادی است،‌ در كتیبه ای از شاهپور اول ساسانی و روحانی بزرگ معاصر او، كریتر. كریتر بنیان گذار آتش بهرام، مقدس ترین و مهمترین آتش آیینی دین زردشت بوده است.
از دوران ساسانی،‌ به نام سه آتشكده معروف بر می خوریم كه اصل آنها را از آتش های اساطیری دانسته اند. مهمترین آتشكده ایران در آن دوران آتشكده آذر فرنبغ (Adur Farrobag) در فارس بود كه آتشكده مختص روحانیان بود و مركزیت داشت. آتشكده آذر گشنسب، آتشكده خاص طبقه ارتشیان بود كه از نظر اهمیت بعد از آذر فرنبغ قرار داشته است و محل آن در شیز، نزدیك گنزك،‌ در جنوب شرقی دریاچه ارومیه (در آذربایجان) بود و شاه و ارتشیان برای نیایش به آنجا می رفتند. سومین آتشكده مهم كشور، آذر برزین مهر (Adur Burzenmihr) بود، مختص كشاورزان كه در آیین های ویژه به آنجا می رفتند.
باستان شناسان از آثار به جا مانده از آتشكده های دوران ساسانی دریافتند كه بیشترین آتشكده ها در آذربایجان بوده اند و این سرزمین مركز مقدس مذهبی ایران بوده است. بیشتر این آتشكده ها خاكستری نداشته و در اصطلاح پهلوی «خودسوز» بوده اند. ظاهرا منبع سوخت آتش های آنها گاز نفت بوده است.
نام خود آذربایجان نیز ماخوذ از آتش است. آتورپات (= نگهبان آتش) كه در دوره هخامنشی، شهربان این ناحیه بود، نام خود را به آن داد و این ناحیه از كشور به آتورپاتكان (آذربایجان امروزی) مشهور شد.
همچنین تعداد زیادی از بناهایی كه به «چهارطاق» معروف شده اند احتمالا آتشكده بوده اند. ردپای این بناها را در معماری ایران پس از اسلام نیز می بینیم.در دوران باستان، نه تنها زردشتیان برای دعا و نماز در پیشگاه آتش یا شنیدن گفتار «هیربد» به آتشكده می‌رفتند، بلكه نیازمندان گرسنه و تشنه نیز برای طلب یاری به آتشكده ها پناه می‌بردند.
در این معابد كه براساس شواهد از دوره هخامنشی در این كشور بر پا شده اند،‌ آتش مقدس آتش همیشه فروزان با چوب بود كه در آتشدانی روی پایه ای بلند می سوخت. روحانی پرستار آتش هر روز در وقت معین سوخت و بخورات را همراه با نیایش و آتش پیشكش می كرد. از آنجا كه قبله زردشتیان نور است، مومنان برای به جا آوردن نمازهای روزانه خود به حضور آتش یا نور خورشید (آتش آسمانی) نیازمند بودند و شرط خواندن نماز داشتن طهارت كامل و به اصطلاح وضو بود. نماز ویژه آتش هنوز هم در آتشكده ها خوانده می شود.
با برپایی آتشكده ها، لزوم پیدایش طبقه نوینی از روحانیان، یعنی موبدان آتشكده ها احساس شد. از میان این طبقه، روحانی عالی رتبه یا روحانی رییس آتشكده را در فارسی باستان بگینه پتی baginapati می خواندند. این لقب در دوره ساسانی به «مغوبد» (= بزرگ مغان) تغییر یافت.
● آتشدان‌ در ایران باستان
ظرفی كه آتش را در آن نگهداری می كردند، «آتشدان» نام داشت. آتشدان در اتاقی درونی و محراب مانند در آتشكده قرار داشت تا پرستار روحانی آن را از هرگونه آلودگی و ناپاكی مصون دارد. در میان بقایای كاخ های با شكوه پاسارگاد، آتشدان های خوش تراشی از سنگ سفید پیدا شده است كه نشان دهنده اهمیت این عنصر نزد شاهان هخامنشی است. این آتشدان ها ته ستون و سری سه پله دارند كه با پایه بلندی به شكل مكعب مستطیل قلمی به یكدیگر وصل شده اند. ارتفاع آن تا حدود كمر آدمی میانه قد، می رسد. سر آنها كه روی پایه سنگی قرار دارد، تو خالی و محل افروختن آتش بوده است. شاید داخل این آتشدان سنگی از منقلی فلزی هم استفاده می كردند. زیرا داخل آن اثری از آتش دیده نمی شود.
آتشدان های پاسارگاد از نظر ظرافت كار سنگتراشی بی نظیرند اما نمونه های آن را زردشتیان در طول سده ها، به هنگام پرستش و نیایش به كار برده اند.
در حجاری های بالای آرامگاه داریوش، آتشدانی همانند آتشدان پاسارگاد روبروی نقش شاه قرار دارد كه زردشتی بودن صحنه را نشان می‌دهد. نقش آتش به صورت هرمی از شعله ها از سر آتشدان زبانه می كشد. این كهن ترین نمونه آتشدانی است كه آتش آن افروخته است. گمان می رود نماز كردن به آتش افروخته در بلندی از آیین های ویژه شاهان زردشتی بوده است. گویی داریوش با این حجاری می خواسته بر زردشتی بودن خود تاكید كند. احتمالا مراد از آتش حجاری شده، نمایش اجاق شخصی او به هنگام جلوس بر تخت بوده است. رسمی كه ظاهرا بنیان گذار آن كوروش بود و از اهمیتی حكایت می كند كه در ایام كهن، آتش شخصی هر حكمرانی برای قوم و طایفه او داشته است.
در بالای آتشدان، پیكره‌ای واقع در دایره بالدار، همانند نقش بیستون، در پرواز است. پشت سر پیكره فوق، قرص ماهی برجسته همراه با هلالی در لبه زیرین آن حجاری شده است. هماهنگی نقوش پیكره بالدار و قرص ماه و آتشدان در آرامگاه داریوش دلالت بر احترام داریوش نسبت به خورشید و ماه و آتش می كند و جالب اینكه سه دعای مهم زردشتی نیز به این سه اختصاص دارند: خورشید نیایش، ماه نیایش و آتش نیایش. در متون پهلوی آمده كه ستایش خداوند باید در آن حال كه روی به خورشید و ماه و آتش دارند، صورت پذیرد.
با این تعابیر و بر طبق سنن دین زردشت می توان گفت كه این نقوش، شاه را در حال نیایش نشان می دهند.
نقش آتشدان را روی تعدادی از گل مهرهایی كه در ویرانه های خزانه داری و باروی تخت جمشید یافت شده اند، نیز می بینیم. در نقوش این گل مهرها،‌ بالای آتشدان نمادی بالدار قرار دارد و در دو سوی آن، دو پرستنده یا دو موبد به نیایش مشغول‌اند.
جزییات شكل آتشدان روی گل مهرها دقیقا مشخص نیست، اما باید نمونه ای از آتشدان های زمان هخامنشیان باشد. در گل مهری هم كه از مصر به دست آمده و تاریخ آن میان سال های ۴۰۰ تا ۵۰۰ قبل از میلاد است، همین نمونه آتشدان دیده می شود. به طور كلی نقش آتش افروخته روی پایه بلند، بر مهرها و گل مهرهای هخامنشی كه پرستش‌گران به آن ادای احترام می‌كنند، نماد رسمی مذهبی شده بود. از گزنفون، تاریخ دان یونانی، نقل است كه كورش بزرگ هخامنشی به هنگام بیرون آمدن از زادگاهش پارس، به ایزد آتش اجاق و اهورامزدا نیایش می كرده است. گزنفون كورش را چنان می نمایاند كه زردشتی مومنی است و معمولا به درگاه اهورامزدا نیایش می كند.
پیش از روزگار ساسانیان، برای این آتشدان ها نامی در اثری به جا نمانده است. اما در دوره ساسانیان به نام های «آدوران»، «آتشدان» و «آتشگاه» بر می خوریم. همچنین در دوره ساسانیان، آتشدان علامت ملی شد و آن را روی سكه‌های پادشاهان این سلسله ضرب كردند.
اهمیت آتش را در اسامی عام تركیبی كه از دوران هخامنشی به جا مانده نیز می توان دید، مانند: آتر فرنه (= از آتش بخت یافته) و در الواح ایلامی: آتر پاته (= محافظت شده با آتش)، آتر بانو (= دارنده درخشش آتش) و آتر دانه (= آتش داد).
منابع:
- بویس، مری؛ «هخامنشیان»، ترجمه همایون صنعتی زاده، تهران: توس، ۱۳۷۵.
- بیانی، ملكزاد؛ «تاریخ سكه، از قدیمی ترین ازمنه تا دوره ساسانیان»،‌ تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۶.
- پورداود،‌ ابراهیم؛ «یشت ها»،‌ ج ا، تهران: طهوری، ۱۳۴۷.
- دریایی، تورج؛ «شاهنشاهی ساسانی»، ‌ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران:‌ ققنوس، ۱۳۸۳.
- فره وشی، بهرام؛ «ایرانویج»،‌ تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۷۴.
- گیرشمن، رمان؛ «ایران، از آغاز تا اسلام»، ترجمه دكتر محمد معین، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۰ (چاپ هشتم).
آرزو رسولی
منبع : پایگاه خبری هنر ایران


همچنین مشاهده کنید